به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 50
  1. #21
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    گرد آفرید عزیز

    رو به طاهر سئوال کردی ولی با اجازه ات من جوابت را می دهم و البته با اجازه طاهره


    در جامعه امروزمن خود شاهد هستم که خانواده دختران و پسران برای اینکه بستر مناسب برای شناخت طرف مقابل برای خودشان و بچه شان را ایجاد کنند جمعا و جمیعا به مسافرتهای استانی و حتی خارج از کشور هم تشریف می برند . و مطمئن باش اگر روزی خود من هم بخواهم دخترم را شوهر بدهم با خواستگار دخترم و خانواده اش قطعا چند ین و چند بار به سفر خواهم رفت و حداقل شناخت بهتری از داماد و خانواده به دست خواهم آورد و مطمئن باش که در این سفرهای استانی و ... قطعا چشمان تیز بین را هم به کمک خواهم طلبید . شما جوری با مشکلات برخورد می کنید که انگار هیچ راه حلی وجود ندارد . این بدبینی امروز فقط متعلق به پسر و خانواده اش نیست بلکه خانواده دختران هم دلشان می خواهد با دقت وشناخت بیشتری بچه هایشان را به خانه ی بخت بفرستند . در همین سفرها شما خیلی چیزها دستت می آید و مسئله رودربایستی هم یک حد زیادی حل می شود . دختر شلخته یا تمیز و مرتب . خانواده منسجم و متهد ، خانواده خسیس و یا دست و دلباز و....
    گرد آفرید به نظرم روشهای سنتی قدیم نیاز به مدرنیته شدن دارد که به لطف جامعه این اتفاق تا حد زیادی افتاده و خانواده ها بچه ها را حمایت می کنند .

    اگر هم می بینی که اکثریت ازدواجها این روزها فرجامش طلاق است به دلیل همان خودخواهی نسل جدید است عدم تطابق و سازگاری و منم زدن ها و سر جهازی فرزند سالاری که به منزل بخت منتقل می شود ولی باز هم می گویم دختران شایسته بسیاری در همین شرایط رشد یافته اند که امیدوارم یکی از این دختران به پست تو بخورد و بتوانی زندگی را که شایسته اش هستی به دست بیاوری .

    نقاب عزیز ضمن احترامی که برای شما نازنین قائلم
    پسرم شما از بچه ها ی من هم کوچکتر هستی و مطمئن باش که آنچه جوان در آینه بیند پیر در خشت خام( جسارت نباشد به واسطه تجربه) شما اگر بر مبنای علوم تئوری صحبت می کنید که حرفهایتان بسیار هم درست است بنده حقیر از جنبه های عملی صحبت می کنم که جواب هم می دهد و یا داده است . جوان امروزی می خواهد بی شکست رو به جلو برود و این به نظرم محال است . شما در کودکی قطعا زمین می خوردید وآسیب هم می خورده اید که تعداد دفعاتش هم کم نبوده ولی امروز به دلیل اینکه راه رفتن و دویدن را یاد گرفته ای زمین نمی خوری ولی آیا امکان ندارد به هیچ عنوان زمین بخوری و آسیب هم ببینی ؟! و یا به هر دلیل بر حسب حادثه ای که اصلا انتظارش را نداشته و تمام پیش بینی های لازم را کرده بودی این اتفاق برایت بیفتد و دچار حادثه و در نتیجه آسیب دیدگی شوی ؟!


    و صد البته با وجود احترامی که برای برادر ارجمندو محترمم گرد آفرید قائلم ایشان بسیار قاطعانه یا به دنبال صفر است و یا بیست که این مورد نکته ای که ما بر سر همین مسئله با هم بخث می کنیم . اگر نه چه کسی می گوید گرد آفرید اشتباه می کند و بنده هم نمی فهمم رنج جوان امروزی را ؟!

