موضوع: ازدواج با دختری که میدونم قبلا دوست پسرها داشته.خانوما شما بیشتر کمکم کنید لطفا

دوستان ازمایش کردن اصلا کار قشنگی نیست
تو فیلمها هم از اینچیزا زیاد دیدیم که میخواستن همسر یا نامزدشونو امتحان کنند
اینکه باید نسبت به زود جوش اوردنش حساس باشی و بیخیال این مورد نباشی درسته اما امتحان کردنش درست نیس
کاری به نتیجه که + باشه یا - ندارم اما اگه دخترخالتون بفهمه خیلی ناراحت میشه
بهترین راه اینه که بیاد مشاوره تا ابعاد شخصیتیش براتون مشخص بشه
اگه گفت نمیام شما کوتاه نیا و خیلی محکم اما در نهایت احترام بگو باید بریم مشاوره بگو اگه منو میخوای باید اینکارو بکنی دیگه مشاور میفهمه که ایشون صداقت داره در حرفش یانه
اگه از این حرفت ناراحت بشه بهتر از اینکه بفهمه امتحانش کردی
شما خودتو بذار جای اون خوشت میاد طرفت اینطوری امتحانت کنه

سلام عارف جان
انشالله هر تصمیمی که میگیری درست و خیر باشه برای هردوتون.
من میخواستم چیزی بهت بگم.
در مورد اخلاق و رفتار دخترخالت نه. نظری ندارم.

بلکه در مورد وفاداری ایشون بعد از ازدواجه.
به نظر من که میتونه بهت وفادار باشه. به نظر من اعتماد کن. تو یک ساله که باهاش در ارتباطی. اگه هر مشکلی بود ( از نوع عدم صداقت و مسائل اخلاقی) حتما متوجه میشدی.
دختر خالت الان 22 سالشه. مثلا شاید تو 16 یا 17 سالگی یه ارتباطی هم با کسی داشته. در حد همون کلام که خودت میگی. ( آیا این واقعا به معنای تنوع طلبیه؟) تنوع طلبی خیلی بزرگتر از این حرفاست. اما اون ارتباط تو اون زمان اقتضای ذهنی و سنی اون بچه بوده. همین.

خیلی ها از جنس من ممکنه دوست پسر داشته باشن.اما آیا همشون به همسرانشون خیانت میکنن؟ همه تنوع طلب شدن؟ این از نگاه من درست نیست.

اما
.
.
.
اگه دوست داری امتحانش کن. اشکالی نداره. بهتر از اونیه که بخوای به گناه نکرده متهمش کنی و یه روزی جایی دلش رو به درد بیاری. با نهایت احترام به شخصیتش این کارو بکن.

من میگم زنها موجودات وفاداری هستن. خیلی شرایط خاصی ممکنه ایجاد بشه که زنی خیانت کنه.
( حرفهام عقیده شخصیم بود. نه نظری کارشناسانه)

نوشته اصلی توسط 1majid

استخاره برای ازدواج نیست.استشاره مقدم است بر استخاره.

مجید جان من تمام عقلمو بکار بستم.ولی دیگه قد نمیده.واقعا مخم کم اورد گاهی به زاری میفتم.فقط از خدا یه راه میخوام.

نوشته اصلی توسط yasa

دوست عزیز
شاید بهتر باشه یه مدتی دست برداری باهاش یه کم رابطه تو قطع کنی و تو این مدت منطقی و عقلانی تصمیم بگیری و بعد قدم بعدی رو برداری


این کارو نمیتونم بکنم.خیلی ناراحت میشه.فکر نمیکنم الان که خیلی به هم نزدیکیم چنین کاری خوب باشه.البته نظر شما خیلی برام محترمه ولی اگر راهی دیگه میتونین بهم بگین.یا راهی نیستو حتما باید این کارو بکنم ؟

