به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 47
  1. #21
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: می خوام برم مشاوره حضوری ولی ........

    اقلیما می فهمم و درکت می کنم

    اما به یک نکته اشاره می کنم .

    ببین آن چنان اسیر قیاس شده ای که خودت را چگونه آزار می دهی . باور کن عشق او به مادرش از جنس عشق توست به مادرت و حتی پدرت . حال هر کدام از شما بر مبنای میزان توانایی در بروز دادن توانایی ها و مهارت ها و احساسات خود را به نمایش می گذارید .


    اما نتیجه ی این قیاس برای تو این شده که همسرت را اگر محبت هم بکند فیلتر کرد ه ای . چرا که توقع تو یک سطحی از اظهار علاقه است که به هر دلیلی او انجام نمی دهد چرا که واقعیت امر هم این است که تو مادر او نیستی . تو زنش هستی . همان رابطه ی جنسی که تو از آن خوشحال نیستی یک سطح بالا از نوازش با خود به همراه دارد اما تو آن نوازش ها را در حد همسرت دریافت نمی کنی ونه تنها دریافت نمی کنی بلکه کارت به اشک و آه هم می کشد . گاردت را باز کن .


    رابطه زناشویی فضای کودک می طلبد یعنی تو بچه ای باشی شفاف و زلال و خوشحال و آماده ی بازی . حال فکر کن یک بچه ای را بگیرند با زور و در فضای قهر ببرند تا به زور با کسی بازی کند ................قیافه ی آن بچه دیدنی است و اگر جر زنی نکند و سایر بچه ها را اذیت خودش هم از بازی لذت نبرده .


    پس به همین سادگی تو باید ذهن خودت را رها کنی و به خودت قول بدهی که هر نوازشی که از آسمان و زمین و شوهرت رسید برداری و مثل برکت خدا ببوسی و بگذاری در جیب بغلت و کیفش را ببری


    اگر شوهرت با مادرش رابطه اش خوب است تو هم برو بپر توی بغلشان . تو هم آنها را در آغوش بگیر و همزمان آنها را ببوس و کیف کن . اینکارها را نکن تا همان موقع جواب بگیری اما اینکار را بکن که یک در فضای آنها باشی و دوم اینکه صمیمیت خودت را نشان بدهی . از جان و دل اینکار را بکن و وقتی انجام بده که واقعا باورش در تو نهادینه شده باشد .....................

    ببین چه کیفی خواهی کرد و چه کیفی خواهی داد و روابط شماها چقدر شگفت انگیز خواهد شد . فکر نکن الان در موردم چی فکر می کنند . فکر کن تو هم دختر مادر شوهرت هستی و ببوسش و بغلش کن حالا همه ی اینکار ها رازمانی بکن که شوهرت هم مشغول عشق ورزی به مادرش است . باور کن قشنگ ترین صحنه ی روی زمین خواهد بود و تو قابلیت های فوق العاده ی خودت را به نمایش می گذاری از هیچ قضاوتی نترس . برو و بانک خودت را پر کن . برو و فضای صمیمیت را به وجود بیاور ............ تماشاچی نباش .

    اینکارها را که بدون گارد و فیلتر بکنی اعتماد به نفست هم بالا می آد و دیگر نیازی به این احساسات بد و منفی نداری . حس زنانگی یعنی چه ؟

    تو حکم بچه ای را داری که نوازش می خواهد اما رفته یک گوشه نشسته تا یکی بیاد و تحویلش بگیره . حالا اگر فضا شلوغ بود و کسی به بچه توجه نکرد بچه خودش بلند میشه و یک کاری می کنه که تو دست و پا باشه . اما جان من از طریق منفی نه .

    بخند . شوخی کن . خودت را در آغوششان بینداز و بازی کن و .........از هیچ چیز نترس . خودت را برای کاری که می کنی سرزنش نکن . خوب و بد نکن . وقتی در فضای صمیمیت قرار بگیری شوهرت و مادرش هم ترا با آغوش باز می پذیرند . اما دقت کن که گفتم زمانی اینکار را بکن که به لحاظ ذهنی و عملی و حسی همه ی هارمونی ها ی لازم را داشته باشی و آنها هم از تو انرژی مثبت و خوب بگیرند که ترا بپذیرند . اگر هارمونی بین اینها برقرار نباشد دریافت آنها هم مثل فرستنده ی تو دچار اختلال میشه .



