به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 42 , از مجموع 42
  1. #41
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 شهریور 91 [ 11:17]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    842
    سطح
    15
    Points: 842, Level: 15
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانواده ام آرامشم رو بهم می زنند!

    سلام دوباره
    اوضاع من روز به روز داره بدتر می شه/ کافیه حتی بعد از یکماه، دوسه ساعت برم تا روز از نو و روزی از نو/
    الان یه مدته برادرم شدید تصادف کرده و بیمارستان بود/ تازه مرخص شده
    اونقدر تو جمع غریبه و آشنا بهم بی احترامی کرده که اصلا دلم نمی خواد برم برای دیدنش/ هرچند مطمئنم خودش نمی خواست رفت و آمد کنه و فقط می خواد زرنگی کنه و بندازه گردن من/
    یعنی هم بی احترامی کنه و هم مستقیم نگه نیا/ بعد بگه فاخته به وظیفه اش عمل نکرد و نیومد/
    حالا من می خوام زنگ بزنم و مرخص شدنش رو تبریک بگم/ هم بگم که چون خودت و زنت این مدت خیلی بهم بی احترامی کردید و من اینطور نتیجه گرفتم که طالب رفت و آمد نیستید مزاحمتون نمی شم و خونه نمیام/
    منتها نمی دونم با چه جملانتی بگم/ می دونم هم قبول نمی کنه که بی احترامی کرده ولی کرده و من بخاطر حفظ شخصیتم باید نشون بدم که ناراحت شدم و چرا شدم/
    می خواستم راهنماییم کنید که چطور بگم بهتره/

  2. #42
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 اسفند 93 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    2,979
    سطح
    33
    Points: 2,979, Level: 33
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    747

    تشکرشده 434 در 128 پست

    Rep Power
    29
    Array

    Arrow RE: خانواده ام آرامشم رو بهم می زنند!

    [undefined=undefined]سلام عزیزم ..
    من تمام پستا رو خوندم .. شما تمام اتفاقی رو که می افته رو بگو مهم نیست چقدر بد شما تمام توضیحاتت این میشه که رفتار بدی با شما دارن
    شما باید واضح بگی که بشه موقعیت شما رو درک کرد (( پستای بقیه رو بخون )) ببین میشه اون چیزی رو که دارن میگن تصور کرد ولی مال شما رو نه
    بعد این که اون دعوایی که شما میگیدو من حس نکردم .. شما حرفتو بزن بگو من علت برای کارای شما میخوام
    همسرتون .. چیزه زیادی از اون نگفتید .. اون چه طور با این قضیه کنار میاد .. رفتار خانوادتون با ایشون چه طوریه .. رفتار خانواده ی همسرتون با شما چه طوره
    شما چند سالتونه .. رشته تحصیلیتون چیه ؟؟
    فکر کنم تا وضعیت مناسب بشه پسرتونو به مهد بسپارید
    من خودم یکی از نزدیکانم از رفتار بقیه به همین میزان میرنجه در صورتی که من که ماجرا رو مشاهده می کنم متوجه می شم که رفتار خاصی نبوده و طرف واقعا درک بد از موضوع داره
    مادرتون نگران شما شده اومده خونتون .. براتون سوغاتی اورده .. برادرتون زحمت کشیده اورده دم خونتون اینا نشون میده نباید دوستون نداشته باشن [/undefined]


 
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.