به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 50
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 دی 91 [ 21:04]
    تاریخ عضویت
    1387-10-14
    نوشته ها
    768
    امتیاز
    18,761
    سطح
    86
    Points: 18,761, Level: 86
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 2,462 در 461 پست

    Rep Power
    92
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    با سلام

    گردآفريد جان مرد بايد بتونه اين مشكلات رو به دوش بكشه و با توكل بر خدا و تلاش خودش زني در حد خودش بگيره كه بتونه اونو اداره كنه !!!
    من اگه جاي مادر شما بودم 10 سال پيش هر جور شده به شما زن مي دادم چون انتخاب روز به روز و با بالا رفتن سن مشكلتر و انسان محتاط مشكل پسندتر ميشه و نسبت به ازدواج حالت دفاعي بخودش مي گيره !! باور كنيد هر چي ما سخت بگيريم زندگي سختتر ميشه ، زندگي رو آسون بگيريد تا خدا هم كمكتون كنه ! اينقدر سختگير نباش گردآفريد جان

  2. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    نقاب عزیز

    من واقعیت این دوران و زندگی اش را می فهمم و هنوز از نسل دایناسورهای منقرض شده نیستم که گمانم این باشد با 2 قرآن می توانی خرج یک زندگی را تامین کنی ولی به واقع چون مشکلات زندگی زیاد است باید ازدواج نکرد ؟ یا می توان اینگونه فکر کرد که برای هر مشکلی راه حلی هم کنار دست همان مشکل وجود دارد ؟

    قطعا از آنچه که از زندگی ام برایتان تعریف کردم هدفی داشتم و آن ساده زیستی بود و صد البته با درایت و درک و مدیریت همان سختی که شما از آن نام برده اید و واقع بینی می نامید. شما گمانتان این است که بیکاری فقط مخصوص جوانان است که تازه در ابتدا ی راه زندگی هستند ؟! اگر قرار بود با همین بیکاری که برایتان در مورد زندگی خودم گفتم خرج یک خانواده 7 نفره را تامین می کردید که حتما باید دو پا داشتید دو پای دیگر هم عاریه می گرفتید و فرار می کردید چون زندگی سخت است . خانواده هفت نفره ای که دو نفر از اعضای این خانواده به علت کهولت سن دائما در بیمارستان به سر می برند و خرج دارو و درمان دارند و دو دختر دانشجو و..... اما تا به امروز هم خدا آنچنان بزرگ بوده که خجالت زده هیچ یک از اعضا خانواده نشده ایم .
    عزیزم من چیزی که در نسل شما می بینم متاسفانه راحت طلبی است و یکی دیگر اینکه بی نهایت خود را دوست دارید و حاضر نیستید که به خاطر دیگری و یا دیگرانی به زحمت بیفتید البته این بلوغ در نسل جدید را تا حدی می پسندم اما نه تا آن اندازه که به هیچ عنوان نخواهید زیر بار مسئولیت بروید و از مسئولیتی که هنوز به دوشتان نیفتاده بترسید و فرار کنید .

    نظرات شما و گرد آفرید و یا سایرین که با شما هم سوو هم عقیده هستند نباید به هیچ دلیلی اینگونه تعبیر شود که ما واقعیات موجود در جامعه را درک نمی کنیم بیکاری و گرانی یک اپیدمی اجتماعی است اما به هیچ عنوان نباید خود را از فضای زندگی خانوادگی دور نگهدارید . مگر قدیم ها چه می کردند ؟ درست است که خانه ها بزرگ بود اما به همان نسبت هم تعداد جمعیت افراد حاضر در یک خانواده بیشتر بود و همه و همه به همان شکل در یک خانه زندگی می کردند و زندگی های خوبی هم داشتند فیلم پدرسالار یادتان هست ؟!
    امروز خانه ها کوچک است و تعداد حاضر در خانواده هم کمتر است ولی آیا زندگی با پدر و مادر اینقدر وحشتناک است که مسئله مسکن را هیچ یک از جوانان نمی خواهند برای چند سال اول زندگی با بزرگانشان و زیر سایه آنها بگذرانند ؟!
    و یا مهریه که تابویی شده برای نسل امروز که به غلط به اندازه خون پدر و مادرو هفت جد آدم تعیین می شود و یا ...........