  2. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    سلام بر دوستان عزیز و گرامی.....
    ""آنی""عزیز و ""آرمان""گرامی ما اگر بحثی را ادامه می دهیم نه به این دلیل است که می خواهیم دیگران را آزرده کنیم و نه به این دلیل است که می خواهیم قصد برنده شدن را داشته باشیم هدف فقط ایجاد بحثی برای حل مشکل و تبادل افکار است. این را گفتم که سوءتفاهم بین ما اعضای محترم نشود...زیرا در نوشته های ""آرمان""عزیز کمی عصبانیت و سوءبرداشت مشاهده کردم...
    اما در مورد بحث::خانوم ""آنی"" گرامی در نوشته های خود فرموده بودند::اشکال شما جوانان امروز این است که راحت طلب هستید...می خواهم بگوییم که همه جوانان این چنین نیستند..
    اما چرا راحت طلب بار آمده ایم؟؟؟؟چون.....دیگر مانند 30سال قبل نیست که جوانان تنها یک ارزو داشتن و آنهم فرار کردن از محیط خانواده و مستقل شدن و تشکیل دادن خانواده بود...ولی امروزه وضعیت تغییر کرده است و جوانان""جذابیت...صمیمیت و گرما و عشق درون خانواده را قدری درک می کنند....و آن هم دلیلی دارد چرا؟؟چون با وجود امکاناتی که خانواده برایشان فراهم کرده است مانند::امکانات زندگی...تلفن سیار و آماده..کامپیوتر...یخجال پر از غذا..و...دیگر بعضی از جوان ها هیچگاه به خود زحمت نخواهند داد تا بار مسولیت را بر عهده گیرند و ازدواج کنند چرا که هرگز کانون لذت بخش خانواده را با کانون پر از مسولیت زندگی عوض نخواهند کرد.....ولی این شامل همه جوانان نمی شود.....خود بنده با داشتن
    چنین امکاناتی....هرگز وجدانم راحت نیست و همواره در تلاش هستم تا هر چه زودتر با اتمام درست کار و حقوقی برای خود دست و پا کنم....اما هنوز 4 سال درس دارم و 2سال سربازی و تازه 2سال دیگر برای فوق لیسانس......برفرض تمام اینها درست شد.....کار از کجا خواهم یافت....اگر هم یافتم با این حقوق ها که مگر می شود خانواده ای را اداره کرد....
    برای همین من باید تلاش کنم تا خود را تکمیل کنم چه از لحاظ بلوغ فکری و چه از لحاظ امکانات.....
    من باز هم "آنی" گرامبی بخاطر صبری که داشتید شما را می ستایم اما شما فقط زندگی خود و خودتان راملاک قرار می دهید اما من دختران پر توقع وآسوده طلب و پسران کم تلاش و بی مسولیت را ملاک قرار می دهم.....
    اما در پست های قبلی هم اشاره کردم بنده هنوز جوان هستم و راهها زیاد هستند.....اما نظرات افراد دیگر(گردآفرید) راهم که از راه تجربه بدست آمده نیز قبول دارم...
    به هر حال بحث جالبی بود از گرد افرید و از "آنی" و از "ارمان" تشکر می کنم.....هدف تبادل افکار بود و حل مشکل که فکر کنم به اندازه ای حاصل شد..

  3. #23
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    با درود؛
    بنده که الان خوش و خرم و آسوده دارم زندگیم را کرده و هر کاری دلم خواست می کنم و هر چی حال کردم می خورم و هرجا خواستم می روم و . . . . . چرا باید زحمت علافی و دردسر شناخت و ازدواج و چانه زنی و حرف مفت و خاله بازی و غیبت و کل کل و پول الکی خرج کردن را به خودم بدهم.
    بابا هر جا رفتم،کار نبوده است.چکار کنم؟با جیب خالی به من زن می دهند؟خود شما خانم انی ارجمند پس از چندین مسافرت با خانواده ام به من دخترتان را می دهید؟پوزش می خواهم تنها دارم می پرسم.آقا من کاری و درآمدی ندارم.اصلاً عادت به بدخوردن و کم خوردن و بد پوشیدن و کم پوشیدن و سختی ندارم.
    بدرود./

  4. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: و گردآفرید . . .



