اقلیما می فهمم و درکت می کنم
اما به یک نکته اشاره می کنم .
ببین آن چنان اسیر قیاس شده ای که خودت را چگونه آزار می دهی . باور کن عشق او به مادرش از جنس عشق توست به مادرت و حتی پدرت . حال هر کدام از شما بر مبنای میزان توانایی در بروز دادن توانایی ها و مهارت ها و احساسات خود را به نمایش می گذارید .
اما نتیجه ی این قیاس برای تو این شده که همسرت را اگر محبت هم بکند فیلتر کرد ه ای . چرا که توقع تو یک سطحی از اظهار علاقه است که به هر دلیلی او انجام نمی دهد چرا که واقعیت امر هم این است که تو مادر او نیستی . تو زنش هستی . همان رابطه ی جنسی که تو از آن خوشحال نیستی یک سطح بالا از نوازش با خود به همراه دارد اما تو آن نوازش ها را در حد همسرت دریافت نمی کنی ونه تنها دریافت نمی کنی بلکه کارت به اشک و آه هم می کشد . گاردت را باز کن .
رابطه زناشویی فضای کودک می طلبد یعنی تو بچه ای باشی شفاف و زلال و خوشحال و آماده ی بازی . حال فکر کن یک بچه ای را بگیرند با زور و در فضای قهر ببرند تا به زور با کسی بازی کند ................قیافه ی آن بچه دیدنی است و اگر جر زنی نکند و سایر بچه ها را اذیت خودش هم از بازی لذت نبرده .
پس به همین سادگی تو باید ذهن خودت را رها کنی و به خودت قول بدهی که هر نوازشی که از آسمان و زمین و شوهرت رسید برداری و مثل برکت خدا ببوسی و بگذاری در جیب بغلت و کیفش را ببری
اگر شوهرت با مادرش رابطه اش خوب است تو هم برو بپر توی بغلشان . تو هم آنها را در آغوش بگیر و همزمان آنها را ببوس و کیف کن . اینکارها را نکن تا همان موقع جواب بگیری اما اینکار را بکن که یک در فضای آنها باشی و دوم اینکه صمیمیت خودت را نشان بدهی . از جان و دل اینکار را بکن و وقتی انجام بده که واقعا باورش در تو نهادینه شده باشد .....................
ببین چه کیفی خواهی کرد و چه کیفی خواهی داد و روابط شماها چقدر شگفت انگیز خواهد شد . فکر نکن الان در موردم چی فکر می کنند . فکر کن تو هم دختر مادر شوهرت هستی و ببوسش و بغلش کن حالا همه ی اینکار ها رازمانی بکن که شوهرت هم مشغول عشق ورزی به مادرش است . باور کن قشنگ ترین صحنه ی روی زمین خواهد بود و تو قابلیت های فوق العاده ی خودت را به نمایش می گذاری از هیچ قضاوتی نترس . برو و بانک خودت را پر کن . برو و فضای صمیمیت را به وجود بیاور ............ تماشاچی نباش .
اینکارها را که بدون گارد و فیلتر بکنی اعتماد به نفست هم بالا می آد و دیگر نیازی به این احساسات بد و منفی نداری . حس زنانگی یعنی چه ؟
تو حکم بچه ای را داری که نوازش می خواهد اما رفته یک گوشه نشسته تا یکی بیاد و تحویلش بگیره . حالا اگر فضا شلوغ بود و کسی به بچه توجه نکرد بچه خودش بلند میشه و یک کاری می کنه که تو دست و پا باشه . اما جان من از طریق منفی نه .
بخند . شوخی کن . خودت را در آغوششان بینداز و بازی کن و .........از هیچ چیز نترس . خودت را برای کاری که می کنی سرزنش نکن . خوب و بد نکن . وقتی در فضای صمیمیت قرار بگیری شوهرت و مادرش هم ترا با آغوش باز می پذیرند . اما دقت کن که گفتم زمانی اینکار را بکن که به لحاظ ذهنی و عملی و حسی همه ی هارمونی ها ی لازم را داشته باشی و آنها هم از تو انرژی مثبت و خوب بگیرند که ترا بپذیرند . اگر هارمونی بین اینها برقرار نباشد دریافت آنها هم مثل فرستنده ی تو دچار اختلال میشه .
برو فعلا اینها را داشته باش و بهشون فکر کن و به باور تبدیلشان کن که بتوانی به فعل در بیاوری تا بعد
علاقه مندی ها (Bookmarks)