به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 30
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 دی 93 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1390-10-03
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    2,290
    سطح
    28
    Points: 2,290, Level: 28
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 75 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خستم. خیلی خستم.

    اون دوست شما داره با شما عادی برخورد میکنه مثل بقیه دوستاش . اما شما بخاطر کمبودهایی که ذکر کردید و بخاطر اینکه بادیگران ارتباط خیلی کم برقرار میکنید و از ظاهرتون خجالت میکشید وابستگی شدیدی پیدا کردید .
    اگر ظاهر شما با جراحی حل میشود بجای غصه خوردن و زانوی غم بغل کردن به فکر رفع این ضایعه باشید با بتوانید از این وابستگی نجات پیدا کنید .
    ممکنه زمانی این دوست از شما کاملا فاصله بگیره بخاطر شغل و یا هر مسئله دیگه شما میمونید و اون وابستگی که شما رو از پا در میاره و مایع دیگر فعالیتهای شما میشه .
    بنظرم سعی کنید مشغولیات ذهنی دیگری برای خود فراهم کنید ارتباط بیشتری با دیگران برقرار کنید . نترسید از هیچی اعتماد بنفس را ازدست ندهید و به یک مشاور مراجعه کنید که شما را بهتر راهنمایی کنه .
    بهترین سالهای زندگیتونو با این وابستگی و خستگی و خجالت و انزوا از بین نبرید .

    یادمان باشد که: هرگر به تمامی ناامید نمی‌شوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی.

  2. 5 کاربر از پست مفید navay ashna تشکرکرده اند .

    navay ashna (شنبه 10 دی 90)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 مرداد 91 [ 13:36]
    تاریخ عضویت
    1390-10-08
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    944
    سطح
    16
    Points: 944, Level: 16
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خستم. خیلی خستم.


    در جواب شما بگم به نظرم چیز زیادی از بهترین سالهای عمرم نمونده که بخوام از بین ببرمش.

    بعدشم نوشته بودم که من تنها کسی نیستم که وابسته شده به این شخص. مطمئنم و دیدم بعضی از دوستاشم شدیدا بهش وابسته شدن. اونا که دیگه مشکل منو ندارن. البته تاثیر داشت مشکل ظاهریم و تنهاییم ولی سهم کوچکی داشت. علت اصلیش تو همون شخص بود.

    همینجوریشم ماهی 1 بار میبینمش و باهاش هستم.
    حالا بعد 10 ترم اگه مدرک معادل کاردانی بگیرمو ترک تحصیل کنم برم سربازی چطوره؟


    هنوز روزنه های امیدی هست.
    اعتقاد دارم روزهای خوشی در پس این سالها هستش. اگر چه اوضاع در ظاهر داره بدتر هم میشه. به نظرتون یه خیاله فقط؟ یا بالاخره میرسه اون روزا؟ به نظرتون لیاقتشو دارم؟ یا تنبلی کردم؟
    خیلی خستم

  4. 2 کاربر از پست مفید 1nafar تشکرکرده اند .

    1nafar (سه شنبه 13 دی 90)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 دی 93 [ 09:03]
    تاریخ عضویت
    1390-10-03
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    2,290
    سطح
    28
    Points: 2,290, Level: 28
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 75 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خستم. خیلی خستم.

    شما از مشکل ظاهرتون هیچ چیزی نگفتید . تنها چیزی که باعث شده شما حرکت نکنید و در جا بزنید همین ظاهرتون است . با چند پزشک مشاوره کنید . از خانواده کمک بگیرید . اعتماد به نفس را بالا ببرید شما توانایی هر کاری را دارید .
    از کجا اینقدر مطمئن هستید که همه به اون وابسته شدند . صرف همراهی و همصحبتی کسی با کسی نمشه وابستگی مگه اون چه نیرویی داره .ذهنتون را از این وابستگی پاک کنید و فقط فعلا به خودتان فکر کنید و دنبال راه چاره باشید که از این وضع نجات پیدا کنید وگرنه باید تا آخر عمر با این عذاب بسازید .
    حرکت کنید . امیدتون رو از دست ندهید . مطمئن باشید سالهای خوبی در پیش دارید . فقط اول مشکل اساسی را حل کنید .
    خواستن توانستن است . خدا همیشه با ماست

  6. کاربر روبرو از پست مفید navay ashna تشکرکرده است .

    navay ashna (پنجشنبه 08 دی 90)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 مرداد 91 [ 13:36]
    تاریخ عضویت
    1390-10-08
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    944
    سطح
    16
    Points: 944, Level: 16
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خستم. خیلی خستم.

