به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 32
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array

    RE: در خواستگاری، در مورد اختلاف نظر هایی که با پدرم دارم صحبت کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون


    یه مثال دیگه:
    وقتی جلسات خواستگاری برگزار میشه، کسیکه بیشتر در جمع صحبت میکنه، پدرم هست.

    از میون حرفای پدرم، اینجوری استنباط میشه که ما خیلی بچه های محدودی هستیم، همیشه حواسشون به ما بوده و...
    این حرفا، در دید پدرم خیلی خوب هست. از جهتی هم واقعاً خوبه.
    اما از یه جهت دیگه، خیلی بده. یعنی اگه ما حواسمون به بچه هامون نباشه و صبح تا شب -بعبارتی- نپاییمشون، راه اشتباه رو میرن.
    در صورتیکه در واقعیت اینجوری نیست. و انقدر مراقبت لحظه به لحظه از ما ندارن! نمیدونم چرا از دید پدرم اینجوریه و اینجوری میگن.

    دیگه من در مقابل حرفهای مدیر و آنی حرفی ندارم که بزنم و هر چی لازم بود گفته شد
    فقط چیزی که به ذهنم میرسه اینه

    احتمال خیلی زیاد واقعا پدر و مادرت مراقبت لحظه به لحظه ازت دارن و خوب بهترین روش تربیت اینه که بچه ها متوجه این مراقبت نشن و خوشونو مستقل ببینن

    و واقعا من قبول دارم که اگه ما پدر و مادر حواسمون به بچه ها نباشه راه اشتباه میرن ( در جایگاه پدر و مادر)
    و این مراقبت لحظه به لحظه میتونه همون تربیتی باشه که تو طول این سالها تو شخصیت تو شکل گرفته و خوب تو بر مبنای همون تربیت خانوادگی و اخلاقیاته که خیلی کارها رو نمیکنی و خیلی کارها رو ملزمی که انجام بدی پس مراقبت لحظه به لحظه هست طوری که تو وجود تو و هر بچه ای که درست تربیت شه وجود داره( که معنی همون اصالت خانوادگیه)


  2. 3 کاربر از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده اند .

    جوانه؟؟؟ (جمعه 29 اردیبهشت 91)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 تیر 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1391-2-03
    نوشته ها
    246
    امتیاز
    1,462
    سطح
    21
    Points: 1,462, Level: 21
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,069

    تشکرشده 1,083 در 257 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: در خواستگاری، در مورد اختلاف نظر هایی که با پدرم دارم صحبت کنم؟

    ممنون اني عزيز,اشكم را دراوردي

    دلم براي پدري كه همين الان كنارم نشسته تنگ شد و بابت همه تفكراتم از خودم خجالت كشيدم

    منهم يكروز تمام دغدغه هاي دختر مهربون رو داشتم اما زماني كه ازدواج كردم و نگاهم تغيير كرد دربرابر هر جبهه گيري يا نظري نسبت به پدرم فقط يه حرف ميزدم خيلي دوستش دارم اونم عاشق ماست و باور كن از ته دل ميگفتم و همين زبان خيليها را ميبست

    همه ما در مورد پدرهامون نظرهايي داريم و دوست داريم اونارو به حد كمال نشون بديم و ناخوداگاه از قضاوت ميترسيم اما مهم اينه كه اون فقط مال ماست و مثلش پيدا نميشه,تو روزهايي كه پر بودم از غصه و حتا يه جاهايي پدرم رو مقصر ميدونستم باور كن فقط يه چيز شديدا ارومم ميكرد:بودنش

    هر اتفاقي بيفته,هر چي بشه بابايي هست و دوستم داره

    اين بالاترين لذته كه هنوزپناه وجودشو دارم

    قدر پدر بزرگوارتو بدون كه اينجور عاشقانه دوستتون داره و از قضاوت نترس

    ميبوسمت اني بخاطر ياداوريت و اميدوارم خدا هميشه محافظ خونواده هامون و عشقمون باشه

  4. 3 کاربر از پست مفید naghashi تشکرکرده اند .

    naghashi (جمعه 29 اردیبهشت 91)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 شهریور 92 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1390-11-17
    نوشته ها
    218
    امتیاز
    1,668
    سطح
    23
    Points: 1,668, Level: 23
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    590

    تشکرشده 585 در 180 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: در خواستگاری، در مورد اختلاف نظر هایی که با پدرم دارم صحبت کنم؟

    سلام دختر مهربون

    نمیدونم من فکر اشتباه می کنم یا دیگر نظرات خیلی احساسی هست.

