موضوع: اشتباه محض من

[align=justify]

گفت یعنی با خونواده بیام که نامزد باشیم بعد اگه همو نخواستیم بگیم نه؟؟

مگه هرکی بره خواستگاری فوری همون جلسه اول یقشو میگیرن بیا نامزد شو!!؟؟؟؟
واقعا اینو نمیفهمه یا خودشو زده به ...!!؟؟؟
هر آدم عاقلی اگه دنبال یه ارتباط و شناخت سالم باشه شعورش میرسه که شناخت توی جلسه خواستگاری درست ترین راه برای انتخاب یه دختر برای ازدواجه.
شما قصدت از ایجاد ارتباط چی بود؟ تصمیم داری ازدواج کنی؟
اگر تصمیمت ازدواجه و آمادگی پذیرش زندگی مشترک را داری حرف درستی زدی. محکم سر حرفت وایسا.
اگر قصدش ازدواجه مثل یه آقا پسر با شخصیت زنگ میزنه با خانوادت صحبت میکنه و اجازه میگیره برای خواستگاری و آشنایی. اگر بعد از چند جلسه آشنا شدین و مناسب هم بودید نامزد میکنید اگرم به تفاهم نرسیدین که هیچ. اگرم گفت دوستی به قصد ازدواج و این حرفا بگو شرایطشو ندارم و به هیچ وجه ادامه نده.
همونطور که دوستانم گفتن آدمایی که به اون سایتا سر میزنن هم اکثرا گزینه مناسبی برای همسری نیستن. سعی کن به هیچ غریبه ای چه توی دنیای مجازی چه واقعی اطلاعات شخصی زندگیتو ندی.
[/align]

ستاره جان سلام
من شخصا" فکر می کنم این صحبت ها بعدا" برات مشکل ساز میشه و گوشه ذهن طرف مقابل میمونه مخصوصا" وقتی گفتی رابطه جنسی داشتی من اگه جای شما بودم این رابطرو تموم میکردم تا خدایی نکرده عواقب ابن حرف ها دامنگیرت نشه در اینده

از همه دوستای گلم تشکر میکنم.ملاحت عزیزم تو راست میگی من خیلی سادم خیلی همیشه هم به همه زود اعتماد میکنم تفصیر خودمه
تمومش کردم بهش همون جا گفتم اگه میخوای بیا با خونواده اما قبول نکرد گفت نشناخته نمیتونم بیام بهونه آورد تابلو بود.تازه موقعی هم که دیدمش سرو گوشش میجنبید همش حواسش به دخترا بود .خیلی بی احترامی کرد حالا خیر سرش 30 سال هم داره.خیلی بدم اومد .دیگه از اون سایتا هم اومدم بیرون هیچ فایده ای نداشت

من خیلی تنهام این سایتا شده بود واسم مرهم

دوستای گلم تنهایی خیلی بهم فشار آورده.ایشون باز هم بهم زنگ زد و مدتی حرف میزدیمو از آخر من بهش گفتم اگه تمام اون حرفایی که بهت زدم راست باشه بازم مهری از من تو دلت میمونه/گفت آره
من واقعا موندم چیکار کنم .از طرفی مدام بهم میگه یه مدت باید باهم باشیم تا همو بشناسیم میگه تو با کوچکترین چیزی از من ناراحت میشی و برداشت بد میکنی
راست میگه من خیلی حساسم
الان دیگه با اون حرفا اصلا روم نمیشه برم ببینمش یا باهاش حرف بزنم.از طرفی هم موقعیت خوبی داره
ولی میگه نشناخته نمیام خواستگاری

سلام

وای نه نه نه هرگز هرگز
اشتباه نکن دختر
راهی که یکبار رفتی نتیجه ای نداد دوباره رفتن یعنی وقت تلف کردن یعنی هدر دادن روزهای خوب زندگی
شما خطت رو عوض کن دیگه اون آقا از آسمون میخواد پیداتون کنه؟

اگه قصدش ازدواج بود حتما میومد جلو تا نکنه یوقت شمارو از دست بده

اون آقا اولین روزی نبود که توی اون سایت بودش...وشما هم اولین دختری نبودی که باهاش بوده مسلما با دخترای زیادی در مورد ازدواج صحبت کرده و چه بسا هر کدوم رو به بهونه ای بلخره ول کرده و رفته سراغ دیگری

