به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 15 نخستنخست 12345678910111213 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 144
  1. #21
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    خوب به شکل کلی بعد از خواندن متن های شما دوستان نکاتی به ذهنم رسید که در تکمیل sci محترم عنوان می کنم


    اگر ما تغییر می کنیم و در راه سازندگی قدم بر میداریم لطفی است که در حق خود کرده ایم و نه دیگران .
    تغییر می کنیم چون خودمان به این تغییر و رفتار جراتمندانه و غیرمنفعلانه و.............نیاز داریم .


    اما در مسیر تغییر و زندگی وقتی که تاثیرگذار و موثر قدم بر می داریم قطعا دیگران تحت تاثیر ما قرار خواهند گرفت اما گارانتی صد در صدی وجود ندارد . و اگر تغییر اتفاق بیفتد در دیگران مقدارش بسیار ناچیز است مگر اینکه آنها تحت تاثیر شخصیت شما دلشان بخواهد پروژه ی تغییر را در چرخه ی زیستی خود وارد کنند . اینگونه شما همانند یک لیدر حرکت کرده اید و...............( دقت کنید گفتم حرکت لیدر نه فقط حرف زدن ونه تنها بالای منبر رفتن و ..........)‌حرکت مجموعه است ( مجموعه ای فکر - احساس - عمل و هارمونی میان آنها در بالاترین سطح ممکن که برای شخصیت شما تعریف می شود )‌

    چرا که هیچ چیز در این دنیا مطلق نیست و حساب احتمالات را باید در نظر بگیریم که این احتمالات در اینجا برای ما نوید بخش است .( تاثیرگزاری بر شخصیت فکری و احساسی و عملی دیگران )

    اگر شما خودتان را محدود به رفتار طرف مقابل و دریافت از بیرون بکنید بعد از مدتی در طی پروسه تغییر دچار یاس و ناامیدی می شوید و از یک دست بودن رفتار و احساس و افکار دست می کشید چرا که طرف مقابل مثلا بازخوردی که مد نظر شما بوده را نشان نداده! ( پس در پذیرش افراد بیرونی خانواده هستیم )


    و نکته ی بسیار مهمی که واقعا در فرهنگ ایرانی جایش خیلی خالی است فرهنگ کار گروهی و تیمی است البته ادعایش را عرض نمی کنم که همه مدعیان خوبی هستیم اما در عمل از محیط خانواده تا کار و .............شما چنین روحیه ای کمتر می بینید . اکثریت به دنبال شکست یکدیگر هستند و زور گویی و........فاکتورهای بسیار خوبی برایشان شده و چون منفعت شخصی دارد در نتیجه با عوامل نادرست رفتاری و........روبه رو هستیم اما ما در پذیرش حتی عدم کار گروهی در جامعه خود هستیم و به شکل فردی سعی می کنیم فرهنگ سازی کنیم . ( به این نکته اشاره کردم چرا که به نوعی سبکتکین و جان سخت و بهار به این عدم درک در محیطهایی که با سئوالهایشان به تصویر کشیدند وجود دارد )‌

    هفت عادت مردمان موثر ( چرا که این دوستان سعی دارند موثر باشند )
    http://www.hamdardi.net/thread-11340.html



    برای درک کار گروهی
    http://www.hamdardi.net/thread-12447.html


    و باز نکته ی مهم عدم پذیرشی است که اکثرا نگاه ما را بیرونی می کند و باز رد پای عدم پذیرش در جای جای سئوالها وجود داشت


    برای درک فضای من خوب - تو خوب
    http://www.hamdardi.net/thread-12849.html


    و یک کف مرتب و همراه با سوت و هورا برای خودمان که در نتیجه ی استارت سبکتکین یک تاپیک پر بار و خواندنی و اثر بخش و موثر در تالارمان ایجاد شده که به درد همه می خورد ( این یعنی مفهوم یک حرکت سازنده جمعی )‌


