سلام - خب مشکل همینجاست چه جوری به خانواد هامون بگیم - چطور اوانا رو راضی کنیم - غیر ممکن ما همینجاست و گرنه ما که با هم مشکلی نداشتیم
تشکرشده 3 در 3 پست
سلام - خب مشکل همینجاست چه جوری به خانواد هامون بگیم - چطور اوانا رو راضی کنیم - غیر ممکن ما همینجاست و گرنه ما که با هم مشکلی نداشتیم
تشکرشده 3,762 در 695 پست
به هر حال باید به خانواده ها اطلاع بدهید و انها را موافق کنید ...
با اینکه از همه مشکلات سر راهتون آگاهی دارید بازهم اصرار به ادامه هستید و می خواهید با این خانوم زندگی کنید ..
همانگونه که به ما گفتید به خانواده ها هم همینها رو بگویید ....
ولی امیدوارم اشتباه نکرده باشید !
چشمک (یکشنبه 07 خرداد 91)
تشکرشده 4,871 در 817 پست
من نمی فهمم واسه چی میخواهید 40 شب دعای توسل بخونید وقتی هنوز با خانواده چیزی مطرح نکردید؟؟
قراره بعد از این 40 شب چی بشه؟ یه امامزاده ای از آسمون بیاد دست شما دوتارو بگیره ببره در خونه تون بگه این دو تا الا وبلا باید با هم ازدواج کنند؟ یا اینکه سیمین خانم شما قراره بعد از 40 شب 10 سال سنش کم شه؟
نمی فهمم! منطق این دعا چیه؟؟
بنظر شما بهتر نیست اول مطرح کنید توضیح بدید کمک بگیرید ایستادگی کنید اگر اگر مشکل حل نشد یقه خدا و پیغمبر رو بگیرید؟
عجبا! ببخشید ولی من واقعا گیج شدم! اگر همینجوری و با چنین منطقی تصمیم به ازدواج اینچنینی گرفتید پیشنهاد می کنم کمی صبر کنید!
سرافراز (یکشنبه 07 خرداد 91)
تشکرشده 2,844 در 585 پست
چطور ممكنه اين موضوع غير ممكن باشه؟بله،مخالفتهايي وجود خواهد داشت،واصلا ممكن است براي هميشه ناراضي باقي بمانند اما...
اگر واقعا تصميمتان را گرفته ايد؟
اگر فردي هستيد كه عواقب تصميم گيريهايتان را ميپذيريد ؟
اگر به جز عشق وعلاقه به ساير پارامترهاي ازدواج هم انديشيده ايد؟
اگر به بلوغ فكر ومالي لازم براي ازدواج رسيده ايد؟
اگر حقيقتا عشفتان عشق است ؟
هيچ راهي به جز مطرح كردن با خانواده ها وجود ندارد،بالاخره تصميمي است كه مصر هستيد كه گرفته ايد و مصر هستيد كه درست است،در عجبم كه چطور براي وصال تلاشي نميكنيد!
به قول حافظ:عاشقي شيوه ي رندان بلا كش باشد.
اما شيوه ي شما پنهان كاري و اشك ريختن است!
اگر تلاشي براي رسمي شدن رابطه تان انجام ندهيد بيشتر به نظر ميرسد كه اين رابطه برايتان به شكل يك عشق مقطعي است!
یک زن امیدوار (یکشنبه 07 خرداد 91)
تشکرشده 1,083 در 257 پست
گر هر دو دیده هیچ نبیند به اتفاق
بهتر ز دیدهای که نبیند خطای خویش
چاهست و راه و دیدهٔ بینا و آفتاب
تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش
چندین چراغ دارد و بیراه میرود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خوایش
اميدوارم تصميم درستي بگيريد
موفق باشيد
naghashi (یکشنبه 07 خرداد 91)
تشکرشده 3,762 در 695 پست
همه گفتنی ها گفته شده ..
ولی همچنان تصمیمتان برای ادامه است
در واقع باید بگویم ایجاد تاپیک شاید هیچ کمکی به شما نکرده و شما هیچ نتیجه ای نگرفته اید ...
چون حرف هیچکس را گوش نداده اید و فقط یک تنه درحال تاختن هستید حتی بدون ترمز !
چشمک (یکشنبه 07 خرداد 91)
تشکرشده 3 در 3 پست
خدمت اونایی که میگن چرا توسل میخونی میخوای معجزه بشه عرض کنم آره میخوام معجزه بشه - بزارید یه حکایت واستون تعریف کنم :
روزی حضرت سلیمان مورچهای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاکهای پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل میشوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او میخواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود: تواگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
مورچه گفت: تمام سعیام را میکنم...
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کارمورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر میگویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در میآ ورد...
تمام سعیمان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکیست...
البته خیال باف نیستم - اما به هر حال دعا بی تأثیر نیست - حداقلش اینه که پاک تر میشیم و به خدا نزدیک تر - شاید هم خدا معجزه کرد یه معجزه ی عجیب و همه چی یه شبه درست شد - خدابخواد کاری رو انجام بده فقط کافی بگه : کن و یکون ( موجود شو و موجود میشه ، انجام شو و انجام میشه )
راستی بچه ها سیمین گفت ازتون بپرسم نظرتون دررابطه با اینکه یه دکتر روانشناس دچار همچین مشکلی شده چیه ؟ من که بهش گفتم هرکی دیوونه بشه میبرنش پیش روانشناس وای به حال اینکه روانشناس بشه مجنون
تشکرشده 15,106 در 3,401 پست
yasen سلام
اومدی اینجا راهنمایی بشی یا اینکه فقط تایید کنیم؟؟
شما حرف هیچ کدوم از دوستانی که وقت میزارن و راهکار میدن رو گوش نمیدی
من نمیگوییم که شما حتما باید نوشته های ما رو بپذیرین اما اگر اینقدر در تصمیمتون مصمم هستید ادامه دهید
اگر تصمیم نگرفتی کمی به حرفای دوستان توجه کن
من حس میکنم امادگی ازدواج هم ندارید و هنوز تفاوت عقل و احساس را نمیدانید
پیشنهاد میکنم مشاوره حضوری مراجعه کنید
ویدا@ (دوشنبه 08 خرداد 91)
تشکرشده 2,844 در 585 پست
در داستان بالا جناب مورچه هم مشغول همت وتلاش بودند نه در حال دعا!واين شد كه معجزه شد...نوشته اصلی توسط yasen
یک زن امیدوار (دوشنبه 08 خرداد 91)
تشکرشده 36,001 در 7,404 پست
yasen گرامی
به تالار همدردی خوش آمدی
گفتنیهای زیادی را دوستان گفتند ، من اینرا اضافه می کنم که ایشان را 10 سال بزرگتر نبینید بلکه 17 سال بزرگتر ببینید ، چون باید به سن اکنون ایشان 7 سال زودتر از یک پسر بالغ شدن را اضافه کنی ، برای همین است که مرد حتی الامکان بهتره 6 الی 7 سل بزرگتر باشه .
مطمئناً در آینده دچار مشکل خواهی شد و اکنون صرفاً احساساتی داری تصمیم می گیری .
بهتره لینک زیر را مطالعه کنی تا بتوانی بهتر تصمیم بگیری :
http://www.hamdardi.net/thread-10711.html
همچنین تاپیک شما به اشباع ظرفیت رسیده لذا قفل خواهد شد ، حرفها و راهکارهای لازمه نیز به شما داده شده و نیاز به باز تاپیکی دیگر در این رابطه نیست .
.
فرشته مهربان (دوشنبه 08 خرداد 91)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)