    برو فعلا اینها را داشته باش و بهشون فکر کن و به باور تبدیلشان کن که بتوانی به فعل در بیاوری تا بعد

  2. 6 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 28 دی 90)

  3. #22
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: می خوام برم مشاوره حضوری ولی ........

    خانم ani حرفاتون واقعا حرفهای دل منه
    مهم اون باور که من باید بهش برسم
    باید قیاسو بذارم کنار
    خانم ani من فوق العاده آدم رئوف و دلسوزی هستم و چه بسا در شرایطی که با خانواده همسرم هستم و در مقابل اونها از همسرم هم دلسوز ترم و مهربان تر
    و بهشون هم محبت می کنم و باهاشون صمیمی میشم
    ولی مشکل اینجاست که وقتی همسرم به اونها محبت میکنه قیاس ها و مقایسه کردن ها بهم هجوم میاره هی یه چیزی تو من میگه ببین برای مامان مثلا جارو برقی کشید ولی اگه تو بمیری هم اینکارو برات نمی کنه
    یا مثلا ببین چقدر مواظب خونه مامانش بهم نریزه و جمع و جور میکنه خونه مامانشو ولی خونه خودمونو تا می تونه می ریزه بهم و اصلا براش مهم نیست که مثلا نیم ساعت پیشش جارو برقی کشیدم یا خونه رو جمع و جور کردم حتی به خودش زحمت نمی ده لباسشو که صبح عوض میکنه بذاره به چوب رخت و عصر وقتی از سر کار میام باید با وجود خستگیم خونه ای که بهم ریخته جمع کنم ولی برای مامانش حتی یه دونه آشغال کوچولو روی زمین باشه کج میشه بر میداره چه برسه.............
    ایناست که آزارم میده و وقتی میام خونه تا بهش نگم و خودمو تخلیه نکنم آروم نمی شم تو خودمم میریزم میزنه به یه جامو درد امونمو میگیره مثل دست درد........
    وقتی هم میگم اول درگیری و دعواست......
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  4. 3 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (یکشنبه 25 دی 90)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 91 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1389-1-16
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,555
    سطح
    43
    Points: 4,555, Level: 43
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 195
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    850

    تشکرشده 839 در 390 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می خوام برم مشاوره حضوری ولی ........

    سلام الی جون
    خوبی؟
    به نظرم هرچه زودتر برو مشاوره، به خدا قدم اولش سخته بعد میبینی چه راحت میتونی مشکلاتتو حل کنی و مدتهاست داری فقط میسازی، اونم یه سازش بی مورد

    راستی میخواستم تاپیک بزنم ، دیدم این محل کار جدید مثل قبلی نیست، رفت و آمد زیاده منم نمیخوام کسی بدونه تو این سایت عضوم، واسه همین گفتم با اجازه اقلیما و بخاطر لطفی که دوستان همیشه بهم داشتن و اینکه فکر نکنین بی معرفتم ، بهتون بگم که اوضاع خونمون خیلی آفتابیه هرچند همراه با لکه های دلخوریه
    ولی هردو سعی میکنیم به روی خودمون نیاریم
    شوهرم از وقتی برگشتم، شب که میاد خونه باهام صحبت میکنه، یه مسائلی از محل کارشو برام تعریف میکنه
    چند روز منو رسوند سرکار، جواب اس هامو گاهی میده، هرچند یه بار دیگه دیدم چیزی تو زندگیمون هست که دوستاش خبر دارن و من نه، و دوباره حس کردم همه چی داره به شکل سابقش برمیگرده و کلی دلخور شدم و از شدت عصبانیت گرفتم خوابیدم، ولی اومد کنارم و از رفتارش فهمیدم متوجه حالت من شده، منم مطرحش نکردم و کشش ندادم، گفتم تو مشاوره مطرح میکنم
    برای چهارشنبه دیگه وقت میگیرم
    برام دعا کنین

  6. 6 کاربر از پست مفید shamim_bahari2 تشکرکرده اند .

    shamim_bahari2 (سه شنبه 27 دی 90)

  7. #24
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: می خوام برم مشاوره حضوری ولی ........