    با عرض معذرت از دوستان عزیزم
    متاسفانه از صبح تا حالا امکان حضور در تالار را پیدا نکردم .اما پیرو پاسخ بقیه ، من هم هرچند با تاخیر پاسخم رو می نویسم.
    باشد که قبول افتد.:P

    گردآفرید عزیز،
    ما اگر مدعی هستیم انسان متفاوتی هستیم قطعا باید بتوانیم متفاوت هم عمل کنیم. ضمن اینکه باید بدانیم فقط ما نیستیم که درگیر این تفاوتیم .متفاوت بودن تنها این نیست که ما از زاویه ای دیگر مسائل را ببینیم و بعد همچنان در موضع خود بمانیم و جسارت تغییر شرایط را به خود ندهیم .برای انسانهای متفاوت گاهی ساختارشکنی به عنوان یک ضرورت عمل می کند.لطفا اشتباه نشود. منظورم از ساختار شکنی زیرپا گذاشتن عرف و ... نیست. بلکه جسارت متفاوت نگاه کردن به مسائل و متفاوت تر عمل کردن در جهت تغییر نگاه عام به یک مساله است .از مبحث پیچیده ای صحبت نمی کنیم . ازدواج مقوله ای ست که به برکت دین و فرهنگ ما مثل نقل و نبات عید از آن یاد می شود.و به قول سختگیرانه ی شما و نقاب عزیزم گاهی (می توانم بگویم اغلب) حتی بدون توجه به اساسی ترین وجوه آن که همان آمادگی و بلوغ فکری ست - و این است که بیش از هر چیزی موجب نگرانی ست و ترس و واهمه...-
    هرچند به قول آنی خوش فکر وعمیق و پر تجربه شرایط هم دیگر به سختی شرایط قبل نیست و خانواده ها اغلب تمایل و فرصت بیشتری برای شناخت طرفین قائل می شوند.
    اما گردآفرید پاک طینت ، سوال من از شما که همه چیز را با معیار خرد و منطق محک می زنی این است : وقتی شما می توانی با قدرت روی یک پا بایستی و فریاد بزنی که این منم که وضعیت مهریه را مشخص می کنم و پای به هم خوردن خواستگاری و رابطه اش هم می ایستی چرا روی شناخت بیشتر و نحوه ی شناخت خود پافشاری بیشتری نمی کنی ... به نظر من جسارت همین جاست ...
    شاید از نگاه دیگران واهمه داری و اینکه اگر اصرار کنی به شناخت بیشتر بقیه تصور می کنند که این پسر حتما دنبال چیز دیگری ست ... نه دوست من ! اینگونه نیست.شما می خواهی ازدواج کنی نه اینکه یک هندوانه بخری . بنابراین این حق توست که به عنوان یک طرف این پیوند ، به دنبال راههای شناخت بیشتر باشی و از قضاوت دیگران نهراسی و نظر خودت را جامه ی عمل بپوشانی ...

    جسارتا من همه ی حرفهای شما را قبول ندارم .حداقل به عنوان یک دختر جوان مجرد که به قول شما دستی هم بر اتش دارم . اینکه بخشی از جامعه یک جور فکر می کنند دلیل بر عمومیت آن بر همه ی افراد آن جامعه نیست. قبول که زندگی سخت شده ، کار نیست . پول نیست و ... اما من شخصا به عنوان نماینده ی بخشی از دختران این سرزمین زندگی ای را که همه چیزش از قبل تکمیل شده و جایی برای تاثیر حضور من در این سازندگی دو نفره باقی نگذاشته نمی پسندم. قبول دارم که یکسری از چیزها لازم است اما اگر شما همه ی توانتان را قبل از ازدواج در ساختن ملزوماتی که به نظرم بخشی از ان فقط و فقط تابع نگاه عمومی، عرفی و حقیر جامعه به این مساله است معطوف کنی و بعد خسته و کوفته بگردی دنبال یک خانم که فقط در آن زندگی باید آرام و آسوده کنار شما بنشیند فکر می کنی برای خودت گل و بلبل ساخته ای و تمام ؟ نه . تازه مشکلات و اختلافها شروع می شود . چرا ؟ چون تو زحمت کشیده ای و از همسرت انتظار درک این موضوع را داری اما او با تو نبوده ، سختیهای تو را درک نکرده و احتمالا نخواهد توانست نسبت به زحمتهای تو ارزشگزار و ارجگذار باشد و این یعنی یک شکاف عمیق بین دو نفر...