    دوست من

    یادتان باشد که من با سنی بیش از شما و تجربه بسیار زیاد برایتان مسائلی را بازگو می کنم که تجربه اش را هم دارم و می دانم آنگونه که شما از آن وحشت دارید رعب آور و منطقی نیست . حرف دوست 26 ساله مان آرمان رو به گرد آفرید بی نهایت درست است . هر چه سنتان بالابرود شرایط انتخاب همسر برایتان سخت تر می شود و شما سخت گیر می شوید و بچه شما با فاصله سنی زیاد هیچ لذتی از وجود یک پدر و مادر پیر نخواهد برد و شما هم از وجود وی لذت نمی برید چرا که حوصله مسائل و دغدغه هایش را نخواهید داشت و.....

    اگر پسر ی در 20 -30 سالگی تصمیم بگیرد که ازدواج کند قطعا جوا ب من به وی این خواهد بود که زود است ولی گرد آفرید از مرز 30 سال هم گذشته و باید به فکر روزگار پیری خود هم باشد و اشتباه امروز به مراتب برایش روزگار سخت و تنهایی عجیبی را رقم می زند و این در حق دوستمان ظلم است . شاید امروز راحت باشد چرا که مسئولیت کسی بر دوشش نیست ولی اگر خدای ناکرده در روزگاری که تنها شد دچار بیماری شود و به تیمار گر نیاز داشت چه خواهد کرد ؟ حتما می گوئید پرستار و یا سرای سالمندان . آیا به واقع ما به دنبال چنین زندگی هستیم ؟! شاید امروز شما نیاز به عشق نداشته باشید و تنهایی خوش آیند باشد ولی به مرور نیاز به همدم در شما زیاد خواهد شد . آن روز چه می کنید ؟!