    فکر می کنم جایگاه پدر را نشون دادن و اینکه قدر ایشون رو بدونن یک واقعیت هست که از نظر احساسی آدم رو می تونه قانع کنه ولی جنبه عملی نداره. اینکه پدر هستن و خودشون و مقامشون خیلی عزیز، ولی برخی رفتارهاشون باعث میشه که سالها حداقل آزادی یک فرزند از او گرفته بشه. من با پوست و گوشت و استخونم درک می کنم که دختر مهربون چی میگن. یعنی درمقابل این مسئله، تنها راه حل قانع کردن خودمون با یادآوری جایگاه پدر و مادر است؟

    نه، این راهکار نیست، این یک کلاه عاطفی گذاشتن روی مسئله است و تاوان این کار از دست رفتن حداقل های آزادی، لذت های زندگی، از دست دادن عمر، فرسایش روحی، گرفتاری های فکری روزانه و ... خیلی مسائل دیگر است.

    از کارشناس های محترم تقاضا دارم که به مایی که در این شرایط هستیم یک راهکار واقعا عملی یاد بدن تا حتی ذره ای از زیر بار این فشارها رها شیم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید mr6262 تشکرکرده است .

    mr6262 (جمعه 29 اردیبهشت 91)

  7. #14
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: در خواستگاری، در مورد اختلاف نظر هایی که با پدرم دارم صحبت کنم؟

    راه دیگرش عزیزم تابو شکنی است یعنی جور و پلاس رااز خانه ی پدر جمع کردن و زندگی مستقل و ............شکستن تابوی سنت و مذهب و فرهنگی که در آن رشد کرده ای .

    نمی شود انسان خر و خرما را با هم بخواهد .

    ابدا به پدر و مادر مربوط نیست خرج شکم و سقف بالای سر و..............دخترهایی به سن و سال شما را بدهند اما برحسب سنت و مذهب و فرهنگ این اتفاق می افتد .

    اما اگر دنبال راه حل هستی می توانی به این چیزها پشت پا بزنی و ابدا وارد مقوله ی احساسات نشوی و مستقل عمل کنی . اما اگر این را نمی خواهی و یا نمی توانی انجام بدهی و پرداخت بهای اینچنینی برایت سخت است باید به مقررات و قوانین خانه ای که متعلق به کس دیگری است احترام بگذاری و تنها به دلیل ازدواج نخواهی که آنها روش و باور و عقاید یک عمر زندگی خودشان را تغییر بدهند . ( از هر سو به هر حال هر انتخابی هزینه و بها و تاوان دارد . نمی توانی از زیرش در بروی )

  8. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (جمعه 27 مرداد 91)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 شهریور 92 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1390-11-17
    نوشته ها
    218
    امتیاز
    1,668
    سطح
    23
    Points: 1,668, Level: 23
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    590

    تشکرشده 585 در 180 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: در خواستگاری، در مورد اختلاف نظر هایی که با پدرم دارم صحبت کنم؟

    ani عزیز

    چند نکته توی حرف هاتون برام مبهم بود، نمیدونم لحن صحبتتون به چه صورت بود ولی از برخی کلماتتون حس خشم به من القا میشه ولی چون همیشه حرفهای شما رو قبول دارم و لذت میبرم از خوندنشون، این حس را اشتباه خودم فرض می کنم

    1) واقعا داشتن استقلال نظر و استقلال فکری در زمینه های ساده ای مثل اینکه دختر مهربون گفتن برای تدریس و درس، شغل، لباس پوشیدن و ....، و در یک خانه با هم بودن به معنای خر و خرما را با هم خواستن هست؟

    2) این خواستن تغییرات در مواجه با خانواده فقط برای ازدواج نیست، در خیلی از مسائل هست. دختر مهربون هم مثال های دیگه ای رو زدن

    3) واقعا این خانه متعلق به کسی دیگری است و همه حق برابر برای زندگی توش ندارن؟

    این واقعا تاسف باره که ما دخترها باید تن به این همه محدودیت بدیم و راهی مصالحه آمیز به جز رفتن از خانه نباشه برامون. چند وقت پیش می خواستم تاپیکی باز کنم راجع به اینکه چطور میشه در خانواده استقلال نظر و فکر پیدا کرد. ولی فکر نمی کردم نتیجه رفتن از خانه باشه. چه ناراحت کننده که ادم ها به این سادگی از حقوق اولیه خودشون محروم میشن و کاری جز فاصله نمی مونه.