    فکر می کنی چرا آنی از زندگی سخت خود لذت می برد؟ چون پا به پا و همدوش همسرش برای به دست آوردن این زندگی زحمت کشیده و در تامین ذره ذره ی آن سهم داشته است و این چیز کمی نیست گردآفرید. ازدواج یعنی همین . یعنی در کنار هم چیزی را ساختن و نه غیر از این .رشد کردن به ازای رنج بردن و کسب آرامش با پذیرفتن هزینه ها و مسئولیتها ... اگرچه بخش اعظمی از عرف حقیرانه ی ما مفهوم ازدواج را به ابتذال وارونگی مبتلا کرده است.
    شخصا به عنوان کسی که فکر می کنم می توانم متفاوت به زندگی نگاه کنم حاضر نیستم پا به پای آنچه عرف به من دیکته می کند زندگی کنم . و تصورم بر این است که اغلب انسانهای قوی دارای این ویژگی هستند ... یا راهی خواهند یافت و یا راهی خواهند ساخت...واین یک خوش بینی صرف نیست بلکه آمیخته به واقعیتهایی چون ویژگیهای فردی و شرایط موجود جامعه است که معتقدم جایگاه توانمندیهای فردی بسی بالاتر از هر چیزی ست ...

    و کلام اخر،
    گردآفرید تو افراد پیرامونت را چگونه می شناسی و چگونه ویژگیهایی را به آنها منتسب می کنی ؟ به عنوان مثال در این تالار چگونه می توانی ویژگیهای اخلاقی خاصی را به افراد مختلف نسبت دهی ؟ آیا تو تک تک ما را می شناسی ؟ شاید کمتر کسی در این تالار آنچنان که باید همدیگر را می شناسند اما براساس همان شناخت اولیه و ساده با هم ارتباط انسانی برقرار می کنند و در سایر مکانها و فضاها ...برای ازدواج هم شبیه همین است .فقط کافی ست سنسورهای مغزت را کمی بیش از این فعال کنی و با دقت و تیزبینی به طرف مقابلت نگاه کنی .. همین و مابقی را باید به دست امید بسپاری که به قول آنی عزیزم هیچ گارانتی انتخاب تو را تضمین نخواهد کرد...
    چرا که بنا بر پیچیدگی انسان ،بسیاری از ویژگیها که ما به عنوان حسن یا عیب فرد از آن یاد می کنیم ، بعد از ازدواج کاملا تغییر شکل می دهد و این چیزی ست که هیچ کسی را توان شناخت نیست .. و وابسته به پارامترهای متفاوتی ست که اتفاقا و اتفاقا "تو" مهمترینش هستی ...

    نقاب خوبم ،
    دقیقا حق با توست. برای مقوله ای چون ازدواج باید و باید به لحاظ فکری به سطحی برسی که بتوانی واژه ی "من" را "ما" تعبیر و تفسیر کنی و با این نگاه عملیاتی- نه صرفا نظری -زندگی خود را بسازی . رسیدن به این سطح ، سن مشخص و قطعی ندارد اما بنا بر واقعیات موجود زمان لازم است تا هریک از ما بتوانیم به سطحی از ادراک لازم دست پیدا کنیم و برای این امر لازم است ابتدا مفهوم زندگی را با دیگران - غیر از اعضای خانواده که از ابتدا با ما در کنار ما بوده اند - و در فضاهای دیگری همچون مدرسه ، دانشگاه ، محیط سربازی ، محافل اجتماعی و ... مشق کرده و از این طریق دائما آستانه تحمل و درک خود را به محک تجربه بگذاریم......


