به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 10 از 10 نخستنخست 12345678910
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 97 , از مجموع 97
  1. #91
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 مهر 92 [ 09:18]
    تاریخ عضویت
    1388-10-19
    نوشته ها
    1,262
    امتیاز
    11,056
    سطح
    69
    Points: 11,056, Level: 69
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,891

    تشکرشده 4,928 در 1,071 پست

    Rep Power
    142
    Array

    RE: تصمیم رو گرفتم و می خوام جدا شم، اما الان چه کنم؟

    پرسیده بودید، چرا زن داداشت باهات اینطور حرف می زنه؟ نمی دونم.
    من و شوهرم زیاد قهر داشتیم ولی معمولا اون از خونه قهر می کرد و می رفت. من هرگز حتی به برادرم از مشکلاتم چیزی نگفتم و اینبار هم که فکر می کنند بخاطر زایمانم اینجا هستم.
    حالا چرا او و شاید خیلی های دیگه اینقدر رفتار زننده ای با من پیدا کردند، شاید مادرم به انها گفته باشد، شاید شوهرمف مادرشوهرم، .... (نمی دانم دقیقا چرا و یا اصلا علتش پی بردن به مشکلات ماست یا ...)
    چندبار خواستم علتش رو بفهمم ولی نشد و دیگه دنبالش نیستم.
    ========================

    * من می خوام از شوهرم جدا شم و هیچ شکی ندارم.

    * خانوادم نمی خوان جدا شم نه بخاطر من، بخاطر آبروی خودشون. و من اینبار تصمیم گرفتم که به فکر خودم باشم و نه دیگران.

    اگه کمی حمایت شده بودم و 3-4 سال پیش جدا شده بودم. الان نه بچه طفل معصوم بود و همین که الان دیگه همه عادت کرده بودند. پس من باید یکبار این مراحل رو بگذرونم.
    ========================

    به شوهرم گفتم توافقی جدا شیم، قبول نکرد. نمی دونم جای امیدی هست مجدد باهاش صحبت کنم یا نه.
    ولی اگه ما حرف هم رو می فهمیدیم و قرار بود با حرف زدن به توافق برسیم، که سر زندگی کردن به توافق رسیده بودیم.

    پس سر جدایی هم داستانها خواهیم داشت.
    ========================

    من 2 راه دارم:
    1- می تونم برم خونه خودم و تا زمانیکه مراحل جدایی طی بشه اونجا باشم. (مطمئنا شوهرم راحتم نمی ذاره)

    2- هینجا خونه بابام بمونم و سرکوفت بشنوم. (اگه با زور بیرونم نکننذ)
    =======================

    مشکلات من:

    - یه بچه کوچک دارم که باید یکی نگهش داره، وقتی بیدار میشه تا تو بغل من شر نخوره آروم نمی شه، نگهداریش هم سخته.

    من نمی تونم تنها برم سراغ خرید خونه. (به دلایلی امکان زندگی تو خونه خودم نیست و از طرفی الان دست مستاجره)
    انتظار داشتم پدر و برادرم کمکم کنند.

    نمی تونم برم دنبال شکایت و کارهای جدایی به دلیل بچه.

    باید یکی لااقل کنارم باشه تا وقتی نیستم از بچه مراقبت کنه.
    (حتی ماه دیگه امتحان دارم!)
    =============================

    کم فکر و خیال داشتم حالا باید نگران جا برای زندگی هم باید باشم.

    کاش یکی کمی کمک فکری بهم بده و راهنماییم کنه.
    در ضمن من فقط 5 ماه مرخصی دارم و اوضاع کاریم هم اصلا خوب نیست.
    ==============================

    من مسئولیت این بچه رو قبول کردم بخاطر خود و خداش در صورتیکه قانونا و عرفا وظیفه ای ندارم و وظیفه پدرشه.
    اما پدرش چند روز یه بار چند دقیقه با زور مادرم میاد یکم با بچه بازی می کنه و یه آتیش به دل من می زنه و می ره.

    اگه بچه رو داده بودم به باباش، الان فرصت کافی برای همه کارهام داشتم. ولی بصورت بچه که نگاه می کنم دلم نمی یاد شیرش رو ازش بگیرم.
    نمی دونم اسمش احساسه یا مسئولیت (البته من می تونم بر احساسم غلبه کنم ولی از خشم خدا می ترسم)، اما هرچی که هست فعلا من رو تو این موقعیت قرار داده.

    اصلا نمی دونم چکار کنم بهتره؟!

  2. 2 کاربر از پست مفید هستی تشکرکرده اند .

