زهرا جان سلام
یکم اروم باش
پست قبلی من رو نخوندی توش نوشته بودم چطور بری باهاش حرف بزنی و این دوری رو تموم کنی
یه بار دیگه بخونش. اول اینکه گفتی موبایلش دست خودش نیست و بهش دست رسی نداری اون همسر توئه بالاخره یه راهی هست برو دم مغازه ازش بخواه که بیاد بیرید یه جایی که بشه حرف زد برای اینکه گفتی میترسی پدر شوهرت رو ببینه اول اینکه تو زن پسرشی پس تصمیم گیری زندگیت دست توئه می تونی بری اگه پدرش هم بود به همسرت بگو بیا و اگه پدرش نذاشت خیلی راحت بگو پدر با تمام احترامی که برای شما قائلم اما می خوام با همسرم صحبت کنم مطمئن باش همسرت با شنیدن این حرف هم خوشش میاد هم کنجکاو که ببینه چی می خوای بگی
اگه باز دوست نداری اینکارو کنی بهتره انقدر از بیرون به مغازه زنگ بزنی تا بالاخره همسرت گوشی رو برداره اینکه غصه نداره ( البته من راه اول رو بیشتر پیشنهاد میکنم، ) به نظر من خیلی راههای دیگه هم هست اما خودت هم غرور داری یا اینکه می ترسی با اونا روبرو شی اگه درست میگم زهرا عزیزم تا کی ؟؟؟؟؟ بذار زودتر از این وضعیت در بیای
گفتم که این کاری که همسرت کرده اشتباه و زشت بوده و نه تضمینی هست که دیگه نکنه و نه میشه گفت که تکرار میکنه
مگه نگفتی همسر ت رو میشتاسی پس تو میتونی اینبار و بهش فرصت دوباره بدی اما اگه دوسش داری زودتر این فاصله رو از بین ببر تنها بودن مرد در این شرایط به نفع تو نیست
با زن امیدوار موافق حرف قشنگی زد یه زمانی رو برای خودت مشخص کن مثلا 6 ماه اما لطفا توی این 6 ماه تمااااام تلاشت رو بکن و خودت شوهرت رو بساز اون سن کمی داره و تو خیلی بالغ تری از نظر عقلی پس تو باید اونو بسازی
این مدت دادن لازمه
موفق باشی راستی پست قبلیمو دوباره بخون.
علاقه مندی ها (Bookmarks)