سلام ممنون چشمك جون و ممنون بهار جون از راهنمايتون.باور كنيد من پياز داغش رو زياد نميكنم.ببينيد من تو شرايطي ام كه همه چشممون به منه.شوهرم انتظارش اينه كه آروم باشم حقو به اون بدم.از خانوادم ببرم.پدرم انتظار داره بگم شما مقصر نبودي و شما بيحرمت شدي.و من براش زنگ بزنم تا آروم بشه.مامانم انتظار داره بگم اين شرايط پيش اومده ببخشيد آرومش كنم تا حرص نخوره قشارش نيافته معدش درد نياد.قوي باشم تا خواهر و برادرم داغون نشند و در؟اينده اگه با همچين موضوعاتي برخوردند چطور برخورد كنند.من چي ؟چه جوري تو اين شرايط به فكر خودمم باشم مخصوصا كه حالا قصد مادر شدن هم دارم.آخه چرا دورو برم اينقدر بچه هست.يه چيز ديگه اين كه سه سال همين موضوعات بود همش هي قربون صدشون برو كه كوتاه بيان ولي بعد اين همه مدت فوران كرد آتيششون.(در ضمن ما از يه خانواده مذهبي و تحصيلكرده هستيم ولي.........)
بهار جون اين اب كي از آسياب مي افته من هر چقدر خودم رو بزنم به بي خيالي ولي از درون حرص مي خورم اينا به خودشون نميان مغرورند و خودخواه در ظاهر ميگنند مريم جان آروم باش.حرص نخور ولي الكيه شايد حالا حالاها به فكر نيافتند
علاقه مندی ها (Bookmarks)