    هستی (یکشنبه 27 آذر 90)

  3. #92
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: تصمیم رو گرفتم و می خوام جدا شم، اما الان چه کنم؟

    بلو دستات را از روي گوش هات و بردار يه كم به حرف اين همه آدم كه دارند دوستانه و خالصانه راهنماييت مي كنند گوش بده.

  4. 2 کاربر از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده اند .

    ليلا موفق (یکشنبه 27 آذر 90)

  5. #93
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 آذر 92 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1390-4-28
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    3,049
    سطح
    33
    Points: 3,049, Level: 33
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    955

    تشکرشده 950 در 237 پست

    Rep Power
    39
    Array

    RE: تصمیم رو گرفتم و می خوام جدا شم، اما الان چه کنم؟

    صبرکن عزیزم.صبر.

  6. کاربر روبرو از پست مفید tasnime_elahi تشکرکرده است .

    tasnime_elahi (یکشنبه 27 آذر 90)

  7. #94
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    145
    Array

    RE: تصمیم رو گرفتم و می خوام جدا شم، اما الان چه کنم؟

    خانم؛
    امیدوارم خوب باشید، هرچند زیاد سر و حال به نظر نمی رسید!
    نوشته بودید که تصمیمتون رو برای جدایی گرفتید. این خیلی خوبه! خیلی خوبه که تصمیم گرفتید.
    ما همه تصمیم می گیریم. اما آیا همه تصمیمات ما درسته؟ چطوری باید تصمیم بگیریم؟
    بر خلاف نظر خیلی از دوستان، اینجا کسی شما رو از جدایی و طلاق منع نمی کنه. بلکه همونطور که گفتم طلاق برای بعضی افراد نه تنها یک راه حله بلکه الزامیه! طلاق با همه بار منفی که داره یک گزینه است، یک گزینه مهم و گاهی یک راهکار اساسی!!!
    این خیلی خوبه که به این نتیجه رسیدید... اما آیا شما شرایط لازم رو برای نتیجه گیری و اخذ تصمیم نهایی ، دارید؟
    منظورم این نیست که ندارید... سوال کردم! همین! خودتون به خودتون جواب بدید...
    من معتقدم همانطور که خودتون گفته بودید یک بار هم برای خودتون تصمیم بگیرید و به فکر خودتون باشید... قرار نیست برای جبران اشتباه، دوباره اشتباه کنید.. حالا یا ماندن ، یا رفتن!
    شما قراره بعد از این خوشحال باشید... پس باید تصمیم صحیحی بگیرید!
    نوشته های شما رو هر بار، چند دفعه می خونم، به شدت هیجان زده هستید.. به شدت نگرانید و حق هم دارید
    شما آزرده هستید.. آرام نیستید و به شدت فیلتر می کنید! خب طبیعتا الان هر تصمیمی بگیرید... چه ماندن در این زندگی بی خودی، و چه طلاق، اشتباه و هیجان زده خواهد بود...
    خانم،
    خلق و خوی شما به دلائلی که در پست 55 گفتم، که منشا فیزیولوژیک داره و به دلیل تغییرات هورمونی است، در وضعیت خوب و مطلوبی نیست! قبول ندارید؟؟؟ مطمئن باشید!!! شما اگر به توصیه های فرشته مهربان در پست 46، من در پست 55، مدیر همدردی در پست 71، و آنی در پست 89 و دوستان دیگه در همین تاپیک، گوش نکنید افسردگی شدیدی می گیرید.. افسردگی ای که شاید به خوبی درمان نشه و راههای سخت و طولانی برای درمانش مجبور شوید طی کنید.. الان اختلالاتی رو تجربه می کنید که هنوز نیاز به دارو درمانی نداره... اما یه لحظه به خودتون فکر کنید! کاری که اصلا نمی کنید!!! شما اصلا به خودتون توجهی ندارید!! هیچ توجهی!!
    لازم نیست من و یا دیگران رو تهدید کنید... این فقط و فقط زندگی شماست! دیگران و اطرافیان شما، دوستان نزدیک شما، یه خورده ابتدا بی تابی می کنند و می ترسند و ناراحت می شوند... بعدش همه چیز عادی می شه و خودت می مانی و خودت! و نه هیچ کس دیگه!!!!
    شما جدا بشید و نشید حال من تغییری نمی کنه! اما اگر بتونید تصمیم صحیحی بگیرید حال من بسیار خوب خواهد بود... تصمیم صحیح الزاما ماندن نیست! تصمیمی است که کمک می کنه شما خوشحال باشید و بخندید!!
    شما در حال حاضر باید در گام اول آرامش خودتون رو بدست بیارید! وقتی آرامش بدست آوردید و راههای اخذ تصمیم رو بلد بودید... اون وقت تصمیم میگیرید که بمونید یا جدا بشید... (چگونه ماندن هم شرایط داره)
    در هر دو صورت چه ماندن و چه طلاق باید تصمیمی که می گیرید طوری باشه که مطمئن باشید درسته! و بعد از اون آرامش و خوشحالی رو تجربه کنید! قرار نیست تا ابد ناراحتی و اندوه و سرخوردگی داشته باشید...
    دقت کنید هیچ اصراری ندارم که تو این زندگی بمونید! شما در حال حاضر هر تصمیمی بگیرید چه ماندن و چه رفتن، به دلیل وضعیتی که دارید نادرسته! هرچند مختارید که اشتباه رو هزاران بار تکرار کنید... من نمی تونم جای شما تصمیم بگیرم و متقاعدتون کنم... نیازی هم به این کار نمی بینم..