  3. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    با درود؛
    عجب گرد و خاکی راه انداختیم ها از دیشب!! . . . از شوخی بگذریم با ذکر این نکته که بسیاری از حرفهای بنده را نقاب ارجمند بیان کردند،بنده برای توضیح واضحات نکات دیگری را بر می شمارم.
    اولاً جناب آقای آرمان 26 با این حرفی که شما می زنید،بنده به دیدگاه شما پی بردم و باید بگویم که متأسفانه با احترام تمام شما طرز برخورد ساده ای با مقوله مهم ازدواج دارید و افزون بر آن برخی چیزها را باهم قاطی کرده اید.بنده که چهارتا پیراهن از شما بیشتر پاره کرده ام بدون تکبر و برادرانه باید عرض کنم که کاملاً به این دیدگاه که چگونگی نگاه و عملکرد ما به جهان سبب پاسخگویی او می شود،آگاهم.
    اما این دلیلی بر عدم آینده نگری و اندیشه و داشتن عقل و شعور نمی شود.زندگی مشترک اصلاً شوخی بردار نیست و داشتن یک زندگی موفق در سطح اجتماعی بنده و در محیط شهری مستلزم داشتن توانایی ها و مهارتهای فراوانی است.شما هنوز جوانید و بنا بر کم تجربگی مسایل مهم زندگی را بسیار سهل و آسان می دانید و این طرز برخورد نادرست را با مسئله بزرگ نکردن امور سطحی و جدای از مورد مهمی بنام ازدواج در هم آمیخته اید.
    دوست ارجمندم شما هیچگاه برای یک مسافرت با دوهزار توان پول یا برای پیاده روی با جیب پر از پول و با موبایل گران قیمت در محلات خطرناک،اقدام نمی کنید.به همین ترتیب در مهمترین گزینش زندگی تان که همانا ازدواج است نیز نباید بی گدار به آب زنید یا بدون داشتن شرایط اولیه اقدام کنید.در سن 24 سالگی من نه آگاهی هایی و نه تجربیاتی را که درباره ازدواج دارم ،داشتم و نه مهارتهای رفتاری و ارتباطی و نیز یک دانشجو بودم که سربازی هم نرفته بودم و خانه و ماشین هم نداشتم و سابقه کاری را که هم اکنون دارم.هرچند که اکنون با مدرک کارشناسی ارشد معماری با داشتن حق امضای شهرداری و سابقه کاری بیکارم.
    در ضمن هنگامیکه من می گویم با چه تضمینی هزاران سکه یا میلیونها تومان زیر دین دختری بروم که هنوز با او زیر یک سقف نرفته ام تا از اخلاق واقعی اش آگاهی یابم تا اگر تقی به توقی خورد نرود و بنده را در حلوفدنی بندازد یا بیشتر حقوقم را بگیرد این سخت گیری است؟؟!!!کجای سخنان من بوی مشکل شدن انتخابهایم را می دهد یا داشتن حالت دفاعی؟؟؟؟به شما این هشدار را می دهم که با این طرز نگاه به ازدواج دارید به خودتان زیان می رسایند.یعنی شما می روید و هر دختری با با این روشهای ناقص و سخیف آشنایی یا خواستگاری گرفته و اگر دلبسته اش شدید که همه هم پس از مدتی می شویم،با هر مقدار مهریه او را می گیرید.
    برادر من جداض باید اندکی هشیارانه تر و جدی تر با جدی ترین و مهم ترین مقوله زندگی تان برخورد نمایید.
    و اما سرکار خانم انی . . .
    بنده هیچگاه نمی خواستم آنچه را که همان اول درباره زندگی شما باور دارم دوباره تکرار نمایم،اما شما نیز با اعتقاد به برخی حرفهای قشنگ قشنگی که متأسفانه نابجا در سطح رسانه ها و از زبان و قلم برخی پول پرستان جاری می شود،یک باور نادرست و خودپسندانه از زندگی خصوصی ساخته اید و تازه آن را نمونه هم برای منی که تازه می خواهم زن بگیرم .می دانید.
    شما فکر می کنید با جوانی خام طرفید.از شما که میان سالید در شگفتم که چرا چنین ساده انگارانه می اندیشید.
    اولاً چرا همه را به خوبی خودتان می دانید.
    ثانیاً بنده کی همواره به بدیها و زشتیها و جدایی ها اندیشیده ام.
    ثالثاً این من هستم که به بدی و جدایی و مال انوزی می اندیشم یا آن پدران ابله و خناس و دختران ناآگاه و پوا پرستی که برای بکارتشان هزاران سکه می اندوزند.
    رابعاً شما مثل اینکه در خلاء زندگی می کنید و شناختی از دختران امروزی ندارید.
    خامساً خواهر کم آگاهم مثل اینکه شما با اینکه زندگی اولتان تلخ بوده از واقعیاتی که آنها هم هم اکنون برای من مرد عزب میان سال تلخند خبر ندارید.
    سادساً صبر و تحمل و نجابت دختران هم نسل خود را مگر با دختران این نسل یکی می دانید.
    سابعاً من هیچگاه نسبت به جهن بدبین نبوده ام،بلکه با بهره گیری از خردم و شعورم می خواهم با دید باز و با اختیار وضریب اطمینان نسبتاً بالا د راه خوشبختیم گام بردارم.
    ثامناً باید بهتر بدانید که من چه کسی هستم . . .اما دختری که پا در زندگی من می گذارد نیز چنین است؟شما مثل اینکه شیوع مادی گرایی و چشم و هم چشمی را در اکثر مردمان مگر نمی بینید و لمس نمی کنید؟!!
    تاسعاً اگر شما به این جانب قول بدهید که دختری را با مهریه معقول و در حد توان من و با درک بالا و پدیرش خود و خانواده اش برای رابطه با کنترل آنها برای گفتگو و رفت و آمد در اجتماع برای شناخت بیشتر و پذیرش جلسات ممتد روانکاوی و مشاوره تکی و با من و با قبول مطالعه برخی کتب و مقلات درباره مهارتهای اجتماعی و روانی و ارتباطی و نداشتن رابطه جنسی،پیدا نمایید،بنده با او آغاز به پروسه شناخت برای ازدواج خواهم کرد و تازه پس از شش ماه تا یک سال اگر به توافق نرسیده یا به درد هم نخوردیم،از هم جدا می شویم.
    احداً عشراً سرکار خانم انی این را بدانید که لیوان مورد نظر شما خالی است.البته لیوانها داریم و نه لیوان.برخی پر پرند و برخی خالی و برخی هم در میانه این دو.اما با اینم مردم و با این فرهنگ با این دخترها و با این جامعه نادان و ناآگاه و روانهای پریشان نیل به مقصود درباره ازدواج بسیار بعید است.
    بدرود./

