به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 12 از 57 نخستنخست ... 2345678910111213141516171819202122324252 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 561
  1. #111
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    اینقدر خاطره قشنگ نوشتید که منم دلم خواست بنویسم و بگم .........
    از اینکه همسر مهربانم داروهامو ساعت 10 شب با وجود خستگیش و گرسنگیش که اومده بود خونه رفت گرفت تا من داروهامو هرچه زودتر شروع کنم
    از اینکه همسر مهربانم دائما بهم میگه داروهاتو خوردی و بهم یادآوری می کنه...........
    از اینکه با وجود دست خالیش و اینکه می دونه تو حسابم پول هست بازم بهم برای خرید پول می ده و تاکید می کنه فقط برای خودت چیزی بخر نه برای خونه
    از اینکه در طول روز چندین بار بهم زنگ می زنه و جویای حالم میشه
    از اینکه چندین شب گرمای خونه رو تحمل می کنه و کولر رو روشن نمی کنه تا من که مریضم حالم بهتر بشه
    از اینکه همیشه قسمت های خوب غذا هامون رو برای من می ذاره و نمی خوره
    از اینکه اگه ناهار واسه جفتمون نباشه که سر کار ببریم اون دروغی می گه که امروز شرکت نمیرم و بیرون شرکت کار دارم تا من اون ناهار رو ببرم
    از اینکه برای مریضیم می ره کمپوت می خره و با وجود اینکه خیلی کمپوت دوست داره بهش لب نمی زنه تا من بخورم

    از اینکه همیشه جلوی خانواده اش از خانه داریم و دستپختم تعریف می کنه و همیشه می گه هیچ کس به گرد پاهام هم نمی رسه



    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  2. 34 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (چهارشنبه 04 بهمن 91), مارتا63 (یکشنبه 12 آبان 92)

  3. #112
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    این نقل قولیه از اقای مدیر توی تاپیک قبلی خاطرات عاشقانه.
    خواستم اینجا هم بیارم دوستان رعایت کنن.چون توی صفحات قبلی یکی دو مورد دیدم گفتم دوباره تذکر داده بشه.


    سلام
    با تشکر از شب نم گرامی به خاطر تذکر به جایی که داده اند. و واقعا به خاطر این دقت نظرشون باید به ایشون رتبه داد.

    دوستان توجه کنید. تاپیک های مختلفی که در این انجمن باز می شود باید معطوف به یک هدف مثبت و تغییرات سازنده باشد.

    این تاپیک در راستای آشنا کردن زوجین به صورت عملیاتی با ظرافتهای ارتباطی بین همسران ایجاد شده است.
    نحوه گفتار صحیح، نحوه رفتار جذاب و مثبت و ....

    البته ممکن است زوجین در مسائل خصوصی و صمیمانه خود و مسائل جنسی هم لطافت هایی به خرج دهند که جایگاه گسترش آنها در جوهای عمومی نیست. و این تالار در این راستا به خاطر محدودیت هایی که دارد هیچ فعالیتی ندارد.

  4. 9 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    گلنوش67 (یکشنبه 19 آذر 91)

  5. #113
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 91 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1391-3-20
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    563
    سطح
    11
    Points: 563, Level: 11
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 18 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    آخخخ که چه خوبه اینجا الهی خوشبخت و شاد باشن همه

  6. 3 کاربر از پست مفید دلارام جان تشکرکرده اند .

    دلارام جان (شنبه 17 تیر 91)

  7. #114
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 دی 92 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1390-12-10
    نوشته ها
    251
    امتیاز
    2,517
    سطح
    30
    Points: 2,517, Level: 30
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,315

    تشکرشده 1,426 در 250 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    همسر بعد از ده روز اومد این بهترین خاطره عاشقانه این روزهاست . چقدر دلم تنگ شده بود واسش .خدایا نکنه دوباره روزهای سخت گذشته تکرار شه

  8. 6 کاربر از پست مفید فائزه_م تشکرکرده اند .

    فائزه_م (یکشنبه 19 آذر 91)

  9. #115
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 91 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1391-3-20
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    563
    سطح
    11
    Points: 563, Level: 11
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 18 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    ما هنوز عقدیم و خونمون نرفتیم و همسرم قربونش برم بیشتر خونه ما میمونه چون من راحتترم اینجا.سالگرد آشناییمون که هنوز عقد نبودیم یه هاپوی سیاه کوچولو و شیطون واسم خرید که هر دوتامون دوسش داریم.
    امروز صبح که داشت میرفت دم در همدیگه رو بغل کردیم هاپومونم وسط ما بغلمون بود داشتیم شعر خنده دار میخوندیم و میخندیدیم..یهو دیدیم مامانم داره نگاهمون میکنه و میخنده....
    ما دوتامون کلی دییوونه ایم (از نوع خوبش) و اهل شیطونی و دیوونه بازی. همه تعجب میکنن ازینکه ما اینقدر به هم شبیهیم و دیوونگی هامون واسه همدیگه دوست داشتنیه چون، بیشتر آدما ما دوتا رو نمیفهمن ولی ما همدیگه رو میفهمیم.