    من هم موافق با پرداخت بها و قبول مسئولیت تصمیم هامون هستم ولی این جدا شدن از خانواده در این جامعه وبا این فرهنگ و پشت پا زدن به خانواده برای به دست اوردن این حقوق اولیه، کمی بها و تاوان سنگینی است که باید بدهیم تا حقوق اولیه رو به دست بیاریم

  10. 3 کاربر از پست مفید mr6262 تشکرکرده اند .

    mr6262 (جمعه 27 مرداد 91)

  11. #16
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: در خواستگاری، در مورد اختلاف نظر هایی که با پدرم دارم صحبت کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط roze-zard
    همین موضوع پارسال رو مطرح کنین و بگید حرفی که باعث شبهه میشه، زده نشه بهتره.

    باید داستان سرایی کنی دیگه. جوری که پدر بفهمن در عمل حرفهاشون داره نتیجه بدی میده (در دید بقیه)
    رز زرد عزیز، ممنونم.

    پدرم نمیدونن که علت منصرف شدنشون چی بوده.
    البته پدرم خیلی راضی هستن که جور نشده.
    دو سه باری هم مستقیم و غیر مستقیم گفتن که "من بهتون گفته بودم به درد ما نمیخورن ولی شما قبول نمیکردید."

    خیلی سخته گفتن این حرفا. اونم به پدرم.
    آخر ِآخرش معنی این حرف اینه که پدر من، بعد از این همه زندگی و تجربه، نمیدونن چه حرفی چه جایی داره.
    به پدرم حق میدم اگه بهشون این حرفا رو بزنم ناراحت بشن.
    نمیدونم چه جوری باید گفته بشه و در چه قالبی.



    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123
    سلام دختر مهربون

    ببین خانومی...ایشون پدر شماست...برخی مواقع پدر و مادرها سعی میکنن برای پررنگ کردن نقش خودشون این کارها رو بکنن.
    من حس میکنم پدرت این تصور رو داره که داره اون جایگاه پدریش رو از دست میده...اقتضای سنش و جایگاهش ایجاب میکنه که شما رو راهنمایی و نصیحت کنه

    پدر منم مثل پدر شما بود...اوایل خیلی خیلی بیشتر بود...اما من برخوردم رو با پدرم عوض کردم...حالا که نصیحت میکنه قشنگ میشینم پای حرفاش و میگم :
    آره بابا...راست میگین...عجب حرف خوب و کاربردی زدی....بذار دفتر بیارم توش بنویسم هیچ وقت یادم نره....یکی دو سال بعد از این برخوردهام پدرم خیلی خیلی عادی شده
    سلام.
    مریم جان، این یه مقداری نقش بازی کردن نمیشه؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123
    در مورد خواستگارتون هم ...کارش خیلی عجیب بوده...اگر واقعا علاقه ای در کار بود به قول شما اینهمه ویژگی مثبت پدر رو رها نمیکرد و بچسبه به اون یه دونه
    در واقع کسی که به خاطر این مسائل که به خود شخص دختر اصلا مربوط نیست پا پس بکشه فکر نمیکنم خیلی بشه روش حساب کرد
    من به طرف مقابل حق میدم که خانواده ی من رو هم بررسی کنه و ببینه اگه طبق سلیقه خودش نیست، منصرف بشه. همونطور که خودم هم خانواده طرفم رو بررسی میکنم. اما وقتی میبینم در جلسات خواستگاری از دید یه شخصی که شناختی از خانواده م نداره، پدرم کلاً جور دیگه ای شناخته میشه، ناراحت میشم.
    مثلاً فکر میکنم اینجوری برداشت میشه که پدرم بعد از ازدواج، خیلی در زندگی ما مداخله خواهند کرد. در صورتیکه برادرم که ازدواج کرده یه تجربه عینی هست . اصلاً همچین اتفاقی نیفتاده.
    اینه که فکر میکنم باید یه کاری کنم. یا روی پدرم کار کنم یا روی خواستگار.

