موضوع: كي بايد شروع كنه؟رابطه زناشوئی

شداد جان

مشاوره گرفتن سر جای خودش باقی است اما یک نکته ای را در حد بسیار کوچولو برات باز می کنم . شاید به دردت بخوره


فضای رابطه ی جنسی کاملا فضای بازی کودک با کودک است
و در اولین قدم نیاز به اشتیاق برای این بازی باید وجود داشته باشد


گاهی به دلیل میزان بالای آزردگی ( چه بسا از جایی دیگر ) یکی از طرفین و یا حتی دو طرف به علت عدم اشتیاق و میزان بالای آزردگی ها تمایل خود را برای بازی کردن از دست می دهند و در نتیجه ی ادامه دار شدن مشکل و حل نشدن مشکل به مرور قهر جنسی اتفاق می افتد و..................

در نتیجه لازم است با دقت بیشتر ریشه یابی بشود

خوب چه طور بايد اين فضاي شوق انگيز رو براي كودك درونم و همسرم ايجاد كنم؟

چه طور بايد علت ازردگي پنهاني رو كه اجازه عشق بازي بهم نميده پيدا كنم؟من سر اين مساله دارم اعتماد به نفسم رو از دست ميدم.....ميدوني شايد روزي نباشه كه بهم نگه دوستت دارم اما غرور مسخرش نميذاره جلو بياد...من هم ديگه اعتماد به نفسي برام نمونده كه برم طرفش همش احساس ميكنم ديگه براش جذاب نيستم ديگه براش كهنه شدم

چيزي كه عجيبه اينه كه من وقتي خونه ي مامانم اينا هستم كشش بيشتري به همسرم احساس ميكنم تا وقتي كه خونه خودمم!!!!نميدونم چرا؟در واقع از اين سه سال ما دو سال عقد كرده بوديم و يك سال هست كه سر خونه و زندگي خودم هستم...دوران عقد هر دو از اين نظر عالي بوديم...الانم وقتي خونه مامانم اينا هستم به ياد همون دوران به شدت به طرفش جذب ميشم...قبلا من به قدري در اين زمينه فعال بودم كه عضو چندين سايت اموزشي بودم و انواع حركات و پوزيشن ها و ....رو براي همسرم پيدا ميكردم و كلي راجع بهش حرف ميزديم و اون هم حال ميكرد كه من انقدر اكتيو هستم اما حالا نميتونم...نميخوام...بريييييي يييدم

قبلا من به قدري در اين زمينه فعال بودم كه عضو چندين سايت اموزشي بودم و انواع حركات و پوزيشن ها و ....رو براي همسرم پيدا ميكردم و كلي راجع بهش حرف ميزديم و اون هم حال ميكرد كه من انقدر اكتيو هستم اما حالا نميتونم...نميخوام...بريييييي يييدم

پس معلوم شد که از اول خودت به این روند عادتش دادی.اول اشتیاق داشتی اونم ازت تعریف میکرده چون فعالی واسه همین شارژ میشدی که بیشتر تو این زمینه فعال باشی اما کم کم یه ازردگی که ته وجودت بوده بزرگ و بزرگتر شده تو میخواستی اونم فعال باشه اما اون به اینکه تو شروع کنی عادت کرده.

اگه مشکل واقعا فقط این باشه موضوع حادی نیست.تو دوباره شروع کن.چون اون عادت کرده اگه یه باره بکشی کنار هزارتا فکر و خیال تو سرش میاد به جز اینکه مثلا تو میخوای ناز باشی بطور مثال ممکنه خیال کنه تو ازش زده شدی دیگه برات جذاب نیست حتما یه چیزی شده که دیگه مثه سابق سراغش نمیری و...
شوهرت رابطه الانتونو با گذشته مقایسه میکنه و نتیجه گیری میکنه به این فکر نمیکنه که تو از اول میخواستی که اون شروع کنه..همچنین مشکلی که منظورم بود و تو هم بهش اشاره کردی هم ممکنه بوجود بیاد.

اما بعدش کم کم ناز رو چاشنی رابطت کن.کم کم نه یه دفعه.
جوری که خودشم متوجه نشه که داره رابطه رو شروع میکنه.

فرشته مهربان حرفات خیلی شبیه حرفهای همسرمه....خودش میگه من باید یه چراغ سبزی از تو ببینم تا بیام جلو!!!!!!!!!!!!!!!

من نمیفهمم منظور همسرم و منظور شما چیه؟؟؟؟؟؟؟میشه بیشتر توضیح بدی؟چه طور جذبش کنم اما شروع نکنم؟؟
چراغ سبز چه طور؟؟

به نام خدای هستی بخش
سلام به همه دوستان
چند سوال 1-عزیزم به نظزت بهترین راه حل چیست؟ 2-تو فکر میکنی از اول مسیر مناسبی را انتخاب کرده ای؟ 3-دلت برای همان رابطه که شروع کننده بودی تنگ شده؟ 4-فکر میکنی اوضاع بهتر میشود و همسرت روشی که دوست داری برمیگزیند؟ به این سوال ها با دقت جواب بده. خودت مسیرت را پیدا خواهی کرد. اگر خواستی جواب سوال ها را بگذارشاید بتوانم راهنمایی کنم تا خودت تنها خودت مشکلی را اشراف کامل داری حل کنی.