    اقلیما جان


    عزیزم . باید دست چنین مادری را بوسید .
    چرا ؟
    به خاطر تربیت و مسئولیت پذیری و دقت و اهمیتی و روحیه ی همکاری و ................که در همسرت هست و مطمئنا این دست از مردان در زندگی شخصی خود نیز اگر جارو نمی زنند ولی توجهات خاص دیگر و از نوع دیگری دارند .


    اما یک نکته و میل بی پایان تو در این قیاس کردن ها و نتیجه ای که از این قیاس کردن می گیری . ..............تو عادت کرده ای با این قیاس و راه انداختن دعوا بانک خودت را پر کنی . بدترین شیوه ی پرکردن بانک .

    ابدا روش خوبی نیست و تکرار این روش فقط یک معنی می دهد . بازی روانی .............

    هدف پنهان جهت برد و با خت و نوازش گیری

    حال ببین و به خودت آگاه باش .

    قواعد تکراری را به هم بزن . در طول مدت بودنت پیش آنها را که گفتم اما برای بعدش هم سعی کن باز و پذیرا باشی و به شوهرت توجه ومهربانی کنی و ازش عشق و مهربانی را مستقیم دریافت کنی . چه به لحاظ حسی و چه کلامی مستقیم .

    تاپیک نوازش ها و بازی ها را هم حتما بخوان و به کار ببند .



  8. 7 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (یکشنبه 25 دی 90)

  9. #25
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: می خوام برم مشاوره حضوری ولی ........

    سلام خانم ani
    ببخشید جواب پستتونو ندادم
    به حرفاتون خیلی فکر کردم
    اتفاقا این چند روزم بیشترش با خانواده همسرم بودیم سعی می کردم کارایی که گفتید رو انجام بدم
    و رو ذهنم کار کنم بدم نبود و میشه گفت خوب بود
    در ابتدای راه مبارزه با افکارم هستم
    و می دونم راه درازی برای عوض کردن افکارم خواهم داشت چون اونها و حتی همسرم رو نمی تونم تغییر بدم
    وقتی پدر همسرم این چند روز با رفتارهاش و حرفاش منو می رنجوند و خودمو به بیخیالی می زدم و وقتی می رفتن به همسرم انتقال نمی دادم احساس خوبی داشتم
    وقتی به مادر و پدر همسرم که به خونه ی ما اومده بودن احترام زیادی می ذاشتم و همسرمو راضی و خوشحال می دیدیم احساس خیلی خوبی داشتم
    ولی خانم ani یه سوال دارم وقتی که من هوای خانواده همسرمو دارم و اونها هم تمایلشون برای رفت و امد با ما و آمد و شد بیشتر میشه طوری که ما باید بیشتر زمانمونو به اونها اختصاص بدیم و این خیلی خسته کننده است و هم چنین با توجه به حساسیت های زیاد من کمتر دیدین اونها برای ما خیلی بهتره
    این مسئله رو باید چی کار کنم و چه طوری مدیریت کنم مثلا این دو الی سه روز تعطیلی مثل چسب به ما چسبیده بودن طوری که آخرش داشتم دیگه کلافه می شدم از دستشون

    راستی مادر همسرم هم فردا می خواد بره آنژیو گرافی و می دونم هزاران هزار بیشتر ناز و ادا برای همسر من خواهد داشت
    کلی انرژی لازم دارم
    خدا بهم صبر بده

    شمیم عزیزم از اینکه زندگیت آفتابیه خیلی خیلی خوشحالم و برات آرزوی آرامش و شادیه روز افزون می کنم برای منم دعا کن
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  10. 4 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (یکشنبه 25 دی 90)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 آذر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1390-10-19
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    1,278
    سطح
    19
    Points: 1,278, Level: 19
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 93 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: می خوام برم مشاوره حضوری ولی ........

