به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 25
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 17:59]
    تاریخ عضویت
    1390-3-30
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    2,877
    سطح
    32
    Points: 2,877, Level: 32
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    52

    تشکرشده 50 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم! (مادر همسرم او را کنترل می کند)

    سلام دوستای خوبم. امیدوارم حال همتون خوب باشه.

    بچه ها من نمیدونم چرا مادر شوهرم میترسه خانواده من با شوهرم تنها باشند. درسته ما الان عقد هستیم ولی هر وقت شوهرم میاد خونه ما مادرش هزار بار بهش زنگ میزنه و میگه برو طبقه بالا ( آخه خونه ما دو طبقس و فقط اتاق من و خواهرم طبقه بالاست، ما طبقه دوم زندگی میکنیم). حتی یه بار که خیلی به پسرش پشت تلفن اصرار میکرد بره بالا من گوشی رو از شوهرم گرفتم و دلیل این کارشو ازش پرسیدم ولی طبق معمول زد به حاشا و گفت من فقط میگم توی پله ها سر و صدا نکنه در صورتی که خود من بارها شنیدم که این حرفو به پسرش میزنه.

    شوهرم بیچاره نمیدونه چیکار کنه و گاهی وقتا که میاد طبقه پایین به دروغ به مادرش میگه من بالا هستم. اصلا دلیل اینهمه کنترل زوریمادر شوهرمو نمیدونم ...........

    بنظر شما من باید این وسط چیکار کنم؟

    دوستان میشه به من دقیقا بگید چطوری به شوهرم بفهمونم که با مادرش صحبت کنه که کمتر بهش زنگ بزنه (حداقل وقتی پیش منه) ؟
    دوما منظور شما از کمتر حساسیت نشون بده چیه دقیقا؟ آخه میزان این تماس ها بی نهایت زیاده ..........

  2. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم! (مادر همسرم او را کنترل می کند)

    رابطه ی شوهرت با مادرش به شما چه ارتباطی دارد؟!این تلفنها چه خطری را متوجه ی شما می کند که می خواهی حد و اندازه اش را کم و زیاد کنی ؟!‌

    به نظرم این حساسیت و بازخورد منفی نوعی ورود به حریم مادر و فرزندی این دو نفر است . اگر شوهرت از مادرش دلخور شود و تعداد تماس ها را زیاد بداتد قطعا خودش به صدا در می آید و به او خواهد گفت و..................شما به خودت نگاه کن و ببین چرا این مسئله شما را آزار می دهد و خودت را قوی تر کن .این نگاه کنترلگرانه به مرور و طی زمان بر پیکر رابطه ی شما آسیب وارد می کند و خودت هم به مرور خسته می شوی و واکنش هایت تند و تیزتر می شود . پس جلوی خودت را از همین ابتدا بگیر.

    و واکنش همسر شما بر دروغگویی ( بالا هستم - پائین هستم ) بیشتر ترس از واکنش های شماست و صد البته تنبلی است تا مشکل داشتن با تلفن های مادرش و.....


    گیرم مادرش بگوید برو بالا تا با هم صحبت کنیم مثلا یک مکالمه ی تلفنی چقدر می خواهد طول بکشد؟!
    نهایت این تماس ها را جمع کنی چقدر وقت همسرت را می گیرد؟!
    آیا سهم دلتنگی این مادر از این پسر به همین اندازه نیست ؟!‌


    ضمن اینکه شماتازه ازدواج کرده اید و به هر حال به مرور زمان شرایط و میزان این تلفنها هم کم خواهد شد .




  3. 7 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (پنجشنبه 22 دی 90)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 17:59]
    تاریخ عضویت
    1390-3-30
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    2,877
    سطح
    32
    Points: 2,877, Level: 32
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    52

    تشکرشده 50 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم! (مادر همسرم او را کنترل می کند)

    سلام آنی عزیز. امیدوارم که حالت خوب باشه. از پاسخت خیلی ممنونم.

    بله حق با شماست. رابطه شوهر و مادر شوهرم به من هیچ ارتباطی نداره ولی تا زمانی که رنگ و بوی دخالت و دو بهم زنی به خودش نگیره. شاید یکی از دلایلی که من رفت و آمدم رو با خانواده شوهرم کم کردم این بود که مادرشوهرم کم کم میخواست حتی به منم امر و نهی کنه و اختیار همه چیز رو دست خودش بگیره. وقتی دید من زیر بار دخالت هاش نمیرم شروع به غیبت و دروغگویی پشت سرم کرد. مثلا خودش و دخترش به دروغ از جانب من یه سری حرفا میزدند که یه سریش به گوش من میرسید و یه سریش هم طبیعتا نمیرسید. منم ناچار شدم خودمو بکشم کنار.

