به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
  1. #11
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: فراموش کردن یک اتفاق ناراحت کننده در گذشته

    خدا ستار است بنده ی خدا حقی بر عیان کردن اشتباه و یا خطا ندارد .

    این بخش پاسخ پست بعدی شماست

    بله بنده در پست قبلی خودم که درش سئوال کرده بودم به همین توانایی اشاره کردم . دقت نکردی ؟!

  2. کاربر روبرو از پست مفید ani تشکرکرده است .

    ani (دوشنبه 01 خرداد 91)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array

    RE: فراموش کردن یک اتفاق ناراحت کننده در گذشته

    حق ندارد اما توانایی دارد

    بله دقت کردم...

    توانایی اون خانوم و توانایی زن داداشه یعنی اگه ایشون نمیگفتم زن داداششون توانایی گفتن داشت و اون وقت وضع بدتر میشد( وفرقیم نمیکنه همسرشون کی باشه )
    کلا به نظر من روابط با زن داداش باید محدود شه
    و تا حد امکان برخورد نداشته باشن
    آنی نوشته:
    شما تا چند سال می توانید این دایره ی تنگ و تاریک مزاحم و محدود کننده را تحمل کنید ؟!


    متاسفانه این دایره برای همیشه وجود داره...چه با این خانوم ازدواج کنه و چه نکنه( چون این خانوم به هر حال توانایی داره ... )

  4. کاربر روبرو از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده است .

    جوانه؟؟؟ (جمعه 29 اردیبهشت 91)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 خرداد 91 [ 01:02]
    تاریخ عضویت
    1391-2-14
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    644
    سطح
    12
    Points: 644, Level: 12
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 18 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فراموش کردن یک اتفاق ناراحت کننده در گذشته

    سلام دوست عزیز
    منم فکر میکنم بهتر بود واسه چیزی که به گذشته مریوطه و بنا به حرف خودتون توبه کردین و پشیمونید و مواظب رفتارتون هستید!!! نیازی به گفتن نبود چون فقط یه حساسیت بی مورد واسه همسر آیندتون ایجاد کردین. من یه زنم و میتونم اونو درک کنم و چون خانوم مورد بحث زن داداشتونه و شاید از یه غریبه بیشتر ببینیدش از بین رفتن این حساسیت زمان بیشتری میبره صبور باش و به خانومت ثابت کن همه چیزته و اعتمادشو بدست بیار تا به این حس برسه که یه اشتباه بچگانه بوده که دیگه تکرار نخواهد شد. موفق و شاد باشی

  6. کاربر روبرو از پست مفید alale تشکرکرده است .

    alale (دوشنبه 01 خرداد 91)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 99 [ 15:51]
    تاریخ عضویت
    1390-11-30
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    8,221
    سطح
    61
    Points: 8,221, Level: 61
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 229
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فراموش کردن یک اتفاق ناراحت کننده در گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط ani


    این خانم 26 ساله که هنوز همسر شما نیست و از شنیدن یک حرف راست به این حساسیت دچار شده و.....( چون گفتن راست یک بعد قضیه است و توان شنیدن و کنترل احساسات و رفتار بالغانه بخش دیگر آن)

    و کاندید شما نشان داده در کنترل احساسات شخصی خود دچار ضعف است و به جای اینکه خودش را کنترل کند با ایجاد محدودیت اقدام به کنترل شما می کند و......

    حال سئوال دارم

    این خانم با این میزان از کنترل احساسات و رفتار غیر بالغانه و البته با آمپری بسیار حساسیت پذیر و کنترلگر و محدود کننده و.................

    اگر همسر شما بشود و در بحران زندگی با شما و یا جاری عزیزتر از جان ! دچار مشکل بشود چقدر امکان دارد که از این دانسته استفاده نکند و زندگی برادر شما و همسرشان را به هم نزنند ؟! ضمن اینکه زندگی خود شما هم در معرض خطر است .
    شما تا چند سال می توانید این دایره ی تنگ و تاریک مزاحم و محدود کننده را تحمل کنید ؟!

