به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 65
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 بهمن 91 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1390-10-22
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    954
    سطح
    16
    Points: 954, Level: 16
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بداخلاق ووسواسیو بهانه گیرم چه کنم؟ تو فکر طلاقم

    سلام بهار جان
    عزیزم من کاملا درکت میکنم...
    دو سالی هست که ازدواج کردم و اوایل ازدواجم رفتار همسرم خیلی به رفتار همسر شما نزدیک بود... من هم مثل شما شدیدا فراموش کار بودم و این باعث میشد من خیلی خنگ پیشش جلوه بدم... شوهرم خیلی ادم با هوشیه خیلی دوست داره زنش مثل خودش باشه.... ولی با گذر زمان هم من عوض شدم هم اون....
    اشپزی چیزیه که با تمرین و تجربه بهتر میشه... اوایل خیلی خراب کاری میکردم و این باعث میشد اون به جای اینکه صبوری کنه و من رو درک کنه بدتر تحقیرم میکرد.... ولی الان بعد از گذشت 2 سال خیلی بهتر شدم... کمتر فراموش میکنم و حواسم بیشتر به خونه زندگیم هست... شوهر من هم بهم میگفت دوست دارم حرصتو در بیارم و خوشم میاد... با اینکه حرفاش خیییییییییییلی اذیتم میکرد و شب و روز کارم گریه بود..و همش به روزی که با هم اشنا شدیم لعنت میفرستادم..... همسر من هم خیلی وسواسیه...و به همه چی اهمیت میده... و برعکس من ادم بی خیالی بودم..و مثلا اگر تو خونه چیزی خراب میشد به جای غصه خوردن میگفتم ولش کن فدای سرم....ولی حالا تقریبا شدم مثل اون... احساس میکنم این روزا هم همسرم خییییییییییییلی بهتر شده... بیشتر قدرمو میدونه و بابت خراب کاریام ( هرچند خیییییییییییییییییییییییل ی کمتر شده) میگه عیبی نداره تو دانشجویی و فکرت هزار جا هستو... خلاصه درکم میکنه...
    بهار جان من اصلا قصد نصیحت ندارم... خودت بهتر شرایط زنگیتو میدونی... ولی مشکل من که شبیه به مشکل شما بود با گذر زمان و سعی در اصلاح خودم کم و بیش میتونم بگم حل شد....

    اینارو هم بگم که اوایل خییییییییییلی از ازدواج با من ابراز پشیمونی میکرد و میگفت من اگه با غیر از تو و خانوادت وصلت میکردم وضعم خیلی بهتر بود و..... خلاصه حرفایی که مطمینم خودت از همسرت شنیدی و خیلی هم اذیتت کرده....به من هم فوش میداد...به خانوادم توهین میکرد... من صبوری میکردم ولی هروقت به اسم خانوادمو وسط میکشید شدیدا باهاش برخورد میکردم و میگفتم من هیچی ولی حق نداری به خانوادم توهین کنی!!.. (نمیگم شما هم همین کار رو بکن..)
    ولی حالا بعد با گذر زمان یه جورایی به خودش اومده.... با هم خو گرفتیم... بیشتر به هم وابسته شدیم... میگه هیچ کس مثل تو منو تحمل نمیکنه... اگه بعضی وقتا حوصله اشپزی نداشته باشم میگه عیبی نداره میریم بیرون.... یا مثلا من اصلا شام نمیخورم فقط سالاد درس کن... قدر دانیاش بیشتر شده و کارامو وظیفم نمیدونه.... ولی به یاد داشته باش خیلی از کارایی که بهم میگفت انجام بدم الان خودم دست به کار میشم و نمیزارم تو خونه ایرادی باشه... برعکس این روزا من همیشه ازش ایراد میگیرم بابت شلخته گریش یا هر چیزی.........(البته نه اونطوری که مثل قبل دعوا بشه.... بهش گوشزد میکنم که متوجه باشه)
    در ضمن بهار جان.... این رو از روی تجربه میگم... زیاد به حرفهای اقایون توجه نکن....
    مثلا من اوایل ازدواج وقتی حرفهایی میزد که اذیتم کنه... ساعتها به حرفش فکر میکردمو حسابی حرص میخوردم و اخرش هم گریه بود.... با اینکه بعد از دعوا اگر بهش میگفتم تو این حرفو بهم زدی... سخت یادش میومد و میگفت نه من اصلا منظورم این نبوده....
    به خاطر همین الان حتی اگر عصبی میشه من یه گوشو در میکنمو یه گوشو دروازه.... هیچ اهمیتی هم نمیدم... خودش بعد از اینکه ناراحتی از بین بره خیلی عادری رفتار میکنه.. انگار نه انگار که همچین حرفایی رو زده...
    پس هیچ وقت به خاطر حرفایی که یه مرد تو زمانی که عصبانی بوده زده محکمه به پا نکن... خودت هم اذیت نکن.. کاملا بی تفاوت باش... اینطوری خییییییییییییلی ارومتری...کمتر به خودت لطمه میزنی...
    نمیگم به حرفاش اهمیت نده... ولی بعضی از اقایون وقتی عصبانی هستن حرفهایی رو میزنن که هیچ وقت بهش فکر نکردن... فقط دنبال چندتا جملن که ذهن درگیرشونو خالی کنن....وگرنه مطمین باش حرفایی که بهت زده و الان حسابی تو ذهنت حک شده هیچ کدومش یادش نیست....پس خودتو ناراحت نکن گلم...