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123
    اما دختر مهربون عزیز

    یه نکته بهت بگم:

    خواهشا لطفا طوری برخورد نکنی که ذره ای به شخصیت و مقام بزرگ پدرت لطمه ای زده بشه...اونا الان سن و سالشون طوری نیست که ببینن دارن کار اشتباهی میکنن...

    دوست دارن تایید بشن....من وقتی میبینم این طرز فکرها به وجود آمده و جبهه گیری هایی ممکنه بشه که غرور مردانه یه پدر رو خدشه دار کنه به خدا تنم میلرزه...از اینکه یه روزی دیر بشه....

    موفق باشی
    بله. این موضوع برای من هم خیلی اهمیت داره.
    به خاطر همین تا الان در موردش با پدرم صحبت نکردم تا راهش رو یاد بگیرم.
    از یه طرف دیگه، فکر میکنم سکوت و پذیرش و انفعال کامل، برای خودم بعداً پشیمونی بیاره.
    فکر میکنم باید یه کاری کنم اما از راه درستش.
    حالا نمیدونم چقدر فکرم درسته.

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array

    RE: در خواستگاری، در مورد اختلاف نظر هایی که با پدرم دارم صحبت کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط mr6262
    ani عزیز

    چند نکته توی حرف هاتون برام مبهم بود، نمیدونم لحن صحبتتون به چه صورت بود ولی از برخی کلماتتون حس خشم به من القا میشه ولی چون همیشه حرفهای شما رو قبول دارم و لذت میبرم از خوندنشون، این حس را اشتباه خودم فرض می کنم

    1) واقعا داشتن استقلال نظر و استقلال فکری در زمینه های ساده ای مثل اینکه دختر مهربون گفتن برای تدریس و درس، شغل، لباس پوشیدن و ....، و در یک خانه با هم بودن به معنای خر و خرما را با هم خواستن هست؟

    2) این خواستن تغییرات در مواجه با خانواده فقط برای ازدواج نیست، در خیلی از مسائل هست. دختر مهربون هم مثال های دیگه ای رو زدن

    3) واقعا این خانه متعلق به کسی دیگری است و همه حق برابر برای زندگی توش ندارن؟

    این واقعا تاسف باره که ما دخترها باید تن به این همه محدودیت بدیم و راهی مصالحه آمیز به جز رفتن از خانه نباشه برامون. چند وقت پیش می خواستم تاپیکی باز کنم راجع به اینکه چطور میشه در خانواده استقلال نظر و فکر پیدا کرد. ولی فکر نمی کردم نتیجه رفتن از خانه باشه. چه ناراحت کننده که ادم ها به این سادگی از حقوق اولیه خودشون محروم میشن و کاری جز فاصله نمی مونه.

    من هم موافق با پرداخت بها و قبول مسئولیت تصمیم هامون هستم ولی این جدا شدن از خانواده در این جامعه وبا این فرهنگ و پشت پا زدن به خانواده برای به دست اوردن این حقوق اولیه، کمی بها و تاوان سنگینی است که باید بدهیم تا حقوق اولیه رو به دست بیاریم
    ببخشید دختر مهربون دوست ندارم تاپیکت به انحراف بره
    اما شاید این حرفام برای تو هم مفید باشه


