رایحه،نوشته اصلی توسط رایحه عشق
بذارید ببینیم با گفتن این قصه چه مشکلی حل می شه؟
ایشون احتمالا اول انکار می کنه و می گه تو داری اشتباه می کنی، چون شما حقیقت رو می دونی و داری انکار می شی، عصبی می شی ! بعد مدارکت رو می ذاری رو میز! خب جایی برای کتمان باقی نمی مونه! قبول می کنه و همه حرمتهایی که بین شما دو نفر هست یه دفعه می ریزه زمین! قبول می کنه! اما بعدش چی می شه! شما نمی تونی دیگه با یه ببخشید ساده ببخشیش! اون شده یه خیانتکار! یه کار خیلی بد کرده! پس همه چیز خرابتر و بد تر می شه! اون موقع می خوای چی کار کنی؟ جدا بشی؟ ببخشی؟ یا سر لج و لج بازی بهت بگه همینه که هست؟ ببین آخر قصه چیه و چقدر موثره؟
وقتی می خوای کاری رو انجام بدی حتما باید ببینی آخرش چقدر موثره!؟
به نظر من یه شیطنتی اتفاق افتاده که ناشی از کمبودهایی در زندگی زناشویی شماست، به جای اینکه سکته کنی بیا ببینیم ریشه داستان کجاست؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)