به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 33
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 اردیبهشت 92 [ 17:11]
    تاریخ عضویت
    1390-7-17
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 475 در 135 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد

    سلام فرانكم
    الهي بميرم آروم باش
    ببين چقدر همه دارن كمكت ميكنن... اگر هم چيزي باشه چون پاي علاقه وسطه ميشه حلش كرد
    راستش نميدونم چي بگم..جاي تو بودن سخته اما ميدونم از پسش بر مياي...
    توكل كن و آروم باش
    اگه ميخواهيش و ميخواهي زندگيت رو فقط با اون داشته باشي پس به خاطرش تلاش كن
    فقط.... (كسي دعوام نكنه تروخدا ) فقط ببين ارزشش رو داره؟!
    ايشالله كه داره

  2. کاربر روبرو از پست مفید yekta_b تشکرکرده است .

    yekta_b (سه شنبه 27 دی 90)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 اسفند 90 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1390-8-29
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    1,896
    سطح
    25
    Points: 1,896, Level: 25
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    287

    تشکرشده 292 در 154 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد

    ممنونم یکتا جان عزیزکم
    امروز دارم استراحت میدم به ذهنم سر کار هم نرفتم
    باید بیشتر فکر کنم انتخاب کنم هرچند خیلی سخته همین فکر کردن هم گیجم کرده
    اما باید راهی رو پیدا کنم ارزش ها رو بسنجم
    نمی دونم فعلا توی شوک هستم
    آنی عزیزم دیشب خوابیدم امروز هم شروع شد....
    ممنونم که به فکرمی
    ------------------------------------------------
    اقای sci خیلی دوست داشتم شما هم چیزی بگید

    آنی جان دارم تمرین تنفس میکنم اخه احساس میکنم خیلی اعصابم به هم ریخته
    حتی توان یه راه خوب پیدا کردن رو هم ندارم

  4. کاربر روبرو از پست مفید فرانک68 تشکرکرده است .

    فرانک68 (سه شنبه 27 دی 90)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 آذر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,278
    سطح
    19
    Points: 1,278, Level: 19
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 93 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد

    سلام فرانک جان
    عزیزم ما همه حالت رو درک میکنیم
    اصلا عجولانه تصمیم نگیر
    به نظر من هم بسنج تو بهتر اون رو میشناسی اگه واقعا ارزش این همه سختی رو داره باهاش بمون
    سعی کن اعتماد نامزدت رو به دست بیاری
    بهش نشون بده تو همه شرایط حتی بدترین هم تنهاش نمیزاره
    نزار احساس کنه بعد از مشخص شدن موضوع همه چیز برای تو تموم شدس
    این اوضاع رو بدتر میکنه
    فعلا صبوری کن
    کاری انجام نده که دیگه راهی برای بازگشت و پشیمونی باقی نمونه
    بهش امید بده
    ما همیشه همراهتیم
    موفق باشی

  6. کاربر روبرو از پست مفید baharann تشکرکرده است .

    baharann (سه شنبه 27 دی 90)

  7. #24
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 اسفند 90 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1390-8-29
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    1,896
    سطح
    25
    Points: 1,896, Level: 25
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    287

    تشکرشده 292 در 154 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد

    می خوام پیش مشاور حضوری هم یه سر بزنم چون اون همسرم رو هم دیده
    من باید ارزش های زندگی با ایشون رو بسنجم
    ممنونم از همراهیتون همدلی و محبتی که داریید
    هستی جان ممنونم ازت گلم

  8. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 17:59]
    تاریخ عضویت
    1390-3-30
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    2,877
    سطح
    32
    Points: 2,877, Level: 32
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    52

    تشکرشده 50 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد

    سلام فرانک جون. امیدوارم حالت بهتر شده باشه عزیزم.

    خانومی اگه تصمیم گرفتی به شوهرت کمک کنی، چرا این موضوع رو با خانوادش درمیون نمیذاری؟

    اگه خانواده دلسوز و مسئولی داشته باشه حتما خیر و صلاح پسرشون رو میخوان و به شما و پسرشون کمک میکنند.

