موضوع: آشنایی اینترنتی و تصمیم به ازدواج (لطفا راهنماییم کنید)

چرا هيچ كي جواب منو نمي ده؟؟؟؟ به خدا خيلي نياز به كمكتون و همفكريتون دارم

صفحات قبلی همین تایپیک را خوندید؟

دوست عزیز
می دونی چرا میگن اشنایی اینترنتی خوب نیست؟چون ادمها توی اینجور اشناییها خود واقعیشون نیستن و بیشتر دنبال سرگرمی و بازی دادن طرف مقابلن!
هر دختر و پسری که در هم یک حذبه ایی ببینن و به واسطه ی اون جذبه با هم ارتباط پیدا کنن بعد از یک مدت به هم عادت میکنن و میگن به هم وابسته ایم و ازش به عنوان عشق یاد میکنن!اما اونا فقط وابسته ان نه هم رو دوست دارن و نه عاشق همن!
فکر میکنی با این همه وابستگی ایی که به این شخص داری اصلا میتونی وارد شناخت بشی حتی بعد از خواستگاری؟
هیچ دقت کردی که عاشق یک عکسی فقط یک عکس؟درسته شاید موردت فرق داشته باشه شاید این مورد به سرانجام برسه اما همه در ابتدای اشنایی همچین فکری میکنن،اصلا شاید اولین ارتباطی باشه که تو نت بوده و به سرانجام خوبی رسیده باشه،اما اینا همش شایده!
هیچ دقت کردی که توی هیچ کدوم از پستات نگفتی چرا این اقا رو دوست داری و دلیل اون برای دوست داشتنت چیه؟
تو این دوره زمونه ادم بعد از کلی ارتباط حضوری نمیتونه بگه طرف رو شناخته که این سایت پره از این ماجراها حالا چه طوری تو نت تونستی این ادم رو بشناسی؟
چرا تا حالا حضوری هم رو ندیدین؟
خانمها اول جذب خصوصیات ظاهری میشن ولی اون چیزی نیست که اونها رو عاشق نگه داره،فکر نمیکنی خیلی برای شناخت دیر شده و قبل از اون شدیدا وابسته شدی و با ادامه ی این وضعیت به جایی میرسی که حتی اگر مشکل جدی ایی هم در این ادم ببینی نمی تونی بگذاریش کنار؟
میتونم بپرسم شماها چند سالتونه؟
اگر این ادم مورد پسندت هست چه ارشد داشته باشه و چه نه خانوادت به صرفه قبولی در یک امتحان اون رو جواب نمی کنن،فکر نمی کنی اگر مشکل تحصیلش باشه میتونه شرطی باشه که خانوادت براش بگذارن نه اینکه ردش بکنن؟
فکر میکنم تنها چاره اینه که این رابطه هر چه زودتر علنی بشه اما قبل از اینکه چندبار حضوری هم رو دیدین،برامون از دلایل علاقتون به هم بگو و سعی کنن منطقی باشی و احساساتت رو بگذاری کنار ادم اگر گاهی بد بین باشه تو این دوره زمونه ضرر نمیکنه این رو مطمئن باش!

خانم چیستا پس چرا به یکباره بحث را رها کردید؟ به نتیجه ای رسیدید؟

خانوم چیستا مشکل شما اولین موضوعی بود که من توی این فروم خوندم. چون خودم قبلا این مشکل رو داشتم برام جالب بود..