    برای روزهای سخت و بحرانی هم یک در صد احتمالاتی را باید در نظر گرفت . به این سئوال ها فکر کنید و این خانم کاندید را در چنین جایگاهی بسنجید و البته همینطور خودتان را .
    سلام به شما ani عزیز.
    حرفتون 100% درسته این خانم آدم فوق العاده حساسیه و از کوچکترین مسائل ناراحت میشه ولی من فکر میکنم این وظیفه منه که این مسئله رو کنترل کنم زمانی ایشون از این دانسته استفاده میکنه که خطا یا اشتباهی از من ببینه و من دیگه آدمی نیستم که دچار اون اشتباهات بشم و فکر میکنم احتمال استفاده ایشون از این قضیه خیلی کم باشه

    نقل قول نوشته اصلی توسط جوانه؟؟؟
    خوب من هیچ جا ندیدم( حداقل تو فامیل خودمون و دوستام) که دو تا برادر متاهل بعد ازدواجشون تنها برن خونه همدیگه ...یعنی همیشه رفت و آمد خانوادگیه
    چه اصراریه که شما میخواین تنها برین خونه برادرتون اونم هفته ای یه بار؟
    میتونید برادرتونو جاهای دیگه ببینید مثلا محل کار یا خونه مادرتون

    فکرکنم تاپیکت نیاز به حضور کارشناس داره
    از نظر من
    توبه کن و در صدد جبران باش با انجا کار نیک
    به هر حال جدا از این خانوم که میخواد وارد زندگی شما شه و حق داره نگران باشه
    خود شما هم باید بترسید از اینکه به زن داداشتون نزدیک شید و حتی بهتره روابطتونو با اونا محدود کنید و نهایت سعیتونو کنید که 1 لحظه هم با اون تنها نشین
    الان شما، زن داداشتون و همسر احتمالی آیندتون این قضیه رو میدونه
    رازی که بین بیشتر از دونفر باشه احتمال بر ملا شدنش خیلی زیاد میشه (برادرت میبخشه اگه بدونه؟)
    برای خودت و صد در صد برای برادرت بهتره که رابطتو در آینده با خانوادش کم کنی و خوب هر اشتباهی تاوانی داره


    خوشحالم آنی اومد اینجا ارسال گذاشت ( با پست من یکی شد زمانش)
    به نظر من قضیه واقعا سنگین و هضمش سخت...اون خانومم چیز خیلی پیچیده ای نخواسته ...محدود کردن روابطی که مممکنه خطر آفرین باشه
    منم موافقم که الان زندگی برادر ایشون در خطره ... چه با این خانوم ازدواج کنن و جاری زن داداش شه و چه ازدواج نکنن بالاخره رازیه که برملا شده و این خانم هر وقت بخواد میتونه از دانستش استفاده کنه


    من خیلی از اون اتفاق ناراخت بودم و بعد اون قضیه خیلی عوض شدم و حتی تا قبل مطرح کردن موضوع، زنداداشم رو هم که میدیدم یاد اون اتفاق نمیفتادم واقعا رو خودم کار کردم تا تونستم از یاد ببرم ولی خب الان دیگه همیشه تو ذهنمه من خیلی به اون خانم حق میدم و واقعا رابطمو محدود کردم و الانم اگر بخوام برم خونشون بهش میگم و با اجازه خودش میرم گفتم که اگه کاری پیش بیاد میرم و به همراه خانواده میرم. منو با گفتن اینکه بعدها شاید از این موضوع استفاده بکنه ترسوندین. من فکر میکنم به من خیلی مربوط میشه که چه رفتاری دارم تا این قضیه برملا نشه.
    یه چیز دیگه بگم بعد اون اتفاق خب یه مدت من اصلا هیچ حرف و رابطه ای نداشتم و کم کم صحبتهای عادی میکردم باهاش اونم در حضور همه و رفتار زنداداشم با من خیلی جالبه بعضی اوقات باهام شوخی میکنه حرف میزنه البته در حده کم و من اینطوری حس میکنم که انگار هیچ اتفاقی واسش نیفتاده آخه خیلی عادیه. و مطمئنم اگه همسر آینده من این رفتارشو ببینه میگه حتما یه سر و سری هست. باور کنید من اصلا حرفی نمیزنم و جدی هستم ولی خودش بعضی اوقات حرف و شوخی میکنه. و از نگاهها و حرکات متوجه میشم که هیچ قصدی وجود نداره چون ایشون واسه خودش زندگی داره و دیگه نمیخواد اون اشتباهو تکرار کنه. نمیدونم. شاید اینطوری میخواد اون قضیه رو فراموش کنه.