    ممنون از همه ولی خواهشا راهکار عملی بدید و ریز نه کلی.
    بازم ممنون


    من نگفتم همه. گفتم کسای دیگه هم هستند که در طول زمان متوجه شدم بهش وابسته شدن و خیلی دوسش دارن. تابلو بود. هدیه هم بهش میدن. یه بچه هم ببینه میفهمه. بعضی ها هم غرورشون بهشون اجازه نمیده ابراز علاقه بکنن. من چند سال تو دانشگاه دارم میبنمشون دیگه. کور که نیستم. خودشم برام تعریف میکنه بعضی وقتا. جواب سوال اولتونم صفحه قبل هست.
    من چیزایی که نوشتم تا حالا 100 درصد درسته. لطفا دیگه زیر سوال نبریدشون.
    دیگه همه چیو گفتم. تو چند پست. مخصوصا تو صفحه قبل.

    یه چیز دیگه... چند وقته تیک عصبی پیدا کردم و چشام بعضی وقتا تیک میزنه... میدونید چرا؟ چون خیلی از لحاظ روحی و تحصیلی تو فشارم. چون دیگه خسته شدم.

    اعتقاد دارم روزهای خوشی در پس این سالها هستش. اگر چه اوضاع در ظاهر داره بدتر هم میشه. به نظرتون یه خیاله فقط؟ یا بالاخره میرسه اون روزا؟ به نظرتون لیاقتشو دارم؟ یا تنبلی کردم؟
    خیلی خستم

  8. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خستم. خیلی خستم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط 1nafar
    شما میگید هیچ رنجی بدون خیر نیست. من نمیتونم خیری ببینم تو این 7 سال جز اینکه اذیت شدم و تنها شدم و چیزی هم به ترک تحصیلم نمونده. میتونید بیشتر توضیح بدید؟
    دوست من،

    در طول زندگی برای همه ما اتفاقات ناگواری می افتد،
    شما درگیر یک سانحه شدی،
    یکی پدر مادرش رو در بچگی از دست می دهد،
    یکی دچار معلولیت است (کلیک کن
    یکی گرفتار یک ازدواج اشتباه می شود،
    و ...

    البته درست است که این رنجها یکسان نیستند، ولی همه به نوعی در طول عمرشون امتحان می شوند و باید راهی برای مقابله با مشکلات پیدا کنند.

    زندگی همراه است و این مشکلات. به قول یکی از هم تالاری ها:
    تا سنگ بر سر راه رودخانه نباشد، هرگز صدای رودخانه دلنشین نیست...!

    شما از طرفی می گویی با ظاهرت مشکلی نداری.
    از طرفی می گویی

    راستش من 7 سال منتظرش بودم و بازم هستم چون مگه من چه گناهی کرده بودم که اون بلا باید سرم میومد؟

    هر روز صبح که بیدار میشدم تو آینه خودمو میدیدم و چجوری میتونستم انگیزه برای درس خوندن داشته باشم؟
    ببین دوست من، شما باید بپذیری که این اتفاق در زندگی شما افتاده. و حتی در این راه از مشاور و روانشناس کمک بگیری.

    اجازه دارم یک انتقاد ازت بکنم؟!
    احساس می کنم شما این اتفاق رو بهانه کردی و شاید حتی به نوعی به خودت تلقین می کنی که من چون ظاهرم اینطوری شده، دیگر نمی توانم موفق بشوم. شما می گویی که این بلا سرم آمده و بهترین سالهای زندگیم تباه شده. من عمرم از دست رفته، من دیگر خسته شدم، حالا که صورتم اینطوری شده، چطور باید درس بخوانم؟

    امیدوارم از این انتقاد برادرانه ی من ناراحت نشوی.

    درست است که من به شما حق می دهم این اتفاق تا حدودی زندگی شما رو تحت تاثیر قرار بدهد، ولی یکروز باید به خودت بیایی. باید بگویی خب، این اتفاق افتاد که افتاد. تلخ است. ولی من که نمی توانم یک عمر بنشینم و دست رو دست بگذارم و غصه بخورم که چرا اینطوری شد؟!

