RE: دوباره من با مشکلات همیشگیم......
سرافراز عزیز شما درباره اعتماد سازی و بعدبا احترام حرف زدنه من گفتید در مورد پدر شوهرم ولی اون موقع که پدر شوهر گرامی دستور میدن یا تصمیم می گیرند جوری که من حس می کنم برای همسرمم واقعا سخته نه گفتن و دلم بحالش میسوزه که وقعا گیر افتاده
یا رو میکنه به من میگه که جمعه مثلا فلان کارهای مارو بکنید من باید چی بگم
سکوت کنم
بگم نه
دیشب که داشت دوباره برای جمعه ی ما برنامه میچید و روی صحبتش با من بود من فقط سکوت کردم یه سکوت توام با نارضایتی کارم درست بوده
[align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]
علاقه مندی ها (Bookmarks)