    مرسی سبکتکین برای شروع تغییرات بزرگی که برای خودت و زندگی ات آغاز کرده ای
    مرسی sci که از سبد مهارت و دانش و آگاهیت در اختیارمان قرار دادی ( کلا دهنده ای . فکر کنم در زندگی شخصی هم آدم دست و دلبازی و پر حوصله )‌
    مرسی جان سخت از هوش و ذهن و تجربه ات که با سئوالهای خوب مسیر خوبی به تاپیک دادی
    مرسی بهار گلم که می خواهی از این سن بیاموزی و آینده ای روشن را برای خودت بسازی
    مرسی بالهای صداقت به دلیل حضورت و دلگرمی و نقشی که در تاپیک داشتی
    مرسی tasnime_elahi
    مرسی شوکا
    مرسی یک زن امیدوار
    مرسی گل مریم
    مرسی فرشته ی مهربان
    مرسی shamim_bahari2
    مرسی خارپشت
    مرسی ویدا@
    مرسی sali1987
    مرسی mahi91
    مرسی گلنوش67
    مرسی عسل من
    مرسی حامد
    مرسی سرافراز
    مرسی .................که به ما پیوستی

    این همراهی ها بی علت نیست . نقش هر یک از ما در زندگی عادی است . گاهی بعضی در یک گروه سکوت می کنیم اما هستیم در حمایت هم هستیم . پس در همین فضا هم می توانم خیلی چیزها را تمرین کنیم و یاد بگیریم و در زندگی واقعی وارد چرخه ی زیستی خود کنیم .و این همراهی ها به این معنا نیست که ما آدم های بدون نقصی هستیم اما افراد یک گروه همدیگر را و ضعف های همدیگر را پوشش می دهند و نقص ها را بزرگنمایی نمی کنند . ............





  2. 13 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (شنبه 03 دی 90), barani (چهارشنبه 07 فروردین 92)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    سلام جناب sci عزیز
    امیدوارم به تایپک شاگرد قدیمیتونم یه سری بزنید

    من یه سوال داشتم :
    گاهی وقتا بعضی مسائل به خاطر گذشته تلخ و تکرار زیادش خودش به نوبه خودش بار منفی داره چه برسه به مطرح کردنش به روش جراتمندانه در رابطه به این مسائل باید چی کار کرد
    بعضی مسائل تو زندگیه من هست که حتی اسم مسئله خاص که می اد تنش و اضطراب جلوترش می ره و خاطرات تلخ اون مسئله جلوی چشمان هم من و هم همسرم تداعی میشه و اجازه بحث و درخواست جراتمندانه رو نمی ده....
    در رابطه با این جور مسائل چه باید کرد.
    چه بسا سکوت و حرف نزدن در مورد اون مسئله هم فقط کمک به منفعل شدن بیشتر می کنه
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  4. 3 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (شنبه 03 دی 90)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 اردیبهشت 92 [ 17:11]
    تاریخ عضویت
    1390-7-17
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 475 در 135 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    منم سوال دارم ... اينقدر هم به خاطر اين تاپيك هيجانزده هستم كه نميتونم تايپ كنم..
    آقاي sci مشكل من اينه كه اول وقتي رفتار جراتمندانه نشون ميدهم شديدا عذاب وجدان ميگيرم به خصوص در ارتباط با خانوادم
    دوم اينكه من همش درگير مقايسه هستم (قبلا هم گفته بودم) يعني به خيال خودم دارم اوليت اول رو خودم و شوهرم قرار ميدهم و با رفتار جرات مندانه موجبات آسايش جفتمون رو فراهم كردم اما بعدش پيش خودم احساس هاي بد دارم كه فلاني اين كار و كرد اما من نكردم و نه گفتم پس من افسرده هستم و اصلا به فكر خودم نيستم

    وااااايييييييييي نمونه اش ديروز ...ديگه دارم از اين قياس كردنها ديوونه ميشم و رفتارهاي جرات مندانه احساسم رو بدتر ميكنه... من به شدت به شدت تاييد طلبم

  6. 3 کاربر از پست مفید yekta_b تشکرکرده اند .

    yekta_b (شنبه 03 دی 90)

  7. #24
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    eghlimaعزیز

    مشکلی که بهش اشاره کرده ای مبحث تمبر جمع کردن است

    یعنی یا کاری برای کسی انجام داده ای و بازخورد مناسب نگرفتی
    یا طرف مقابل کاری انجام داده و یا نداده که باعث رنجش تو و یا همسرت شده . به این سلسله رفتارهایی که از اتفاقات در ما ماندگار می شود تمبر جمع کردن می گویند .

