اصلا واژه عزیز یعنی چی؟
تشکرشده 2,229 در 569 پست
اصلا واژه عزیز یعنی چی؟
طاهره (پنجشنبه 22 دی 90)
تشکرشده 1,872 در 398 پست
من درجواب پرسش دوستمون ستاره این حدیثهاروپیداکردم که خیلی به جواب دقیق نزدیک دونستم.نوشته اصلی توسط setareh
امام رضا(ع):
سکوت سنجیده موجب جلب محبت می شود.
امیرالمومنین:
بااحسان نمودن به دیگران دوستی ومحبت پدیدمی اید.
بامهرورزی است که محبت ایجادمی شود.
هرکس که نرم خووفروتن باشدمحبتش دردلهالازم ایدوهردرختی که چوبش نرم باشدشاخه هایش انبوه گردد.
کسی که نرم خوومهربان است بطورپیوسته ازمحبت مردم زمانه اش بهرهمندخواهدشد.
بخشندگی گناهان راازبین می بردومحبت دل هاراجلب میکند.
این احادیث فقط نمونه ای بود.به نظرمن رازعزیزشدن تواین احادیثه که همه اینهامثل یک زنجیره به هم وصلندو اگه دررفتارمون هم بهشون عمل کنیم نه تنهاپیش مخلوقات خدابلکه پیش خداهم عزیزمیشیم.
mahi91 (پنجشنبه 29 دی 90)
تشکرشده 3,584 در 906 پست
برای اینکه واژه عزیز رو بیشتر توضیح بدم این نقاشی رو کشیدم اگر این گلدان ها را به جای انسان بگیرم گلدان اولی مثال آدمی که عزیز نیست و مثال دومی و سومی و چهارمی به همون صورتی که در شکل بالا آوردم .
سلامنوشته اصلی توسط طاهره
همه ی این صغری -کبری چیدنا برای فهم دقیق جواب همین سواله !
دوست دارم معنی این واژه پر مصرف رو بحث کنیم
setareh (پنجشنبه 22 دی 90)
تشکرشده 3,584 در 906 پست
یه راهنمایی :
لطفا برگرد یه بار دیگه تصویر گلدان ها رو نگاه کن .
گلدان ها رو مثالی از انسان گرفتیم . حال با اشاره به اینکه اون قسمت های آبی رو احساسات -عواطف مثبت و منفی که از جانب خواسته ها و تمایلات خودمون یا دیگران وارد میشه در نظر بگیریم جواب خود واژه رو در یک کلمه توضیح بده در صورتی که پاسخ درست ارائه داده بشه , از مدیر محترم درخواست می کنیم تا به ایشون جایزه بدهند یعنی شارژ رایگان کنند(یه یعنی دیگه! این که : از کیسه خلیفه می بخشیم )
عزیز =؟
setareh (پنجشنبه 22 دی 90)
تشکرشده 16,567 در 3,447 پست
از نگاه من که همه ی انسانها عزیز هستند و ذائقه و ذهن من در انتخاب و رتبه و مدال دهی و مدال گیری ( عزیز بودن و عزیز نبودن ).............نقش دارد و در نهایت ذائقه و ذهن من به انتخاب می نشیند اما از میزان عزیز بودن کسی نه کم می کند و نه زیاد .
ولی در یک کلام اینکه
من خوب هستم - شما خوب هستید
من عزیز هستم - شما عزیز هستید
اما در عین حالی که عزیز هستید شاید انتخاب من نباشید چرا که ذائقه و ذهن من شما را نمی پسندد و این دلیل بر عزیز نبودن شما نیست حتی خود من .(خودم می دانم که خوب و عزیز هستم و گاها ذائقه ای مرا نمی پسندد )
و باز نیاز من و شخص خودم به انتخاب شده ها جایگاه و مدالهای خاص می دهد که این هم باز دلیل بر خاص بودن و برتری کسی بر دیگری نیست چرا که من فقط به نیازهای خودم پاسخ داده ام و لاغیر . چرا که همان هایی که ما نمی پسندیم عزیز خیلی های دیگر هستند و مشغول زندگی و بعضا در جاهایی بسیار موفق و...................
در نهایت هم قشنگی دنیا در این اختلافات و تفاوتهاست . یک نواختی و عدم قدرت انتخاب به نظرم انسان را دچار روزمرگی و انفعال می کند و انگیزه ی رشد و پویایی را از بین می برد .
شاید تو نظرت به روش اعتدال و میانه روی و کنترل احساسات .............باشد .