  8. کاربر روبرو از پست مفید گچپژ تشکرکرده است .

    گچپژ (جمعه 29 اردیبهشت 91)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 99 [ 15:51]
    تاریخ عضویت
    1390-11-30
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    8,221
    سطح
    61
    Points: 8,221, Level: 61
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 229
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فراموش کردن یک اتفاق ناراحت کننده در گذشته

    [size=medium]از دوستان و کارشناسان عزیز خواهش میکنم به من کمک کنن.
    میخوام بدونم الان من چه وظیفه ای دارم تا این موضوع به سرانجام خوبی برسه و توی زنذگیم هروز جر و بحث و ناراحتی نباشه.
    خب الان بهم میگه بعدا نباید باهاش گرم بگیری بگو بخند بکنی یا هر چیز دیگه منم اصلا رابطم اونطوری نیست فقط میخوام روابط عادی بشه که با یه حرف زدن من با زنداداشم منتظر این نباشم که تا رفتیم خونمون کلی حرف و حدیث بشنوم.
    البته خود ایشون حدود 1.5 سال پیش با آقایی آشنا شدند که قصد ازدواج رو باهاش داشت و به دلیل ترس اون پسر از مادرش یه مقداری آشناییشون طولانی شد نزدیک 8 ماه و گاهی همدیگرو میدیدن و بیرون میرفتن و و چندباری هم خواستگاری اومد و مادر پسر راضی نمیشد. خلاصه اون آشنایی گذشت و بهم میگه بعد ازدواج دیگه حرفشو نزن و از اون چیزی نگو چون توی زندگیمون که وارد بشه خیلی ناراحتی ها بوجود میاد و خیلی ناراحتم میکنه منم چیزی نمیگم فقط چندباری از نحوه آشنایی و سطح دوستیشون پرسیدم و از جهاتی مشابه موضوع زنداداشمه میدونم که در حد اون نیست ولی از نظر کلیت موضوع که یطرفش منم و اونجا هم یه طرف قضیه اونه، یطوری این مشکل با گذشت زمان حل بشه.
    خودمم خسته شدم دیگه نمیدونم چیکار بکنم هر روز توی ذهنمه، نمیدونین چقدر خودمو نفرین میکنم که این موضوع رو باهاش درمیون گذاشتم. فقط بهم کمک کنین که بدونم من چه وطیفه ای دارم.
    [/size]

  10. کاربر روبرو از پست مفید گچپژ تشکرکرده است .

    گچپژ (دوشنبه 01 خرداد 91)

  11. #16
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: فراموش کردن یک اتفاق ناراحت کننده در گذشته

    قبل از حساسیت زدایی ابدا وارد زندگی رسمی با هم نشوید .

    این مشکل که امروز وجود دارد اگر برای آن فکر جدی نکنید و علائم حساسیت زدایی را در این خانم نبینید فردا برای زندگی شما مشکل بزرگتری می شود .

    ضمن اینکه شما به مرور از جنگ و جدلها خسته می شوید و واکنش نشان خواهید داد و ..................

    از نگاه من قبل از ازدواج حتما مشاور بروید و روی مهارتها و حساسیت زدایی و ............کار کنید .

