من دركت كردم اقليما جونم ولي راه دست يافتن به خواستت همونه كه گفتم. از همين امروز شروع كن.
تشکرشده 2,035 در 738 پست
من دركت كردم اقليما جونم ولي راه دست يافتن به خواستت همونه كه گفتم. از همين امروز شروع كن.
ليلا موفق (سه شنبه 27 دی 90)
تشکرشده 3,442 در 1,036 پست
حرفاتون همون حرفایی که شوهرم تحویلم می ده
من مهریه ام زیاده و همسرم بارها بهم گفته از مهریه ات می ترسم که کاری نمی کنم و اصلا راضی به این مهریه زیاد نبودم که الان فکر کنم همسرم به خاطر مهریه داره ادامه میده
در حالیکه من حتی یه بارم حرف مهریه رو وسط نکشیدم
[align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]
تشکرشده 2,035 در 738 پست
نه اقليما مطمئن باش هيچ مردي به خاطر مهريه زنش را تحمل نمي كنه و ادامه نمي ده. مطمئن باش.
بببين به حرفاي مردا موقع عصبانيت اصلا نبايد اتكا كرد.
ليلا موفق (سه شنبه 27 دی 90)
تشکرشده 1,673 در 522 پست
اقلیما جان من کاملا درکت میکنم.میدونم سختته.نوشته اصلی توسط آفتاب همدرد
یه چیزی رو در گوشی بهت میگم:
منم تا حالا شده که برم ناز شوهرمو بکشم اما اون برعکس حسابی بزنه تو ذقم.حتی باعث شده برم تو تنهایی خودم گریه کنم و خودمو فحش بدم که چرا انقد میری خودتو پیشش کوچیک میکنی؟
اما شده هم تا حالا،بس که شوهرم بهم محبت بیش از حد کرده،اعصابم داغون شه، بیشتر به خودم رحمم بیاد و اونو مقصر بدونم(شایدم من بی جنبم)
پس در کل اینو واقعا فهمیدم که نباید در مورد هیچ کس بی احترامی کرد اما محبت بیش از حد هم زجرآوره. به نظر من بهش نچسب ،پیلش نکن.محبت زیادی نکن در عین حال که احترامشو داری. همون جمله معروف ،گدایی کردن محبت ممنوع.
یه سوال، واقعا محبت و نوازشی که ما خودمون از طرف درخواست کنیم و مجبورش کنیم که مثلا ناز منو بکش، به نظرت ارزشی داره؟
وقتی با هم خوب هستید در بین کلی تعریف و تمجید از خوبیها و نکات قوتش، ازش این انتقادو بکن و بهش بگو که اگه از نظر عاطفی منو تامین کنی من شارژ میشم و بیشتر میتونم نیازهای تورو تامین کنم ،این طوری میترسم نتونم با تو اونجوری که باید ،باشم،انرزیم ته بکشه(نه اینکه بگی " منم از فردا به بیراهه میرم و حالتو جا می آرم" میخوای به مشکلت بدبینی و شکاکی همسرتو هم اضافه کنی؟)
بگو یه بار امتحان کن بعد ببین چقدر رو رفتار من و روحیم اثر داره
[align=center]خدايا آن گونه زنده ام بدار كه نشكند دلي از زنده بودنم
و آن گونه بميران كه كسي به وجد نيايد از نبودنم...[/align]
آفتاب همدرد (سه شنبه 27 دی 90)
تشکرشده 3,442 در 1,036 پست
من زیاد بهش نمی چسبم
ولی اگه این یه ذره هم نباشه دیگه رابطمون خیلی خشک و رسمی میشه
وقتی هم با هم خوب هستیم اگه حرفشو بیارم وسط میگه توروخدا ول کن این حرفارو تازه باهم یه کم خوبیم.......
حق با توئه مینا جان این محبتی که به درخواست ما باشه فایده نداره
ولی چی کار کنم
[align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]
تشکرشده 2,035 در 738 پست
اقليما به حرفاي من فكر كن.
ليلا موفق (سه شنبه 27 دی 90)
تشکرشده 839 در 390 پست
سلام اقلیما جونم
خوبی؟
راستش من همش دارم تو این تاپیک دنبال دلیل نرفتن به مشاوره میگردم،
ضرورتشو میبینم ولی دلیل نرفتنتو نه، تاپیکت اینه : "میخوام برم مشاوره حضوری، ولی..." این یعنی دلیلی برای نرفتنت داری ولی به نظرم کلی دلیل برای رفتن داری
ببین اقلیما جان، مشاوره خیلی به من کمک کرد
تو در جریان خیلی چیزا بودی، حتی چیزایی که تو سایت نمی نوشتم
الآن هم اصلا نمیخوام بگم راهی که رفتمو برو، ولی شاید نظر مشاورم این باشه که یه مدت ترکش کنی
وقتی ببینه جدی جدی داره از دستت میده، اونوقت خوبیهات یادش میاد، اونوقت اشتباهاتشو متوجه میشه و ...
تو رو خدا برو مشاوره
shamim_bahari2 (پنجشنبه 29 دی 90)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)