احساسات غیر سازنده را کنترل کنیم و بعضا احساسات سازنده را نهادینه و عمقی کنیم ! و بخشی را به سطح روابط هدایت کنیم و از آنها بهره ببریم معمولا انسانهای معتدل بیشتر ذائقه پسند هستند و قابلیت انتخاب شدن بیشتری دارندو باز شاید برای نهادینه شدن نیازمند معنایی اعتقادی و باوری عمیق باشیم
اگر بی ربط به منظورت بود ببخشید اما درک من از کل ماجرا این است. جایزه دوست دارم زیاد . من جایزه می خوام
ani (پنجشنبه 22 دی 90)
تشکرشده 3,584 در 906 پست
سلام
از توضیحات خوبت ممنونم آنی جان
مدتی پیش یه جا مطلبی در مورد واژه و ریشه ی عزیز خوندنم خیلی تعجب کردم برگشتم دوباره نگاه کردم واژه ی عزیز معنایی متفاوت داشت از اونچه که ما اون رو اطلاق می کنیم . متفاوت از اونچه ما معنا میکنیم و بینمون مصطلح هست .
این با اون معنای ریشه ای کلمه ی عزیز فرق می کنه .معمولا انسانهای معتدل بیشتر ذائقه پسند هستند
انسانهایی که واقعا روی خط تعادل قرار داشته و دارند ذائقه پسند نیستند .
دوستان دقت کنید
جواب و ریشه ی خود واژه ی عزیز در یک کلمه
من قصد داشتم که در آخر و جمع بندی از نظرات دوستان به معنا و ریشه ی واژه بپردازم که دوستمون طاهره این سوال رو مطرح کرد .پس اول به خود واژه می پردازیم.انشا لله بعدا در موردعزیز بودن و کی عزیز هست اون هم نه اونچه مصطلح هست بلکه عزیز واقعی بحث می کنیم .
setareh (پنجشنبه 22 دی 90)
تشکرشده 16,567 در 3,447 پست
[size=medium][b
در لغتنامه ی دهخدا جان "عزیز" اینگونه معنا شده است :
عزیز عزیز. [ ع َ ] (ع ص ) ارجمند. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (المصادر زوزنی ). ارجمند وبزرگوار و خطیر. (زمخشری ). شریف و بزرگوار و باعزت ....
عزیز عزیز. [ ع َ] (اِخ ) شوهر زلیخا. (آنندراج ). در قرآن کریم ، به منزله ٔ صفتی است برای شخصی بنام پوتیفار (معرب ، فطیفر) که در دستگاه ف...
عزیز عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) جدّی است جاهلی ، و فرزندان او بطنی از بنی هلال بن عامر از عدنانیه اند. مساکن آنان در ساقیة قلتة، از عمل اخمیم ، ...
عزیز عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) (المک الَ ...) لقب عثمان بن عادل ایوبی ، از ایوبیان شام است . رجوع به عمادالدین ایوبی و به الاعلام زرکلی ش...
عزیز عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) (الملک الَ ...) لقب عثمان بن یوسف ، ملقب به عمادالدین ، دومین از امرای ایوبی مصر است . رجوع به عمادالدین ایو...
عزیز عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) (الملک الَ ...)لقب محمدبن غازی بن یوسف بن ایوب (611-634 هَ .ق .) ازایوبیان شام و صاحب حلب است و درگذشت او ن...
عزیز عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) (الملک الَ ...) (827-868 هَ .ق .) لقب یوسف بن برسبای دقماقی ظاهری ، مکنی به ابوالمحاسن و ملقب به جمال الدین ،...
عزیز عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالملک بن محمدبن خطاب ازدی ، مشهور به ابن خطاب . از امرای اندلس و از اهالی مرسیه . وی از جانب ابن هود ...
عزیز عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) ابن فضل بن فضالة، مکنی به ابوالاشعث . رجوع به ابوالاشعث (عزیز...) شود.
عزیز عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) ابن مالک بن عوف ، از بنی اوس ، از قحطانیه . جدی جاهلی است و از نسل او جرول بن مالک بن عمرو را که از صحابیان ا...
عزیز عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن بُرْزال زناتی ، ملقب به المستظهر. دومین تن از ملوک بنی برزال در قرمونة ۞ و توابع آن در ان...
عزیز عزیز. [ع َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن علی علوی حسینی . جد او نقیب النقبای خراسان بود و نقابت علویان و وزارت سلطان به او پیشنهاد شد اما ا...
عزیز عزیز. ۞ [ ع ُ زَ ] (ع اِ) سرمه ای است .(منتهی الارب ). کحلی است معروف . (مخزن الادویة) (از اقرب الموارد). نام سرمه ای است که ت...
عزیز با عزیز با. [ ع َ زی زُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) نزاربن معدبن منصور عبیدی فاطمی ، مکنی به ابومنصور و ملقب به العزیز باﷲ. صاحب مصر ...
عزیز شدن عزیز شدن . [ ع َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گرامی شدن . ارجمندشدن . اعتزاز. تعزّز. عِزّ. عزازة. عزة : تا شوی از جمله ٔ عالم عزیزجهد تو می بایدو...
جان عزیز جان عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه ٔ شهرستان ماکو. در هشت هزارگزی جنوب ماکو وهفت هزار و پانصدگزی جنو...
چم عزیز چم عزیز. [ چ َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرغا بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز که در 48 هزارگزی جنوب باختری ایزه واقع است . کوهستانی و مع...