نمیخواهید تعریف کنید بلاخره چی شد؟

سلام به همگیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ ;)
خانوم چیستا ببین،رابطه ای ک ازش حرف میزنیو الان درگیرشی،من نه میگم بده نه خوبه،بهرحال این م نوعی آشناییه دیگه ولیاصلا یک نوع شناخت حساب نمیشه،چرا؟چون اگه این وابستگی نبودو شما یه همچین فردیو تو یه مکان عمومی مثل خیابون میدیدی یا مثلا یکی از خواستگاراتون بود،عمرا قبول نمیکردین،چون خودتونم گفتین ک چقـــــــــــــــــــــــ ـــــــدر اختلاف طبقاتی دارین...
اما یه سری چیزا ک ب زهنم میرسه:
اول اول اول اینکه وابستگیتو کم کن ک میدونم میگی نمیشه،حداقل معمولیترش کن
دیگه حرفای احساسی کمتر بزنین ک وابستگی بیشتر ازین نشه و همین الان الان از نزدیک آشنا شین
بابا تو اصلا ندیدیش،اصلا ندیدت!!!
اومدیمو ظاهر و پوششتون اصلا باهم سازگار نبود*******(اینایی ک ستاره زدمو یادت باشه ی تذکر دربارشون میگم بخون)
اومدیمو اخلاق بیرونیتون باهم سازگار نبود***
تربیت خونوادگی،با توجه ب خونواده ای ک شما توش بزرگ شدی و منشی ک شما یادگرقتی با ایشون زمین تا آسمون تفاوت داشت...مثله خرید کردن،حرف زدن،عقاید،...***
تذکر***: این چیزا،مثل نوع پوشش،اخلاق اجتماعی،...چیزی نیس ک بخوای تو فضای مجازیو با این حس تعلق خاطر دربارش حرف بزنی،منظورم اینه پا نشی بری الان ازش بپرسی تو چادری دوس داری یا مانتو کوتاه اونم بگه:ببین من کلا حجابو میپسندمو...ولی تو بیشتر واسم مهمی،خود تو...خلاصه ازین حرفا...و تو هم بخوای یکم از خودت بگذریو بگی نه منم معمولیمو مثلا ازون ب بعد بخوای سعی کنی یکم بیشتر حواست به خودت باشه و...(ک همممممش ازسر همین وابستگیه بینتونه،واسه همین چیزاس ک دوستان اینجا میگن قبل شناخت وابستگی احمقانست)...
حاضرم شرط ببندم تاحالا همدیگرو ناراحت نکردین و این بدترین قسمتشه...بدترین قسمت یک رابطه از راه دوووور!
حتی نمیدونین چی ناراحتتون میکنه!
خیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــلی چیزای دیگه هم هست ک خودت میتونی حدسشو بزنی،کافیه به تفاوتات با نزدیکترین کسایی ک اطرافتن مثل خونوادت،دوستات،اقوام،...نگ� �ه کنی اونوقت متوجه این تفاوتا و شناخت عمیقی ک از نزدیک پیش میاد میشی
ی مثال کوچیک و احمقانه ک فقط ی مقدار شبیه این رابطست:
اگه مامانت مثل مامانای دیگه ی رفتار عادی باهات داره و گاهیم ناراحتت میکنه،قر میزنه و...اگه همین الان پاشی بری مسافرت،یا مثلا بری یه شهر دیگه دانشکاه،هنوز پاتو از در بیرون نزاشتی هزار بار زنگ میزنه،قربون صدقت میره،نگرانت میشه،همش نگرانه کمبود نداشته باشیو...چون ازش دوری و تنها مساله نبودنته و چیری ک حش میشه فقط همینه ک تو خوب باشی،فقط همین!!!پس واسه خوب بودنت تلاش میکنه،نگران میشه و...
گفتم مثال احمقانه آخه این مثال بین مادرو فرزند بود،مطمئنا رابطه بین دو نفر مثل شما،ی رابطه عاطفی،خیلی قویتر از اینیه ک گفتم!!!دو طرف فقط و فقط و فقط میخوان طرف مقابل خوب باشه،چیزی ک هستن کمتر بروز میکنه،چیزی ک میخوان باشنو بروز میدن(ایده آلشون از شخصیت خودشون،مثل ورزشکاری که فیگور گرفته)،ناخودآگاه!!!
بازم اگه نکته ای یادم اومد میگم.

لطفا دقت کنید در تاپیک های قدیمی تر از 2 هفته نباید پست بزنید
مگر خود بازکننده تاپیک بخواهد ادامه دهد.

نوشته اصلی توسط گلنوش67

لطفا دقت کنید در تاپیک های قدیمی تر از 2 هفته نباید پست بزنید
مگر خود بازکننده تاپیک بخواهد ادامه دهد.

ای بابا...
انگاری گول خولدم:$
این همه الکی راهنمونی کلدیم...توروخدا نیگا چطوری آدمو...
مرسی ک گفتی گلنوش خانوم.
شاید بعدا اومدخوندو راهنمونی شد

سلام به دوستان عزیزی که توی این تاپیک پست دادن و بنده رو راهنمایی کردن
چیستا هستم (فروم عوض شده نتونستم با یوزر قبلیم بیام مجبور شدم یکی دیگه بسازم)

امروز بعد از ۱ سال و نیم یاد این تاپیک افتادم .. گفتم بیام ببینم بازم تو این تاپیک پست دادن یا نه .. دیدم بله
الان فقط اومدم برای انتقال تجربه!
دیدم یکی از دوستان پرسیده چی شد؟ خواستم بگم تموم شد! بله تموم شد به همین راحتی!
رابطه ی من و اون آقا دقیقاً یک سال دووم آورد .. نمیتونم توصیف کنم شدت وابستگیم بهش چقدر زیاد بود و بعد از تموم شدن رابطه چی به سرم اومد .... ولی خدا رو شکر میکنم که بالاخره تموم شد.
الان نامزد دارم و روزهامو با آدمی میگذرونم که کامل میشناسمش و عاشقمه ! ولی اون آدم قبلی رو دیر شناختم و هیچوقت نفهمیدم واقعاً عاشقم بود یا نه ...

میخوام اینجا فقط یه توصیه ی دوستانه بکنم .. یه نصیحت کوچولو از کسی که از یه رابطه ی به ظاهر درست (!) بدترین ضربه ها رو خورد ... فقط میخوام بگم چشماتونو باز کنید ! همین ! حتی اگه فکر میکنید خیلی عاقل هستید و خیلی طرفتون رو میشناسید بازم چشماتونو باز کنید ! وابستگی بدترین چیز توی یه رابطه ست .... هیچوقت به خاطر حس وابستگی پای کسی نشینید حتی اگه اون شخص فرشته باشه !!! دیدم که میگم....

ممنون

ممنون از اینکه اومدید و تجربتون رو در اختیار بقیه گذاشتید
وقتی پست اول رو خوندم همش میخواستم بدونم آخر این ماجرا چی میشه :-)