به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 36
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 بهمن 91 [ 12:49]
    تاریخ عضویت
    1390-9-05
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    1,176
    سطح
    18
    Points: 1,176, Level: 18
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 74 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم

    از ناگفته های من به همسرم شاید بشه شاهنامه نوشت نه فقط یک تاپیک ....
    [poem] تو که آهسته میخوانی قنوت گریه هایت را میان ربنای سبز دستانت دعایم کن که محتاج دعایم من[/poem]

  2. کاربر روبرو از پست مفید zahra52 تشکرکرده است .

    zahra52 (سه شنبه 08 آذر 90)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 91 [ 20:35]
    تاریخ عضویت
    1390-5-12
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    1,889
    سطح
    25
    Points: 1,889, Level: 25
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    550

    تشکرشده 554 در 162 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم

    من اصلا حرف های خوبی در دلم سنگینی نکرده که به تو بگویم...
    دلم می خواهد بدانی چقدر پشیمانم...که قدر خودم را ندانستم...دلم اصلا برای تو نمی سوزد...برای خودم دلم می سوزد...که تو لایق من نبودی...خیلی شرمنده ام که خودم را دست کم گرفتم...برای این تن خیلی دلم می سوزد که 25 سال دست نخورده ماند اما آخر سپردمش دست هرزه ای که چه می دانست از چنگال چه گرگ ها که حفظ کردم خودم را...
    من زندگی را دوست دارم ....تو هرزگی را...این دو تناسبی با هم ندارند...و ای کاش به خودم زمان می دادم تا چهره ی واقعی ات را زودتر ببینم...خدارا شکر که 8 ماه بیشتر با تو نماندم...خدا را شکر که تو را سپردم به همان خیابانی که تا آخر عمرت از آن دل نخواهی کند! تو برای من یک عمر استخوان لای زخم می شدی...دوست نداشتم پدر بچه ی من تو باشی...تو را هرگز نخواهم بخشید ...سعی می کنم فراموش کنم ...اگر بشود ...ترجیح می دهم اگر تاوانی باشد هردو ما به اندازه ی سهممان آن را بپردازیم...
    به مادرم گفته ام که هر وقت دلتنگی ات را کردم یا دلم گرفت از دوریت در گوشم بخواند که تو چه بلاها بر سر من آوردی...که یادم نرود لایق ترحم هم نیستی...
    قرار نیست مثل یک احمق باشم که همیشه دیگران را می بخشد به خاطر تمام بدی هایشان و خودش را سرزنش می کند که شاید او لایق خوبی نبوده...من لایق خوبی ها بودم...تو توان ستایش لیاقت های مرا نداشتی...از آن راهی که رفتی دیگر هرگز برنگرد...به پشت سرت هم نگاه نکن...نه پلی مانده...نه دلی ...نه حرفی حتی...

  4. 7 کاربر از پست مفید هم پرواز تشکرکرده اند .

    هم پرواز (دوشنبه 07 آذر 90)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم

    دوست دارم بدونی که واقعا دو سال و نیم چقدر منو زجر دادی
    دوست دارم بدونی چقدر بی منطقی و هر چقدر آدم سعی می کنه منطقی باهات برخورد کنه باز تو بازی در میاری
    دوست دارم بدونی خیلی متنفر شدم امروز وقتی شنیدم رفتی حرفهایی که من به تو گفتم رو به خواهرت گفتی تحت عنوان درد دل!
    از این بچه بازیهات بدم میاد
    کاش بشه روزی که نباشی تو زندگیم
    واقعا ازت متنفرم

  6. 3 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (دوشنبه 07 آذر 90)

  7. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ليلا موفق
    وقتي با هم خوبيد (نه تو دعوا) كامل براش توضيح بده كه چي مي خواي و چي راضي ات مي كنه. و بعد هم ديگه غر غر را تموم كن.
    سلام لیلا جان دیشب به خاطر حرف تو باهاش حرف زدم هر چند اشکام می اومد اونم گوش داد و گفت همه مشکلاتمون حل میشه و کلی باهام همدردی کرد بازم از تو و بهار عزیز به خاطر این تاپیکش که به من یادآوری کردید که حرفای نگفته ام رو بهش بزنم و کمی آروم شم ممنونم
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  8. 6 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (دوشنبه 07 آذر 90)