  4. #14
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    با درود؛
    بازهم دارید حرفهایی می زنید سرکار انی خانم که در آنها ذره ای از منطق یا دیدن واقعیات اجتماع دیده نمی شود.آخر خواهر گلم کدام دختر را دیده اید که بیاید و با مادر شوهرش زیر یک سقف سر کند.من دارم درباره اکثریت دختران گرامی که بنا بر باورهای ویژه زمانشان که با زمان شما فرقهای اساسی دارد،حرف می زنم.
    از این بگذریم در این خانه های قلکی که دیوارهایش تیغه ده سانتی است،اگر زن و شوهر جوان بخواهند یک عشقولانه ای را تا تهش بروند باید با صداهای ناخودآگاه چه کنند؟؟؟؟؟؟البته بنده خودم خانه ای دارم،اما باید کلی صحبت کرد.
    از آنهم عجیبتر نظر و حکم شما درباره خانه های درون گرا و حیاط مرکزی قدیم است.شما مثل اینکه در همان زمان مانده اید.مثل اینکه نمی دانید فرهنگ ملت عوض شده است و همه دوست دارند مستقل باشند و آشپزخانه اپن داشته باشند و آپارتمان نشینی لاجرم و اجباری شده است.
    خیلی جالب است مگر ما را گرفته اید.کجای این شهرها که دارد از سیل جمعیت می ترکد و کجای پهنه و مساحت آنها گنجایش خانه های ملکی را دارند؟با خیالات که نمی شود حرف درست و منطقی زد،خواهرم.
    بعدشم بابا جان،من بسیار مشتاقم که زن بگیرم،اما نمی شود.آقاجانم مهریه ها زیاد است و کار هم ندارم.حالا مهریه شما اندک است یا عاشق شوهرتان هستید که ستمکارانه رفته سر زنش هوو آورده به من چه!!من بیکارم،شما کاری دارید که شکم هفت نفر را سیر می کند،اما من بیکارم.آیا حرف مرا درک می کنید؟؟؟آیا می فهمید که مردم در حال حاضر مستقل تر دشه اند؟آیا می فهمید که همانطور که قذیم ها درشکه و الاغ سوار می شدند و اکنون اتومبیل و هواپیما،زندگی و مفاهیم و اخلاق ها و روش زندگی مردم فرق کرده است؟؟؟
    من هر دختری را که هر کس برگزیند با ملاکهایم بررسی کرده و با فرآیندی که خودم باور دارم با او ازدواج می کنم.البته اگر خودش یا خانواده اش روشم را نپذیرند یا توان مهریه اش را نداشته باشم که هیچ.آیا مقصر منم هستم؟؟؟!!!آیا وقتی که می روی با مدرک فوق لیسلنس کار کی کنی و 300 هزار تومان و بدون بیمه هم هستی و اگر بیرون بروی دیگر کاری نیست،تقصیر من است.شما متأسفانه منطق ندارید و چشم خود را بر روی واقعیات بسته اید،سرکار خانم انی و مادران و پدران و دختران خودخواه و پول پرست!!!
    بدرود./

  5. #15
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    گرد آفرید من آنچه که در مورد دختران هم نسل خود گفتی می توانم قبول کنم و بفهمم و حتی نگاه بعضی از خانواده ها را به داماد که همچون بانک مرکزی به یک پسر سی و اندی سال می اندازند و .....

    برادر عزیزمن

    اما مطمئن هستم که درهمین جامعه خانواده های با اصل و نسب داری هم زندگی می کنند که فارغ از این داد و ستدها دختران خوبی را به جامعه تحویل داده اند . برای نمونه عرض می کنم نو عروسی در خانواده داریم که پدرشان استاد دانشگاه ومادرشان هم خانه دار هستند و دختر خانم هم مدرک کارشناسی ارشد دارند . روز خواستگاری هر چه به ایشان و خانواده شان اصرار شد که یک مبلغی را برای مهریه تعیین بفرمائید و.....پدر این خانواده محترم فرمودند : چه رقمی برروی دخترم بگذارم ؟! من دخترم را با زحمت و نان حلال بزرگ کرده ام و قیمت ندارد من سعادت او را می خواهم همین . مرد باش و سعادتش را نه در مادیات که بی نیاز است از آن بلکه سعادت معنوی اش را تامین کن و.....

    می بینی هستند خانواده هایی که به واقع برای سعادتمند شدن دخترشان و آرامش دخترشان حاضر نیستند رقم تعیین کنند و تنها مردانگی و جوانمردی طلب می کنند .