اگر این دخترخانم واقعا به این دلیله که نمیاد مشاوره، ازدواج با چنین خانمی جای تامل داره واقعا!!!
خوب اگر ایشون شما رو مناسب دیدن که ترسیدن از مشاور بی معناست اگر مشاوره رو قبول ندارن و ... مشکلی نیست به هرحال نظرشه ولی اگر میدونن که به درد هم نمیخورید اما میترسن که شما رو از دست بدن خیلی راحت یه نه بگو و خودتو خلاص کن اصلا اگر ایشون واقعا اینجوری باشند مشکل ضعف شخصیتی دارن شاید به خاطر همین زیاد دوست میشده با همه. میدونسته به درد هم نمیخورند ولی دوست میشده به خاطر اینکه فکر میکنه بدون وجود دوست پسر و جنس مخالف نمی تونه زندگی کنه! حتی اگر اصلا برای هم مناسب نباشن! البته بنده اصلا نمیگم همه ی کسایی که با چندنفر دوست میشدن اینجورین ممکنه بعضیا واقعا به دنبال شخص مناسب بگردن و وقتی میبینن طرف خوب نیست ازش جدامیشن اما اینکه ایشون به خاطر ترس از دست دادن شما حاضر با مشورت با دیگران و منطقی تصمیم گرفتن وحتی فکر کردن در اینباره نیست اصلا نشونه ی خوبی نیست.


ایشون منو که برای خودش عالی میدونن و مناسب.نیامدنشو به مشاوره فکر میکنم قبول نداره اونارو.میگه هر مشکلی هست خودمون حل میکنیم.یا شاید میترسه من بعده مشاوره به مناسب نبودنش واسه خودم پی ببرم.شاید واسه اینه که نمیاد.البته دوسش دارم و نمیتونم جدا شم.ترسش واس این دلیل بیهودس.

[size=medium]اونجا که گفتین ضعف شخصیتی یاد چیزی افتادم.اگه توو جمعی باشیم که پسر توش زیاد باشه اکثرا نگاش به پسراست.احساس میکنم بخاطر همون ضعفه و یجور عقده روحی درونش هست.میدونم منظوری از نگاهاش نداره.شاید یجور دوس داره مرکز توجه باشه.شما خانوما دلیل این ویژگیشو چی میدونین؟راه حلش چیه؟آخه این چیزش عذابم میده.چون صورت خوشی نداره چنین کاری[/size]


کلا دختره خوبیه همه جوره(فقط عیبش اینه گاهی خیلی زود جوش میاره البته زود برمیگرده عذر میخواد.که فکنم اینا عوارض زیباییه خیلی زیادشه (؟؟!!!))

ببخشید دوست عزیز شمابراساس کدوم منطق و نظریه ای تشخیص دادین که زودجوش آوردن ایشون از عواض زیباییشه؟!! فکر کنم شما هم کاملا اسیر احساساتین متاسفانه!



اکثر دخترایی که خیلی زیبان چنین ویژگی دارن.زود ناراحت میشن.یه غروری توشون هست
و البته ایشون بخاطر مشکلات زیادی که در خاونادشون داشتن به اعصابشون صدمات زیادی وارد شده که حالا میشه گف یکی از دلایل اعصاب ضعیفش همون اتفاقای خانوادگیش میتونه باشه.

حتی دیگه فکرم قد نمیداد سه بار جاهای مختلف که هر سه شون از اولیای الهین

یعنی چی که از اولیان؟! هرکی مشهوره که نشد اولیاء خدا! پسر خوب الکی خودتو گول نزن که اولیا بودن و ...


حتی اگه نابینارو شفا بدن؟(جلوی چشم مادرم)حتی اگه قبلن هم هرچی میگفت دقیقا همون میشد؟سابقه خوبی دارن.نمیدونم بازم راستش

[/quote]

نوشته اصلی توسط mehrabooni

سلام عارف جان
انشالله هر تصمیمی که میگیری درست و خیر باشه برای هردوتون.
من میخواستم چیزی بهت بگم.
در مورد اخلاق و رفتار دخترخالت نه. نظری ندارم.