    ببخشید... به خاطر وقت کمی که دارم این پاسخ رو خیلی سریع نوشتم...خیلی نا مرتبه و تا دلتون بخواد غلط املایی داره...
    مدیونید اگه مسخرم کنید

  2. 7 کاربر از پست مفید del_khaste69 تشکرکرده اند .

    del_khaste69 (شنبه 02 اردیبهشت 91)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آبان 91 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1390-7-27
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,266
    سطح
    19
    Points: 1,266, Level: 19
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بداخلاق ووسواسیو بهانه گیرم چه کنم؟ تو فکر طلاقم

    نه اتفاقا نه خونشون تمیز و اصلن و ابدا به ظاهر خونشون اهمیت نمیدن. خیلی هم خسیسن و اصن به ظاهر خونشون نمیرسن. خیلی به شکمشون میرسن شوهرمم همینطور شکم پرست. در حد ی به شکمش اهمیت میده که بعضی وقتا حالم بهم میخوره. برده ی شکمش. من همیشه غذا رو به میل ایشون درست میکنم چون خیلی برام مهم نیس غذای مورد علاقمو بخورم. اما اون نمیذاره تو هیچی خودم باشم. حتما باید نظر خودش اجرا بشه.

    اتفاقا شوهر منم مث شما اوایل ازدواج خیلی ابراز پشیمونی میکرد در حالیکه منصفانه نبود.واتفاقا الان ازش میپرسم من چه خوبی دارم میگه هیچ کس دیگه نمیتونه تحملم کنه. اتفاقا شوهر منم خیلی باهوش ولی به شدت فراموشکار. اتفاقا من خیلی بی خیالم. اما دارم میشم مث خودش. انگار اون چیزایی که بهش گیر میده رفته تو وجودم. اتفاقا منم وقتی اون اسم خونوادمو میاره. آمپر میچسبونم و سریع واکنش نشون میدم. اتفاقا شوهر منم ثانیه نمیشه یادش میره. ولی من حرص میخورم. همه ی حرفاتو باید کپی و پیست کنم اینجا دقیقا عین زندگی خودم. با حرفات خیلی امیدوارم کردی واقعا ازت ممنونم.

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آبان 91 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1390-7-27
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,266
    سطح
    19
    Points: 1,266, Level: 19
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بداخلاق ووسواسیو بهانه گیرم چه کنم؟ تو فکر طلاقم

    چرا کسی بام همدردی نمیکنه؟ خیلی نمیاین برام مطلب بنویسسین

  5. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 دی 91 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1390-11-14
    نوشته ها
    548
    امتیاز
    1,860
    سطح
    25
    Points: 1,860, Level: 25
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,833

    تشکرشده 1,864 در 493 پست

    Rep Power
    67
    Array

    RE: با شوهر بداخلاق ووسواسیو بهانه گیرم چه کنم؟ تو فکر طلاقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط del_khaste69
    ببخشید... به خاطر وقت کمی که دارم این پاسخ رو خیلی سریع نوشتم...خیلی نا مرتبه و تا دلتون بخواد غلط املایی داره...
    مدیونید اگه مسخرم کنید
    فکر می کنم ترس و وسواسی که تو زندگی پیدا کردی، داره نهادینه می شه!
    ترس از این که انتقاد بشی، ازت ایراد گرفته بشه، کارت درست و کامل نباشه و ...