    mr6262 خانواده چیزی نیست که ما رو محدود کرده باشه ... خانواده یه بستر مهر و محبت و عشق و عاطفه است
    من نمیدونم چرا ماها فراموش میکنیم
    مادر کسیه که 9 ماه ما رو حمل کرده تو وجودش و حالت تهوع هایی که داشته سختی هایی که کشیده و بعد دردی که تحمل کرده تا ما رو به دنیا آورده ...من تا حالا حتی یه مادرم ندیدم که منت سر بچش گذاشته باشه به خاطر درد زایمان.شما دیدی؟؟
    پدرها کلی کار و زحمت و تلاش میکنن برای اینکه ما رو تامین کنن بدون هیچ چشم داشتی هر آدمی حداقل 15 سال از زندگیشو کاملا تحت حمایت پدر بوده و اکثرا تا 20 سالگی ...اما هیچ پدریو ندیدم که به خاطر 5 سال اول زندگی بچش سرش منت گذاشته باشه ...بشین حساب کن ببین چقدر خرج میشه؟؟
    پدر و مادر از جون و دل و عمرشون برای ما مایه گذاشتن
    همه چیزت از اوناس... همه چیز
    حقوق اولیتو میخوای از کی بگیری؟ از پدر و مادری که به تو حق تولد و زندگی دادن؟ از آدمهای که خوب و موفق بار آوردنت ؟ فکر میکنی چرا خوبو موفقی؟

    من فکر میکنم دید همه از جمله دختر مهربون ،بهار 66 (تو یه تاپیک دیگه) و تو به پدر و مادر دید مهربانانه و عاشقانه نیست
    زندگی خانوادگی چیزی نیست که بشه براش خط و نشون کشید و معامله نیست
    من جدا زندگی کردن دخترو پسر مجرد و از یه سنی به بعد قبول دارم ... نوع بزرگی از استقلاله و البته در صورتی که با حمایت خانواده باشه اصلا ضد دین و اخلاق و فرهنگ نیست
    دلخوری همیشه وجود داره مهم اینه که درست حل شه
    من فکر میکنم حتی اگه همه نظرات ما مخالف خانواده باشه بهترین راه اینه که مسالمت آمیز حل شه و حتی اگه نشه حل شه انقدر فشار نداره که ما زیرش له شیم
    مطمن باش اگه 1 درصد سختی و که مادر تو دوران بارداری و زایمان برامون کشیده تحمل کنیم یکم ظرفیتمونو ببریم بالا حل میشه
    پدر و مادر خیلی بیشتر ازاین حرفا به گردن ما حق دارن که به خاطرشون از خودمون مالمون و حتی آبرومون بگذریم ( که صد در صد مدافع اصلی هر آدمی تو زندگیش والدینن) حتی اگه از همه اینا هم بگذریم باز هم حقشونو ادا نکردیم


    خدا برای هممون حفظشون کنه و نیرویی بده تا هیچ وقت ناراحتشون نکنیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون

    اینه که فکر میکنم باید یه کاری کنم. یا روی پدرم کار کنم یا روی خواستگار.


    اینا تفکراته تو هست
    آنی هم گفت نه روی پدر کار کن نه خواستگار

    روی خودت کار کن
    باور کن من به یه چیزی به عینه تو این مدتی که تو همدردی بودم رسیدم و اونم اینه که بیرون هیچ مشکلی نیست همه مشکلات به ما و دید ما از زندگی برمیگرده



  13. 2 کاربر از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده اند .

    جوانه؟؟؟ (جمعه 29 اردیبهشت 91)

  14. #18
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: در خواستگاری، در مورد اختلاف نظر هایی که با پدرم دارم صحبت کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

    با سلام
    خدا پدرتون را برایتان حفظ کند. انشاء الله سالهای سال زیر سایه پدر و در تکیه به او و با استفاده از راهنمایی هایش بتوانی زندگی را تجربه کنی.
    سالها می گذرد و شاید یک روزی چنین مشکلات امروزیت جزء لذت بخشترین خاطرات زندگیت بشود.
    خدا به دخترانی که پدرانشان فوت کرده است صبر دهد و پدرشان را بیامرزد.حتما در چنین مواقعی حس می کنند همه مسئولیتهای انتخاب بر دوششان هست و پشتوانه و تکیه گاهی ندارند. معمولا بغض دارند و هنگام عقد اش در چشمانشان جاریست.




    دوست دارم قبل از مطالعه باقیمانده این مطلب ، تشکرت را پای این پست: واقعیت های سخت زندگی ، ببینم.
    (بعضی پستها چقدر تشکر کم دارند!!!)
    آقای مدیر ازتون ممنونم.

    من با پدرم مشکلات زیادی دارم.
    تا به حال خیلی استارت ِبهتر شدن روابطم رو زدم. (البته بهتر شدن که نه، عادی شدن. رابطه م با پدرم بهتر شده. اما هنوزم یا رابطه ی عادی دختر و پدری نشده)
    اما یا به مرحله عمل نرسیده، یاباعث سرد تر شدن من شده.
    نمیخوام اینجا در مورد اون مسائل صحبت کنم.