    چون فعلا شوهرت با خانواده خودش زندگی میکنه، بنظر من اونا هم باید در جریان باشند. چون تنهایی خیلی سختت میشه

  9. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 اسفند 90 [ 19:11]
    تاریخ عضویت
    1390-9-09
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    957
    سطح
    16
    Points: 957, Level: 16
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد

    این نظری که میخوام بدم چیزی هست که از زندگی خودم فهمیدم
    نمیدونم چرا انقدر گیر میدید به شوهرتون برای اعتیاد ؟؟حالا اگه هم داشته باشه ایدز که نیست.
    شاید چند سال دیگه ترک کنه ..روی زندگیت که تاثیر خیلی خاصی نداره...اگه میبینی شوهرت اعصابش خورده و
    ناراحته و خوب باهات رفتار نمیکنه بخاطر گیر دادن های تو هست...
    من پدرم الان 52 سالش هست به تریاک اعتیاد داره ..از 20 سالگیش داره میکشه...اما میتونم بگم هیچ چیز تو
    زندگی برای منی که بچشم و برای مادرم کم نذاشته...جلوی ما حتی سیگار نمیکشه ..میره بیرون میکشه..
    اخلاقش خیلی خوبه ..ولی وقتی در مورد اعتیاد صحبت میکنیم ناراحت میشه...البته این چیزی که من دارم میگم
    شاید از نظر شما خیلی چیزه ناجوری باشه...ولی بنظر من چیزه خیلی بدی هم نیست.
    سعی کن یه مدت کلا اعتیدش رو از یادت ببری .. و بعدا دوباره مطرح کنی...الان شوهرت مثل دیگه زودپزه
    یکم زیرشو زیاد کنی میترکه
    این نظر شخصی من بود

