موضوع: حال و احوال یاران همدردی (5)

سلام یادی از اعضای قدیمی تالارهمدردی بکنم
خانم شادی خانم رو زن خانم شیدا حاتمی گرد افرید خانم ا لینا اقای نقاب اقای لرد حامد اقای بی بی اقای کامران
خانم غزا له خانم باران 68 چند وقتی توی تالار نیستند جا در تالار خیلی خا لی است دلم تنگ شده است امیدوارم زودتر به تالار برگردید براتون ارزوی موفقیت سلامتی می کنم

یه چیز جالب من هر چی پست اینجا میزارم معمولا پاک میشه

تازه فهمیدم چرا
من همیشه فکر میکردم اینجا تاپیک حال و احواله یعنی باید بیایم از حال و احوال خودمون بگیم واسه همین من اینجا اتفاقاتی که برام میافتاد یا احساسمو مینوشتم

اما حالا...
فهمیدم اینجا برای اینه که حال بقیه رو بپرسیم ...

فقط ارسالهام منتقل میشد و هیچ کس نمیفهمید من نمیدونم ....تازه خودم فهمیدم و یه لبخند تلخ به خودم زدم

[align=center]

سلام سلام صد تا سلام به همه دوستان همدردی:

به به می بینم اینجا همه سراغ منو میگیرن!!!!! ای خدااااااااااااااااااااااا اااا چقدر همه به یاد من بودن!!!!

خب خب..
ببینم حال تک تکتون خوبه؟
سال 91 تا اینجاچطور پیش رفته؟امیدوارم همه شما تا به اینجا سال ..روزهای خوب و پر باری پشت سر گذاشته باشید...ما هم بد نیستیم..احوالاتمون که معلومه..کار و درس وحشتناک ....دعا کنید امسال ما هم نتیجه زحمتمون رو بگیریم و اونوقت من به همه شیرینی میدم!!!



راستی دوستان کسی از کامران 2007 خبر داره؟خیلی جاش خالیه.......
یار دیرینه ما Baby کجاست؟؟؟می بینم پاک سنگر آقایونو رها کرده و داره خدمت خانم رو می کنه!!!!
کیوان خان جان شما چطوری؟بابا بیا یک کلاس ورزش بذار تو این تالار بلکه یکم ما هم لاغر کردیم!!!!!
کسی از مامفرد ..دیجیتالمن..بلوم ( عروس حانم)....امریم..شاد..روزن....طا� �ره..ستاره..باران68....خبر داره؟
امیدوارم همه دوستان قدیمی و تمام دوستان عزیز حال حاضر در تالار سلامت باشند که سلامتی با ارزش ترین نعمت خداوند هست....




اما احوالات من جز درس و .....شامل یک خبر خوب میشه که اومدم بگم:


من دارم خالــــــــــــــــــــــ ـــــــــه میشم

اونم برای اولین بار..یعنی اولین نوه مامان و بابا من داره پا به عرصه وجود میگذاره..هوراااااااااااااا ااااااااااااااا

اومدم بگم که در شادی خودم و خانواده ام همه شما دوستان سهیم کنم..هر بار انسانی پا به عرصه وجود می گذاره انسان یاد این می افته که زندگی با همه خوبی و بدی هاش ادامه داره.....

برای همتون ارزوی زندگی سراسر شادی دارم.....[/align]

سلام خانم سارا بانو محترم کم پیدا هستی فعا لیت در تالار خیلی کم شده است
خانم سارا با نو باند ضد زن هستی من و اقای کیوان باند ضد اقایان هستیم
امیدوارم از تجربیات دانش در تالار استفاده کنیم
براتون ارزوی موفقیت سلامتی می کنم

سلام یک خبر خوب دارم
اعضا ی تالار خانم ها له نو با همسر نامزد کرد خانم ها له نو تبربک می گویم

نوشته اصلی توسط محمدابراهیمی

سلام یک خبر خوب دارم
اعضا ی تالار خانم ها له نو با همسر نامزد کرد خانم ها له نو تبربک می گویم

وای اقای ابراهیمی چه خبر خوبی:)

چقدرم بامزه این خبر خوب رو گفتید :)


ایشلا خوشبخت باشن

لی لی لییییییی مبارکککه

سلام تبرییییییییییییییییییک میگم
لطف خدا خوش بخت باشین زیاد
یادتون هست گفتین امام رضا

سلام

من توپ توپم شما چطور؟

بالاخره زورمون چربید پشت دل مشغولی ها به خاک مالیدیم! اصلا چه معنی داره "بی دل" دل مشغولی داشته باشه؟ آش نخورده، دهن سوخته!

از این ببعد، دل مشغولی ممنوع! کله مو بکار انداختم! اینروزها نون تو علمه یاد اون انشای علم بهتره یا ثروت افتادید نه؟ فکر کنم باید پرسید: علم بی عمل بهتره یا عمل بی علم؟ عمل بی علم یعنی تو عالم خریت یه کارایی کردن که خوب اگه یه خر بی شانس هم که باشی دیگه واااای ددم!
علم بی عمل هم یعنی آخر فاجعه زیست محیطی! بقول شریعتی خوشبحال خر! یعنی اگه نفهمی صد بار بهتره از اینکه بفهمی و کاری از دستت بر نیاد. خوب! پس ما از این داستان نتیجه میگیریم که: کلمون رو که بکار میندازیم بدنمون رو هم یه تکونی بدیم. منظورم تکون هدفمند بود!
ولی همیشه عمل به معنای تکون دادن تن و بدن نیست! بلکه یه وقتهایی به معنای تکون ندادن بدن میباشد. یعنی هیچ کار نکنیم منفعتش بیشتره... از اون مهمتر یه وقت هایی اصلا هیچ فکری نکنیم بهتره! توقف فکر! یعنی این فکر وامونده رو ترمزش رو بگیر کجا داره همیتنجوری واسه خودش به تاخت میره؟

بعد آمدیم دیدیم هر چی بدبختیه اصلا زیر سر همین فکره! چرا؟ چون از هر طرف که ولش میکنی سر از یک ناکجایی در میاره! آخرش به کل کرکره اش رو کشیدیم پایین، خلاص... اونقدر این کرکره اش پایین موند که آخرش گفت بابا جان بذار لا اقل به یه دردی بخوریم دیگه! گفتیم بفرمایید شما به چه دردی میتونید بخورید؟ برای اینکه قدری اهمیتش رو در نزد ما بولد کنه و ما رو به فکر بندازه که به یه دردی میتونه بخوره، گفت در تولید علم و فناوری و نانو تکنولوژی که میتونیم بدرد بخوریم که! دیدیم پر بیراه نمیگه. خلاصه سرتون رو درد نیارم، یه اولتیماتوم بلند بالا دادیم دستش که غیر از نانو تکنولوژی به هر سمت دیگه ای چپ نگاه کنه، باید بره اونجایی که عرب نی انداخت...
و این داستان غیب شدن بی دل از انظار میباشد.
از همه دوستانیکه با نصب پلاکارد، ارسال ای میل و جی میل و پیام خصوصی و تلفن و...شبانه روز در نبود بنده بیقراری کردند و نگران حال بنده بودند و خلاصه ما رو شرمنده الطاف خودشون کردند، بی نهایت ممنون و سپاسگذارم

خوش امد می گم به بزرگ آنتی زن تالار مستر baby.

تشریف نداشتید؟


واسه توجیه نبودنتون خودتون را در پست های دیگرون قایم نکنید. بفرمایید کجا تشریف داشتید؟

جاتون توی تالار خالی بود و کارگاه هاتون التماس دعا به حضور سبزتون دارند.