    پس کاش و لطفا و تقاضا می کنم بدون اینکه فیلتر کنید:
    1. پستها رو بخونید! بخصوص پست 46، 55، 71 و 89 رو یک بار دیگر بخونید... نکات مهم و اصلی اون رو استنباط کنید و حتما یادداشت، دقت کنید چی می گم، نمی گم پرینت! نمی گم کپی در فایل! نمی گم فقط بخونید! می گم یادداشت، با دست خط خودتون روی کاغذ، یادداشت بفرمایید... تاکید کردم چون خیلی مهمه!
    2. پست دوستان رو بخونید.. برای شما خیلی وقت گذاشته اند!
    3. به تاپیکهای دیگر سر نزنید و در جریان مشکلات دیگران قرار نگیرید
    4. خودتون رو با وضعیتهای مشابه مقایسه نکنید
    5. به خودتون کمک کنید که به شرایط مطلوب جهت تصمیم گیری برسید!
    6. در جواب به نوشته های من پست نزنید!
    7. راهکارها رو اجرا کنید.. وضعیت معمولی نیست!

    و در نهایت :


  8. 8 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (سه شنبه 29 آذر 90)

  9. #95
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 مهر 92 [ 09:18]
    تاریخ عضویت
    1388-10-19
    نوشته ها
    1,262
    امتیاز
    11,056
    سطح
    69
    Points: 11,056, Level: 69
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,891

    تشکرشده 4,928 در 1,071 پست

    Rep Power
    142
    Array

    RE: تصمیم رو گرفتم و می خوام جدا شم، اما الان چه کنم؟

    دلم می خواست دوستان که برام وقت می ذارن و راهنمایی می کنن، فزض بر این بذارن که مساله جدا شدن من حتمیه ولی تا اجراش زمان می بره.
    این مدت باید یجوری طی بشه. برای روز 4شنبه وقت مشاوره گرفتم. هرچند تا به امروز مشاوره ها هم کمکم نکردن.
    یادم میاد بعد از عقدمون یه بار دعوامون شد و علی رغم مخالفت من همسرم اومد نزد خانوادم گفت. و بعدش هم آقا رفت قهر. (چند ماه) سرتون رو درد نمی یارم. اولین عیدی که متاهل شده بودم، و بهترین و خاطره انگیزترین روزهای نامزدهاست، من تنها بودم. شوهرم حتی یه عیدت مبارکه بهم اس ام اس هم نکرد.
    اون روزا رفتم پیش مشاور و گفتن طلاق نگیر از خواسته هات بگذر. گذشتم و برگشتم و عروسی گرفتیم. دوباره و سه باره و صدباره اختلافمون شد. اولین هفته ای که وارد خونه مشترکمون شده بودیم، کتکم زد. داشتم سکته می کردم. هیچ وقت فکر نمی کردم از شوهرم کتک بخورم. برام ثقیل بود، باور نکردنی..
    بعدها که باز رفتم مشاوره، بهم می گفتن چرا تو دوران عقد که مشکل داشتی جدا نشدی؟ چرا پدرت جدی برخورد نکرد؟ چرا، چرا، چرا...
    خوب اونزمان من مشاوره گرفتم ولی کسی اینها رو نگفت و بعد که گذشت برای گذشته نسخه می پیچیدن.


    می گین آرامش، می گم آرامش.
    اما کجا؟!
    تصمیم گرفته بودم که دیگه برنگردم خونه ام تا شوهرم به خودش بیاد. ببینه برای جدایی مصمم هستم. وقتی فهمید جدیم که هستم، اون موقع خود واقعیش رو نشون می داد. و اگه اصرار می کرد برای برگشت، شرط می ذاشتم که هرگز ازم نخواد با خانواده اش معاشرت کنم یا شایدم بریم شهرستان، نمی دونم.
    یه شرط سنگین که واقعا بشینه دودوتا چهارتا کنه.

