من بعضي وقتا كه مهدي جونم مي ياد خونه و زنگ مي زنه گوشي آيفون را بر مي دارم و مي گم كيه؟ (آيفونمون تصويريه)
اونوقت مهدي جونم مي گه: منم باز كن.
دوباره مي گم: اسمت چيه؟
مي گه: مهدي
مي گم: من مهدي نمي شناسم. من فقط يك مهدي خندون مي شناسم . اسمت چيه؟
مي گه خب مهدي خندون.
مي گم قاه قاه بخند تا بفهمم خودتي وگرنه در را باز نمي كنم.
مي گه ليلا آبروم را بردي ترا خدا در را باز كن. منم كه در را باز نمي كنم. خلاصه از اون اصرار و از من انكار تا بالاخره قاه قاه بخنده.
بعد در را باز مي كنم و مي ياد بالا. طوري كه تا 5 دقيقه همينطوري داره مي خنده. بعدم لپم را گاز مي گيره و مي گه دختر شيطون. آخه اين كارها چيه تو مي كني.
هر چقدرم خسته و ناراحت و عصباني باشه با اين كار من ميخنده چون اگه نخنده در را روش باز نمي كنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)