    یکی از فامیل های دور ما یک پسری داشتند. بچه که بودیم، خونه شون آتش سوزی شد و بدن این پسر و قسمت هایی از صورتش سوخت. یادم هست که حتی گوشش از بین رفته بود. عمل هم زیاد کردند، ولی دیگر کاری نمی شد کرد. البته من با او در ارتباط نبودم و نمی دانم در طول زندگیش چطور با این مسئله کنار آمد. ولی چند وقت پیش شنیدم که یا یک خانم دکتر ازدواج کرده! و فهمیدم که توانایی های زیادی داشته و نگذاشته این اتفاق تلخ بقیه ی زندگیش رو تباه کند. با این مسئله کنار آمده. و حالا هم توانسته با یک خانم دکتر ازدواج کند.

    به قول سعدی:

    تن آدمی شریفست به جان آدمیت ... نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
    اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بینی ... چه میان نقش دیوار و میان آدمیت؟!

    و البته که امیدوارم که با مراجعه به پزشک ظاهرت هم خیلی خیلی بهتر بشود. حتماً به این مسئله هم اهمیت بده. وقتی می شود رنجی رو برطرف کرد، تحملش اشتباه است! حداقل تلاش کن.

    ولی جدا از مسئله ی ظاهری، خیلی خیلی باید روی خودت کار کنی! خودت رو دریاب.
    چیزی که در دیگران دنبالش می گردی، در خودت هست! پیدایش کن.

    سالها دل طلب جام جم از ما می کرد *** وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد


    موفق باشی دوست عزیز.

  9. 6 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (جمعه 09 دی 90)

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array

    RE: خستم. خیلی خستم.

    1nafar برادر خوب و بزرگوارم...
    چيكار داري مي كني با خودت؟ اعتماد بنفس و غرور و شخصييت رو داري با اين حرفها و حركات له مي كني! بلند شو و دستي به سر و گوشه زندگيت بكش!
    بذار مسأله اون آقا رو برات روشن كنم.
    حس تورو درك مي كنم. مي فهمم و دقيقا مي دونم كه تمام جزئيات رفتاريش رو زير نظر داري و چقدر از اون براي خودت يك افسانه و يك روياي دست نيافتني ساختي!
    برادرم... اگه بهت بگم اون در چشمان تو خوب و زيباست چون تو دقيقا عين اون آدم خوب و زيبا هستي باور مي كني؟
    ما در علم روانشناسي مفهومي داريم بنام فرافكني...يعني من اونچه كه در خودم هست به ديگران نسبت مي دم. معمولا مسأله فرافكني رو به خصوصيات بد بيشتر نسبت مي دن درحاليكه در مورد خصوصيات خوب هم استفاده ميشه.
    شما داري همه زيباييهاي وجودي خودت رو در اون آدم جستجو مي كني.
    برادر گل من! همه ما تشعشعي از امواج نوراني و زيباي پروردگارمون هستيم... اگر جذابيت ظاهري داشته باشيم چيزي نيست مگر خواست پروردگار ما.
    تو مو مي بيني و او پيچش مو* تو ابرو او اشارتهاي ابرو
    تو به خالقي فكر كن كه پديدآورنده همه زيبائيها هست.
    برادرم... به خودت نگاه كن و زيبائيهاي درون خودت رو كه خداوند فقط و فقط به خودت داده پيدا كن. از اين به بعد هر وقت تحت تاثير چيز مثبتي در دوستت قرار گرفتي با خودت بگو منم همون قدر زيبا هستم و اين زيبايي در من هم هست.
    يك مطلب ديگه اينكه در مورد اين آقا شما به يك اغراق رسيدي و ازش اسطوره ساختي. من خودم به شخصه به عنوان يك دختر تا حالا مردي رو نديديم كه انقدر كه شما مي گيد جذاب و خواستني باشه كه بخوام توي مترو مثلا زل بزنم بهش! حضرت يوسف كه نيست!
    بهتره هرچه زودتر اين بتي كه از اون آقا در ذهن و روح خودت ساختي بشكني و از زير خروارها فكرهاي منفي، خودت رو بكشي بيرون.
    درس بخون تلاش كن مطالعه كن خودتو متعادل كن و دنبال كارهاي منحصر بفردي كه فقط خودت مي توني انجام بدي بگرد...بهت قول مي دم كه موفق ميشي...
    اون اتفاق هم كه برات افتاده يك خيري پشتش هست! مطمئن باش... حداقل خيري كه تا الان برات داشته اينه كه تو همينجوري خودتو پذيرفتي و اين خيلي خوب و عاليه... سعي كن گوهر وجودي خودتو به نمايش بگذاري و براي بزرگ شدن به پلكاني بنام انساني ديگر نياز نداشته باشي. يا علي بگو و بلند شو و براي اين شروع و حركت به خدا توكل كن. طولي نمي كشه كه خودت از اينهمه تغيير در خودت شگفت زده ميشي.
    مشكل شما فقط و فقط دوست نداشتن خودته كه بايد در اولين فرصت حل شه.
    بد نيست به يك مشاور هم مراجعه كني و بخواي ازش كمكت كنه تا خودت رو دوست داشته باشي.
    من مي خوام منتظر خبرهاي خوب از شما باشم