    اما با شرایط دیشب، تمام معادلات من بهم خورد. مادرم میگه برو از این خونه.
    حسرت پدرهایی رو دارم که تا می شنون دخترشون کتک خورده، سریع دستش رو می گیرن و می برن خونشون.
    پدر من چی؟ مادر من چی؟

    برگردم خونه خودمون و اونجا این دوران رو تا جدایی بگذرونم؟
    نمی دونم عکس العمل شوهرم چیه، آیا راحتم می ذاره؟

    پیش ترها فقط دلم به صبح تا شبی خوش بود که تو خونه تنها بودم. خودم خانم خودم بودم و نوکر خودم. استقلال داشتم. بخدا هر زوز بابتش خدا رو شکر می کردم. اما شکر نعمت نعمتم رو افزون نکرد.

    مادرم صدبار به رخم میکشه که این چه مردیه. به زنش که عاطفه نداره به بچه اش هم نداره. اگه من به زور نکشمش اینجا، نمیاد لااقل بچه اش رو ببینه.
    اما حاضر نیست یکم مراعات کنه که دخترش از دست این مرد بی عاطفه خلاص بشه.

    می گید آرامش، می گم آرامش.
    کجا برم که آرامش داشته باشم؟ پیدا کردن جواب برای خودم که خیلی سخته.
    کاش یکی کمکم می کرد که این دوران که نیاز به آرامش دارم تا بجدایی عمل کنم، کجا بمونم

  10. 3 کاربر از پست مفید هستی تشکرکرده اند .

    هستی (دوشنبه 28 آذر 90)

  11. #96
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 آذر 90 [ 01:36]
    تاریخ عضویت
    1390-9-26
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    943
    سطح
    16
    Points: 943, Level: 16
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تصمیم رو گرفتم و می خوام جدا شم، اما الان چه کنم؟

    وای عزیزم تاپیکتو خوندم خیلی ناراحت شدم دلم برای بچه سوخت تو رو خدا ناراحت نباش سر خودتو گرم کن ورزش برو یوگا برو به بچه ت برس انشالله همه چیز دست میشه تو هم واسه من دعا کن

  12. #97
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array

    RE: تصمیم رو گرفتم و می خوام جدا شم، اما الان چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
    بلو اسکای نازنین


    عزیزم

    مهمترین نیاز تو الآن آرامش هست . پس روی این متمرکز شو ، فقط به اینکه آرامشت رو حفظ کنی .

    گام اول :

    برای حفظ آرامشت اولین و مهمترین گام توقف فکر و ذهنت از هر خاطره ، و هر موضوع ناراحت کننده ای هست ، حتی از تصور همسرت ( فکر کن همسر نداری و با پسرت تنها زندگی می کنی برای خودت و پسرت آرامش مهیا کن )

    گام دوم :

    از موقعیت های تنش زا پرهیز کن . حتی از شنیدن درد دل افرادی که دچار مشکل و مسئله هستند و سنگ صبوری می طلبند . خیلی محترمانه رد کن .

    گام سوم :

    به آنچه تجربه کردی بهت آرامش و نشاط و لذت می دهد بپرداز و از آنها بهره بگیر ( بستر سازی آرامبخش ) .


    گامهای بعدی را به مرور خواهم گفت ،

    عزیز دلم ترو خدا اما و اگر نیاری ها ... باشه ؟ قول بده شروع کنی به اجرا

    هر وقت هم فرصت کردی تاپیک زیر رو بخون . خیلی می تونه بهت کمک کنه ( البته به نظر من )


    http://www.hamdardi.net/thread-10711-lastpost.html

    پاورقی
    ======

    این پست کارگاهی هست . و می تواند به درد هر کسی بخورد ( به فراخور مسائلی که با آن درگیر است و نیاز به آرامش دارد ).

    این تاپیک به دلیل طولانی شدن قفل می شود


    بلو اسکای عزیزم

    اگر مایلی در رابطه با راه های کسب آرامش تاپیک باز کن که دوستان در این زمینه کمکت کنند . این موضوع الآن از نون شب هم برات واجب تره . اگر چنین خواستی بنده هم در آن تاپیک گام های بعدی را خدمتت خواهم گفت . البته اگر خواستی و مایل بودی . اوکی خودت برای من مهمه . تا خودت نخواهی سعی من اینه که پستی ارسال نکنم .

    .


  13. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 27 آذر 90)


 
صفحه 10 از 10 نخستنخست 12345678910

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 شهریور 93, 18:36
  4. موندم چه تصمیمی بگیرم؟ کمک کنید...............
    توسط yase sefid در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 شهریور 92, 10:55
  5. چه تصمیمی بگیرم؟
    توسط arah در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 17:52

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.