    گویی آلبوم تمبری داری از اتفاقات و رویدادها که احساسات منفی ترا تحریک کرده و با تلنگری می روی سر آلبوم تمبر و شروع می کنی به دوره کردن خاطرات تلخ و مرور و .......................

    همه ی این آلبوم تمبر مربوط به چه زمانی است ؟!‌گذشته .
    یعنی تمام شده و رفته .
    یعنی تو باید ازش درس می گرفتی و فقط تجربه ات را با خودت بر می داشتی و حرکت می کردی اما تو امروزهم یک آلبوم سنگین را حمل می کنی و هر از گاهی با تلنگری میروی سراغش و ورق زدن و دوره کردن و ...........

    این یعنی که اقلیما و همسرش نیاز دارند زندگی در لحظه را یاد بگیرند و تمرین کنند و برای آینده تا حدی که لازم است برنامه ریزی داشته باشند .

    چون در بخش آینده و ترس از بی پول شدن و بی خانه شدن و گرسنه ماندن و .........همگی حرفه ای کار هستیم ! پس تمرکز بر زمان حال از اولویت بالاتری برای ما قرار میگیرید . چیزی که بلد نیستیم و به ما یاد داده نشده . معمولا بر حسب آموزه های غلط یا در گذشته سیر می کنیم و یا در آینده . حال یعنی همین لحظه و آن .

    اولین کار و قدم اول رها کردن این آلبوم است و خصوصا تمبرهای طلایی که حتما در این آلبوم از آنها هم داری !‌

    تمبر طلایی نوعی خاص از تمبر است با ارزش بسیار بسیار بالا چرا که ما می دهیم که بگیریم .

    مثلا
    من برای تولد همسرم یا خانواده اش یک حرکت شگفت انگیز بزنم و کلی خودم را خسته کنم و .............هزینه کنم به این امید که مثلا تولد من هم از این خبرها خواهد بود غافل از اینکه مثلا آقای همسر ابدا تولدمن یادش نبوده و .....................

    حالا بیا و درستش کن . حرفها شروع میشه .
    مثلا
    من که برای خودش این کار را کردم ! برای مادرش آن کار را کردم و کادو فلان تومانی خریدم که برای مامان خودم عمرا نخریدم و .......اما آنها روز عقدم هم با من چنین کردند سر مهریه بازی در آوردند . لباسی که دوست داشتم بخرم را نخریدند و بهانه آوردند گران است و ......................


    این اسمش میشه تمبر طلایی و ته آن هم معمولا می کشه به بازی روانی حالا " گیرت آوردم پدر سگ" " بازی قهر " و ... . یعنی خدمتی به خودت و فامیلت بکنم که تا عمر دارید فراموش نکنید و ...............اما این حکایت با یکبار خدمت رسیدن باز هم حل نمیشه و مدام در سیر تکرار قرار می گیره ! برای همه عمر تکرار میشه !چرا که طرف مقابل هم از این هنر بی بهره نمانده و طی زمان برای اینکه مقابله به مثلی بکند او هم از همین آلبوم و تمبر و تمبر طلایی برای خودش داره .


    راهش این است که این زمانی و این مکانی مسائل بررسی بشوند . وقتی تو سر فرمان را به طرف آلبوم نکشی و مسئله ی روز را مورد بحث قرار بدهی چرا نتوانی رفتار جراتمندانه داشته باشی ؟!‌
    شاید موقع گفتگو با یک نیش دار یک حرکت کنایه آمیز و ................سر فرمان ناخودآگاه به سمت آلبوم کشیده می شه و ..............و یا همسرت به نوعی به وادی بازنوازی کشیده میشه و احساس خطر می کنه که او را هم مجبور می کنه سر تمبرهای شگفت انگیزش بره و آنها را خرج کنه .


    به نظرم دوستان یک اشکال اساسی در نحوه ی جلو برد تاپیک وجود دارد و آن عدم دقت و به کارگیری و صرف زمان در مورد تک تک پستهاست . اگر با دقت و عملیاتی کردن هر یک پستها شما جواب خیلی از مسائل را بگیرید . می ماند بحث عملیاتی کردن و جایگزینی عادات قدیم با عادات جدید که پروسه ای زمان بر است و قاعدتا نباید سرعت تاپیک با این شدت پیش رونده باشد .