    سلام اقلیما جان
    آخی عزیزم یاد درد های خودم افتادم
    این مشکل همه ی ما عروس هاست فقط میزانش متفاوته
    منم این حس و یه مدتی نسبت به مادر شوهرم و خواهر شوهرم داشتم
    منم بی طاقت میشدم و میگفتم
    اما بعد با خودم فکر کردم که اگه خیلی بهش توجه کنم فقط خودم و اذیت میکنم
    آخه اونا خانوادش بودن من نمیتونستم توقع داشته باشم که بعد از ازدواج با من دیگه قید اونارو بزنه
    ببین مادرش کسیه که اون رو تا اینجا رسونده
    به نظرم روشی که aniگفت روش خوبیه
    وقتی محبت شون رو میبینی اصلا حسادت رو نشون نده فقط برو و خودت رو هم باهاشون شریک کنی
    سعی کن با احترام به خانواده همسرت محبت همسرت با خانوادش رو به خودت جلب کنی اولش سخته ولی نتیجه خوبی داره
    ببین میتونی یه کم با لوس بازی های زنونه احساسات همسرت رو تحریک کنی
    من این روش و امتحان کردم
    روش خوبیه
    موفق باشی

  12. 3 کاربر از پست مفید baharann تشکرکرده اند .

    baharann (یکشنبه 25 دی 90)

  13. #27
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: می خوام برم مشاوره حضوری ولی ........

    نقل قول نوشته اصلی توسط eghlima


    راستی مادر همسرم هم فردا می خواد بره آنژیو گرافی و می دونم هزاران هزار بیشتر ناز و ادا برای همسر من خواهد داشت
    کلی انرژی لازم دارم
    خدا بهم صبر بده

    طرز تفکرت را ببین ؟
    رد دوست داشتن یک انسان و درک شرایط همسرت و مادرش و.....را در آن می بینی ؟
    اما رد پای خودخواهی را من احساس کردم . که تو کلی انرژی لازم داری تا تحملشان کنی و خدا باید به تو صبر بدهد و نه شفا به این زن و نه درک همسرت و..................!

    تو ترس آنها را می بینی یا دیدی ؟! پشت این آنژیو چیست ؟ چرا ؟ و............

    اقلیما جان از دید من نوع تفکرت به کل اشتباه است و سعی داری نقش مظلوم ماجرا را بازی کنی در حالی که .........

    در حالی که از نظر من تو فقط خودت را می بینی و درک می کنی و نه خانواده ات را .

    امروز این خانواده مال تو هم هستند . اگر مادر شوهرت بیمار شود تو هم سهم داری . اگر خدای نکرده برایش اتفاقی بیفتد کار و مسئولیت تو هم زیادتر می شود و..................چرا اینقدر احساسات خودت را کودکانه نگاه می داری دخترم .

    حضور فیزیکی و با آنها بودن معنای بودن در آن جمع را نمی دهد . تو ذهنت از آنها جداست .فرض کن به جای مادرشوهرت - مادر خودت امروز آنژیو داشت ..........حال و روزت چگونه بود ؟ چه توقعاتی از همسرت داشتی ؟اگر می فهمیدی او چنین افکاری ( از جنس افکار تو دارد ) چه حالی می شدی ؟


  14. 6 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 28 دی 90)

  15. #28
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: می خوام برم مشاوره حضوری ولی ........