  11. 6 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    سرافراز (جمعه 09 دی 90)

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 دی 91 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1389-12-23
    نوشته ها
    301
    امتیاز
    2,429
    سطح
    29
    Points: 2,429, Level: 29
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,706

    تشکرشده 1,723 در 325 پست

    Rep Power
    44
    Array

    RE: خستم. خیلی خستم.

    سلام

    یه چکش بردار و سعی کن باهاش محکم بکوبی روی انگشتت!!!
    دیدی نمی تونی!!
    شما خودتو دوس داری فقط یادت رفته همین!!
    چون مدام یکی از 1nafarهای درونت داره میگه این پسره که ظاهرش این جوریه! نگاش کن! حتی مردم هم نمی خوان بهش نگاه بندازن و........

    تا وقتی که این جنبه از وجودت در درونت متکلم وحده باشه، هرگز نمی تونی به مشکلی که شاید خیلی هم بزرگ نباشه فایق بشی

    تو دوره لیسانس یه همکلاسی داشتم که میگفت شما تهرانی ها همیشه به ما شهرستانی ها به دیده حقارت نگاه می کنین و فکر میکنید ما آدم نیستیم و .......
    یه بار رفتارشو با یکی از اهالی روستاهای اطراف شهرشون دیدم و فهمیدم این طرز فکر از کجا آب میخوره
    تکبر تو تار و پود شخصیت این آدم نفوذ کرده بود و همه رو به این چشم میدید!!

    داستان شمام همینه!!
    (می دونم امکان داره ناراحت بشی، مطمئنم شرایط حال حاضر شما به خاطر اتفاقی که برای صورتت افتاده است، ولی دارم میبینم که چقدر ظاهر برات مهمه)
    به این انتقادم فکر کن


    ولی واقعیت اینه که هنوز هم آدم های زیادی هستند که به چیزهایی به جز زیبای ظاهری نمره میدن.
    واقعیت اینه که شما رو به اونهایی که از روی ظاهر در موردت قضاوت میکنن کاری نیست!!!

    یه ورق کاغذ بردار و همه چیزهای مثبتی که داری، همون هایی که بهت این جرات و اعتماد به نفس رو داده که دانشگاه قبول بشی، که دوستانی داشته باشی، همه موفقیت هایی که تا به حال داشتی رو بنویس
    مطمئنم اگر اون عینک خاک گرفته رو از روی چشمات برداری، دلایل زیادی پیدا میکنی که عاشق خودت باشی!
    چیزی که یادت رفته!!!

    1nafar عزیز واقعیت اینه که شما یه نفر نیستی، شما مجموعه ای از 1nafar ها هستی با شخصیت های متفاوت، که متاسفانه سکان هدایت زندگی تو دادی به اون 1nafar که همه هم و غمش اینه که اعتماد به نفستو بگیره!!!

    توی زندگیم به این رسیدم که:
    ما آدم ها مستقل آفریده شده ایم، وارسته از همه تعلقات دنیایی.
    هر چیزی که مارو وابسته کنه، زندگیمون رو مختل میکنه، مسیر زندگیمون رو منحرف میکنه
    این وابستگی میتونه هر چیزی باشه:
    اعتیاد به مواد، وابستگی به دوست، حتی به همسر، وابستگی به کار و.......