    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    برادر عزیزمن

    اما مطمئن هستم که درهمین جامعه خانواده های با اصل و نسب داری هم زندگی می کنند که فارغ از این داد و ستدها دختران خوبی را به جامعه تحویل داده اند . برای نمونه عرض می کنم نو عروسی در خانواده داریم که پدرشان استاد دانشگاه ومادرشان هم خانه دار هستند و دختر خانم هم مدرک کارشناسی ارشد دارند . روز خواستگاری هر چه به ایشان و خانواده شان اصرار شد که یک مبلغی را برای مهریه تعیین بفرمائید و.....پدر این خانواده محترم فرمودند : چه رقمی برروی دخترم بگذارم ؟! من دخترم را با زحمت و نان حلال بزرگ کرده ام و قیمت ندارد من سعادت او را می خواهم همین . مرد باش و سعادتش را نه در مادیات که بی نیاز است از آن بلکه سعادت معنوی اش را تامین کن و.....

    می بینی هستند خانواده هایی که به واقع برای سعادتمند شدن دخترشان و آرامش دخترشان حاضر نیستند رقم تعیین کنند و تنها مردانگی و جوانمردی طلب می کنند .

    باید بگردی و قطعا در رابطه قرار بگیری تا بتوانی چنین کیمیایی را پیدا کنی . مطمئن باش اگر روزی برای دختر من هم خواستگار بیاید که تا به امروز به اندازه ی موهای سرش خواستگار پولدار و مولتی میلیاردر هم داشته من به دنبال پول و جواهر نخواهم بود و تنها به صرف اینکه طرف توی پول غلط می زند بچه ام را به دستش نخواهم داد . بلکه برای دخترم آرزوی یک شانه و آغوش مردانه دارم که دخترم را بتواند حمایت کند و از شانه مردانه اش بچه ام احساس امنیت بکند و در مقابل هم بچه ی من باید آمادگی شروع و مدیریت یک زندگی را داشته باشد تا پسر مردم که به امانت به خانواده ما می پیوندد احساس سربلندی و غرور بکند از انتخاب دختر من و......

    گفتی با استفاده از شعور و خرد خود می خواهی با ضریب اطمینان بالا دست به ازدواج بزنی این یادت باشد که یک اصولی را باید دقت کنی و مواردی را هم در نظر بگیری ولی ضریب اطمینان بالا یی وجود ندارد . شناخت و دید مناسب و انتخاب درست و تحقیق و... به جای خود. ولی هیچ کارانتی وجود ندارد تنها این توجهات می تواند اندکی اطمینان به وجود بیاورد اگرنه که در لحظه های خاص ما از واکنش افراد بی اطلاع هستیم . پس به دنبال نمره ی بیست نباش . اما اگر گرفتی خوشحالی کن ولی اگر با نمره ی 16 هم قبول شدی خوشحال باش .
    نقل قول نوشته اصلی توسط ani