  10. #27
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد

    فرانک،
    امیدوارم حال شما نسبت به شب گذشته بهتر شده باشه... پیغام شما رو دیدم و سکوت کردم تا کمی آرامش یابید
    واقعیت اینه که باید واقع بین باشید و به هیچ وجه خودتون رو فراموش نکنید... باید بپذیرید هر چیزی رو که هست... اما چی داریم؟ بیاید ببینیم الان چی دارید و چه می تونید بکنید؟
    1. ممانعت همسر شما از انجام آزمایش می تونه احتمال اینکه ایشون به مشکلی به نام اعتیاد دچار شده باشند رو به بیش از 50 درصد برسونه! یعنی اگر تا دیروز این احتمال 50 - 50 بود از دیشب می تونیم بگیم ایشون 60 - 70 درصد دچار مشکلی هستند...
    2. اگر فرض رو بر این بگذاریم که ایشون مشکلی نداشته باشند پس به دلیل رفتارهایی که شما رو به این سمت هدایت می کنه/ پرخاشگری/ عدم اعتماد به نفس/ عزت نفس پایین و عدم اعتماد سازی، نیاز مبرم به روانشناس دارند که این هم کم از مشکل اولی نداره!
    3. پس در هر دو حالت می بینیم متاسفانه با اتفاق خوبی روبرو نیستیم! ایشون به هر دلیل باید به روانشناس مراجعه کنند و مشکل رو بصورت ریشه ای حل کنند. با توجه به مواردی که شما توضیح داده اید ایشون در وضعیت خوبی از نظر روانی نیستند/ چه اعتیاد داشته باشند و چه افسردگی!
    4. طرف دیگه ای که داریم شما هستید که بسیار آزرده هستید/ باید تصمیم قطعی بگیرید/ در دوارن عقد هستید/
    5.
    چه کار کنید بهتر است:
    - اول تصمیم بگیرید! این مهمترین گام برای شماست! آیا می خواهید با این مرد زندگی کنید؟
    شما می توانید تصمیم بگیرید و در دوران عقد اقدام به جدایی کنید چون شما حق دارید خوشحال باشید! و متاسفانه باید عرض کنم ادامه این داستان به شکل کنونی، شما رو با مشکلات جدی مواجه می کنه! پس تصمیم بگیرید و بدونید که این تصمیم برای اصلاح با دشواریهایی همراهه!
    - دوم این که ایشون باید بخواهند که اصلاح شوند! یعنی ابتدا باید واقف باشند که مشکلاتی وجود داره/ تصمیم بگیرند که اصلاح کنند مشکلات رو/ اون وقت شما خواهید توانست مسائل رو حل کنید!
    - بسیار محکم، جرات مندانه و بدون جنگ و خونریزی! همونطور که مدیر همدردی هم به شما توصیه کرده اند با کلامی متین، آرام و قاطع، با ایشون صحبت کنید و نظرتون رو بدون اینکه بترسید ایشون داد و بیداد می کنند/ عصبانی می شوند و یا هر موضوع دیگه... با ایشون در میون بگذارید و به ایشون وقت بدید مثلا یک هفته که نتیجه رو به شما بگویند!
    صداقت شرط زندگی با ایشون و یا با هر کسی دیگر است..
    مسلما باید اعتماد شما رو جلب کنند و تا این اعتماد از دست رفته جلب نشه هیچ کاری توصیه نمی شه!
    در طول هفته ای که به ایشون وقت می دهید به هیچ وجه با ایشون با هر وسیله ای ارتباط بر قرار نکنید!
    ضمانت تصمیم ایشون مسلما همراهی در مراحل آزمایش و ... است.
    شما هم از هیچ چیزی نترسید.. در طول صحبت با ایشون آرامش خودتون رو از دست ندید و اگر احساس کردید که امکان داره این آرامش از دست بره، حتما یک لیوان آب کنار خودتو بگذارید. این گفتگو کاملا محرمانه از هر دو خانواده فعلا انجام بشه و به ایشون این اطمینان رو بدید!
    به هیچ وجه گفتگوی شما تهدید آمیز نباشه و عواقب تصمیم ایشون رو اصلا لازم نیست باز کنید... مثلا نگید اگر تصمیمت این باشه که اعتماد من جلب نشه من ازت جدا می شم! بلکه بگید : بعد از این یک هفته با هم قراری می گذاریم و هم رو می بینیم نتایج تصمیمت رو می شنوم و تصمیم می گیرم! اگر پرسید چه تصمیمی؟ بگید هنوز نتیجه تصمیمت رو نشنیدم!
    اگر احساس کردید عصبانی می شوید یک آرامبخش گیاهی بصورت دم کرده توصیه می کنم قبل از صحبت مصرف کنید.
    نترسید... چیزی رو از دست نمی دید!

  11. 7 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (چهارشنبه 28 دی 90)

  12. #28
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد

    عزیزم به نظر من که البته اصلا تخصصی در این زمینه ندارم فرض رو بر این بذار که همسرت معتاده. حالا ببین چطور می تونی زندگیت رو که می گی دوستش داری درست کنی. همین حالا که تو عقدی اگر این فرض رو بکنی و اگر بتونی درست عمل کنی دیگه برای بعد از عروسیت هم نگران نخواهی بود. چون توان خودت رو الان سنجیدی. از الان برو و مطالعاتت رو در مورد شرایط روحی و نحوه برخورد با این مریضی کامل کن.
    باز هم به نظر من الان دنبال این نباش که به همسرت ثابت کنی که فهمیدی اون معتاده. چون با اینکارت اونو به سمت انکار میبری و دست خودت رو برای درست کردن زندگیت کوتاه می کنی. راحت باش. در این دوران عقد و فقط در این دوران فرض رو بر این بگیر که می خواهی به دوستت که معتاده نزدیک بشی و کمکش کنی بدون اینکه هدفت این باشه که این دوستی رو پایان بدی.

