به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 21 از 57 نخستنخست ... 1112131415161718192021222324252627282930314151 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 201 تا 210 , از مجموع 561
  1. #201
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 20 آذر 94 [ 23:47]
    تاریخ عضویت
    1391-3-22
    نوشته ها
    73
    امتیاز
    3,144
    سطح
    34
    Points: 3,144, Level: 34
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    257

    تشکرشده 299 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    خدایا از تو متشکرم
    بابت همه چبزهایی که من و تو میدونیم و همه چیزهایی که تو میدونی و من نمیدونم...
    بابت اینکه من رو با این تالار آشنا کردی....تا توی این صفحه پست بگذارم.حالا بعد از 1 سال وقتی برمیگردم و رشد خودم رو از روی نوشته های خودم توی تالار میبینم،شگفت زده میشم...
    همه باید عضو همدردی باشن
    همه باید خاطراتشون رو بنویسن و همه باید برای زندگیشون تلاش کنن.این راه خوشبختی منه....توی این یک سال از یه دختر عصبی افسرده و بی انگیزه به یه زن عاشق و شاد تبدیل شدم...
    خدایا شکرت.منی که عاقلانه ازدواج کردم و عاشق نبودم امروز به معنای واقعی کلمه عاشق شده ام.... کی میدونه عشق به همسر چه خوشبختی بزرگیه وقتی اون هنوز بیشتر عاشقته؟
    چیزی بهتر از این توی دنیا سراغ ندارم که به خاطر نداشتنش حسرت بخورم
    من بهترین های دنیا رو دارم
    خدای خوب
    همسر عاشق و وفادار
    آرامش و آرامش و آرامش
    اعتماد صداقت و عشق و عشق و عشق


    آه ه ه ه که من این روزها چقققققققدددددرررررررر خوشبختمممممم
    خدایا از ته قلبم شکککککککرررررر

  2. 21 کاربر از پست مفید فرشته من تشکرکرده اند .

    فرشته من (سه شنبه 16 آبان 91), بارن (سه شنبه 11 اسفند 94)

  3. #202
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 21:36]
    تاریخ عضویت
    1391-5-18
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    637
    سطح
    12
    Points: 637, Level: 12
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    94

    تشکرشده 98 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    خدا میدونه اینروزا چقددددددر زودرنج و اخمو شدم.میگن به خاطر بارداریته ولی من واقعا نمیخوام اینطوری باشم.
    وقتی فکرشو میکنم میبینم تو این مدت چقد سر مسایل بیخودی شوهرمو ناراحت کردم.دیروز بازم سر یه مساله الکی باهاش جرو بحث کردم.شبم با حالت قهر خوابیدم.صبح که واسه نماز بیدار شدم دیدم تو کشو کنار جانمازم یه بسته با یه کادوی خوشگل گذاشته برام.بچه ها امروز تولدمه و خودم یادم رفته بود ولی اون یادشه باورتون میشه؟!!
    خیلی شرمنده شدم.
    بعدش که رفت سرکار من خواب بودم.الان یه اس ام اس خوشگل دادم و ازش تشکر کردم.
    تصمیم گرفتم یه شام خوشمزه درست کنم و خونه رو مرتب کنم تا عصر که میاد حسابی از دلش در بیارم.

  4. 20 کاربر از پست مفید نیلوی عاشق تشکرکرده اند .

    نیلوی عاشق (سه شنبه 16 آبان 91), بارن (سه شنبه 11 اسفند 94)

  5. #203
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    توی ماه رمضان همسرم باید می رفت مجلس ختم مادر دوستش. ساعت مجلس طوری بود که بعدش وقت افطار بود و آنها هم مجلس افطار داشتند. همسر من هم قرار بود که با دوستانش برود مراسم ختم و بعد هم افطار. به من گفت بروم خونه مامانم اینا که تنها نباشم، اما چون خونه کار داشتم نرفتم. موقع اذان دیدم که زنگ خونمونو زدند، با تعجب در و باز کردم و دیدم همسرم نان تازه و حلیم گرفته و اومده پیش من تا تنهایی افطار نکنم. طفلکی عشقم کلی راه با زبان روزه اومده بود تا افطار و پیش هم باشیم.

  6. 17 کاربر از پست مفید shabe niloofari تشکرکرده اند .

    shabe niloofari (سه شنبه 16 آبان 91), بارن (سه شنبه 11 اسفند 94)

  7. #204
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 دی 91 [ 23:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-07
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    318
    سطح
    6
    Points: 318, Level: 6
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 32 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    میخواستم منم یه خاطره بنویسم خیلی فک کردم امابرا این6سال زندگی مشترک چیز خاصی بنظرم نرسید.شایدم بوده ومن یادم رفته.شوهرم هرگز منو سوپرایز نکرده البته منم خیلی کوتاهی درحقش کردم زندگی ماپراز تنش بحث و دخالت اطرافیان بوده .فقط یادمه 3ماه بعدعروسیم وقتی رفته بودم مسافرت تنهایی شوهرم تلفنی بهم گف 2ساعت براش مث 2سال گذشته.شب نیلوفری خوشحالم که خوشحالی

  8. 10 کاربر از پست مفید AYTAK تشکرکرده اند .