    و باز از نظر من شما هنوز شروع نکرده رابطه تان به سراشیبی افتاده



  12. 6 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 03 خرداد 91)

  13. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 99 [ 15:51]
    تاریخ عضویت
    1390-11-30
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    8,221
    سطح
    61
    Points: 8,221, Level: 61
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 229
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فراموش کردن یک اتفاق ناراحت کننده در گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    قبل از حساسیت زدایی ابدا وارد زندگی رسمی با هم نشوید .

    این مشکل که امروز وجود دارد اگر برای آن فکر جدی نکنید و علائم حساسیت زدایی را در این خانم نبینید فردا برای زندگی شما مشکل بزرگتری می شود .

    ضمن اینکه شما به مرور از جنگ و جدلها خسته می شوید و واکنش نشان خواهید داد و ..................

    از نگاه من قبل از ازدواج حتما مشاور بروید و روی مهارتها و حساسیت زدایی و ............کار کنید .

    و باز از نظر من شما هنوز شروع نکرده رابطه تان به سراشیبی افتاده



    حرف شما درسته و منم نظرم همین بود. چون من تا میام درمورد اون قضیه حرف بزنم به سرعت موضعگیری میکنه و اجازه نمیده که حتی برای حلش حرفی بزنم.
    یکی از مهمترین اشکالات ایشون اینه که، مثلا اگه توی یه مسئله اتفاق نظر نداریم و من میخوام با آرامش حلش کنم سریعا حالت تدافعی میگیره و هرچی میگم حساسیتش و ناراحتیش بیشتر میشه و نمیخواد که حل بشه. توی حل مشکلات اولین قدم اینه که دوطرف بخوان حلش کنن. (البته خصوصیات خوب زیادی داره و اگه نداشت اونو به عنوان همسر انتخاب نمیکردم).
    و اصلا هم قبول نداره که حساسیتش زیاده و میدونم که بخاطر این مشکلات به مشاوره نمیاد. البته منم مشکلاتی دارم و یکیش اینه که موقعی که راجبه یه موضوعی که تفاهم نداریم و میگه صحبت نکنیم من ادامه میدم و بقول خودش همیشه بهم میگه: توی جر و بحث ها اینقد باهام کل کل نکن. (چون من فقط میخوام حل کنم یجورایی به مشاجره میکشه). و مخصوصا توی این اتفاق و مهمترین مشکلمون، نمیدونم [size=large]برای حلش چطوری باهاش حرف بزنم که اینقد حساسیت نشون نده و موضع نگیره.[/size]
    اگه میشه چندتا از تکنیکهای حل مشکل و حساسیت زدایی رو بگین بهم تا بتونم یه کار مثبتی انجام بدم.

  14. کاربر روبرو از پست مفید گچپژ تشکرکرده است .

    گچپژ (دوشنبه 01 خرداد 91)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 شهریور 99 [ 15:51]
    تاریخ عضویت
    1390-11-30
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    8,221
    سطح
    61
    Points: 8,221, Level: 61
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 229
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فراموش کردن یک اتفاق ناراحت کننده در گذشته

    کسی نظر و پیشنهادی نداره؟ به کمکتون نیاز دارم.

  16. #19
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: فراموش کردن یک اتفاق ناراحت کننده در گذشته

    گچپژ گرامی

    بنا به علائمی که از توضیحات و شرح ماوقع می بینم . این ازدواج به صلاح شما نیست . هم اینکه رابطه شما از هم اکنون دارای اختلال هست و در آنیده و زندگی مشترک دامنه اش بیشتر هم خواهد شد . هم اینکه شما از نظر سنخیتهای روحیه ای و شخصیتی فاصله هایی با هم دارید و فاکتور سن هم در این شرایط پررنگ می شود .

    بنده تشخیصم این است که ازدواج شما با این خانم و ورود وی به خانواده شما با رازی که می دانند اصلاً به صلاح نیست .


    موفق باشید

    .


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.