موضوع: همسرم به من خیانت کرده نمی دونم چرا و چه کار باید بکنم

گاهی همه چیز داشتن دلیل بر خوشبختی نیست.
زنا در درجه اول محبت و توجه از طرف شوهرانشون میخوان.
نمیدونم خیانت همسرتون چی بوده و در چه حد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کاش اینم ذکر میکردید.ولی باش صحبت کنید.تنها کسی که میتونه درسترین دلیلو بهتون بگه خود همسرتونه.
با محبت ازش بخوایید که بگه چرا؟؟؟؟؟؟
به خودتونو کاراتون فکر کنید و ببینید چی میخواسته که واسش کم گذاشتید.
گاهی وقتا ما ادما سوء تفاهمای کوچیک تو زندگیمونو به پای خیانت کردن میذاریم.
به هر حال با همسرتون راحتتر باشید یطور ازش بخوایید این مسئلرو باتون در میون بذاره که ترسی تو گفتهاش نباشه.
محبت کنید بش .محبت .
ما زنا تشنه ی محبتو توجهیم.
موفق باشید
امیدوارم مشکلتون زود حل بشه

سلام
شما بخاطر ناراحتیتون زیاد توضیح ندادید که خانمتون چند سالشونه ؟
و اینکه چطور متوجه شدید؟

نوشته اصلی توسط moshkel123

گاهی همه چیز داشتن دلیل بر خوشبختی نیست.
زنا در درجه اول محبت و توجه از طرف شوهرانشون میخوان.
نمیدونم خیانت همسرتون چی بوده و در چه حد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کاش اینم ذکر میکردید.ولی باش صحبت کنید.تنها کسی که میتونه درسترین دلیلو بهتون بگه خود همسرتونه.
با محبت ازش بخوایید که بگه چرا؟؟؟؟؟؟
به خودتونو کاراتون فکر کنید و ببینید چی میخواسته که واسش کم گذاشتید.
گاهی وقتا ما ادما سوء تفاهمای کوچیک تو زندگیمونو به پای خیانت کردن میذاریم.
به هر حال با همسرتون راحتتر باشید یطور ازش بخوایید این مسئلرو باتون در میون بذاره که ترسی تو گفتهاش نباشه.
محبت کنید بش .محبت .
ما زنا تشنه ی محبتو توجهیم.
موفق باشید
امیدوارم مشکلتون زود حل بشه

سلام
از همدردی های همه دوستان ممنونم
این روزها خیلی داغونم. آدم همیشه فکر میکنه بعضی چیزها فقط برای بقیه است. اما همون موقعی که اصلا فکرش را هم نمی کنی اتفاق می افته برات. من خیلی بهش علاقه داشتم و این را هم هیچ وقت پنهانش نکردم اما حتما بعضی جاها کم گذاشتم شکی در این موضوع نیست. اما هیچ کدومش کارش را توجیه نمی کنه. خدا میدونه اون موقعی که داشتم می رفتم مطمن شم از کارش چقدر دعا کردم که رو سیاه شم و همه فکرام دروغ باشه و سو تفاهم با خودم قول دادم اگه این جوری باشه هر چی بخواد براش انجام بدم اما وقتی رفتم در خونه و رفتم تو و همه چبز را فهمیدم دنیا رو سرم خراب شد.

توی خبانتش شکی نیست اما کاش قبل از اینکه من بفهمم تمومش می کرد با اینکه بهش گفته بودم بهش شک دارم اما باز ادامه داده بود. کاش خیلی از چیزها را نمی فهمیدم. کاش .........

اینقدر زندگی توی این مدت برای سخت بوده که میتونم بگم از مرگ عزیزانتون هم سخت تره. چه باور بکنید یا نه. کاش حتی بعد از رو شدن دستش دروغ نمی گفت کاش یه ذره صداقت می ذاشت برای یه جایی به دلیل
من توی این مدت تمام قدرتم را جمع کردم که درست عمل کنم اما دیگه کم آوردم همیشه سعی کردم قوی باشم اما الان از تحمل من بیرونه نمی دونم تا کجا دوام میارم.

کاش الان یه ذره روی غرورش پا می ذاشت و سعی می کرد درست رفتار کنه توی تمام مدتی که با اون بوده من را تحقیر کرده که تو کارات اشتباهه و حتی بدتر و من به حساب تنهایی و دلتنگی اش گذاشتم.

کاش یه ذره فقط یه ذره جا برای من می ذاشت که امید داشته باشم به ادامه
می دونم خودش هم خیلی راحت نیست و سختشه اما من نمی خوام بقیه عمرم را با کسی باشم که مجبوره من را تحمل کنه.
دلم می سوزه از زندگی قشنگی که داشتیم و خراب شد.

دوستان عزیز از لطف تون ممنون

حرفاتون خیلی غمگینه.برای اینکه ازین حالت در بیاید رابطتونو با خدا زیاد کنید.با اون درد و دل کنید

پویان عزیز سلام

به همدردی خوش امدی

برای ارسال پست توجه کن از ارسال اخرین پست دو هفته بیشتر نگذشته باشه..

موفق باشی