  6. کاربر روبرو از پست مفید پیدا تشکرکرده است .

    پیدا (شنبه 30 اردیبهشت 91)

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 دی 91 [ 14:40]
    تاریخ عضویت
    1390-4-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,468
    سطح
    21
    Points: 1,468, Level: 21
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بداخلاق ووسواسیو بهانه گیرم چه کنم؟ تو فکر طلاقم

    سلام بهار جان... عزیزم کم نیستن خانمهائی که مشکلشون مثل تو هست ، پس اصلاخودتو ناراحت نکن. منم یکمی همسرم شبیه شوهر شماست، منم با شوهرم به خاطر توهین هاش و بی احترامیاش به من و خانوادم مشکل دارم عزیزم.همیشه کوتاه میومدم وهیچی نمی گفتم، ولی الان منم مثل اون شدم.(که البته مثل اون شدن هم خوب نیست) میخوام تغییر رویه بدم، ما خودمون همسرانمون رو بد عادت مکنیم و بال و پر میدیم به رفتارهای بدشون و اجازه میدیم هر توهینی رو که دوست دارن به ما بکنن. بعد به خودمون میایم و خسته میشیم و فکر میکنیم اگر مثل اونها رفتار کنیم، همه چیز درست میشه، ولی بدتر میشه. اعتماد به نفس از دست رفتتو ببر بالا و یه کم دقتتو زیاد کن، اجازه نده بهونه دستش بیاد.صبور باش عزیزم، با یه کم تغییر در اخلاق و رفتارات همه چیز درست میشه...

  8. 2 کاربر از پست مفید mali.j.m تشکرکرده اند .

    mali.j.m (شنبه 09 اردیبهشت 91)

  9. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 بهمن 91 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1390-10-22
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    954
    سطح
    16
    Points: 954, Level: 16
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بداخلاق ووسواسیو بهانه گیرم چه کنم؟ تو فکر طلاقم

    خوشحالم که بهت کمک کردم بهار جان...
    ناراحت نباش... من خودم خیلی وقته عضو این گروه هستم و خیلی هم تاپیکهارو دنبال میکنم... ولی اگر تو مشکلی که مطرح میشه سر رشته یا تجربه ای نداشته باشم ترجیح میدم سکوت کنم و هیچ نظری ندم....چون نمیدونم اون شخص رو کمک میکنم یا بر عکس...؟؟
    بهار جان از خصوصیات خوب همسرت بیشتر بگو... چیزهای خوبی که به نظرت میاد.. و رفتارش وقتی همه چیز بینتون خوبه....

    mali.j.m عزیز من هم با حرفهای شما موافقم... ولی من خیییییییلی سعی کردم تغییرش بدم و با صحبت کردن مشکلمو حل کنم... ولی بهترین راهش همین اصلاح خودم بود که نتیجشو دیدم....اقایون قابل تغییر نیستن عزیزم... هیچ وقت عادتهای ذاتیشون رو کنار نمیزارن.... این حرف من نیست.... من خیلی برنامه های روانشناسی نگاه میکنم... و این رو بارها شنیدم.....ولی به نظرم با بهانه ندادن و بی عیب و نقص کردن زندگی میشه تا حدودی این رفتارهارو کنترل کرد و دلشون رو کاملا به دست اورد...




    پیدا جان وسواس شاید... ولی ترس نه...
    من کلا نوشتهامو مرتب و بی عیب مینویسم... روزی هم که تاپیک بهار جان رو دیدم فرداش امتحان داشتم ...و خلاصه وقت زیادی نداشتم... ولی چون زندگی بهار جان خیلی به اوایل زندگیم نزدیک بود خیلی دوست داشتم استرسشو کمتر کنم و بهش بگم که تنها نیست....
    درسته من عوض شدم... ولی نه چیزی که همسرم میخواد... احساس میکنم با هر کس دیگه ای هم ازدواج میکردم...باید بی خیالی و فراموش کاریمو اصلاح میکردم...
    مثلا الان خودم هم طاقت خونه نامرتب رو ندارم...هیچ ظرفی نباید تو سینک اشپزخونه باشه... و احساس میکنم وقتی خونه مرتب و تمیزه ارامش خودم هم بیشتر و نسبت به خودم احساس خوبی پیدا میکنم... در مقابل همسرم هم متوجه تمیزی و مرتب بودن خونه میشه و خیلی قدر دانی میکنه...و این ارامشو دو چندان میکنه...