    اما با همه ی اینها،
    من هم نمیتونم تصور کنم، حتی تصور کنم که خواستگاریم بدون حضور پدرم برگزار بشه.
    واقعاً تصور اینکه بدون حضور پدرم کسی رو بتونم درست محک بزنم، برام امکان پذیر نیست.
    همیشه پدرم مراحل اولیه رو با دقت و ریز بینی خاصی پشت سر میذارن و وقتی میبینم راضی به اومدن ِ شخصی شدن، خیالم راحته که میتونم معیارای شخصیم رو بررسی کنم بدون اینکه نگران باشم نکنه طرف معتاد باشه، یا خلاف کار باشه، یا وجهه اجتماعی خوبی نداشته باشه، یا داره نقش بازی میکنه جلوی من یا ...
    همه ی اینها از طریق پدرم و قبل از جلسه اول، و یا حین جلسه اول دقیق بررسی میشه.
    و از این بابت که پدرم در تصمیم گیری من سهم عمده ای دارن، خدا رو شاکرم.



    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    اما در مورد سئوال شما:
    هر کس که قصد دارد با شما ازدواج کند با یک دختر مهربان در میان کویر لوت به صورت انفرادی ازدواج نمی کند. بلکه با یک دختری ازدواج می کند که طبیعتا در یک خانواده هست که والدین و خانواده دارد، اقوامی دارد ، فرهنگی و رسوم و مذهب و اعتقاداتی دارد.
    پس هنگام شناخت به صورت یکپارچه باید همه چیز را با هم دید. اینطور نیست که دختر و پسر صرفا روی خصوصیات شخصی یگدیگر بررسی کنند. بلکه باید معیارهایشان کلیت بیشتری داشته و سایر مسائل مهم طرفین را در خود جای دهد.
    لذا با این توضیحات هرکسی هم قصد ازدواج با شما را دارد باید پذیرای خانواده شما (همین طور که هستند)، باشد. شما هم همین طور.
    در جواب مریم هم گفتم. بله. اینا رو قبول دارم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    بسیاری موارد که شما از پدرتان گفتید، عمومیت دارد، و والدین با تجربه ای که دارند به زعم خود کمکهایی به فرزندان خود می کنند. البته واکنش فرزندان به نظرات والدین متفاوت است؛ بعضی پس می زنند، بعضی می پذیرند، بعضی بی تفاوت هستند، بعضی گزینش می کنند، و بعضی هم عاشق این توجهات هستند و گاهی هم کسی متنفر هست. گاهی هم کسی قصد دارد تغییرات را وارونه کند و والدین را تغییر دهد. اما جدا از اینکه چه واکنشی در قبال والدین داشته باشیم. شرط اول اینست که این بافت خانواده را به عنوان یک بستر و صورت مسئله پذیرا باشیم و نخواهیم که برای ازدواج به چالش بکشیم. بلکه انعطاف و گفتگو می تواند تا اندازه ای کمک کند. اما به معنی تغییر صد درصد والدین نیست.
    بله. من هم به دنبال تغییر پدرم نیستم.
    اما من جواب سوالم رو نگرفتم. (شایدم گفتید و من گیراییم ضعیفه!) طرح این موضوع با خواستگار، چه جوری باید باشه؟ اصلاً باید باشه یا نه؟

    من در مورد خواستگار پارسالم، متوجه بودم که صحبتای پدرم ممکنه تاثیر بدی بذاره.
    حتی دوس داشتم به طرفم بگم که من در خیلی موارد با پدرم اختلاف نظر دارم.
    اما حس میکردم اینجوری، از همین اول، شخصیت و احترام پدرم رو خدشه دار کردم.
    اینه که هیچ صحبتی نکردم.
    اگه ایشون از من در این زمینه توضیح میخواست یا حرفی پیش میومد، نمیدونم چه اتفاقی میفتاد.
    شاید من توضیح میدادم و شاید قانع میشد که نگرانی بی موردی هست. شایدم مطمئن میشد که منصرف بشه.
    شایدم من توضیحی نمیدادم.
    در واقع اصلاً نمیدونم در مقابل این مسئله چه واکنشی باید از خودم نشون بدم.