    باید بگردی و قطعا در رابطه قرار بگیری تا بتوانی چنین کیمیایی را پیدا کنی . مطمئن باش اگر روزی برای دختر من هم خواستگار بیاید که تا به امروز به اندازه ی موهای سرش خواستگار پولدار و مولتی میلیاردر هم داشته من به دنبال پول و جواهر نخواهم بود و تنها به صرف اینکه طرف توی پول غلط می زند بچه ام را به دستش نخواهم داد . بلکه برای دخترم آرزوی یک شانه و آغوش مردانه دارم که دخترم را بتواند حمایت کند و از شانه مردانه اش بچه ام احساس امنیت بکند و در مقابل هم بچه ی من باید آمادگی شروع و مدیریت یک زندگی را داشته باشد تا پسر مردم که به امانت به خانواده ما می پیوندد احساس سربلندی و غرور بکند از انتخاب دختر من و......

    گفتی با استفاده از شعور و خرد خود می خواهی با ضریب اطمینان بالا دست به ازدواج بزنی این یادت باشد که یک اصولی را باید دقت کنی و مواردی را هم در نظر بگیری ولی ضریب اطمینان بالا یی وجود ندارد . شناخت و دید مناسب و انتخاب درست و تحقیق و... به جای خود. ولی هیچ کارانتی وجود ندارد تنها این توجهات می تواند اندکی اطمینان به وجود بیاورد اگرنه که در لحظه های خاص ما از واکنش افراد بی اطلاع هستیم . پس به دنبال نمره ی بیست نباش . اما اگر گرفتی خوشحالی کن ولی اگر با نمره ی 16 هم قبول شدی خوشحال باش .

  6. #16
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    نقل قول نوشته اصلی توسط گرد آفرید
    با درود؛
    بازهم دارید حرفهایی می زنید سرکار انی خانم که در آنها ذره ای از منطق یا دیدن واقعیات اجتماع دیده نمی شود.آخر خواهر گلم کدام دختر را دیده اید که بیاید و با مادر شوهرش زیر یک سقف سر کند.من دارم درباره اکثریت دختران گرامی که بنا بر باورهای ویژه زمانشان که با زمان شما فرقهای اساسی دارد،حرف می زنم.
    از این بگذریم در این خانه های قلکی که دیوارهایش تیغه ده سانتی است،اگر زن و شوهر جوان بخواهند یک عشقولانه ای را تا تهش بروند باید با صداهای ناخودآگاه چه کنند؟؟؟؟؟؟البته بنده خودم خانه ای دارم،اما باید کلی صحبت کرد.
    از آنهم عجیبتر نظر و حکم شما درباره خانه های درون گرا و حیاط مرکزی قدیم است.شما مثل اینکه در همان زمان مانده اید.مثل اینکه نمی دانید فرهنگ ملت عوض شده است و همه دوست دارند مستقل باشند و آشپزخانه اپن داشته باشند و آپارتمان نشینی لاجرم و اجباری شده است.
    خیلی جالب است مگر ما را گرفته اید.کجای این شهرها که دارد از سیل جمعیت می ترکد و کجای پهنه و مساحت آنها گنجایش خانه های ملکی را دارند؟با خیالات که نمی شود حرف درست و منطقی زد،خواهرم.
    بعدشم بابا جان،من بسیار مشتاقم که زن بگیرم،اما نمی شود.آقاجانم مهریه ها زیاد است و کار هم ندارم.حالا مهریه شما اندک است یا عاشق شوهرتان هستید که ستمکارانه رفته سر زنش هوو آورده به من چه!!من بیکارم،شما کاری دارید که شکم هفت نفر را سیر می کند،اما من بیکارم.آیا حرف مرا درک می کنید؟؟؟آیا می فهمید که مردم در حال حاضر مستقل تر دشه اند؟آیا می فهمید که همانطور که قذیم ها درشکه و الاغ سوار می شدند و اکنون اتومبیل و هواپیما،زندگی و مفاهیم و اخلاق ها و روش زندگی مردم فرق کرده است؟؟؟
    من هر دختری را که هر کس برگزیند با ملاکهایم بررسی کرده و با فرآیندی که خودم باور دارم با او ازدواج می کنم.البته اگر خودش یا خانواده اش روشم را نپذیرند یا توان مهریه اش را نداشته باشم که هیچ.آیا مقصر منم هستم؟؟؟!!!آیا وقتی که می روی با مدرک فوق لیسلنس کار کی کنی و 300 هزار تومان و بدون بیمه هم هستی و اگر بیرون بروی دیگر کاری نیست،تقصیر من است.شما متأسفانه منطق ندارید و چشم خود را بر روی واقعیات بسته اید،سرکار خانم انی و مادران و پدران و دختران خودخواه و پول پرست!!!
    بدرود./