    قدری تفکر - قدری صبر - قدری سعه صدر - قدری نگارش نقطه ضعف ها بر اساس مطالبی که در پستها عنوان شده . این مطالب مال همه ی ماست و مختص سبکتکین یا آنی و ..........نیست . ما هر لحظه نیاز به بازبینی خودمان داریم . واقعا فکر کنید مشق شب است . تمرین است . این تاپیک یک کارگاه است . کارگاه درسهایی برای خود آگاهی و خودشناسی و ................عملیاتیش کنید . فقط طرح سئوال و جواب شنیدن مشکلات را حل نمی کند . این می شود کسب آگاهی خوب بعدش ؟!‌ما نیاز به مهارت و به کارگیری از توانایی داریم ............به این بخش لطفا دقت کنید . تالار خاصیتش این است که آگاهی ما را بالا می برد ولی بخش های دیگر کاملا به عهده ی خودمان است که به فعل تبدیل بشه


    yekta_b عزیز و نازنینم

    به جای خرج کردن هیجان دخترم

    قدری بر روی مطالب پستها دقت کن و عملیاتی کن چرا که پاسخ سئوال تو در دل مطالب عنوان شده هست نازنین . خصوصا من بد - تو خوبی که با واژه ی عذاب وجدان و.........ازش نام بردی

    وقتی تشخیص بدهی که چرا این اتفاق برایت می افتد راهکار یابی برای درمان و اصلاح بسیار آسان تر می شود .

    دقت و توجه داشته باش . به نظرمن باید روی این بخش خودت هم کار کنی .





  8. 9 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (شنبه 03 دی 90), barani (چهارشنبه 07 فروردین 92), she (یکشنبه 10 شهریور 92)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    با تشکر از خانم آنی و آقای sci که به واقع مطالب شگفت انگیزی رو یادمون میدن.منم سوالاتی دارم اما احساس میکنم به خوبی مطالب این بخش رو در زندگیم عملی نکردم.در تک تک جملات شما دو بزرگوار نکته های ظریفی هست که فی الواقع شاید کلید گمشده ی بسیاری از مشکلات قفل شده ی ما باشه.
    دیدم این جا همه میان سوال میپرسن(البته کار بسیار به جایی هم هست) اما من خواستم تشکر کنم و بگم مطالبتون واقعا برام مفید بود.
    خدا قوت...

  10. 4 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (یکشنبه 04 دی 90)

  11. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sci


    خانم بهار،
    شما از راهكارهاي داده شده مثل همدلي بهره هاي خوبي مي توانيد ببريد.. ببينيد بايد توجه داشته باشيد كه پدر شما و مادر شما، مورد كم لطفيهايي در زندگي بوده اند...

    بله.درسته.اما من نمیتونم جبران کننده کم لطفیهای زندگیشون باشم تنها میتونم درکشون کنم
    گاهي همين انسان كه حرف هيچ كس برايش مهم نيست تشنه محبت دخترشه... چون مادر شما،‌ شايد نتوانسته باشه براي او زن مورد قبولي بوده باشه و مهارتهاي زندگي رو كسب نكرده باشه...
    بله دقیقا همینطوره.نیازهای هیچ کدومشون با اون یکی برطرف نشده و در واقع همراه و همدل مناسبی برای همدیگه نیستن

    پس شما با افرادي كاملا شكل گرفته مواجهيد كه براي تغيير خيلي از فرصتها رو از دست داده اند و الان خيلي ديره... ضمن اينكه اونها طي اين سالها همديگر رو پذيرفتند و خودشون هم عادت كرده اند... پس اونها رو بپذيريد و بدونيد همه حرفهايي هم كه مي زنند مهم نيست!