    AYTAK (سه شنبه 19 دی 91), بارن (سه شنبه 11 اسفند 94)

  9. #205
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 آذر 91 [ 18:48]
    تاریخ عضویت
    1391-8-15
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    220
    سطح
    4
    Points: 220, Level: 4
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 23 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    سلام من یک سالی هست این سایت رو دنبال میکتم و همیشه دوست داشتم خاطرات خودم رو اینجا بنویسم و عضو این سایت بشم اما خب به دلایلی نمیشد
    اما حالا اومدم و دلم میخواد خاطرات قشنگ و عاشقانه ای که با همسر اینده دارم رو با شما شریک کنم
    البته دلم میخواد اینجا برا خودمم خاطره بمونه و خاطرات خوبمون اینجا ثبت بشه و بعدا به شوشوی اینده نشونش بدم
    فعلا خدانیگدار

  10. 2 کاربر از پست مفید goli_khanoomi18 تشکرکرده اند .

    goli_khanoomi18 (جمعه 19 آبان 91)

  11. #206
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آبان 91 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1391-8-13
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    224
    سطح
    4
    Points: 224, Level: 4
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    وقتی این مطالب رو میخونم واقعا اشک تو چشام جمع میشه . برای خودم متاسفم .نمیدونم تقدیرم این بوده یا انتخابم اشتباه بوده ! شاید باورتون نشه من 8 ماهه ک ازدواج کردم اما دریغ از ی شاخه گل ک همسرم برام خریده باشه یا اینکه کاری برام کرده باشه .مثلا ی بار ظرفی بشوره ک خدانکنه! یا حتی کارهای مردونه خونه رو هم انجام نمیده . ولی برای مادرش همه کار میکنه!دریغ از این که یه بار ک ناراحتم بیاد با مهربونی ازم بپرسه : چته!؟؟؟؟ وقتی نزدیکمه اضطراب میگیرم و اصلا ارامش ندارم!!!!!!!!!!!!! وقتی نامزد بودیم(7-8 بار)برام گل میخرید. ی بارم برام ساعت خرید اما دیگه تموم. کلا زیادی خسیسه و این منو ازار میده. سرتون رو درد اوردم ببخشید جای این حرفا این جا نبود اما چون دلم خیلی گرفته بود خواستم اینارو بنویسم ک کسائئ ک همسرهای خوب دارن قدرشونو بدونن و عاشقانه دوستشون داشته باشن


  12. 5 کاربر از پست مفید mary-s تشکرکرده اند .

    mary-s (پنجشنبه 18 آبان 91)

  13. #207
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 آذر 91 [ 18:48]
    تاریخ عضویت
    1391-8-15
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    220
    سطح
    4
    Points: 220, Level: 4
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 23 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    mary_sعزیز
    شما درست میگی بعضی از مردا شاید یادشون میره که زناشون دلشون به چیزای گاهی به نظر کوچیک خوشه اما عزیزم حالا که میبینی ایشون دست به کار نمیشه خودت یبار پیش قدم بشو برای اینکه یک خاطره ی زیبا برای هردوتون درست کنی
    مثلا وقتی از سر کار اومد با روی خوش ازشون استقبال کن و یا هرکاری که فکر میکنی همسرت با اون خوئشحال میشه
    ما نباید منتظر باشیم تا فقط اقایون مارو سورپرایز کنن و واسمون گل و .....بخرن
    البته من کاملا به تو حق میدم عزیزم
    اما یبار شما پیش قدم شو ببین عکسالعملشون چیه
    انشا...الله که یادشون میاد ما خانومها نیاز به محبت و کارهایی داریم که برامون یاد اور این باشه که همسرمون مارو دوست داره و براش مهم هستیم هرچند که کوچیک باشه
    ببخشید زیاد حرف زدم اخه حرف دل خودمم بود

  14. 6 کاربر از پست مفید goli_khanoomi18 تشکرکرده اند .

    goli_khanoomi18 (پنجشنبه 18 آبان 91), بارن (سه شنبه 11 اسفند 94)

  15. #208
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1390-9-10
    نوشته ها
    100
    امتیاز
    1,165
    سطح
    18
    Points: 1,165, Level: 18
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    438

    تشکرشده 462 در 89 پست

    Rep Power
    23
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    امروز رفته بودم از صبح کتاب بخرم. همسری هم که مثل همیشه رفته بود سر کار.

    عصر همسری بهم زنگ زد که کارم تموم شده یا نه که گفتم بله میخوام برگردم خونه.عشقم گفت کارش تموم شده از محل کارش اومده بیرون اما محلی رو مشخص کرد که من اونجا پیاده بشم تا با هم برگردیم خونه.

    اما تا من برسم به اون محل مشخص حدود 40-50 دقیقه ای طول میکشید
    ازش خواستم منتظر نشه چون طول میکشه تا من برسم. اما عشق ما قبول نکرد.
    خلاصه تو ترافیک وحشتناک غروب، 1/5 ساعت طول کشید تا من برسم به محل مورد نظر.

    عشقم تمام این مدت ایستاده بود کنار خیابون (چون ماشین هم نداشت) تا من برسم. خیلی شرمنده شدم که تو هوای سرد با همه خستگیش این همه وقت فقط برای اینکه یه مسیر کوتاه تا خونه رو با هم بریم صبر کرده بود.

    عزیزم ممنونم که عشق واقعی رو تو همه رفتارهات به من یاد میدی

    عاشقانه دوستت دارم

  16. 17 کاربر از پست مفید sea تشکرکرده اند .

    sea (چهارشنبه 24 آبان 91)

  17. #209
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    35
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    Sea عزيز
    يك سؤال داشتم.مي خواستم بدونم شما ازدواجتون سنتي بود يا قبلش عاشق هم بودين؟
    ممنون ميشم سوالم رو جواب بدي
    خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
    با انگشتان
    مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!

  18. #210
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1390-9-10
    نوشته ها
    100
    امتیاز
    1,165
    سطح
    18
    Points: 1,165, Level: 18
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    438

    تشکرشده 462 در 89 پست

    Rep Power
    23
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    helmi عزیز

    ازدواج ما سنتی نبود و کاملا عاشقانه بود


 
صفحه 21 از 57 نخستنخست ... 1112131415161718192021222324252627282930314151 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.