    از خدا می خوام که تو این امتحان سر بلند بیرون بیای.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  13. کاربر روبرو از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده است .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 28 دی 90)

  14. #29
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array

    RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد

    نقل قول نوشته اصلی توسط sci
    فرانک،
    امیدوارم حال شما نسبت به شب گذشته بهتر شده باشه... پیغام شما رو دیدم و سکوت کردم تا کمی آرامش یابید
    واقعیت اینه که باید واقع بین باشید و به هیچ وجه خودتون رو فراموش نکنید... باید بپذیرید هر چیزی رو که هست... اما چی داریم؟ بیاید ببینیم الان چی دارید و چه می تونید بکنید؟
    1. ممانعت همسر شما از انجام آزمایش می تونه احتمال اینکه ایشون به مشکلی به نام اعتیاد دچار شده باشند رو به بیش از 50 درصد برسونه! یعنی اگر تا دیروز این احتمال 50 - 50 بود از دیشب می تونیم بگیم ایشون 60 - 70 درصد دچار مشکلی هستند...
    2. اگر فرض رو بر این بگذاریم که ایشون مشکلی نداشته باشند پس به دلیل رفتارهایی که شما رو به این سمت هدایت می کنه/ پرخاشگری/ عدم اعتماد به نفس/ عزت نفس پایین و عدم اعتماد سازی، نیاز مبرم به روانشناس دارند که این هم کم از مشکل اولی نداره!
    3. پس در هر دو حالت می بینیم متاسفانه با اتفاق خوبی روبرو نیستیم! ایشون به هر دلیل باید به روانشناس مراجعه کنند و مشکل رو بصورت ریشه ای حل کنند. با توجه به مواردی که شما توضیح داده اید ایشون در وضعیت خوبی از نظر روانی نیستند/ چه اعتیاد داشته باشند و چه افسردگی!
    4. طرف دیگه ای که داریم شما هستید که بسیار آزرده هستید/ باید تصمیم قطعی بگیرید/ در دوارن عقد هستید/
    5.
    چه کار کنید بهتر است:
    - اول تصمیم بگیرید! این مهمترین گام برای شماست! آیا می خواهید با این مرد زندگی کنید؟
    شما می توانید تصمیم بگیرید و در دوران عقد اقدام به جدایی کنید چون شما حق دارید خوشحال باشید! و متاسفانه باید عرض کنم ادامه این داستان به شکل کنونی، شما رو با مشکلات جدی مواجه می کنه! پس تصمیم بگیرید و بدونید که این تصمیم برای اصلاح با دشواریهایی همراهه!
    - دوم این که ایشون باید بخواهند که اصلاح شوند! یعنی ابتدا باید واقف باشند که مشکلاتی وجود داره/ تصمیم بگیرند که اصلاح کنند مشکلات رو/ اون وقت شما خواهید توانست مسائل رو حل کنید!
    - بسیار محکم، جرات مندانه و بدون جنگ و خونریزی! همونطور که مدیر همدردی هم به شما توصیه کرده اند با کلامی متین، آرام و قاطع، با ایشون صحبت کنید و نظرتون رو بدون اینکه بترسید ایشون داد و بیداد می کنند/ عصبانی می شوند و یا هر موضوع دیگه... با ایشون در میون بگذارید و به ایشون وقت بدید مثلا یک هفته که نتیجه رو به شما بگویند!
    صداقت شرط زندگی با ایشون و یا با هر کسی دیگر است..
    مسلما باید اعتماد شما رو جلب کنند و تا این اعتماد از دست رفته جلب نشه هیچ کاری توصیه نمی شه!
    در طول هفته ای که به ایشون وقت می دهید به هیچ وجه با ایشون با هر وسیله ای ارتباط بر قرار نکنید!
    ضمانت تصمیم ایشون مسلما همراهی در مراحل آزمایش و ... است.
    شما هم از هیچ چیزی نترسید.. در طول صحبت با ایشون آرامش خودتون رو از دست ندید و اگر احساس کردید که امکان داره این آرامش از دست بره، حتما یک لیوان آب کنار خودتو بگذارید. این گفتگو کاملا محرمانه از هر دو خانواده فعلا انجام بشه و به ایشون این اطمینان رو بدید!
    به هیچ وجه گفتگوی شما تهدید آمیز نباشه و عواقب تصمیم ایشون رو اصلا لازم نیست باز کنید... مثلا نگید اگر تصمیمت این باشه که اعتماد من جلب نشه من ازت جدا می شم! بلکه بگید : بعد از این یک هفته با هم قراری می گذاریم و هم رو می بینیم نتایج تصمیمت رو می شنوم و تصمیم می گیرم! اگر پرسید چه تصمیمی؟ بگید هنوز نتیجه تصمیمت رو نشنیدم!
    اگر احساس کردید عصبانی می شوید یک آرامبخش گیاهی بصورت دم کرده توصیه می کنم قبل از صحبت مصرف کنید.
    نترسید... چیزی رو از دست نمی دید!