    ضمن اینکه شوهر من بمعنی واقعی خودشو بازیچه دست خانوادش قرار داده. نه فقط در رابطه با زنش و روابطش با خانواده من، در زمینه کارش و درآمدش باید حتی از برادر کوچکترش حساب میبره. تا حدی که حتی فامیلشون هم دائما بهش تیکه میندازند و جلوی من مسخرش میکنند.

    بنظر شما با همچین خانواده دو بهم زن و دروغگویی چطور باید برخورد کنم؟ تازه دارند پسرشون رو هم شبیه خودشون میکنند ............

  5. #14
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم! (مادر همسرم او را کنترل می کند)

    با آنها هیچ عزیزم

    چرا که ما خانواده های خودمان را نه می توانیم دور بیندازیم و نه تغییر بدهیم .یک حدی از رابطه ی خانوادگی را برای افراد به نسبت نیاز و نزدیکی و .............تعریف می کنیم و پیش می بریم و ...............

    اما در مورد خودت و همسرت می تواند اقداماتی داشته باشید تا این مسائل به شما آسیب نزند و ...............

    هر دو نفر احتیاج به کار کردن روی اعتماد به نفس و عزت نفس خود دارید . شدید
    هر چقدر شما قوی تر باشید ( قوی تر به معنای دعوایی بودن نیست ) نه غیبت دیگران شما را ناراحت می کند چرا که دیگران صاحب قدرت خاص و ویژه نیستند این ما هستیم که به آنها چنین قدرتی می دهیم و نه منجر به اختلافی بین شما و همسرت می شود

    چه اهمیتی دارد که دیگران در مورد ما چه فکر می کنند و چه می گویند و چه احساس می کنند . کافی است که این وسط بدانی تو کاری که خودت فکر می کنی درست و مسئولانه نسبت به خودت و غیر است انجام داده ای و کارت بد هم نبود و خارج از عرف و شرع و ...............هم نیست حال ظرف قضاوت و نشخوار حرف و ...............هر گونه می خواهد پر شود بشود . تو چرا باید حساس بشوی ؟!

    از همین ابتدا ی زندگی یاد بگیر سرت به کار خودت باشد . احترام ها را نگهدار و یک حد و مرزی هم برای روابط خودت قائل باش و .......................و باور داشته باش که حتی همان مادر اگر روشهایش غلط باشد قصد دشمنی با پسرش را ندارد اما بیش از این بلد نیست .

  6. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (شنبه 24 دی 90)

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 دی 91 [ 12:32]
    تاریخ عضویت
    1390-1-08
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,511
    سطح
    22
    Points: 1,511, Level: 22
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 46 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم! (مادر همسرم او را کنترل می کند)

    روی مادر شوهر اصلن نباید حساس بشی.بذار هر چقدر می خواد زنگ بزنه و کنترل کنه.مادر شوهر منم همین طوری بود. منم ازش متنفر بودم و بعد ازهر بار زنگ زدن اون با شوهرم دعوا می کردم تا اخر خسته شد و طلاق گرفتیم.مبارزه کردن با مادر شوهر بی فایدست و به ضرر عروسه.من تجربه بدی داشتم تو این زمینه.فقط باید سیاست داشت

  8. کاربر روبرو از پست مفید small fry تشکرکرده است .

    small fry (شنبه 24 دی 90)

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 17:59]
    تاریخ عضویت
    1390-3-30
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    2,877
    سطح
    32
    Points: 2,877, Level: 32
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    52

    تشکرشده 50 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم! (مادر همسرم او را کنترل می کند)

    سلام دوستان. خوبید؟

    دوستان من واقعا نمیدونم باید با پدر و مادر شوهرم چکار کنم؟

    دیشب با شوهرم و خانوادش رفته بودیم خونه عمش مهمونی. ولی موقع خداحافظی شوهرم از پدرش اجازه گرفت که بیاد خونه ما و شب رو پیش من بمونه. ولی پدر شوهرم بهش گفت نه صبح تا حالا پیش هم بودید دیگه کافیه. سریع بیا خونه. من هم وقتی این رفتار رو دیدم هرچقدر شوهرم اصرار کرد که تو بیا بریم خونه ما نرفتم.

    هرچقدر فکر میکنم میبینم هیچ رفتاری نکردم که پدر شوهرم از دستم ناراحت بشه و بخواد تلافی بکنه ولی نمیدونم چرا شوهرم باید واسه اینکه پیش زنش باشه از پدرش اجازه بگیره؟ خودش میخواد که بقیه واسش تعیین تکلیف کنند ..........