  10. 13 کاربر از پست مفید دلارام جان تشکرکرده اند .

    مارتا63 (یکشنبه 12 آبان 92), بارن (یکشنبه 23 اسفند 94), دلارام جان (چهارشنبه 04 بهمن 91)

  11. #116
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 تیر 91 [ 16:37]
    تاریخ عضویت
    1391-1-31
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    683
    سطح
    13
    Points: 683, Level: 13
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 100 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    سلام دوستان امیدوارم که خوف خوف باشین .چرا کم به اینجا سر میزنید این تایپیک چن روزه دست نخورده.
    نمیدونید چه حال خوبی دارم اخه عشق زندگی رو خیلی قشنگ میکنه. قبل هر چیز از خدا میخوام که این خوشی ها ماندگار باشه.این ارامشی که توی زندگی من و امثال منه.امشب شوهر گلم شب کاره .من بیکار بودم یکی از کتابای برنامه نویسی دانشگاهشو از تو جعبه دراوردم که بخونم تا یه چی یاد گرفته باشمکتابو که گرفتم یه برگه ازش افتاد بازش کردمو خوندم واسه سال 88 بود اون موقع هنوز بهم نرسیده بودیم و در ارزوی هم.عزیزم یکم از خاطرات روزانشونوشته بود البته به مدت یه ماه.وقتی خوندم یه عالمه ذوق کردم که این همه واسش مهم بودم.چن خط از این نوشترو واستون مینویسم:
    امروز خیلی دلم گرفته بود چون روزایی که بارون میزنه بیشتر به فکر تو می افتم و دوست دارم با تو باشم.که خدارو شکر غروب دیدمت و تبدیل به یکی از قشنگترین روزای زندگیم شد. از تو متشکرم که به خاطر من همه کار میکنی....
    (20 فروردین 1388)
    امروز روز قشنگی بود صبح که اومدم دیدمت خیلی حال کردم ولی خیلی کم بود اخه دزدکی خیلی حال میده باهم صحبت کنیمولی تو که زود گفتی برو(1 اردیبهشت 88)
    از دستت خیلی ناراحتم چون من دوست داشتم با تو بیام ولی تو یک بار هم نگفتی که با هم بریم؟(البته یادم نمیاد کجا)
    تو همه همه دنیای منی......................میخوام همه دنیا اینو بدونن میخوام بدنون که من عاشقتم.......میخوام همه دنیا اینو بدونن بونن که تو دلمو نمیشکنی

  12. 13 کاربر از پست مفید حدیث67 تشکرکرده اند .

    مارتا63 (یکشنبه 12 آبان 92), حدیث67 (یکشنبه 19 آذر 91)

  13. #117
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 15:38]
    تاریخ عضویت
    1389-3-03
    نوشته ها
    309
    امتیاز
    4,602
    سطح
    43
    Points: 4,602, Level: 43
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    953

    تشکرشده 977 در 191 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    گاهی وقتا : بیاد هم بودن.لبخند زدن. یه دفه و بی مقدمه درآغوش گرفتن.همزمان بهم پیامک دادن...وقتی به خودت به همسرت فکرمیکنی و سرشار میشی از شورو هیجان و عشق ...اینکه لحظه شماری میکنید که زودزود بعد از یه روز کاری همو ببینین.......شده تا حالا فکر کنی بدون اون آروم و قرار نداری؟ شده فکر کنی اگه اون نباشه شبا خواب نمیری و فقط کناراونه که خوابت میبره؟؟ شده فکرکنی اگه بره سفر یا ماموریت دق میکنی؟ شده پیش خودت فکرکنی و دنبال یه جمله بگردی ک بفهمه فوق العاده عاشقشی ولی در نهایت فقط بهش میگی خیلی خیلی دوستت دارم.میدونی؟آخرش میگی خدایا شکرت که یه فرشته نصیبم کردی...شده اینقدر احساس خوشبختی کنی از ابراز علاقه ها و محبتهاش......؟
    خدایا نکنه یه وقت غافل بشیم و کم کم واسمون عادی بشه.نکنه بداخلاقی کنیم و عزیزمونو برنجونیم..نکنه بهانه گیرو نق نقو بشیم..نکنه اذیتش کنیم...حیفه این عشقه ..واقعا حیفه..باید خیلی خیلی مواظبش باشیم.

  14. 12 کاربر از پست مفید پریماه تشکرکرده اند .