    فرانک عزیز

    آقای sci خیلی زیبا و شفاف مسئله رو باز کردند.

    شما نباید خیلی خوشبینانه به این موضوع نگاه کنی و نه خیلی بدبینانه.

    بعبارتی واقع بین باش.

    تواناییها و ملاکها و معیارهای خودت را دوباره ارزیابی کن.

    با همسرت صحبت کن و میزان همراهی و علاقه او برای ادامه رابطه و زندگی مشترک را بسنج.

    میزان همراهی و توانایی او برای گذشتن از بسیاری از رفتارها و عادتهای غیر قبول از نظر شما و بلعکس.

    بدون تهدید و در کمال آرامش با او صحبت کن و صحبتهایش را بشنو.

    بعد از آن در مورد صحبتهای او و تواناییها و ملاکهای خودت خوب فکر کن.

    قرار نیست شما زندگی را برخورد تحمیل کنی.

    این فرصتی است هم برای او که اعتماد شما را بخود جلب کند و هم برای شما که خوب خودتت را بشناسی

    و محک بزنی و هیچگاه از تصمیمی که با فکر و منطق خواهی گرفت پشیمان نشوی.

    موقف باشی.







  15. 4 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    sanjab (چهارشنبه 28 دی 90)

  16. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 اسفند 90 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1390-8-29
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    1,896
    سطح
    25
    Points: 1,896, Level: 25
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    287

    تشکرشده 292 در 154 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیلی داغونم - امشب بردمش واسه تست اعتیاد

    سلام دوستان خوبم
    از همتون واقعا تشکر میکنم
    آقای sci واقعا ممنونم از شما و حرف های بسیار آرام بخش و زیباتون
    سنجاب جان ممنونم که انقدر دلسوزانه تاپیکم رو دنبال میکنی و همراهی همه شما عزیزان منو ارومتر میکنه.
    -----------------------
    راستش ایشون اومد که باهام صحبت کنه منم به حرفاش گوش دادم همونطور که گفتید اروم و با محبت برخورد کردم بدون تهدید.
    اول صحبتهای ایشون رو گوش دادم:
    اولش که مدام در حال انکار بود اما اواسط صحبت هاش خیلی خیلی غیر مستقیم منکر هم نمیشد مثلا میگفت فکر کردی من 7 خطم؟ من از اعتیاد بدم میاد و این چیزا سودی نداره و..... و همینطور میگفت که اگه خواستی هر تصمیمی بگیری اگه تصمیمت جدایی بود اون وقت بهت نشون میدم که چی بوده ؟ خیلی سریع هم از این موضوع رد شد
    هم ناراحت بود و بغض کرده بود هم اینکه می گفت اگه به عقب برگردم باز هم نمیومدم اونشب ازمایش بدم
    تصمیمش رو گفت : گفت من می دونم که خیلی روزا نمی ذاشتم بیای پیشم و می فهمیدم تو ناراحت میشی و چیزی نمی گی اما حالا می خوام دیگه همیشه پیشم باشی و منم همینطور میگفت اینجوری بهت ثابت میشه(قابل ذکره چند ماه پیش که متوجه شدم بهم تقریبا همینو گفت اما بعد از 3 ماه خسته شد و تا الانم همیشه میگفت به خاطر تو خودمو زندونی کرده بودم توی خونه که بهت ثابت شه اما نشد) اخه توی خونه موندن که چیزیو ثابت نمیکنه تازه منم که سرکار بودم هرروز اما به هر حال چیزی نگفتم
    و فقط همین راهو پیش پام گذاشت که همیشه پیشم باشه که خب با عقل جور در نمیاد اخه سرکار میره منم کار دارم نمیشه که به هم وصل یاشیم (درست میگم ؟ یا اشتباه میکنم؟) درسته که بهتر از اون موقعه اما از نظر من یه جورایی نمیشه به این راه تکیه کرد
    و منم یجورایی باهاش حرف زدم که ازم نترسه و راحت باشه حتی بهش گفتم اگه صادقانه بری جلو منم کمکت میکنم تا اگه چیزی هست درمان شی چون نگران تو و سلامتیتم
    خیلی خوشش اومد اما اصلا راضی نمیشه که بیاد کلینیک میگه اولا این حرفت درست نیست چون منکه اونطوری نیستم و ناراحت میشم اینجور جاها بیام و از تو توقع ندارم این حرف و بزنی و... میگه اگه بیام یعنی قبول کردم که یه چیزی هست
    یجورایی حرفاش با هم تناقض داشت خودم که حسابی گیج شدم خودم احتمال خیلی زیادی میدم اما راه رو گم کردم
    منم بهش گفتم رو کمک من فکر کن و اگه فکر دیگه ای به ذهنت رسید بهم خبر بده منم روش فکر کنم

