من همیشه سعی کردم محیط خونه روگرم ومرتب نگه دارم وبه ظاهرم برسم.هرچندکه اون دوست نداره من حتی توی خونه هم ارایش کنم.بااون حال که همسن وسالای منوشوهرم تازه ازدواج کردندشوهرم احساس پیری میکنه وحرفهای ناامیدکننده زیادمیزنه .وچون مدام سرکارشه خستگیشومیاره خونه ودیگه انرژی برای صحبت کردن وابرازاحساسات نمیمونه.وبعدازشام میگیره می خوابه.درموردفرزندگرفتن هم هروقت حرفش میشه دادوبیدادراه میندازه ومیگه اگه خدابخوادخودش میده واگه توازاین قضیه ناراحتی بروبشین خونه بابات.
علاقه مندی ها (Bookmarks)