  15. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: در خواستگاری، در مورد اختلاف نظر هایی که با پدرم دارم صحبت کنم؟

    من فکر میکنم دید همه از جمله دختر مهربون ،بهار 66 (تو یه تاپیک دیگه) و تو به پدر و مادر دید مهربانانه و عاشقانه نیست
    سلام جوانه جان.
    من هم فکر میکنم ایراد کار شماها اینه که فکر میکنید اگه ما از خونوادمون دلخور میشیم یا چیزی رو ازشون مطالبه میکنیم معنیش اینه که دوسشون نداریم.

    نه.............نـــــه.......نـــــ ـــــــــــــــــــه

    همینجاست که به جای راه حل مدام قضاوت میشیم.و بهمون یاداوری میشه پدر و مادر چقد خوبن...لطفا این طرز تفکر رو عوض کنید که هر کی خواسته یا دلخوری داشت معنیش اینه که دوسشون نداره...

    من مطمئنم اگه زندگی حقیقی ما ها رو کنار هم بذارن چه بسا ببینین که ما کسایی که به نظرتون دیدمون مهربانانه نیست چه رفتار خوبی باهاشون داریم..و ازخیلی از شماها جلوتریم

    گاهی کسی که جای ما قرار نگرفته شاید نتونه درک کنه یه موضوع چقد میتونه روی زندگی و سرنوشتش اثر بذاره.

    بعید میدونم تموم اون کسایی که تو هر تاپیک برای من متن سپاس از والدین نوشتن حاضر بشن مثل من چند ماه سر کار نرن..از خونه تکون نخورن..تفریح نرن تا مادرشون که مریضه از جاش 1لحظه هم تکون نخوره و بعلاوه تموم کارها و مهمونیهایی که مادرش مرتب ترتیب میبینه رو انجام بده...
    یا تموم مدت رفتارهای پدرش رو ببینه اما باز احترامش رو همه جا بذاره ووووووووووووووووووووو

    منتی نیست..یه موضوعیه بین من پدر و مادری که دوسشون دارم و خدا اما
    گفتم که بدونید قضاوت کردن به راحتی اب خوردنه..اما مواظب باشید این ابی که میخورید حق باشه نه ناحق.

    دختر مهربون عزیزراه حلی برات ندارم..اما گفتم شاید بعضیها به خودشون بیان و دست ازقضاوت بردارن و واقع بینانه تر راهنماییت کنن.
    اما شاید بتونی ازطریق فرد سوم که به پدرت نزدیکه منظورم مادرته حرفت رو به پدرت برسونی..یعنی مادرت با سیاستی که خودش داره از زبون خودش بگه اقا شاید اینطوری که شما صحبت میکنید خانواده خواستگار تصور کنن دختر ما وابسته است..و این چقد با تلاشی که انجام دادیم تا دخترمون مستقل باشه فاصله داره..من نگرانیم از جواب منفی و نپسندیدن اونها نیست..ناراحت میشم که باتوجه به زحمتی که کشیدیم تا دختر مهربون مستقل بشه ازش تصور یه دختر وابسته داشته باشن..چطوره یه بار در مورد حرفایی که توخواستگاری باید زد با هم صحبت کنیم.


    و در اخر:
    به عمل کار براید به سخن رانی نیست

    موفق باشی

  16. 4 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (جمعه 29 اردیبهشت 91)

  17. #20
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: در خواستگاری، در مورد اختلاف نظر هایی که با پدرم دارم صحبت کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    سلام دختر مهربون
    از نگاه من تو با پدرت مکالمه داری و عدم پذیرش و..........( این مسائل در تو حل شود بقیه ی مسائل تحت الشعاع قرار می گیرند و خود به خود حل می شوند .

    سلام آنی عزیز.