    -----------------------------------------------------
    و اما فکرای خودم:
    راستش من از یه طرف دارم میبینم که توی این 1 ساله خیلی اذیت شدم فکر کنم به اندازه زیر یه سقف بودن
    هر بار یه چیز جدید منم خیلی اشتباهات کردما اما رفتارهای همسرم درست ستون های زندگیمون رو میلرزونه
    تنها چیزی که بینمون میبینم عشقه
    راستی اقای sci عزیز اون مدتی که ازم خبری نبود همسرم رو پیش روانشناس بردم که اخلاق و رفتار های بدش رو اصلاح کنه راستش از صمیم قلب دوست داره که خوب باشه ولی دست خودش نیست چند باری اومد و بعدش گفت به هیچ وجه نمی خواد بیاد گفت هزینه اش واسم زور داره چون توی تو هم تغییری نمیبینم!!!!!!!!!!!
    گفت خودم متوجه شدم ایرادام کجاست و خودم حلش میکنم نیازی به روانشناس دیگه نیست.
    همسرم ذات خوبی داره مهربونه و دلسوز اما متاسفانه این خصوصیات همیشه در نوسانه
    یه روز خوب خوب یه روز بد و خشن
    راستش فعلا که فکر عروسیو از ذهنم کاملا به دور کردم
    فقط سوالی که دارم حالا چیکار باید بکنم؟ با توجه به حرفایی که زدیم و... الان نمیدونم باید چیکار کنم؟
    زمان بدم ؟در خصوص اعتیاد که میشه برای دومین بار باید چیکار کنم؟


    وقتی یاد خیلی چیزا میوفتم به خودم میگم الان اینطوریه بعد از ازدواج بدتر هم میشه الان که هیچ مسئولیتی نداره انقدر سر هیچ و پوچ دعواست بعدا سر مسائل مالیو و مشکلات کوچیک و بزرگی که منم ازشون خبر ندارم چی میشه/؟ اگه بخوام جدا شم ایا توانش رو دارم؟؟ یا باید منتظر ایجاد شدن تنفر توی خودم باشم؟و بعد اینکارو کنم؟
    اینم خیلی ذهنم رو مشغول کرده
    ممنون میشم راهنماییهاتون رو بشنوم.

  17. 2 کاربر از پست مفید فرانک68 تشکرکرده اند .

    فرانک68 (چهارشنبه 28 دی 90)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 25 شهریور 91, 19:02
  2. دیگه نمی تونم با اعتیادش زندگی کنم داغون شدم
    توسط baran24 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 اسفند 90, 02:05
  3. تست اعتیاد به اینترنت
    توسط keyvan در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 25 مرداد 88, 10:09
  4. پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 04 اردیبهشت 87, 06:55

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.