    نه اصلا نپذیرفتن.هنوز با همدیگه در جدالند.هنوزدر حال نالیدن و ابراز اینکه اشتباه کردن با هم ازدواج کردن خصوصا پدرم.هنوزخودشون رو لعنت میکنن که چرا پا تو این زندگی مشترک گذاشتن و فکر میکنن نابود شدن
    .
    ..
    مثال: پدر شما، اصرار دارند كه به همراه آنها مهماني برويد:
    شما: من به دليل اينكه با دوستم قراري دارم كه قبلا برنامه ريزي شده نمي آيم!
    پدر شما به مادرتان: چرا نمي اد؟
    مادر شما: چرا نمي اي؟
    شما: چون من با دوستم قرار گذاشتم و اين قرار از قبل برنامه ريزي شده... سلام برسونيد و عذر خواهي كنيد!
    پدر شما: بيا بريم...
    شما: با همه احترامي كه براي شما قائلم و علاقه اي كه دارم باهاتون بيام،‌ اما با دوستم قراري دارم و نمي تونم كنسلش كنم! من رو ببخشيد پدر...
    مادر: بيا بريم دخترم،‌ لجبازي نكن! ببين الان بابات قاطي مي كنه!
    شما: ( همدلي مي كنيد) مي دونم خيلي دوست داريد بيام و بهتون خيلي خوش مي گذره... اما نمي تونم قرارم رو كنسل كنم! دوست دارم با شما همراه بشم،‌ اما متاسفم كه مجبورم نيام! هرگز پدر من اين كار رو نمي كنه... ولی دقیقا داره تو اون لحظه غر میزنه و میگه مسخرش کردم که نمیرم.ابروشون میره اینجوری و...
    حالا ادامش رو من میگم.پدرم به هیچ عنوان زیر بار نمیره و میگه پس اصلا مهمونی نمیرن.زنگ بزنید بهشون بگید نمیایم.و اونوقت مادرم با خشونت میگه من باعث این کار شدم و خواهر کوچیکم که به اقتضای بچه بودنش مهمونی دوست داره اشک میریزه و گریه میکنه که تقصیر تو شد مهمونی نمیریم.
    و دو حالت بیشتر نداره یا به زور مهمونی میرم یا باید اشک و گریه و زاری و غر غر رو تا چند روز تحمل کنم.
    این برنامه ای که چند بار اتفاق افتاده.دیدین؟پدر من مثل یه بچه 5ساله لجبازه

    و و و


  12. 3 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (شنبه 03 دی 90)

  13. #27
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    بهار؛
    من سعي كردم كاربرد صفحه خط خورده و تكنيك مورد نظر رو به شما توضيح بدهم.
    در مثالي كه زديم،‌ شما فرموديد كه پدرتون مي گويند كه اگر نياي ما هم نمي ريم،‌ خواهر كوچك شما گريه مي كنند و ..
    افراد پرخاشگر همواره تهديد مي كنند چرا كه تمركز اين سبك ارتباطي بر فرد قرار داده و نسبت به موقعيت بي تفاوتند..
    معمولا اين افراد وقتي در مخمصه مي افتند سعي مي كنند موقعيت رو تهديد كنند... نه تحليل! پس مي گويند نمي رويم مهماني! يعني موقعيت رو تهديد مي كنند... كه البته معمولا چون بسيار هيجان زده هستند،‌ موقعيت رو هم اشتباه تهديد مي كنند!
    شما بايد اين حق را براي آنها قائل باشيد كه بتوانند تصميم بگيرند و مهماني نروند! مسئوليت اين نرفتن با شما نيست و مستقيما با خود اون افراد است...
    و نبايد به هيچ وجه،‌ نسبت به اين موضوع عذاب وجدان داشته و ناراحت باشيد.
    نمي روند... بسيار خوب! شما مجددا اگر لازم باشه دليلتون رو عنوان خواهيد كرد...
    اگر در اين موقعيت،‌يعني زماني كه فرد پرخاشگر،‌ بعنوان آخرين سلاح،‌ موقعيت رو تهديد مي كنه،‌ شما موفق شديد خشم و عصبانيت خودتون رو كنترل كنيد و با حفظ آرامش خودتون،‌ تكنيك صفحه خط خورده رو ادامه بدهيد. تقريبا كار تمومه و موفق شده ايد!
    معمولا 21 يعني حدودا 3 هفته طول مي كشه وقتي شما جرات مندانه عمل مي كنيد ديگران عادت كنند و اين 21 روز گاهي بسيار سخت خواهد گذشت...
    اما اگر درخواست آنها منطقي بود و براي شما توضيح دادند و شما قلبا پذيرفتيد، مي توانيد تغيير عقيده بدهيد و بابت اين تغيير عقيده،‌ به هيچ كسي توضيح ندهيد! اين هم از حقوق فردي شماست!