    متوجه این حرفتون نشدم.
    که من با پدرم مکالمه دارم.
    ممنون میشم برام توضیح بدین.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    خدا زنده نگهدارد پدرت رو . با هر خصوصیت اخلاقی مثبت و منفی که دارد . چه خوب که وجود نازنینش هست تا بتوانی به بودنش . به حضورش . به هر نفسی که می کشد . به حرفهایش . به بوی تنش فکر کنی .( من اگر جای تو بودم سجده ی شکر را پائین پای خودش به جا می آوردم و دستانش را در حالی که بو می کشیدم با بوسه ، وجودم را سیراب از حضورش - از سایه اش -مهرش - خنده هایش - و ............می کردم .)
    آنی، ممکنه کسی شخصیتش اینجوری باشه که در ابراز این مسائلی که گفتین، ناتوان باشه؟
    (ناتوان باشه. نه اینکه نیاموخته باشه)ممکنه؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    اگر در پذیرش پدرت باشی می توانی به او عشق بدهی و از او عشق بگیری .
    چه کسی درست صد در صد درست است که پدر تو باشد ؟
    چه کسی بی اشتباه است که پدر تو باشد ؟
    تو خودت چقدر درستی ؟!!
    اصلا این درست چیست ؟
    درست و غلط ، چیزی بر مبنای ذائقه ( من دوست دارم و من دوست ندارم ) است .
    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    یعنی همون کاری که دفعه پیش کردم درست بوده؟ هیچ حرفی نزنم و بذارم ببینم چه جوری پیش میره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون
    یه مثال دیگه:
    وقتی جلسات خواستگاری برگزار میشه، کسیکه بیشتر در جمع صحبت میکنه، پدرم هست.

    از میون حرفای پدرم، اینجوری استنباط میشه که ما خیلی بچه های محدودی هستیم، همیشه حواسشون به ما بوده و...
    این حرفا، در دید پدرم خیلی خوب هست. از جهتی هم واقعاً خوبه.
    اما از یه جهت دیگه، خیلی بده. یعنی اگه ما حواسمون به بچه هامون نباشه و صبح تا شب -بعبارتی- نپاییمشون، راه اشتباه رو میرن.
    در صورتیکه در واقعیت اینجوری نیست. و انقدر مراقبت لحظه به لحظه از ما ندارن! نمیدونم چرا از دید پدرم اینجوریه و اینجوری میگن.


    در واقع اختلاف نظرهای زیادی دارم با پدرم. که هر کدوم ممکنه مسئله ای جداگونه باشه برای خودش.

    به قسمتهایی که پررنگ کردم دقت کن .

    تو از قضاوت شدن در نگاه خواستگار می ترسی و................

    در نتیجه پدرت نیست که غلط است بلکه ترس تو غلط است ............در نتیجه پدرت را همینگونه که هست بپذیر و روی خودت و ترس هایت کار کن که البته این ترس عواقب دیگری هم دارد از جمله تائید گیری . وابسته شدن به تائید و مهم بودن قضاوتهای دیگران حتی اگر قضاوتهایشان نادرست باشد و .................

    در نهایت نوازش دادن به خودت با این عنوان که پدرم بد و اشتباه کار است چرا که با این سبک از حرف زدن بر سر راه ازدواج من مانع ایجاد می کند و نظر مثبت خواستگار را تغییر می دهد و ............!

    و در مرحله ی بعدی و در نهایت با توضیحاتت به خواستگار در پی اثبات خوب بودن خودت و پدرت و تائید گیری و..............

    بله از قضاوت شدن میترسم.
    اما دفعه پیش انقدر ترسم پر رنگ نبود.

    آنی، چرا من نمیفهمم؟!
    پذیرش یا عدم پذیرش من، در صورتیکه در این مورد سکوت کنم، چه تاثیری در دید طرفم داره؟


    به من در یک جمله پاسخ میدین؟
    در این مورد باید با خواستگار حرف زد یا نه؟


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بیا یاد بگیریم زیبایی ظاهری، مهمان امروز و فردای زندگی ماست.
    توسط به دنبال خوشبختی در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 03 شهریور 94, 14:06
  2. ضروری، با جاری حسود و مغرور چه کنم؟ لطفا راهنمایی کنید.
    توسط سمیرا2014 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 06 اسفند 92, 20:21
  3. پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 آذر 91, 02:16
  4. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 91, 19:56
  5. طلاق عاطفی، جدایی یا ادامه زندگی؟؟
    توسط lonely sky در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 72
    آخرين نوشته: جمعه 30 اردیبهشت 90, 11:31

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.