ای وای بی نهایت شما که به من می گی جوگیر نشو دخترجون !!!!
خودت چرا جوگیر شدی دختر جون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الهی فدای عشقولانه بازیت بشم ،محبتم گل کرد بهت ،نتوستم اینجا ننویسم ..
ولی خوب اصلا اتفاق خاصی نبوده که برای همسرت بد بشه من که به نظرم همه چیز عالی بود فقط یکمی احتمالا خجالت کشیده همسرت ....
حالا منم یک خاطره عاشقانه از کی بگم!از نامزد سابقم.....
خوب ادم باید از گذشتش درس بگیره و خوب منم گرفتم
یک اشتباهی کردم و تاوانشم دادم
ولی دلیل نمیشه که بگم همه خاطرات اون دوران بد بود و من قربانی شدم
نه !خوب گاهی خاطرات خوب هم وجود دارن و من این خاطرات خوب رو یاد اوری کردم که از حس نفرت خلاص شم...
نزدیک خونمون تو مسیر محل کارم ی گل فروشی خیلی شیک و معروف هستش که من همیشه از کنارش رد می شم
و از دیدن گل هاش لذت می برم...
و همیشه دلم می خواست دست گل عروسی و نامزدیم رو از اونجا سفارش بدم
برای جشن نامزدی مون من و استادم رفتیم اونجا و ی دسته گل خیلی ناز سفارش دادیم و بیانه دادیم ..وقتی هزینه رو گفت خیلی تعجب کردم ،هزینه اش خیلی بالا بود ولی نامزدم چیزی نگفت
بعدش تو راه مامانشون زنگ زد گفت گل سفارش دادید نامزدم هم حقیقت رو گفت و قیمت رو هم گفت
....
خلاصه صحبتشون خیلی طولانی شد و نامزدم طفلکی صورتش سرخ شده بود معلوم بود مامانش داره می گه برید کنسل کنیدش....و بیاین فلان جا خیلی ارزون تره..
بعد که قطع کرد پرسیدم چی می گفتن !گفت مادرم ی گل فروشی خوب سراغ داره می گه چرا اونجا نیومدید؟؟؟؟
منم چون می دونستم هزینه گل من خیلی زیاده و چون فهمیدم مامانش مخالفه !سریع به نامزدم گفتم برگرد بریم کنسل کنیم عزیزم..
گفت نه دیگه مهم نیست ولی من گفتم وقتی گل فروشی آشناست و مادرت پیشنهاد داده بهتره به حرفش توجه نشون بدیم
و رفتیم گل رو کنسل کردیم و رفتیم جایی که مامانش می گفت
ولی اونجا اون رنگ گلی که من می خواستم نداشت من رز لیمویی می خواستم ولی اونجا نداشت مجبور شدم صورتی روشن انتخاب کنم ولی لباسم لیمویی روشن بود ..
هزینه اش هم نصف گل اولی شد ولی خوب دسته گل اولم خیلی شیک تر بود ..اونم فهمید که قبلیه شیک تر هست هی می گفت نازنین خوب اون گل اولی رو دوست داشتی بریم اون رو بگیر،دلت نمونه پیش اون .....
با اینکه دسته گل اول رو خیلی دوست داشتم ولی الکی گفتم نه اینم خیلی خوشگله این رو بیشتر دوست دارم تازه...
روز نامزدیمون روز تولد امام رضا بود من رفتم آرایشگاه اون اومدش دنبالم.....
دیدم دو تا دسته گل تو دستشه هم دسته گل لیمویی خوشگل از اون گل فروشی معروف و گرون
و هم دسته گل دومی که سفارش دادیم
گفت نمی دونستم از ته دلت می گی دومی قشنگ تره یا نه!جفتش رو گرفتم هر کدوم رو خواستی بر دار:)
وای چه پسر خوبی
امید وارم خوشبخت بشه
البته قبلش امیدوارم اخلاق های منفیش رو کنار بزاره
امیدوارم قسمت واقعی منم که باهاش تفاهم دارم و قراره باهم کلی خاطره عاشقانه بسازیم...
زودی بیاد :)
علاقه مندی ها (Bookmarks)