    جوابي براي يكتا، جهت تكميل فرمايشات كارشناس محترم؛ آني عزيز؛
    ببينيد همانطور كه قبلا هم گفته شد و صرفا يادآوري مي شود،‌ شما جرات مندي رو ياد مي گيريد كه احساس بهتري داشته باشيد به واسطه گفتن احساسات و تمايلات خودتون بدون اينكه عذاب وجدان و ناراحتي داشته باشيد و نگران ناراحتي ديگران باشيد. هميشه ديگران حق دارند ناراحت بشوند و شما مسئوليت شاد نگه داشتن اونها نيستيد...
    پس از اينكه از جرات مندي و قاطعيت شما،‌ كسي ناراحت بشه، به هيچ وجه نگران نباشيد
    شما يك تكليفي داريد كه بطور جدي انجام بايد بدهيد! هر وقت مهارت جرات مندانه را بكار مي گيريد.. بنويسيد و از خودتون تقدير كنيد! خودتون رو دوست داشته باشيد لطفا!
    نكته مهم در شروع اين مهارت،‌ اينه كه با شروع جرات مندي توسط شما،‌ افرادي مثل همسر شما، كمي مواضع تدافعي و نامشخصي خواهند گرفت... اصلا و ابدا اهميت ندهيد... صبور باشيد! عادت مي كنند...

    اقليما، مطالب شما رو هم خوندم،‌ پست كارشناسي خانم آني كامل بود و چيزي براي اضافه كردن لازم نديدم

    سوالي بود بپرسيد...

  14. 15 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    barani (چهارشنبه 07 فروردین 92), del (یکشنبه 02 تیر 92), sci (یکشنبه 04 دی 90), باران بهاری11 (پنجشنبه 05 اردیبهشت 92)

  15. #28
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    بهار جان

    توضیح خیلی خوبی دادی و ممنون ازت

    چیزی که مسلم است اینکه پدر و مادر تو در حال بازی هستند و این بازی برایشان حکم عادت را پیدا کرده . که نه برایش کاری در جهت سازندگی می کنند و نه در جهت قطع این بازی وفقط نوازش گیری می کنند و به بدترین و بی ریخت ترین شکل نوازش گیری با آنچه البته از نگاه تو ( و کاملا از نگاه تو ) تعریف شد . چرا که راه دیگری برای دریافت نوازش و تائید وجود ندارد ..............نقش ها کاملا مشخص است .


    اما آنچه گفتم که می خواهم بگویم
    تو هم یک سر این بازی هستی . تو هم داری بازی می کنی . نوازش و تائیدآخر بازی تو را برات قرمز می کنم تا خودت تا حدی متوجه بشی .


    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار66

    حالا ادامش رو من میگم.پدرم به هیچ عنوان زیر بار نمیره و میگه پس اصلا مهمونی نمیرن.زنگ بزنید بهشون بگید نمیایم.و اونوقت مادرم با خشونت میگه من باعث این کار شدم و خواهر کوچیکم که به اقتضای بچه بودنش مهمونی دوست داره اشک میریزه و گریه میکنه که تقصیر تو شد مهمونی نمیریم.
    و دو حالت بیشتر نداره یا به زور مهمونی میرم یا باید اشک و گریه و زاری و غر غر رو تا چند روز تحمل کنم.
    این برنامه ای که چند بار اتفاق افتاده.دیدین؟پدر من مثل یه بچه 5ساله لجبازه



    این بخشی که برات قرمز کردم . از قبل تعیین شده است . در اصل تو هم می خواهی به نتیجه گیری برسانی که همینه که تو می گویی و ................پدر من مثل یه بچه ی 5 ساله لجبازه و ...............

    نمی گویم پدر تو بچه ی 5 ساله هست و یا نیست . چرا که در این مورد باید با خود ایشان صحبت بشه و ............