پس وقتت رو هدر نده

عزيزم شما كه ميگي سرو گوشش ميجنبه ! به شما هم كه بي احترامي كرده! بحث اون مسائل جنسي رو هم كه وسط كشيدي حتما اگه طرفت اهل سو استفاده باشه ميگه چه بهتر اين خانوم تجربه شو داشته و شايد نياز نباشه كه خيلي بهش اصرار كنم يا از اين جور حرفا ( البته نگفتم ايشون اينكارو ميكنه ولي ميگم وقتي بحثشو كشيدي وسط و اينطور گفتي كار ايشون براي سو استفاده كردن رو راحت تر ميكني) علاوه براين ممكنه در آينده به شما توهين هم بكنه و آخه دلت به چيش خوشه عزيزم؟

حالا اگه انسان محترمي بود يه چيزي ولي وقتي شما ميگي اينطوره حالا به خاطر خوب بودن وضعيت كه نبايد خودتو تو يه همچين دردسري بندازي؟
اين تاپيك رو مطالعه كن تا بفهمي طرف هرچقدر هم كه وضع ماليش خوب باشه وشرايط ازدواج رو داشته باشه (خونه و ماشين) بازم دليلي نداره كه بياد خواستگاريتون كه دلتون به اين خوش باشه
http://www.hamdardi.net/thread-18797.html

در ضمن اگه اين مسئله هم براتون حل شد و يه كسي به خواستگاريتون اومد ديگه اين قضيه معاشقه رو كه داشتين به هيچ كس نگين حتي خواستگارتون.... اگه ديدين واسه خواستگارتون خيلي مهمه كه شما اين مسائل توي گذشتتون نباشه كه خوب نميدونم اگه خيلي روي وجدانتون سنگيني ميكنه نهايت ميتونين خودتون به دلايلي ديگه خواستگارتون رو ردكنين ولي اگه ديدين اينطوري نيست و براشون خيلي مهم نيست ديگه اصلا لزومي نداره كه بگين يا اگه ديديدن واقعا ظرفيت و جنبشو داره در حد سربسته يه چيزي بگين كه ولي خيلي سربسته اينو گفتم واسه آينده ات كه به مشكل برنخوري....

ممنون دوستای گلم منم تو همین فکر بودم که حس میکنم خودمو با گفتن حقیقت خیلی خورد کردم و شخصیتمو غرورمو جلوش از دست دادم.اما ایشون هیچی دیگه از من نپرسید.شاید با خودش گفته دارم دروغ میگم ..نمیدونم
بارها میگم کات کنم اما میگم نکنه همین یه نفر یاشه و دیگه هیچکس نیاد آخه من با وجود اینکه خدارو شکر از نظر زیبایی چیزی کم ندارم هیچ خواستگاری ندارم.میترسم از این همه تنهایی
از طرفی دیدم دوستام با یه مدت دوستی و آشنایی به ازدواج رسیدن
به ایشونم گفتم با خونواده بیاد اما میگه من تا کسیو نشناسم نمیتونم برم خواستگاریش.مدام هم میگه خونوادت راضی میشن ما نامزد شیم بعد اگه به مشکل برخوردیم جدا شیم .فک کنم داره سرمو شیره میماله حس بدی پیدا کردم
شما راست میگین باید تمومش کنم اگه منو بخواد میاد وگرنه که وقتمو تلف کردم

نوشته اصلی توسط ستاره23

راستی اصلا هم حرفای ناجور احساسی به هیچ عنوان بهم نزده

سلام

1-دوست عزیز اگر قصد ازدواج داری که مثل اینکه داری در سایت های همسر یابی نهایتا به چیزی مثل دوستی می رسی و نه بیشتر و ای کاش بعضی روابط را می شد دوستی هم دانست که دشمنی در آن هست و فریب هست و دروغ هست و سو استفاده هست و خیلی چیزهای دیگر الا دوستی!