    در جامعه امروزمن خود شاهد هستم که خانواده دختران و پسران برای اینکه بستر مناسب برای شناخت طرف مقابل برای خودشان و بچه شان را ایجاد کنند جمعا و جمیعا به مسافرتهای استانی و حتی خارج از کشور هم تشریف می برند . و مطمئن باش اگر روزی خود من هم بخواهم دخترم را شوهر بدهم با خواستگار دخترم و خانواده اش قطعا چند ین و چند بار به سفر خواهم رفت و حداقل شناخت بهتری از داماد و خانواده به دست خواهم آورد و مطمئن باش که در این سفرهای استانی و ... قطعا چشمان تیز بین را هم به کمک خواهم طلبید . شما جوری با مشکلات برخورد می کنید که انگار هیچ راه حلی وجود ندارد . این بدبینی امروز فقط متعلق به پسر و خانواده اش نیست بلکه خانواده دختران هم دلشان می خواهد با دقت وشناخت بیشتری بچه هایشان را به خانه ی بخت بفرستند . در همین سفرها شما خیلی چیزها دستت می آید و مسئله رودربایستی هم یک حد زیادی حل می شود . دختر شلخته یا تمیز و مرتب . خانواده منسجم و متهد ، خانواده خسیس و یا دست و دلباز و....
    گرد آفرید به نظرم روشهای سنتی قدیم نیاز به مدرنیته شدن دارد که به لطف جامعه این اتفاق تا حد زیادی افتاده و خانواده ها بچه ها را حمایت می کنند .
    اگر هم می بینی که اکثریت ازدواجها این روزها فرجامش طلاق است به دلیل همان خودخواهی نسل جدید است عدم تطابق و سازگاری و منم زدن ها و سر جهازی فرزند سالاری که به منزل بخت منتقل می شود ولی باز هم می گویم دختران شایسته بسیاری در همین شرایط رشد یافته اند که امیدوارم یکی از این دختران به پست تو بخورد و بتوانی زندگی را که شایسته اش هستی به دست بیاوری .

    نقاب عزیز ضمن احترامی که برای شما نازنین قائلم
    پسرم شما از بچه ها ی من هم کوچکتر هستی و مطمئن باش که آنچه جوان در آینه بیند پیر در خشت خام( جسارت نباشد به واسطه تجربه) شما اگر بر مبنای علوم تئوری صحبت می کنید که حرفهایتان بسیار هم درست است بنده حقیر از جنبه های عملی صحبت می کنم که جواب هم می دهد و یا داده است . جوان امروزی می خواهد بی شکست رو به جلو برود و این به نظرم محال است . شما در کودکی قطعا زمین می خوردید وآسیب هم می خورده اید که تعداد دفعاتش هم کم نبوده ولی امروز به دلیل اینکه راه رفتن و دویدن را یاد گرفته ای زمین نمی خوری ولی آیا امکان ندارد به هیچ عنوان زمین بخوری و آسیب هم ببینی ؟! و یا به هر دلیل بر حسب حادثه ای که اصلا انتظارش را نداشته و تمام پیش بینی های لازم را کرده بودی این اتفاق برایت بیفتد و دچار حادثه و در نتیجه آسیب دیدگی شوی ؟!


    و صد البته با وجود احترامی که برای برادر ارجمندو محترمم گرد آفرید قائلم ایشان بسیار قاطعانه یا به دنبال صفر است و یا بیست که این مورد نکته ای که ما بر سر همین مسئله با هم بخث می کنیم . اگر نه چه کسی می گوید گرد آفرید اشتباه می کند و بنده هم نمی فهمم رنج جوان امروزی را ؟!


    با درود و احترام/

  5. 2 کاربر از پست مفید طاهره تشکرکرده اند .

    طاهره (پنجشنبه 02 اردیبهشت 89)

  6. #25
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    با درود؛
    طاهره خانم،خواهر گرامی خیلی مشعوفم که شما به بسیاری از آگاهی ها و نه همه آنها برای رسیدن به یک ازدواج موفق دست یافته ای و تلاش کردی مواردی را که بنده به آنها سالها پیش رسیده ام برایم بازگو نمایی.اما مشکلی بس بزرگ وجود دارد.
    خانواده ما می شود گفت که با دیگران رابطه ای ندارد.دخترام فامیل همگی عروس شده-هرچند که من آنها را چون خواهر نداشته ام می دیدم-و دانشجو هم نیستم.مادرم با نظرات بنده مخالف است و می گوید ملت با این سیستم تو کنار نمی آیند و من هم جایی نمی روم.احتمالاً می ماند علافی در شهر و پاساژها که من اهلش نیتم.
    نمی دانم توانستم فضایی را که در آن هستم برایتان نمایش دهم یا نه؟من سال به سال با دختری روبرو نمی شوم و در پیرامونم نیز دختری نیست.اکنون بفرمایید باید چه کنم؟بنده به همه مواردی که شما می پندارید نمی دانمشان کاملاً آگاهم و راهنمای بسیاری از دختران و پسران نیز بوده ام که همین حالا هم اگر مرا ببینند از بنده سپاسگزارند که خوب . . . نظر لطف آنهاست.
    در ضمن جریان کار نداشتنم را هم که می دانید . . .اکنون باید چکار کنم؟؟؟
    بدرود./