بلکه در مورد وفاداری ایشون بعد از ازدواجه.
به نظر من که میتونه بهت وفادار باشه. به نظر من اعتماد کن. تو یک ساله که باهاش در ارتباطی. اگه هر مشکلی بود ( از نوع عدم صداقت و مسائل اخلاقی) حتما متوجه میشدی.
دختر خالت الان 22 سالشه. مثلا شاید تو 16 یا 17 سالگی یه ارتباطی هم با کسی داشته. در حد همون کلام که خودت میگی. ( آیا این واقعا به معنای تنوع طلبیه؟) تنوع طلبی خیلی بزرگتر از این حرفاست. اما اون ارتباط تو اون زمان اقتضای ذهنی و سنی اون بچه بوده. همین.

خیلی ها از جنس من ممکنه دوست پسر داشته باشن.اما آیا همشون به همسرانشون خیانت میکنن؟ همه تنوع طلب شدن؟ این از نگاه من درست نیست.

اما
.
.
.
اگه دوست داری امتحانش کن. اشکالی نداره. بهتر از اونیه که بخوای به گناه نکرده متهمش کنی و یه روزی جایی دلش رو به درد بیاری. با نهایت احترام به شخصیتش این کارو بکن.

من میگم زنها موجودات وفاداری هستن. خیلی شرایط خاصی ممکنه ایجاد بشه که زنی خیانت کنه.
( حرفهام عقیده شخصیم بود. نه نظری کارشناسانه)

mehrabuni محترم راستش حرفاتون خیلی به دختر خالم نزدیک بود.منم چنین فکری میکنم.
میتونین بهم راهی پیشنهاد کنید برای امتحان کردنش؟

لطفا برای اون اخلاق ناخوشش که همه میگن خطرناکه یه راه حل بدبد.اینکه زود عصبانی میشه.در این مورد اوایل رابطه خیلی صحبت کردم ولی گفتن واقعا نمیتونند.نمیتونند خودشونو کنترل کنند.
منم واقعا اینجوری احساس میکنم.فکر میکنم اعصابشون بخاطر همون مشکلات خانوادگیشون خیلی اسیب دیده و ضعیف شده.

یا ویژگی بد نگاه کردناش تو جمع.

تا اینجا از همه دوستانم خیلی ممنونم واسم وقت گذاشتین.ارزوی خوشبختی برای همتون دارم.

سلام دوست عزیز!

دوستان راهنمایی های خوبی کردند بخصوص یاسا و مریم عزیز.

برای ازدواج یک انسان باید به بلوغ برسه. از همه لحاظ جسمی، عاطفی، مالی، اجتماعی......

اینکه ایشون زود عصبانی میشه (جدای از علتش)، اینکه ترس از دست دادن شما رو داره، اینکه نمی خواد با واقعیت رو به رو بشه، اینکه بنا به تشخیص شما تو جمع حواسش به آقایون دیگه است و به نوعی جلب توجه میکنه....

اینا همه به این معناست که ایشون به بلوغ لازم برای ازدواج و مسئولیت ها و تعهدات و سختی هایی که یک زندگی مستقل با خودش به همراه داره، نرسیده اند.


دیدگاه های مختلفی برای گذشته آدم ها وجود داره:
بعضی معتقدند که گذشته آدم ها مربوط به خودشونه و به کسی که در آینده با اونا برخود میکنه مربوط نیست.
بعضی دیگر فکر میکنند که یه اشتباه در گذشته تا پایان زندگی یک انسان رو همراهی میکنه ...

ولی من فکر میکنم نه به اون بی نمکی و نه به این شوری!!!
گذشته یک انسان بخشی از شخصیت حال حاضر اونه، نه کاملا خط بطلان روش بکش و نه اونو پتکی بکن که مدام به سر طرف بزنی.