    راستی اینم بگم که من هم اوایل همش طبق خواسته اون غذا درست میکردم و قید غذاهای مورد علاقه خودم رو زده بودم... ( شوهر من هم خیلی شکمو هست راستش من تا حالا مردی رو ندیدم که به فکر شکمش نباشه...).... من خودم عاشق پلوهای قاتی مثل لوبیا پلو و عدس پلو هستم.... و اون شدیدا از این غذاها بدش میومد...
    ولی من یه روز که خییییییلی هوس لوبیا پلو کرده بودم دلو زدم به دریا و قبل از اینکه از سر کار بیاد دست به کار شدم و تا میتونستم بهش ادویه های خوشمزه زدم و خلاصه حسابی خوشمزش کردم... و بدون هیچ حرفی سر سفره گذاشتم... گفتم ببخشید ولی من خیلی هوس کرده بودم.. مطمینم تو هم بدت نمیاد چون خیلی خوشمزست ( اعتماد به نفسو دارین؟؟) اونم خورد و اتفاقا خییییییلی خوشش اومد و بعد از اون من حد اقل دو بار تو هفته لوبیا پلو درست میکردم البته به خواسته ایشون.... بعد از اون هم بقیه غذاهای مورد علاقم رو درست میکردمو اونم بدش نمیومد ( نمیدونم شاید خونه خودشون این غذاها زیاد خوب درست نمیشه که همسرم بدش میومد)
    این جور مسایل واقعا ارزش فکر کردن رو نداره و خودت متوجه میشی که با گذر زمان چقدر این مسایل تغییر میکنه...

  10. 4 کاربر از پست مفید del_khaste69 تشکرکرده اند .

    del_khaste69 (پنجشنبه 07 اردیبهشت 91)

  11. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: با شوهر بداخلاق ووسواسیو بهانه گیرم چه کنم؟ تو فکر طلاقم

    عزیزم من هم همسرم هنوز بعد از 6 سال زندگی خصوصیات همسر شما رو داره. اما اگر بتونی عواطف همسرت رو بشناسی می تونی به مقدار زیادی مشکلات رو برطرف کنی. به چه طریق؟ به این طریق که موقعیت های خوشایندی برای همسرت ایجاد کنی تا اروم بشه و تمرکزش بر روی نکات منفی (البته از دید کمالگرای خودش) کم بشه.

    حتما دقت کردی همه ما وقتی از چیزی ناراحتیم تمام نقص های اطرافمون رو پررنگ تر میبینیم و وقتی خوشحالیم شاید اصلا اونها رو نبینیم. خوب احتمالا کسانی که زیادتر متوجه نقص های اطرافشون هستند از درون ناراحتی ای دارند.
    مثلا من متوجه شدم که همسرم در مواقع زیر بیشترین بهانه گیری را در مسائل خانه و یا من دارد:
    1- گرسنه باشد
    2- در سر کارش مشکلی داشته باشد که البته من از ان بیخبرم
    3- احساس کند به کسی ظلم کرده

    خوب شما هم ابتدا سعی کن شناسایی کنی که در چه مواقعی همسرت بیشترین بهانه گیری و پرخاشگری را دارد تا در مرحله بعد برای شما بنویسم که چطور می شود این بهانه گیری ها را با شناسایی موقعیت ها کاهش داد.

  12. 5 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (جمعه 08 اردیبهشت 91)

  13. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 دی 91 [ 23:05]
    تاریخ عضویت
    1391-2-04
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    880
    سطح
    15
    Points: 880, Level: 15
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    50

    تشکرشده 55 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بداخلاق ووسواسیو بهانه گیرم چه کنم؟ تو فکر طلاقم