  7. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    نقل قول نوشته اصلی توسط گرد آفرید
    خانواده ما می شود گفت که با دیگران رابطه ای ندارد.دخترام فامیل همگی عروس شده-هرچند که من آنها را چون خواهر نداشته ام می دیدم-.
    با سلام.....بنده هم مشکلی را که گردآفرید عزیز بیان کرده اند دارم...یعنی خانواده بنده با دیگران رابطه چندانی ندارند...
    می شود راهنمایی کنید؟

  8. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    با عرض سلامي دوباره خدمت دوستان خوبم

    راستش تو فاميل ما كاملا برعكسه و جمعيت دخترهاي فاميل بيشتر از پسرها بوده و هست ! ولي اونها رو به چشم خواهر خودم مي بينم يا رفتاري سرد باهاشون دارم و كلا اهل خوش بش با دخترها نيستم !! ولي چون يك بار تجرب ارتباط رو كسب كردم !! با وجودي كه بار اول اشتباه كردم الان در مورد صحبت كردن و شناخت روي دخترها تا حدودي بهتر شدم !! اما جناب گردآفريد بالاخره شما در تهران زندگي مي كنيد !! نه اينكه بخوام بگم كه مي تونستيد دوست دختر داشته باشيد !! اما در محيط دانشگاه يا محيط بيرون مي تونستيد براي ايجاد ارتباط يا شناخت بيشتر به صورت كنترل شده ( ماشاءالله شما كه در كنترل حساس مهارت خاصي داريد ) مي تونستيد يا مي تونيد با جنس مخالف ارتباط كلامي بيشتري داشته باشيد تا با روحيات و افكار و رفتار دختران آشنا بشيد؛ همچنين با احساسات عواطف و چگونگي بيان اونها از سوي جنس مخالف به شما و چگونگي بيان احساسات شما به جنس مخالف همين امر زمينه مناسبي ميشه كه با بينشي باز براي آينده تصميم بگيريد!! من هم قبول دارم كه بدون شناخت قبلي و به اين صورت كه از قبل آشنايي با طرف و با احساسات و افكارش نداشته باشيم وبخواييم بريم يه شبه خواستگاري و بله برون و .... مراسمات رو انجام بديم . اين خيلي نمي تونه مناسب باشه.
    اين روزها پسر و دخترهاي زيادي براي شناخت بيشتر به صورت محدود وكنترل شده وگاهي از روي احساس و نا آگاهي با هم در ارتباط هستند ، اين باعث ميشه مهارت ارتباط با جنس مخالف رو هم كسب كنيم .اما كساني كه اين مسير رو مي روند بايد تبعات و مسئوليتش رو هم بپذيرند و بايد مواظب باشيم با احساسات كسي بازي نكنيم و با احساسمون بازي نشه !!! اگه دوستان نظرات ديگه اي دارند و صلاح مي دونن بحث رو به اينجا بكشونيم كه چطور ميشه ارتباطي سالم جهت شناخت افكار و رفتار همديگه و كلا جنس مخالف داشته باشيم؟!!!

  9. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    دوست عزيز
    خب شما الان مي گيد چيكار كنيم ؟!!! يعني انتظار داري يه فرشته از آسمون بياد تو بغل شما شما ؟؟؟ زن رو بايد گشت پيدا كرد !!
    دختر كه خودش نمياد به خونه بخت بايد بري بگردي پيدا كني !!! نا سلامتي مردي گفتن چيزي گفتن !! اره جانم ازدواج يه ريسكه اما كساني پيروز و موفق ميشن كه ريسك كنند !!
    اشتباه شما اينه كه ازدواج رو مثل يه معامله مي بينيد و به جنبه هاي معنوي و ارزشي اون توجهي نداريد !! يه كم انساني تر به قضيه نگاه كنيد انشاءاله كه به خير و خوشي مي گذره !!!