    دوستان بنظر شما من چطوری باید با شوهرم و خانوادش برخورد کنم؟

    آیا باید به شوهرم اعتراض کنم؟ یا اینکه کاری باهاشون نداشته باشم؟

  10. #17
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم! (مادر همسرم او را کنترل می کند)

    عزیزم شما در زمان عقد هستید . ضمن اینکه زن و شوهر محسوب می شوید ولی در خیلی از خانواده ها به معنای محرمیت برای شناخت است نه اینکه شب زوج پیش هم بمانند .


    به قوانین آنها تا زمانی که سر خانه و زندگی خودتان بروید احترام بگذار و خوب کاری هم کردی که تو هم نرفتی .

  11. 7 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (یکشنبه 25 دی 90)

  12. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 17:59]
    تاریخ عضویت
    1390-3-30
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    2,877
    سطح
    32
    Points: 2,877, Level: 32
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    52

    تشکرشده 50 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم! (مادر همسرم او را کنترل می کند)

    سلام. از همه ی دوستای عزیزی که وقت گذاشتند و کمک کردند ممنونم.

    حق با شماست عزیزان. در اینجور موارد باید فقط به خدا توکل کرد.

    درسته هر کسی یه مشکلی داره. حالا که یکمی توی مهمونی ها به رفتارای بقیه دقت میکنم میبینم انگار همه فامیل از مادرشوهر و خواهر شوهر عزیز من میترسند. حتی زن عموهای شوهرم باهاشون زیاد صحبت نمیکنند و سرشون رو به بچه هاشون گرم میکنند.

    درسته ما اول زندگیمونه ولی بشدت از تنها بودن با مادر شوهرم میترسم.

    کسی که از خدا نترسه و هر حرفی بخواد واسه هرکسی که اراده کنه در بیاره باید واقعا ازش ترسید.

    قبلا فکر میکردم شوهرم پشتمه و حرفای خانوادشو باور نمیکنه ولی حالا میبینم تحت تاثیر حرفای اونا دائما دنبال اینه که توی حرفای من دنبال دروغ بگرده. حالا با این کاراش چی رو میخواد ثابت کنه فقط خدا میدونه .........

  13. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم! (مادر همسرم او را کنترل می کند)

    مهسا جان سعی کن به هیچ عنوان کاری به روابط مادر و فرزندی مادرشوهرت و روابطش با دیگران نداشته باشی
    این مسائل مربوط خودشونو
    تو تو مسائل گذشته مادر همسرت و جاریش نبودی پس نمی تونی قضاوت کنی
    هرچی بیشتر روی مادرشوهرت زوم کنی مطمئن باش به چیزهایی بیشتری میرسی که اصلا اصلا به صلاح تو و زندگیت نیست
    اشتباه ماها رو تکرار نکن
    با خانواده همسرت احترام بذار و به همسرت تا می تونی محبت کن و به هیچ عنوان از خانواده همسرت پیش همسرت گلگی نکن حالا اونا هرچی می خوان بگن وقتی همسرت محبت تو و احترام تورو ببینه هیچ حرفی رو باور نمی کنه
    بیشتر به این فکر کن چه طوری می تونی همسرت رو خوشحال کنی و این مهم ترین بخش زندگیه توئه مادرشوهر و پدر شوهر باید جزئ حاشیه های زندگیت بذاری
    و چون برای همسرت ارزشمندند تو هم باید به ارزشمند های همسرت احترام بذاری
    و اینو بدون کسانی که تو ازشون متنفری کسانی هستند که عزیزترین و مهم ترین کس زندگیه تو یعنی همسرتو به وجود آوردن پس باید از اونا برای همسرت همیشه متشکر باشی نه متنفر!!!
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  14. کاربر روبرو از پست مفید eghlima تشکرکرده است .

    eghlima (دوشنبه 26 دی 90)

  15. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 مرداد 91 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1390-7-03
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,230
    سطح
    19
    Points: 1,230, Level: 19
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 17 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از مادرشوهرم متنفرم! (مادر همسرم او را کنترل می کند)

    با سلام من مشكلي دارم كه خيلي از لحاظ روحي اذيتم ميكنه
    راستش من حس ميكنم شوهرم به خانوادش كمك مالي ميكنه و از من پنهان ميكنه اين قضيه منو از لحاظ روحي ورواني به هم ريخته راستش تو اين قضيه به شوهرم اعتماد ندارم ميشه راهنمايي كنيد چطور بايد اين مساله را حل كنم


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.