اما نظر من اینه که مسئله دوست پسر داشتن ایشون در گذشته نیست. مسئله اینه که ایشون به پختگی لازم برای ازدواج نرسیده اند.
شما هم با احساسی برخورد کردنتون (نمونه اش تاکید زیاد به زیبایی ایشون و سعی در توجیه رفتار غلطشون با زیبایی ظاهری!!!!!!!!!!!، اهمیت دادن بیش از حد به واکنش ایشون: حاضر نیستید حتی برای مدت کوتاهی جدا بشید چون ایشون نمی خواد....) کار خطرناکی می کنید.

زندگی پیچیده تر از این حرفاست برادر من.
اگر با استخاره کارا درست میشد،.........
عقلتو به کار بگیر
حتما با یه مشاور مشورت کن حتی شده تنهایی

جناب عارف

ببینید شما از خوانندگان می خواهید که با چند پست و با چند نشانه و رفتار از دختر خالتون که البته قبلش از فیلتر دید شما رد شده، ایشون رو مورد قضاوت قرار بدهند و رفتار ایشون و دلایل اون رو برای شما معنی کنند؟ به نظرتون چنین چیزی ممکنه و یا کار عاقلانه ایه؟

ادم ها خیلی با هم فرق دارند و این نوع قضاوت ها نه تنها به شما کمکی نمی کنه بلکه شما رو سر درگم تر می کنه. همونطور که می بینید پاسخ دهندگان بر اساس تجربه های متفاوتی که داشتند نظرهای متفاوتی داده اند.

من فکر می کنم برای اینکه بتونید خودتون و دختر خالتون درست تصمیم بگیرید بهتره یک مدت روابط عاطفیتون رو کاملا قطع کنید تا بتونید عاقلانه همه چیز رو بررسی کنید. این به نفع زندگی ایندتونه زمانی که این هیجانات مقتضی سنتون کم میشه و مسائل دیگری مهم می شوند. و بعد از اون هم ابتدا خودتون به تنهایی به مشاوره مراجعه کنید (برای بازبینی معیارهاتون) و بعد هم از مشاور بخواهید که کمکتون کنه تا دختر خالتون هم حاضر بشوند با شما به مشاوره مراجعه کنند.

موفق باشید.

سلام.منم دقیقا مثل اون خانوم هم خوش ظاهرم هم رابطه ها داشتم .فقط میتونم بگم.از سر خلا عاطفی رابطه داشتم.همیشه مردا منو ترک کردن.وگرنه همیشه فقط با 1 نفر بودم و طالب زندگی بودم.اگر کسی پیدا شه که اونقد مرد باشه مثل شما که رسما بام باشه مطمئنم که قاطعانه باش زندگی خواهم کرد.میدونی.مردا قدیما اگر حتی زنه بد کاره بود میرفتن و نجاتش میدادن و باش ازدواج میکردن.نمیخواهم توجیه کنم.ولی اکثر دخترا فقط یه دله گرم و یه (مرد زندگی)میخوان.که خدا شاهده کم هست.اگر روت حساسه بدون دوستت داره.من احساس میکنم میخواد واقعا زندگی کنه . این فقط آبروی تو نیست.این آبروی اونم هست و اون میفهمه که اگر خطا کنه اولین ضربه به خودشه.توکل کن به خدا.در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.

اینم میتونم بگم که گاهی دختری که رابطه ها داشته از اونطرف کاملتر شده و به زندگیش بیشتر بچسبه.چطور ما به یک مردی که روابط متعدد داشته زودتر اعتماد میکنیم ولی تا به یک دختر میرسیم باید از ذره بین رد شه؟!

سلام اگه واقعا اينقدر وجودشو داري كه گذشتشو فراموش كني و عشق و علاقتوو بهش ثابت كني تا اونم دنبال اشتباهي نره برو خواستگاريش و باهاش ازدواج كن
اين حرف رو هميشه بدون ما آدما هميشه در يك سير زندگي نميكنيم گاهي اشتباهاتي ميكنيم من و تو هم از اين اشتباهات كرديم اما بايد ديد آيا واقعا وجودشو داريم ديگه تكرار نكنيم و متعهد باشيم به عهد و پيموني كه با خداي خودمونيم بستيم از پشيمونيش مطمئن شو