  10. #29
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    دوستی داشتم که در آستانه 37 سالگی قرار گرفته بود و هر گاه خواستگاری برایش می آمد و او هم جواب رد می داد و دوستان و خانواده او را زیر سئوال می بردند که چرا ایرادات بنی اسرائیلی می گیری تنها به یک خنده نمکین اکتفا می کرد تا اینکه یک روز به من گفت : بابا جان هنوز خدا پس کله ام نزده تا آدم بشوم و یک بله از دهانم بیرون بیاید .

    اما به لطف پروردگار شاهزاده ای که به واقع شاهزاده ی رویاهای اوهم نبود از راه رسید و خدا هم پس گردنش زد و ازدواج هم کرد وعاقبت بله هم گفت !

    در مورد گرد آفرید هم چنین است هنوز خدا پس کله اش نزده که ایراد نگیرد و یا با استفاده از شعور و خرد و...هنوز در پی حل مشکل باشد .یک بعد زندگی قبول دارم که صددرصد انتخابی است ولی قسمتی از آن هم کاملا باور دارم که جبری است ......

    و اما گرد آفرید در مورد سئوالی که کرده بودی و بر فرض هم عنوان داشته بودی که اگر با این بیکاری به خواستگاری دخترم بیایی من دخترم را به تو خواهم داد یا خیر ؟! تو بر فرض سئوالی کردی ولی من خیلی جدی به تو پاسخ می دهم

    با تمام احترامی که برایت قائلم و شخصا هم خیلی دوستت دارم اما نه به واسطه بیکاری ات که قطعا اگر قرار بود دامادم باشی شرایط کاری مناسب با شان اجتماعی تو و دخترم را برایت فراهم می کردم و دستت را هم در این باب با هزار روش می گرفتم چون قطعا داماد پسرانسان است .
    قبلا هم به کرات به تو گفته بودم که زندگی کردن با تو سخت است اما ناممکن نیست . و دلم می خواهد باور کنی از نگاه یک مادر نه به خاطر بیکاری بلکه به جهت اخلاقیاتت که بسیار هم محترم است دخترم را به تو نمی دادم مگر یک کمی انعطاف در تو ایجاد شود . و این روحیه سیاه و سفیدی را متعادل کنی . این من را اذیت می کند و مطمئن هستم که تونه با دختر من بلکه با هر دختر دیگری به لحاظ این اخلاق به مشکلاتی می خوری .و روزی که واقعا این تعدیل در روحیه در تو ایجاد شود مطمئن باش که مادران بسیاری آرزو خواهند کر د که تو دامادشان باشی و دختران بسیاری هم خواهان ازدواج با تو هستند . همانطور که تو به دنبال گارانتی برای شروع و ادامه یک زندگی هستی طرف مقابل تو هم به دنبال همین گارانتی نسبی است دیگر، نه ؟!

  11. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    منم يه سئوال جدي داشتم !!! البته با عرض معذرت خانم آني اگه من مي اومدم خواستگاري چي ؟!!! دوست دارم با شناختي كه طي اين مدت از رفتار بنده داريد ايرادهاي منو هم بنويسيد تا بتونم اونا رفع كنم ! نه براي امر ازدواج ! كلا براي اينكه بتونم خودم رو اصلاح كنم ! ممنون ميشم


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  2. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 اسفند 91, 16:21
  3. آنچه برای خود می پسندی !
    توسط baby در انجمن کارگاههای آموزشی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 16 آذر 89, 17:42
  4. ژنــرال و پسـربـچه
    توسط baran.68 در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 22 آبان 88, 18:04
  5. عشق من بمون ...دلواپسم نزار
    توسط آرمان 26 در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 04 بهمن 87, 14:54

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.