    اما خودت هم از این روش بازی دست بکش . روش هایت را تغییر بده . خواهی دید که فضای خانه و تشنج حاکم بر آن بسیار کم خواهد شد . کارهایی رااز جنس سازنده انجام بده که تا به حال نمی کردی . حرفهایی را از جنس سازنده بزن که تا به حال نزده ای . احساسی را از جنس سازنده خرج کن که تا به حال نمی کردی . با این کار نظم بازی را به هم می زنی و سیستم بازی روانی حاکم بر خانه به هم می ریزد و زندگی بهتر و قشنگ تری را تجربه می کنی . امتحان کن اما به شکل طولانی مدت و مستمر . ضمن اینکه من تمام تاپیک خودت را با دقت چند بار خوانده ام و این متن بر مبنای پست بالا + پستهای خودت در تاپیکهای خودت است


    نکته : آنچه دوست عزیز sci توضیح دادند چرخه ی بازی را به هم می ریزد و ...........

  16. 5 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (یکشنبه 04 دی 90), barani (چهارشنبه 07 فروردین 92), malakeh (دوشنبه 29 مهر 98)

  17. #29
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    جناب sci
    ممنونم.میدونم منظور شما ازاون مثال توضیح تکنیک صفحه خط خورده بود اما چون مثال جالبی بود خواستم رو همون مثال شرایطم رو کمی توضیح بدم.
    بله کلا یکی ازابزارهایی که پدرم خیلی استفاده میکنه تهدیده که تو تاپیک خودم با اسم دریغ کردن چتر حمایتی عنوان کردم.تهدیداتی که گاهی زبانا ابرازمیکنه و گاهی نه اما در 80 درصد موارد عملا انجامشون میده.
    خوب گاهی ترکش این تهدیدات مستقیما به من میخوره.
    ممکنه ازنظرمالی طرف رو کاملا تحت فشار بذاره.یا باهاش قطع رابطه کنه و غرغرکردنی که همیشه مثل یه ضبط صوت به گوش میرسه.اینا نمونه هاشه.
    درجدیدترین عملیات انتحاری هم تصمیم گرفته کلا سیستم اینترنت،وتلفن رو قطع کنه.خوب 50درصد احتمال داره اینکاررو بکنه و 50 درصد نه. من الان باید چیکار کنم؟
    دلیل ایشون:چرا ازاینترنت استفاده میشه؟چرا پیرزن همسایه استفاده ای ازتلفن نداره و ما داریم؟کلا معیارش مردم هست اونم کسایی که خودش گلچینشون میکنه.
    توجه:فقط زوم کرده رو اینترنت چون ما استفاده میکنیم اما به مثلا تماسهای بیشمار بین شهری و موبایل توجهی نداره.
    من ازش پرسیدم چرا یه نگاهی به این تماسها نداره؟(نمیدونم باید میپرسیدم یا نه؟کارم درست بود یا نه؟).جواب داد:نمیتونم هی ببینم کی ازتلفن استفاده کرده؟...................خوب استفاده من فقط اینترنته که نه زیاده و نه بیهوده و از تلفن زیاد استفاده نمیکنم..............حالا توضیح بدیم که با قطع تلفن هزینه قبض موبایلمون زیاد میشه یا استفاده از کافی نت سخت و زمان بر و هزینه بره.میگه به من چه؟هر کار میخواین بکنین.به من ربطی نداره.
    تصمیم گرفتم زیاد باهاش بحث نکنم و اگه اینکارو کرد منم کارهایی که دارم براشون انجام میدم رو قطع کنم.این کار درسته؟این کارو بکنم یا نه؟خوب نمیشه که اون هر کار دلش خواست بکنه و بگه به من چه.

    انی:
    منظورت اینه که تو ذهنم پدرم به عنوان یه فرد لجبازحک شده و من جوری باشون برخورد میکنم که به خودم ثابت کنم درست حدس میزدم و لجبازه؟
    خوب این چه نفعی برام داره؟اینکه بهم ثابت بشه پدرم لجبازه چه لذتی برام داره؟
    پدرم همیشه میخواد تو موقعیتی که اون تعیین میکنه ما فقط فرمانبردار باشیم و در صورت هر گونه تخطی حق یا نا حق مجازات بشیم.البته پدرم فقط با ما اینطور نیست توقع داره همه فرمانبردارش باشن اما ما بیشتر
    خوب این روش سازنده چیه؟مثلا در مورد همین موضوعی که گفتم.تلفن و..

  18. 3 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (یکشنبه 04 دی 90)

  19. #30
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: چگونه منفعل نباشيم ؟

    نوازشی که خودت به خودت می دهی نباید حتما از بخش آگاه وجودت باشد که دنبال که چی بشه ی آن هستی .