    یه طوری زندگی کن که اگر از داشته هات همه رو به جز خدا ازت بگیرن، باز هم توان ادامه مسیر رو داشته باشی، هیچ چیزی تو این دنیا ابدی نیست به جز ذات احدیت.
    پس به هیچ کدوم دل نبند!
    (شاید خیلی رویایی به نظر بیاد ولی درستش همینه)


    در مورد اون آقا هم نمیشه از اینجا قضاوت کرد.
    ولی می تونم حدس بزنم که اصلا به اون شوری که شما میگید نیست.
    این آقا هم مسلما نکات منفی تو وجودش هست که همون عینک گرد گرفته شما اونا رو نمیبینه!

    اون عینکی که زدی دشمن شماست!!
    از روی چشمات بردارش!!


  13. 5 کاربر از پست مفید دانوب تشکرکرده اند .

    دانوب (شنبه 10 دی 90)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 مرداد 91 [ 13:36]
    تاریخ عضویت
    1390-10-08
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    944
    سطح
    16
    Points: 944, Level: 16
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خستم. خیلی خستم.

    ممنونم ازتون
    شما میگید زیبایی های اون فرد که تو رو شیفته خودش کرده در تو هم هست ولی نمیخوای ببینیش... یکیش خوشگلیشه که تو من نیست. یکی دیگش تیزهوشیه فوق العادشه که تو من نیست. خنگ نیستم ولی مثل اونم نیستم. و خیلی چیزای دیگه که باعث جذب من به ایشون شده.
    ببینید من نمیخواستم خودمو با ایشون مقایسه کنم که اصلا کار اشتباهیه ولی شما میگید اون چیزای اون فرد که شیفتش شدی رو تو خودت جستجو کن. همه آدما مثل هم نیستند و من هم به ایشون حسودیم نمیشه اتفاقا لیاقت این نعمتها رو داره.

    خانوم سرافراز شما خودتونم میگید ندیدید همچین شخصیو تا حالا. ولی من دیدم. اگه کمک میکرد به مشکلم حتما آدرس دانشگامونو میدادم خودتون ببینید بعد میفهمیدید دارم چی میگم.
    من در مورد ایشون یک ذره هم اغراق نکردم که هیچ خیلی چیزها رو هم نگفتم تازه. دیگه هم بیاید دربارش صحبت نکنیم.

    آقا حامد من که نوشته بودم تا قبل از اون حادثه هم درسم خوب بود هم اجتماعی بودم. اما بعد اون حادثه انگیزه برای درس خوندن نداشتم نه اینکه تنبلی کرده باشم و حالا اون مشکل رو بهونه کنم. اتفاقا تو بعضی کارا که سخت ترم بوده ولی چون علاقه داشتم و صد البته انگیزه مثل ساختن یه برد الکترونیکی خفن برای همون دوستم خیلی هم کوشا بودم.

    انگیزه میخوام برای درس خوندن... میدونید چرا ندارم؟ چون دوست دارم بمیرم.

    همتون فکر میکنید دچار توهم شدم. تنبلی کردم. و مقصر بدبختیام خودم بودم و دنبال بهونم. اینجوری بیشتر بهم ریختم.
    انگار به مطالبی که تا حالا نوشتم باور ندارید.
    خدا خودش میدونه چقدر مظلوم بودم.

    لطفا دیگه بیاید دنبال مقصر نباشیم. راهکار عملی و جز به جز میخوام.

    راستی یه سوال هم داشتم جواب ندادید:

    اعتقاد دارم روزهای خوشی در پس این سالها هستش. اگر چه اوضاع در ظاهر داره بدتر هم میشه. به نظرتون یه خیاله فقط؟ یا بالاخره میرسه اون روزا؟ به نظرتون لیاقتشو دارم؟ یا تنبلی کردم؟


  15. 2 کاربر از پست مفید 1nafar تشکرکرده اند .

    1nafar (جمعه 09 دی 90)

  16. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array

    RE: خستم. خیلی خستم.