    آی آی گرد آفرید تند رفتی . صبر کن . برو مطلبی که فریادت را در آورده بخوان و دوباره قضاوت کن . مگر انگشت اتهام من به سوی توو همجنسان تو تنها بود و یا از خانه هایی با متراژ فلان حرف زدم . این اشکالاتی که حرفش را زدم مربوط به تمامی هم نسلان شماست دختر و پسر هم ندارد . بله آشپز خانه مستقل و دستشویی و حمام مستقل ولی اگر نبود چه ؟! سرو صدا و .... هم که به آن اشاره کرده ای و.... یعنی به واسطه نبود خیلی از چیزها نباید ازدواج کرد این انگشت اتهام دقیقا رو به نسلی است که همه چیز را حاضر و آماده می خواهد . خودت بهتر می دانی که باوری به مهریه و جشن عروسی و ... و اساسا این دلقک بازی ها ندارم و لی به هر روی برای کسانی که باورشان برای ضمانت خوشبختی اینجور چیزهاست هم احترام قائلم . دوست من این نسل که حتما این تاپیک را می خوانند باید این مسائل را بفهمند شاید در محیطهای خانوادگی طرف نان ندارد بخورد ولی می رود قرض می کند که اگر خواستگار تشریف آورد حتما مبل استیل وجود و حضور سبز داشته باشد تا بتواند خواستگار بدبخت را سر کیسه کند و .....
    گرد آفرید این تاپیک را دختران هم می خوانند و به واسطه همین مسئله به نکاتی توجه و اشاره می کنم که دختر و پسر امروزی نمی خواهد به خود سختی بدهد و حتما ننه و بابا باید تمام امکانات را برایش فراهم کند که عروس خانم و شاه داماد می خواهند چند ماهی با هم عشقولانه زندگی راه بیاندازند وبعد هم توی سرو کله هم بزنند و به سر سال نکشیده از هم طلاق بگیرند .
    اتفاقا تو منطقی باش . درست است که تاپیک اشاره مستقیم به مسئله ازدواج تو دارد ولی نباید ساکت و خاموش بود و تو تمام حرفها و ایرادات را به خودت بگیری . بگذار این تاپیک صدای تو و دختران هم نسل تو باشد و بدانند که همچین قضیه ازدواج هلو برو توی گلو نیست ولی باید از خودخواهی ها و راحت طلبی ها هم فاصله بگیرید . باز جوش نیاوری انگشت اتهام به سمت تو نگرفته ام .

  7. #17
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    گرد افرید برادر ارجمند ومحترم من

    جوینده یابنده است ومطمئن باش مروارید تو هم دراین جهان هستی زندگی می کند و به انتظار توست . من مطئنم و دلم هم بسیار روشن است و باز مطمئن هستم که علی رقم اینکه زندگی کردن با تو قدری سخت است اما ناممکن نیست .و دختر مورد علاقه ات را قطعا پیدامی کنی و ایمان دارم که خداوند برای هر کسی جفتی آفریده .پس جفت تو هم آفریده شده پس بسم الله پیدایش کن و یا بگذار که او به تو نزدیک شود و تو را بیابد

  8. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 اسفند 94 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-7-01
    نوشته ها
    1,948
    امتیاز
    22,799
    سطح
    93
    Points: 22,799, Level: 93
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 551
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,205