    احساس تو نسبت به پدرت گواه خیلی از مسائل از جمله نوازش و ......... برای رسیدن به اینکه بابا لجبازه و بابا بچه ی 5 ساله است و بابا خوب نیست و ......................است

    و اما



    آنچه از بابا در بالا تعریف کردی که نشان از بی مسئولیتی و بچه بودن نداشت بلکه تو تصویر یک بابای مستبد ( سازنده و غیر سازنده اش بعد از توضیحات بعدی تو مشخص تر میشه ) و مسئول و......را به تصویر کشیدی که در حال مدیریت اوضاع خانه است اما تو در وادی طراحی لجاجت در مقابل اخطار او ! ( به درست و غلط روش طرح مسئله بابا کار ی ندارم )‌



    حال بگذریم


    فکر می کنی دلیل این کار و یا اخطار چیست ؟!
    هزینه ی تلفن و فیش های سرسام آور و غیر مسئولانه ؟
    نداشتن پول و فشار مالی در شرایط فعلی ؟
    عدم حضور اعضای خانواده در کنار هم به دلیل استفاده از اینترنت و تلفن و ..........؟
    و...................

    پاسخ تو و بررسی منصفانه ابعاد مختلف خیلی شرایط گفتگو را تغییر می دهد . باید مشخص شود پدرت از جایگاه بی مسئولیتی شما این اخطار را داده یا اساسا آدم مشکل داری است که همین جوری سر هوا دلش می خواهد که برای خانه تلفن بخرد و برای تو کامپیوتر بخرد و.................اما یکدفعه هوس قطع کردن امکانات زندگی را می کند !!( این به نظر منطقی نیست )

    از ابعاد مختلف به این موضوع نگاه کن و بررسی کن و به جای طراحی بازخورد لجوجانه ببین پدرت از چه جایگاهی این اخطار را داده و هدفش از این اخطار چیست . بعد نسبت به موضوعی که ریشه یابی کردی با وی وارد گفتگو شو



    مثلا : هزینه ی این ماه خانه و بچه ها بالا بوده و فیش تلفن هم زیاد آمده و زیاد صحبت کرده اید . فشار مالی ناشی از این مسائل وی را به وادی اخطار می کشاند و...............( آیا از این جایگاه و جایگاه های مشابه به پدرت حق می دهی ؟!)

    بابایی من می فهمم خیلی زحمت می کشی و این ماه هم خیلی بهت فشار آمده و مشکلات کاری تو زیاد بود ه . ما هم استفاده ی درستی از تلفن نداشته ایم و یک هزینه ی اضافی شده روی شانه هایت . درک می کنم و واقعا ناراحتم به سهم خودم بهت قول می دهم از این به بعد حواسم به این مسئله باشد .

    ضمن اینکه بابا اگر این کار را بکنی نه تنها فشارمالی را کم نکردی بلکه سه خط موبایل من و مامان و ....به هزینه ها اضافه می شه و با استفاده ی کمتر پول آن خیلی گران تر می شه و...............من فکر می کنم باید از خط تلفن و .........درست استفاده کنیم و برای آن برنامه ریزی درست داشته باشیم و..................( اندکی تشویق و تائید و نوازش کلامی و .........)

    قبل و بعد صحبت های خودت هم به دقت به حرفهای بابا گوش بده . رنجش را ببین . دردش را ببین . خواستش را ببین و در تمام مراحل گفتگو در پی طراحی موضوع جدید و ساز مخالف نباش . یادت باشه تو خوب هستی و بابا هم خوب است . این زمانی و این مکانی . بدون احساسات آزرده گذشته . بدون قضاوت کردن . بدون مقایسه کردن و............

    مطمئن باش تلفن قطع نمیشه فقط یک برنامه ریزی مسئولانه خواهید داشت که تو و مادر و خواهرت هم مواظب میزان تماس ها و طول مکالمه و استفاده از اینترنت خواهید بود .................



    تبصره: پدر و مادر و همسران این روزها و با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و ............به واقع در فشار هستند و پول در آوردن سخت و خرج کردنش مثل آب خوردن شده



  20. 8 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (یکشنبه 04 دی 90), barani (چهارشنبه 07 فروردین 92)


 
صفحه 3 از 15 نخستنخست 12345678910111213 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.