    داداشي؟ اصلا متوجه منظور من نشدي! اولا من هيچ تمايلي به ديدن اون پسر بقول تو زيبا ندارم. من نه كم سن و سال هستم نه بي تجربه! زيبايي براي من تعاريف خاصي داره... شما زيبا از نوع پسرش ديدي من از نوع دخترش ديدم... اونقدر زيبا كه دوست نداشتي لحظه اي ازش چشم برداري... حالا من به عنوان يه دختر بايد مي زدم توي سر خودم اي واي چرا من اونجوري نيستم؟! نه!
    معيار زيبايي براي من با زيبايي ظاهر خيلي فاصله داره. يك تناسب كلي در چهره براي قضاوت من كافيه... اما من مجموعه اي از رفتار و منش فرد رو معيار زيباييش قرار مي دم. IQ بالا هم مي تونه جاذبه براي فرد ايجاد كنه اما بازم كافي نيست. تناسب اخلاقي، كرداري، محبت، هوش هيجاني بالا، درك و ايمان به خدا مي تونه براي من مجموعه اي از زيبايي يك نفر باشه و اينها هم ابدا براي انساني مثل تو دست نبافتني نيست.

    خداوند در قرآن مي فرمايد:
    " إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا "

    يعني:
    خدای رحمان کسانی را که ايمان آورده اند و کارهای شايسته کرده اند، محبوب همه گرداند.

    پس مي بيني محبوب شدن و عزيز شدن ربطي به اينكه چقدر خوشگل و چقدر باهوشي نداره.
    اينجا كسي شمارو سرزنش نكرده... فقط از شما خواستند بلند شي و خودتو پيدا كني و اين ابدا به معني سرزنش نيست. بلكه درك خوبيهاي ذاتي شماست.
    برادرم... زيبايي ظاهري فنا شدني هست ولي اخلاق و پشتكار و موفقيت ماندگاره و اون هم چيزي نيست كه ارثي باشه و مختص دوست شما! براي همينه كه ميگم شما هم مي توني همونقدر محبوب و زيبا باشي.
    اون روزهايي كه ميگي و در انتظارشي قطعا مياد. چرا كه نه؟ حتما هست. بهت قول ميدم. فقط يك شرط داره... خودتو دوست داشته باش... برو جلوي آينه و فرياد بزن "من خودمو دوست دارم! من عاشق خودمم!"

  17. 6 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    سرافراز (جمعه 09 دی 90)

  18. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1389-12-08
    نوشته ها
    390
    امتیاز
    3,339
    سطح
    35
    Points: 3,339, Level: 35
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,374

    تشکرشده 1,334 در 350 پست

    Rep Power
    53
    Array

    RE: خستم. خیلی خستم.

    سلام یک نفر عزیز

    مطمءن باش میرسه چرا که نه؟
    اصلا قانونش همینه

    بعد از هر ناراحتی وغم پشت سرش آرامش و خوشی هست,مطمءن باش

    اصلا هم خیال نیست وبدون که لیاقتشو داری

    توصیه ی عملی میخوای,اگه بگم عمل میکنی؟

    به نظر من,درست رو حتما ادامه بده و اصلا نگو من مدرک معدل کاردانی بگیرم,این چه حرفیه آخه؟

    همت کن و الان بشین بخون و مدرک کارشناسیتو بگیر
    باور کن چند سال دیگه پشیمپن میشی

    تو میتونی واین قدر هم نزن تو سرت این جوری شد اون جوری شد

    به هر حال واسه هر کس در زمانهای مختلف شرایطی پیش میاد که مثل شما میشه,حالا هر کس یه جوری
    ولی این ما هستیم که با تصمیمامون آینده رو رقم میزنیم و گذز زمان بهمون نشون میده که آیا تصمیماتمون درست بوده یا نه

    یکی از همین تصمیم ها به نظر من در نقطه ای که شما هستین ادامه تحصیلتونه وگرفتن مدرک کارشناسیتون نه معادل کاردانی,اصلا هر چه قدر هم گذشته باشه و شاید شما نتونسته باشین تعداد واحدهای لازمه رو پاس کنین,اشکال نداره از الان که میتونین.

    در مورد بقیه ی چیزها هم به حرفای دوستان عزیز حتما فکر کنید

    در ضمن رو امضای من هم که این پایین هست خوب فکر کنید





  19. 3 کاربر از پست مفید شوکا تشکرکرده اند .

    شوکا (شنبه 10 دی 90)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 94, 19:18
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 تیر 93, 10:16
  3. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.