  9. #15
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم

    زهرا جان شاه بیتهای این شاهنامه رو بنویس.من این تاپیک رو ایجاد کردم چون میدونم گاهی ادم وقتی دلخوریهاشو بگه سبک میشه و به همسرش اونقد که قبلا حس منفی داشته دیگه نداره برای همین راحتتر تصمیم میگیره و رفتار میکنه

  10. 2 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (سه شنبه 08 آذر 90)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم

    دلم می خواست بهت می گفتم از زمان اشناییمون تا وقتی که بالاخره با هم ازدواج کردیم من به اندازه تمام عمرم زجر کشیدم
    دلم می خواست بهت می گفتم ، واقعا زندگی ارزش این همه زجر کشیدن و داشت ؟!

    دلم می خواست بهت می گفتم که قبل از ازدواجمون ، بعضی وقتا ازت بدم میومد! ، بعضی وقتا ارزو می کردم تو هم مثل من درد بکشی! ، بعضی وقتا ارزو می کردم ای کاش هیچوقت نمی دیدمت !
    دلم می خواست بهت می گفتم وقتی دارم باهات حرف می زنم تو چشام نگاه کن ، وقتی یه جای دیگه رو نگاه می کنی دلم هزار راه میره

    دلم می خواست بهت می گفتم که اینقدر لباسای قهوه ای سوخته نخری ، اخه از این رنگ بدم میاد ! ولی خب بهت میاد ، حداقل کمتر بخر

    دلم می خواد بعد از ازدواجمون ، یه روز همه این ها رو بهت بگم
    اون روز ، دیگه هیچ فاصله ای بینمون نیست

  12. 6 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    meysamm (سه شنبه 08 آذر 90)

  13. #17
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم

    ازت ممنونم بخاطر همه تلاشی که تا لحظه اخر تو و خونوادت کردین تا با هم ازدواج کنیم ولی نشد.ازت ممنون که همیشه درکم میکردی ناراحتیمو حس میکردی تو غصه هام کنارم بودی.
    میخوام بهت بگم ازت ممنوم که اشتباه گذشتمو بخشیدی و فراموش کردی.ازت ممنونم بخاطر اینکه بیشتر ازاینکه بهم بگی دوست دارم میگفتی مراقب خودت باش و من نمیفهمیدم تو خونه چه اتفاقی قراره برام بیفته که هی اینو بهم میگی اما تازه فهمیدم وقتی ادم کسی رو دوست داره نگرانشه.همونطور که تو قبل ازعمل به اون سادگی نگرانم بودی و گریه میکردی که صبر کنم تا وقتی که تو هم بتونی بیای بالا سرم و ازم مراقبت کنی.هیچ وقت گریه هاتو قبل ازعملم فراموش نمیکنم.چقدر عصبی و ناراحت شده بودی.
    میخوام بگم تو خیلی ادم خوبی هستی اینو بهت گفته بودم.هیچی واسم کم نذاشتی.اینو بقیه هم بهم میگفتن.اما نتونستم اونجور که باید بهت بگم دوست دارم.معذرت میخوام همش میترسیدم پررو شی.نمیدونم چرا؟اما میدونستی من تورو دوست دارم.میدونی که منم چقد تلاش کردم که خونوادم راضی بشن اما نشد.ازت معذرت میخوام بخاطر همه توهینها و رفتارای زشتی که خونوادم باهاتون داشتن.میدونم که میدونی من همه سعیمو کردم.متاسفم
    تشکرام ازت بینهایته بعضیاش الان یادم رفت.اخ میخوام بهت بگم خسته ام.تن من بار این همه زجری که تو این مدت کشیدیم رو به سختی تحمل کرد.اما خوشحالم که هیچ کدوم هیچ جوره کم نذاشتیم واسه این وصلت اما شاید قسمت نبوده و گرنه خدا خیلی مهربونه.
    ازت تشکر میکنم که تو این مدت از گل نازکتر بهم نگفتی هرکاری خواستم انجام دادی و...دیگه اگه بیشتر بخوام بگم گریه ام میگیره.اشکام خیلی لوس شدن جلوی تو کمتر ازبقیه مقاومت میکنن.میخوام بگم بابت حرفای چندش اوری که دفعه اخر بهت زدم متاسفم.باور کن دیگه بریده بودم.خونوادم خیلی اذیتم کرده بودن.متاسفم.منو ببخش.
    دلم میخواد بهت بگم خواهشا الان حواست به خودت بیشتر باشه .مراقب سلامتیت باش.اونوقتا که همش کار میکردی و کار و کار و از غذا و خوابت میزدی که زودتر عروسی کنیم نمیدونی چقدر حرص میخوردم و دق میکردم که انقد خودتو اذیت میکنی.
    برو خوشبخت شو.این ارزومه.دیگه هم سمت من نیا.متاسفم که تیر خلاصو من زدم.مجبور بودم بخاطر خودت و خودم.تو خیلی خوبی لیاقتت یه زندگی خوبه.امیدوارم خوشبخت شی.چون ناراحتیت منو ناراحت میکنه.منم همه چیو گذاشتم کنار.این رو هم نوشتم که دیگه دلم به بهونه حرفای نزده بهت گه گاه یادت نکنه.خواهش میکنم خوشبخت و خوشحال باش