چمن عزیز چمن عزیز. [ چ َ م َ ع َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: دره ای است از کوههای باباپیر تویسرکان که مزرعه ای از مزارع سرکان و ملک...
جان عزیز جان عزیز. [ ن ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسم بجان عزیز. (بهار عجم ) : مرا تو جان عزیزی ّ و یار محترمی بهرچه حکم کنی بر وجود من ...
عزیز کردن عزیز کردن . [ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گرامی داشتن . احترام کردن . اعزاز. (فرهنگ فارسی معین ). تعزیز. (از دهار). ارجمندی دادن . عزت دا...
عزیز گشتن عزیز گشتن . [ ع َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) عزیز شدن . ارجمند شدن : گر سوی من آئی عزیز گردی پیوسته بود با تو قیل و قالم .ناصرخسرو.به چل ...
قلعه عزیز قلعه عزیز. [ ق َ ع َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 3هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و سر راه ش...
کانی عزیز کانی عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین . واقع در 10هزارگزی شمال خاوری سرپل ذهاب و 3هزا...
عزیز داشتن عزیز داشتن . [ ع َ ت َ ] (مص مرکب ) گرامی داشتن . ارجمند داشتن . احترام کردن : طغرل را گفت شاد باش ای کافرنعمت ازبهر این تو را پر...
حدیث عزیز حدیث عزیز. [ ح َ ث ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از سیزده قسم حدیث های صحیح و حسن . (کشاف اصطلاحات الفنون از خلاصة الخلاصة)....
عزيز بابدي عزيز بابدي . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) دهي از بخش ميان كنگي شهرستان زابل . سكنه ٔ آن 289 تن . آب آن از رودخانه ٔ هيرمند. محصول آن غلات و ...
كلاته عزيز كلاته عزيز. [ ك َ ت ِ ع َ ] (اِخ ) دهي است از دهستان ميان آباد بخش اسفراين شهرستان بجنورد. (از فرهنگ جغرافيايي ايران ج 9).
عزيز الصغير عزيز الصغير. [ ع َ زُص ْ ص َ ] (ع اِ مركب ) قنطوريون صغير است . (تحفه ٔ حكيم مؤمن ). رجوع به قنطوريون شود.
عزيز الكبير عزيز الكبير. [ ع َ زُل ْ ك َ ] (ع اِ مركب ) قنطوريون كبير است . (تحفه ٔ حكيم مؤمن ). رجوع به قنطوريون شود.
عزيز گردانيدن عزيز گردانيدن . [ ع َ گ َ دَ ] (مص مركب ) عزيز كردن . گرامي داشتن . اعزاز. رجوع به عزيز و عزيز كردن و عزيز داشتن شود.
ازيز ازيز. [ اَ ](ع مص ) سرد شدن . سردي . || سخت جوشيدن . || بجوش آمدن . || شدت سير. || آواز كردن ابر از دور. || چيزي را سخت جنب...
عضيض عضيض . [ ع َ ] (ع مص ) گزيدن . (از منتهي الارب ). به دندان گرفتن . (از اقرب الموارد). || به زبان گرفتن . (از منتهي الارب ) (از اقرب ...
عضيض عضيض . [ ع َ ] (ع اِ) سخت گزيدن . (منتهي الارب ). گزيدگي سخت و شديد. (از اقرب الموارد). || قرين و همسال مرد. (منتهي الارب ). قرين . ...
ani (پنجشنبه 29 دی 90)
تشکرشده 3,584 در 906 پست
یه بار دیگه به شکل دقت کنیم
همونطور که می بینید
آب در گلدون اولی وارد شده و خاک گلدون کاملا خیسه .یعنی ذرات آب با خاک مخلوط شده .
در شکل دوم یه قسمتی از آب وارد شده و قسمتی از اون وارد خاک نشده یعنی مقدار کمی از آب با ذرات خاک مخلوط شده .
در شکل سوم نیز به همین گونه با مقدار کمتر ی از آب که وارد خاک شده .
درشکل چهارم حتی یه قطره آب هم وارد خاک نشده وقطرات آب در یک سطح جدا از ذرات خاک نگه داشته می شن . که این نمونه ای از آدمی است که به معنای واقعی و اساسی عزیز است .
setareh (پنجشنبه 29 دی 90)
تشکرشده 16,567 در 3,447 پست
ستاره جان
به گیرندگی و دهندگی وبخشش و میزان آن در افراد مختلف اشاره می کنی ؟!
و یا ایثار و بی چشمداشتی و بی توقعی ؟!
کدوم ؟!
ani (جمعه 23 دی 90)
تشکرشده 3,584 در 906 پست
آنی کنجکاو ,تا حدودی نزدیک شدیبه گیرندگی و دهندگی وبخشش و میزان آن در افراد مختلف اشاره می کنی ؟!
گیرندگی رو دنبال کن !
setareh (جمعه 23 دی 90)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)