    پریماه (یکشنبه 19 آذر 91)

  15. #118
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 09:35]
    تاریخ عضویت
    1391-3-31
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    491
    سطح
    9
    Points: 491, Level: 9
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    11
    تشکرشده 11 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    یکماه میشد عقد کرده بودیم ، آذر ماه بود و همسرم گفت یه برنامه ریخته برا آخر هفته که همه با خانواده هامون بریم خارج شهر ... قبل از حرکت کردن هم خیلی با تلفن صحبت میکرد و هماهنگی میکرد اما به من چیزی نمیگفت ...
    اونشب همش از من میپرسید چی دوست داری ، الان چی دلت میخواد !!! من سرگرم تماشای خانواده کناری مون بودم که یه تولد کوچیک گرفته بودن که یهو صدای تولدت مبارک و سوت و دست شنیدم برگشتم دیدم چه خبره کیک و فشفشه و رقص پسرا !!! پس این همه برنامه به خاطر من بود
    خیلی عالی بود زیباترین تولد من بود و هر وقت روز تولدم میشه یادش میافتم و پر از عشق میشم

  16. 11 کاربر از پست مفید atiyana تشکرکرده اند .

    atiyana (یکشنبه 19 آذر 91)

  17. #119
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 تیر 91 [ 16:37]
    تاریخ عضویت
    1391-1-31
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    683
    سطح
    13
    Points: 683, Level: 13
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 100 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    سلام عشق عزیزم این چن خطو فقط به عشق تو می نویسم.یه خاط مهربونیات به خاطر خنده هات به خاطر دل کوچیکت. به خاطر وقتایی که میدونم خسته ای ولی بازم پامیشی تو کارای خونه کمکم میکنی. به خاطر شبایی که از خواب پامیشی بوسم میکنی بعد میخوابی.ای خدا من نمی دونم چه کارای خوبی کردم که عشق به این قشنگی دادی بهم. دوستان من واسه بدست اوردنش خیلی رنج کشیدم.دوستان شبی نبود که بدون گریه خوابم ببره .میدونم که خدا مزد صبرمو داده.میدونم که خدا جواب گریه هامو داده.دوستان 10 سال از پرشور ترین لحظاتم به انتظار رفت به گریه های شبونه رفت 10 سالی که باید با همسن وسالای خودم خوش بودم .شیطنت میکردم. اون موقع میگفتم خدایا تو خودت همه اینارو میبینی و چرا جوابمو نمیدی؟؟؟؟؟؟همیشه گله داشتم از سرنوشتم اما نگو خدا جونم همرو گذاشته تا یهو بهم بده یه عالمه خوشبختی که من ئاسه همه ارزوشو دارم.خدایا چخ عشق قشنگیه وقتی شوهرم شب کاره نصف شب بیدار میشم ساعت و نگاه میکنم میگم اخ جون فقط 2 ساعت مونده به اومدن عشقم.خدایا این عشق و عشق همه بچه های این تالار روحفظ کن.الهی امین...............

  18. 16 کاربر از پست مفید حدیث67 تشکرکرده اند .

    مارتا63 (یکشنبه 12 آبان 92), حدیث67 (یکشنبه 19 آذر 91)

  19. #120
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 15:38]
    تاریخ عضویت
    1389-3-03
    نوشته ها
    309
    امتیاز
    4,602
    سطح
    43
    Points: 4,602, Level: 43
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    953

    تشکرشده 977 در 191 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

    دوهفته ای میشه به لطف خدا خونه دار شدیم و قولنامشو نوشتیم (بعد از چندماه سختی و دنبال مورد مناسب بودن و.. ...)اما یخورده چک هاش سنگینه. و واسه وام گرفتن خیلی خیلی اذیت شدیم ..امروز تاریخ یکی دیگه از چک ها بود.و چندروز هم من و هم همسرم درگیر جورکردن مبلغ مورد نظر بودیم.دیشب عروسی پسرخالم در یه شهر دیگه بود و همه اقوام دورهم جمع بودن .مامانم اینا هم رفته بودن و من دلم اونجا بود .خیلی خیلی دلم گرفته بود از اینکه اونجا عروسیه و جای ما هم خالیه و مااینجا باید فکر چک باشیم که برگه نشه.خلاصه ساعتای حدود 10 بود که شکرخدا پول چک جورشد.وقتی خوابیدیم یدفه مامانم از عروسی زنگم زد و احوالمونو پرسید و گفت جاتون خیلی خالیه.بعد از خدافظی بی اختیار گریم گرفت شاید از فشاری بود که این چندروز بهمون وارد شده بودو خیلی گریه کردم.همسرم هم منو بغل کرده بودو آرومم میکرد.تا دیروقت بیداربود .صبح زود که بیدارشدیم بریم سرکار یدفه دیدم همسری واسم مغز بادام و انجیر و خرما آماده کرده و گذاشته توی نایلون که بیارم سرکار. و منو رسوند شرکتو خودش دیرتر رفت سرکار............................

  20. 13 کاربر از پست مفید پریماه تشکرکرده اند .

    پریماه (یکشنبه 19 آذر 91)


 
صفحه 12 از 57 نخستنخست ... 2345678910111213141516171819202122324252 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.