اخه غرورم اجازه نمیده برم جلو چون تو دعوا زنگ زد به خانوادم و گفت طلاقش میدم و به خودم گفت کاری باهات میکنم که پدر مادرت به دست و پام بیفتن چون هر دفعه دعوا شده پدرم بهش زنگ زده و اشتی داده مارو عادت کرده منتظره یکی بیاد اشتی بده
می ترسم که عادت کنه همش از جانب من باشه
عزیزم این دفعه رو خودت پیش قدم شو نه پدرت یا مادرت یا...
غرور شما قابل احترامه اما اگه هدف اصلیتون اینه که همسرتونو از اعتیاد به الکل نجات بدین این راهش نیست.
برای چی عادت کنه همه اش از جانب شما باشه؟ببینید شما تا الان شیوه ی درستو پیاده نکردین برای همین بازخورد درست هم نمیبینید.این بار برگردید و سعی کنید که از راهش وارد شید
با اینکه امروز عید بوده به جای این که بیاد خونه مشکلمون و حل کنیم رفته خونه مادرش
و همش احساس میکنم
با این کاراش می خواد منو جلو ی خانوادش کوچیک کنه
در مورد ایشون و خانواده شون نه ذهن خوانی و نه قضاوت منفی نکنید.
واقعا داره با کاراش زجرم میده منم تمام روز خونم و به فکر اینده وزندگیم هستم ونگران همه چی
احساس می کنم
دیگه امنیت ندارم یه جورایی احساس می کنم داره پشت منو خالی میکنه
خدایا کمکم کن من جز تو کسی و ندارم از کی کمک بخوام جز تو فقط صبر و طا قتم کمه
دوست عزیزم دلم گرفته
اخه چرا خدایا به همه ارامش بده به منم همینجور
من که گفتم باید صبور باشید.میدونمم خیلی سخته(من خودم آدم بی نهایت عجول و بی صبریم) اما مگه میشه بی تلاش نتیجه گرفت؟
به نظر شما برم چند روز خونه مادرم
از یک طرف می ترسم اوضاع بد تر بشه
به هیچ وجه این کارو توصیه نمیکنم.
اخه پس چرا اون منو نمی خواد ببینه منم دوست ندارم تو خونه ی بدون محبت باشم
من نظرمو قبلا گفتم.و فکر میکنم تنها راه واقعی که به حل مشکلاتتون کمک کنه همونه.
الان وقت مناسبی نیست که همسرتونو متوجه اشتباهاتش کنید.الان فقط باید تلاشتون در راستای جلب اعتماد ایشون باشه باید نقش فعال رو در زندگیتون داشته باشین و به این ترتیب میتونید به همسرتونم کمک کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)