    دوست عزیزم سلام
    من فکر میکنم اکثر ادمها اوایل زندگیشون مشکل دارند.چون بلاخره دو تا ادم از دوفرهنگ وطرز فکر مختلف اومدن.اختلاف سلیقه زیاده.سو تفاهم بسیار پیش می یاد.اما بعد از مدتی به طور خود به خود هرکدوم یه قدم می یان جلو و به اخلاق ورفتار هم خو میگیرند و تا حد زیادی میشه گفت شبیه هم میشن.شوهر من هم وسواس های خاص خودش رو داره.نمیتونم بگم دقیقا مثل شوهر شماست اما به چیزهایی حساسیت داره.مثلا اینکه تو استفاده ازوسایل خیلی دقت کنی (چه وسایل خونه.چه ماشین و ...)مثلا اگه تو خونه ما یه چیز خراب بشه شوهرم اعصابش خرد میشه نه به خاطر پولش .همش میگه من وقت ندارم بیفتم دنبال اینکه چیزی رو تعمیر کنم.یادوست داره غذاها اونجوری پخته بشه که مادرش میپخت.یا سر چیزهایی که به نظر من بی اهمیت وجزئی مییان اون عصبی و ناراحت میشه.منم مثل شما اوایل شوهرم وقتی غر میزد خیلی ناراحت میشدم گریه میکردم.اما بعد یه مدت نمیدونم چی میشه ادم به بی حسی میرسه
    شوهرم سریع اعصابش از یه مسئله خرد میشه غر میزنه و سریع هم پشیمون میشه.من دیگه به این نتیجه رسیدم با اینکه شوهرم خیلی سعی کرده این رفتارشو کنار بذاره اما تا حد زیادیش ژنتیکیه و دست خودش نیست.الان تقریبا دوساله از زندگیمون میگذره و خیلی به رفتارهای هم خو گرفتیم .مثلا من وقتی با شوهرم باشم هرگز رانندگی نمیکنم وترجیح میدم خودش برونه چون تمام مسیر اونقدر غر میزنه که من دست چپ وراستم رو هم قاطی میکنم.یا تو استفاده از وسایل خونه دقت بیشتری به خرج میدم یا غذاها رو اونجور میپزم که دوست داره.باورتون نمیشه اما الان خودم هم دوست دارم اونجوری پخته بشن.آدم واقعا بعد یه مدت سازگار میشه .هم مرد وهم زن.صبور باشید و بدونین که تنها نیستین

  14. 3 کاربر از پست مفید mehrban تشکرکرده اند .

    mehrban (شنبه 30 اردیبهشت 91)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آبان 91 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1390-7-27
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,266
    سطح
    19
    Points: 1,266, Level: 19
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بداخلاق ووسواسیو بهانه گیرم چه کنم؟ تو فکر طلاقم

    شوهر من هیچ وقت ازم تشکر نمیکنه بابت مرتب کردن خونه. از زمانی که قهر کردم و بابام کلی شوهرم رو نصیحت کردم. همش میخات دق دلیشو سر من خالی کنه. خیلی اذیتم میکنه. این تا خالی نشه همش منو اذیت میکنه. من میشناسمش. وقتی از یه چیزی ناراحت بهونه گیری میکنه. مثلا دیروز با وجودی که خونه مرتب بود گفت: اگه ناراحت نمیشی پاشو خونه رو مرتب کن. که گ ه گرفته. در حالی که ایقد مرتب وبد که اون چهار تا چیزو برمیداشتم 5 دقه هم نمیشد. ناراحت بود که بهش گفتم طلاهامو نمیفروشم. منظورم طلاهایی هست که خونوادم برام خریدن.البته همیشه ایطوری نیس بعضی وقتا خودبه خود عصبی میشه. چون فک میکنم با یه دزد ازدواج کردم که میخات هر جور شده به اموال خونوادم چنگ بندازه. ازش متنفرم. خیلی با رفتاراش خودشو تو چشم سیاه کرده. تازه یه مشکل دیگه که باش دارم اینه که خونه ی فامیلای من نمیات. نمیدوم چون خودشو از فامیلام کمتر میدونه یا بخاطر اینکه فامیلای من براش غریبن حوصلش نمیشه منم که آدم نیسم نظر منم که مهم نیس. بعد 9 ماه که از ازدواجمون میگذره فقط 2 بار خونه ی عمه و عموم اومده که اونم گاها بعد برگشتن اوقاتمو تلخ کرده. یه بار که دیشب باشه به زور بردمش خونه ی پسرعموم .میخام بفهمه که باید به منم احترام بذاره. و این که ازدواج کردم کردم دلیل نمیشه رفت وآمدمو با همه قطع کنم. خصوصیات خوبش اینه که وقتی حالش خوبه همش بغلم میکنه بوسم میکنه. و خیلی میگه دوستت دارم.جوری که نیاز نیس منتظر باشم تا بگه. از نظر مالی هر چی در توانش خرج میکنه. از ای مردا نیس که باید التماسش کنی تا یه وسیله برا خونه بخره. همیشه جلو دیگرون بهم احترام میذاره. البته به غیر خونواده ی خودش. از نظر ج ن س ی ارضام میکنه. با وجودی که براش سخته آخه من مث بقیه ارضا نمیشم. بیشتر وقتا بعد دعوا معذرت خواهی میکنه. بنظرم کارش سخته و شاید بداخلاقیاش بخاطر همین باشه. دو شب از هر شش شب فقط2 الی 3 ساعت میخابه. البته از پدرشم الگو گرفته. آخه اون فک میکنه خوشبختی تو پول و و س ک س و شکم. چون برا خودش این چیزا مهم فک میکنه منم همینجورم . نمیدونه تنها چیزی که ازش میخام زبون خوش و احترام. خیلی ازتون ممنونم که برام پیام میذارین.