    تشکرشده 4,459 در 1,179 پست

    Rep Power
    210
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    با سلام به تمام دوستان....بسیار بحث جالبیست..گردافرید عزیز مثل همیشه زیبا و نکته سنج حرف می زنند...
    اما در مورد سخنان ""آنی"" گرامی.....باید بگوییم درست هست که بنده جوان هستم و نوزده سال بیشتر ندارم اما فکر و دیدی بازتری دارم و خواهم داشت...شما در نوشته هایتان و همچنین آرمان عزیز در نوشته هایشان به این مطلب اشاره کردند که بهتر است آقای "گردآفرید " با این طرز تفکر فکر ازدواج را از سر بیرون کند.....به نظر خودتان چرا این حرف را می زنید... با اجازه شما من می گویم چرا؟؟؟.....زیرا امر ازدواج را امر ساده ای تلقی می کنید و صرفا آن را زندگی دو جنس مخالف در کنار هم می پندارید و اینکه مانند گردآفرید عزیز تحقیقات و زحمات زیادی در این مقوله متحمل نشده اید ......همین است که می گویید سخت نگیر...همین دیدگاها باعث می شود روز به روز بر افراد طلاق گرفته افزوده شود...
    و اینکه مانند گردآفرید گرامی به خود زحمت نمی دهید تا سنجیده تر و با آگاهی کامل تری دست به این امر (بزنید)......
    منی که جوانی بیش نیستم و وضع جوانان بزرگتر از سن خود را درک می کنم و می بینم(چه دختر چه پسر)...هرگز به خود اجازه نخواهم داد بدون اطلاعات کافی و بدون تکمیل کردن خود از هر لحاظی دست به ازدواج زنم ......مشکل شما در این ست که فکر می کنید فردی با ازدواج کامل می شود....
    خود شما "آنی" گرامی اگر سنجیده تر عمل می کردید دیگر لازم نبود در یک خانه 6متری و با مادرزن و همسری معتاد زندگی بفرمایید...(البته صبر شما قابل ستایش است)
    دیگر حرفی ندارم گردآفرید عزیز همه مطالب را گفتند...
    به هر حال به گفته شما بنده جوانم.....موفق باشید.

  9. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: و گردآفرید . . .



    با صحبت های ani موافقم .

    شاید ظاهرا به نظر بی ربط برسه .اما فارغ از واقعیتهای سخت زندگی و مشکلات اجتماعی ما با دو گونه ویژگیهای شخصیتی مواجهیم.
    یک بخشی جنسیتی هستند که از اونها می تونیم تحت عنوان ویژگیهای خانمها یا آقایون ازش نام ببریم و یک بخشی که بسیار مهمتر از اون بخش اول هم هستند ویژگیهای فردی هستند که اتفاقا جایگاه این دسته از ویژگیها می چربه به همه ی واقعیت های جامعه و ویژگیهای جنسیتی ...

    نقاب عزیز
    باید دید تعریف و معیار افراد از کامل بودن چیست ؟ و این کامل بودن در کجاها و به چه ترتیب مصداق پیدا می کند؟

  10. #20
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: و گردآفرید . . .

    با درود؛
    طاهره جان،قربون دهنت!بنده هم یک بخش کوچکی از سخنان علمی و آزمایش پس داده ام همین توجه به ویژگیهای فردی انسانهاست.اما از خود شما این را می پرسم که چگنه می شود به ویژگیهای فردی طرف مقابل پی برد؟
    ببینید فرهنگ رشد نیافته ما می گوید که دختر باید در خانه باشد و خیلی هم راه بدهد،می گذارد تا دختر و پسر بروند و زیر یک سقف با کنترل هزاران چشم و گوش باهم حرف بزنند؟آیا براستی و جان ما!شما که دستی بر آتش دارید،با حرف امکان شناخت آن ویژگیها هست؟؟؟؟و کدام ویژگیها؟؟درجه اهمیتشان چقدر است؟؟؟؟آگاهی پسران و دختران در پهنه ای بنام کل ایران چقدر است که حرف مفت نزنند؟؟؟؟طرفین چقدر صادقند؟؟؟آیا برای اینکه کم نیاورند یا سنشان بالا نرود،دروغ نمی گویند؟؟
    تازه پسره و دختره که بهم رودربایستی دارند!چی می توانند از هم بپرسند؟؟؟باید در موقعیت باشند تا رفتار اصلی خودشان را نشان دهند.به نظر من تنها روشی که تا حدی می توان ازدواجی موفق داشت همانی است که صد بار بیان کرده ام.اما خانواده ها همه فکر می کنند که اگر دخترشان با پسری که خواستگارش است بیرون برود و آنهم تازه با کنترل خانواده ،حتماض پسره دختره را . . . یا . . .؛
    نادانی،بدبختی،ناآگاهی،سیا هی،فساد،نادانی،نادانی،ناد انی،نادانی . . . .
    بدرود./


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  2. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 اسفند 91, 16:21
  3. آنچه برای خود می پسندی !
    توسط baby در انجمن کارگاههای آموزشی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 16 آذر 89, 17:42
  4. ژنــرال و پسـربـچه
    توسط baran.68 در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 22 آبان 88, 18:04
  5. عشق من بمون ...دلواپسم نزار
    توسط آرمان 26 در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 04 بهمن 87, 14:54

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.