2- با کسی که می خواهی ازدواج کنی و حتی دوست پسر هم نباید از گذشته ی خودت صحبت کنی که این اسمش صداقت نیست...حماقت است...وقتی قصد به ازدواج کردی حتی خودت هم باید باور کنی که انگار این آدم اولین فردیست که به زندگی ات پا گذاشته...پرونده ی گذشته ات را ببند...تو قرار است به عنوان یک باکره ازدواج کنی...باکره هستی؟! هستی...خوب پس زیر نویس و پاورقی و اطلاعات اضافه دادن ممنوع...

3-به هر فردی همان اندازه اطلاعات بده که نیاز است و بیشتر اطلاعات بگیر تا اینکه بدهی...کسی که زیاد حرف می زند برای فکر کردن فرصت کمتری می دهد...

4- درد دل را بگذار برای مادرت ...برای پدرت ...برای خواهر و برادرت...نه برای هر تازه از راه رسیده ای که شاید یک روز خودش تبدیل بشود به یک درد جدید...با مادرت آشتی کن...دخترانی که با مادرشان آشتی نیستند و مادر را به رسمیت نمی شناسند خیلی جاها خیلی ها را جایگزین می کنند مثل دوست دخترشان یا پسرشان و کسانی که نه به اندازه ی کافی دلسوزند و نه حتی آگاه...

5- اینهمه حادثه های تلخ و حوادث ناگوار که برای اینهمه دختر اتفاق می افتد که در دام مردان فاسد می افتند برای همسایه فقط اتفاق نمی افتد! تو به راحتی می توانی یکی از آنهاباشی....

6- وارد شدن در رابطه با جنس مخالف هم مثل هر کاری نیاز به دانش و مهارت و تکنیک و مطالعه دارد...تو هیچ کدام را نداری....

7- این وب دادن چیه که مد شده؟! آدم به مرد غریبه که نمی داند با کدام چشم ناپاک ذل زده به او خودش را نشان می دهد؟ عکس می دهد به راحتی که هزار جور سو استفاده بکند از آن؟

8- تکلیفت را روشت کن با خودت ...همسر می خواهی یا دوست پسر؟
آدم به کسی که می خواهد با او ازدواج کند می گوید من قبلا با کسی بودم اما هنوز دخترم؟ یعنی قرار بود نباشی؟ تو با این حرف در واقع همان نقطه ضعفی که او باید مدتی وقت هدر می کرد تا بفهمد را دو دستی تقدیمش کردی...یعنی از من می شود سو استفاده کرد....من دختر باهوشی نیستم...قبلا سو استفاده شد اما نه انقدر که دختر نباشم...او هم پیش خودش می گوید خوب پس لازمه اش این دفعه وقت بیشتر و پشت کار بیشتر است!

9- این رابطه را تو از اول خراب کردی...درست بشو هم نیست ...ان آقا هم به هیچ عنوان با این اطلاعاتی که دادی و نحوه ی حرف زدنت به فکر ازدواج با تو نیست....
10- شما دختری هستی که احتمال به انحراف کشیده شدنت زیاد است عزیز دل...و مثل خواهرم به تو می گویم که اگر سرخود و بی مشورت و بی اطلاع مادرت پا در این رابطه ها بگذاری حتما عواقب سختی برایت خواهد داشت.
11- هیچ مردی عزیزم حاضر نیست دختری را به همسری بگیرد که راحت می شود از او سو استفاده کرد ...پس اگر می خواهی ازدواج کنی نه و ب به کسی بده نه عکس و نه از گذشته ات صحبت کن و نشان بده دختر محکم ،عاقل و نجیبی هستی...

خیلی خیلی ممنونم maryamp عزیز
حرفات تا عمق وجودم نفوذ کرد
من با مادرم مث یه دوستم
باهاش تموم کردم .میدونستم بهانه میاره خواستم اینجوری تمومش کنم گفتم با خواهرت دوست میشم بعد رفتو امدو اینا اما بهونه اورد که چطور میخوای اشنا شی باهاش گفتم خب بگو از هم دانشگاهیاتم قبول نکرد گفت مشکله
دیگه فهمیدم قصدش دوستی محضه گفتم تموم
بعدم گفت تو هی میگی ازدواج تا نشناسم که نمیشه گفتم اشنایی زیر نظرشون نه فرتی ازدواج.
گفت سنتی نمیخواد و این حرفا منم گفتم بای
خیلی ناراحتم
من خیلی حساسم نمیخواستم بیشتر از این دل بستش شم
همه چی تموم شد