  16. #20
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با شوهر بداخلاق ووسواسیو بهانه گیرم چه کنم؟ تو فکر طلاقم

    بهار جان به نظرم امتیاز های مثبت شوهرت رو بزرگتر کن و پررنگ و هر کار خوبی که میکنه همون لحظه بهش بگو که چقدر خوشحال شدی و ازش تشکر کن که باز هم انجام بده .خیلی تاثیر داره .مثلا همین که میگی وقتی خوبه بغلت میکنه و بوست میکنه و میگه دوست داره .این خیلی عالیه و آرزوی خیلی از زن ها است که شوهرشون این کارو انجام بده .وقتی این کارارو میکنه بهش بگو چقدر الان احساس خوشبختی میکنم بگو وقتی باهام انقدر مهربونی دلم میخواد هرکار که بگی انجام بدم .بگو البته همیشه دلم میخواد ولی الان تو این لحظه با جون و دل دلم میخواد همه کار برات کنم .
    هر کار خوبی که میکنه ازش تشکر کن .مطمئن باش وقتی تو این کارو بکنی اونم به مرور زمان عادت میکنه که برای بعضی کارای تو تشکر کنه .البته زیاد هم حساس نباش چون آقایون تشکرشون رو عملی به خانمشون نشون میدن و اکثریتشون زبونی تشکر نمیکنن.

    وقتی میگه این زندگی به گه کشیده شده با خنده و شوخی ببهش بگو "عزیزم دلت میاد به زندگی به این خوبی و قشنگمون این طور بگی؟ الان این چند تارو هم که بردارم دیگه عالی میشه "

    یا مثلا وقتی از سر کار میاد بهش خسته نباشید و اینا که گفتی...بعد چند دقیقه خودت رو براش لوس کن و بگو تمام خونرو تمیز کردم ،جارو کردم ،تی کشیدم، غذای خوشمزه پختم،....تمام کارایی که کردی و بگو البته طوری نباشه که فکر کنه داری منت میزاری . اونم بلاخره یاد میگیره که باید تشکر کنه .

    عزیزم تو با حرفها و اعمالت به راحتی میتونی به شوهرت خیلی چیزا رو یاد بدی.چون آقایون واقعا بلد نیستند یا اصلا حواسشون نیست که این حرفا رو بزنن.به مرور زمان همه چیز درست میشه .تازه 9 ماه فقط گذشته .با صبرو حوصله همه چی حل میشه .به امید خدا





  17. 2 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    tamanaye man (یکشنبه 10 اردیبهشت 91)


 
صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو ارتباط با دخترها تو اجتماع مشکلی ندارم، اما وقتی دختری رو دوست دارم برعکسه
    توسط amir800 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آبان 95, 22:01
  2. من خیلی نقص دارم هم تو رفتارم هم تو ظاهرم نمیتونم خودمو دوست داشته باشم
    توسط پونیو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 43
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 مرداد 93, 00:20
  3. نگرانی و تردید در ادامه رابطه (ناراحتم که شماره ما رو بدون دلیل سیو کرده!)
    توسط araaaam در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: جمعه 10 آذر 91, 20:16
  4. تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
    توسط mona_joon در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 دی 89, 14:23
  5. لطف آن چه تو اندیشی، حکم آن چه تو فرمایی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 02 فروردین 87, 04:37

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.