  14. 8 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (سه شنبه 08 آذر 90)

  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 فروردین 93 [ 16:08]
    تاریخ عضویت
    1390-6-01
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,322
    سطح
    29
    Points: 2,322, Level: 29
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 658 در 179 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم

    این روزگار درخور آدمی نیست
    درخور آدمی نیست
    كه بگویم
    جای تو خالی ...

    پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند***دیوار زندگی را زینگونه یادگاران
    وین نغمه محبت بعد از من و تو ماند***تا در زمانه باقیست آواز باد و باران


  16. 5 کاربر از پست مفید pk1365 تشکرکرده اند .

    pk1365 (سه شنبه 08 آذر 90)

  17. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم

    همسرم دلم می خواست بهت بگم که این واژه همسر چقدرررررررررررررر برام غریب شده این روزا....
    همسرم یعنی واقعا 4 روز گذشت

    خودت خواستی که من مجبور باشم

    برم جایی که از تو دور باشم

    تو پای منو از قلبت بریدی

    خودت خواستی که من اینجور باشم

    خودت خواستی که احساسم بشه سرد

    خودت خواستی کاریم نمیشه کرد

    می دیدم دارم از چشمات میفتم

    مدارا کردم چیزی نگفتم

    برام بودن تو بازی نبود و

    به این بازی دلم راضی نبود و

    از اول آخرش رو می دونستم

    تو تونستی ولی من نتونستم

    برات بودن من کافی نبود و

    حقیقت این که می بافی نبود و


  18. 2 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (سه شنبه 08 آذر 90)

  19. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اردیبهشت 91 [ 10:38]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    2,029
    سطح
    27
    Points: 2,029, Level: 27
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    46

    تشکرشده 46 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همسرم خیلی دلم میخواست بهت بگم اما نشد دلم میخواد بهت بگم

    خسته ام خسته می خوام چشمهام رو باز کنم و ببینم تمام این 6 سال یه خواب بوده یه خواب عمیق

  20. 5 کاربر از پست مفید hrahimi تشکرکرده اند .

    hrahimi (سه شنبه 08 آذر 90)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست حذف کاربری، خواهشمند است مدیران سایت توجه فرمایند
    توسط ترنم1 در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 آبان 95, 17:13
  2. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 20 خرداد 91, 14:03
  4. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.