    خانم ani به خدا من هم خیلی خیلی نگران اونها میشم و هستم
    طوری که وقتی در خانه ما هستن من حتی نمی ذارم مادر همسرم از جاش بلند شه کاری که برای مادر خودم هم نمی کنم و تمام کارها رو به تنهایی می کنم و با روی باز و خندان و خوشحال و واقعا هم اینگونه است
    در فوت دختر برادر مادرشوهرم با دل و جون در کنارش بودم وبهش دلداری می دادم ...........
    روزی یک بار بهش زنگ می زنم
    وقتی اونجا میرم هر کاری از دست بر بیاد برای کمک به مادرشوهرم انجام میدم
    ولی اینها زمانیه که پای همسرم در میان نباشه وقتی که پای همسرم به میون می اد واقعا نمی تونم تحمل کنم......
    خانم ani من فقط فقط به دید یه انسان دلم برای مادر همسرم می سوزه و فقط به خاطر همسرم
    و نمی تونم ارتباط عاطفی از ته قلبم باهاشون داشته باشم
    حرفای شما برای من مهم و حیاتیه چون روش فکر می کنم چون با حرفای شما فکرمو که اول داره خودم از بین می بره تغییر می دم
    نمی دونم این چه حسه که من دارم
    شاید به خاطر گذشته تلخیه که باهاشون داشتم
    شاید به خاطر خاطرات بدیه که باهاشون داشتم
    شاید مال زمانیکه که من با همسرم مشکل پیدا کرده بودم و به اونا پناه بردم ولی اونا خیلی راحت هرچی خواستن و نخواستن در تماس تلفنی به عموی من (نه پدرم) گفتن
    شاید مال زمانیکه پدرشوهرم هر چی خواست به من گفت و سرم داد و فریاد کرد کاری که هرگز کسی در حقم نکرده
    کاش گذاشته رو شما هم می دونستید
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  16. #29
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: می خوام برم مشاوره حضوری ولی ........

    عزیزم درک آزردگی هایت کار سختی نیست .

    قبلا گفتم که تمبر جمع کرده ای و حتی در کوتاه ترین زمان برای خودت و در ذهنت شروع به خرج کردن آن برای خودت می کنی و لحظه ات را به دلیل تمبرهای گذشته خراب می کنی .

    اینقدر خاطرات بد را شخم نزن . مهم این لحظه است که خودت و شوهرت در نهایت خوشحالی دارین با هم زندگی می کنید . این لحظه مهم است .

    خودت می گویی این چند روز خودت هم حال بهتری داشتی و شوهرت هم بهتر بود . همین کافی نیست . حالا اگر این حس و حال را عمقی و نهادینه کنی ببین چه می شود ؟ و چه نتیجه ی شگفت انگیزی به دست می آید ؟


    گاهی لازم است آنقدر بالغ بود که به بخش احساسی درون تفهیم کرد که زشت و زیبا ...بدو خوب ......همه و همه لحظات خوب زندگی هستند . تجربه ی violet02 را خواندی ؟ برو بخوان .

    ببین از چه شرایط سختی درس گرفت و مسیر زندگی اش رو به سازندگی رفته .
    یا بالهای صداقت
    و یا احمد
    و ............

    در این تالار نمونه کم نداریم گلم . انتخاب با توست . انتخاب کن و باسلیقه انتخاب کن . چون تو لایق آرامش هستی .

  17. 5 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 28 دی 90)

  18. #30
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: می خوام برم مشاوره حضوری ولی ........

    سلام
    خانم ani نمی شه
    وقتی بانک عاطفیم خالی میشه همه چیز برام غیر قابل تحمل میشه
    خانم ani ،چهار سال یه عزیزم ساده ازش نشنیدم
    خانم ani خسته شدم
    زندگیم داره سر این مسائل بهم میریزه
    من نمی تونم این نیازمو نادیده بگیرم
    به خدا من زنم نیاز به روابط عاطفی با همسرم دارم
    بگید چی کار کنم
    با رفتنم به خانه پدر و مادرم مشکلم حل میشه
    دلم می خواد یه مردی کنارم باشه و احساسات ناب عاشقانه رو بهم منتقل کنه
    خانم ani از خسته شدم بسکه بعد از روابط جنسیمون اشک ریختم
    دیروز دوباره دعوامون شد خیلی مفصل...........
    بهم میگه من همینم و هیچ تغییری نمی کنم
    میگه تو خودتو تغییر بده
    منم گفتم دارم به بیراهه میرم بهش گفتم نیازهامو برطرف کن
    بهش هشدار دادم
    اونم گفت دیگه بهت شک دارم
    گفت منم از فردا به بیراهه میرم و حالتو جا می آرم
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.