به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    113
    Array

    RE: ازدواج دوم،مخالفت با بچه دار شدن

    چرا الان نمی بینیش؟.اینجور که خودت می گی وقتی همسرت می ره بچه شو ببینه تا برگرده دلشوره می گیری.خودت اونجا باشی که بهتره.شاید یه حرفای تلخی هم بشنوی ولی ثابت می کنی همراه همسرتی.البته به شرط اینکه بعد از برگشتن ازون جا خون به دل همسرت نکنی که چرا این حرفو زدن؟.این طور که معلومه خدا روشکر همسرت می دونه کار خانوادش اشتباهه درین جور مواقع باید سیاست داشته باشی اگه دربرابر توهین هاشون احترام بذاری همسرت روز به روز شیفتت می شه.قول میدم.اگه امکانش هست حتما حتما باهاش همراه شو

  2. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 تیر 92 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1390-7-28
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    370

    تشکرشده 371 در 137 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج دوم،مخالفت با بچه دار شدن

    نه متاسفانه امکانش نیست چون تو اون ساعت من سرکارم و اگه بخوام بعد از ساعت کاریم برم چون مسیرمون از هم دوره و ساعت پیک ترافیکه پس من نمیرسم
    اونها هم بسیار با سیاست هستند هرگز مستقیما چیزی نمیگن مثلا اینجوری عنوان میکنن وقتی همسرم میخواد برگرده خونه میگن اخی بچم داره غصه میخوره که باباش میخواد بره یه چیزایی اینجوری که همسرم احسلاساتش تحریک شه به گذشته برگرده که چرا الان نمیتونه کنار بچش باشه اینهارو از رفتاراش متوجه میشم از حرفهاش نه اینکه بخوام فکرخوانی کنم

  3. #23
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    113
    Array

    RE: ازدواج دوم،مخالفت با بچه دار شدن

    تا حدودی به اونا حق بده.اونا نگران نوشونن.می دونید که می گن نوه شیرین تر از بچه می شه.اونا دوست دارن بیشتر نوشونو ببینن.با اقامت شما تو استرالیا هم فاصله دیدارها به حداقل می رسه یا حتی نمی تونن دیگه نوشونو ببینن.پس مشکل اونا شخص شما نیست هر کسی جای شما بود اونا همین رفتارو انجام می دادن.
    تو به اندازه کافی مشغله داری.من فکر می کردم خانه داری که این چیزا میاد ذهنت.از همین الان تصمیم بگیر دیگه اصلا ازین فکرای منفی نکنی.نمی تونمم نداریم

  4. 2 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    رایحه عشق (دوشنبه 16 آبان 90)

  5. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 تیر 92 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1390-7-28
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    370

    تشکرشده 371 در 137 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج دوم،مخالفت با بچه دار شدن


    عزیزم داستان منو با دقت نخوندی قرار نیست بچه با ما بیاد استرالیا بچه تا 9 سالگی حضانتش قانونی به مادر خودش داده شده من و همسرم میریم استرالیا ضمنا ما بریم اونها میتونن بچه رو ببینن این حقو قانونی دارن بعدشم من که نخواستم همسرم از خانم اولش جدا شه و بچش اواره شه من داشتم زندگیمو میکردم کارمو خونمو همه چی داشتم اصلا قصد ازدواج نداشتم همسرم از اول ازدواج اولش با خانم سابقش مشکل جدی داشته با خانواده خانمش مشکل داشته بعدشم جدا شدن بعد از 1 سال از جدایی اونها من و همسرم با هم اشنا شدیم و به من پیشنهاد ازدواج داد بعد از یه مدت من قبول کردم خونوادشم خیلی از من خوششون اوم و خیلی از این ازدواج استقبال کردن و خیلی زحمت کشیدن واسه ازدواجمون حالا که 2 سال گذشته یادشون افتاده که ایکاش اینها از هم جدا نمیشدن خوب من چه گناهی کردم این وسط

  6. کاربر روبرو از پست مفید taranee تشکرکرده است .

    taranee (دوشنبه 16 آبان 90)

  7. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    113
    Array

    RE: ازدواج دوم،مخالفت با بچه دار شدن

    من می دونستم بچه نمی یاد استرالیا.فقط از حق قانونی شون خبر نداشتم.حالا از همه اینا بگذریم بالاخره می خوای از زندگیت لذت ببری یا می خوای همین طور ادامه بدی.بی خیال حرفاشون.تو همسرتو داری.مطمئن باش مردا مثل خانوما احساسی نیستن که با حرفای مادرش دلش رحم بیاد همسرشو برگردونه.اون وقتی به این نتیجه رسیده که نمی تونه با اون زندگی کنه نظرش بر نمی گرده.از حرفائی که راجع به اون گفته مشخصه
    حالا دیدی تاپیکتو خوب خوندم

  8. کاربر روبرو از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده است .

    رایحه عشق (دوشنبه 16 آبان 90)

  9. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 تیر 92 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1390-7-28
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    370

    تشکرشده 371 در 137 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج دوم،مخالفت با بچه دار شدن


    مرسی که خوندی ولی دلم گرفته رایحه عشق اصلا به این نتیجه رسیدم ازدواج دوم اشتباهه و پر از مشکلات همیشه اولویت اول شوهرم، خودشه بچشه و بعد من هستم

  10. کاربر روبرو از پست مفید taranee تشکرکرده است .

    taranee (دوشنبه 16 آبان 90)

  11. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 بهمن 90 [ 16:01]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    1,794
    سطح
    24
    Points: 1,794, Level: 24
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    762

    تشکرشده 768 در 239 پست

    Rep Power
    42
    Array

    RE: ازدواج دوم

    نقل قول نوشته اصلی توسط taranee
    با خودم تصمیم گرفتم دیگه چیزی نگم و زمانی که رسیدیم اونجا بلا فاصله ازش جدا شم که بدونه منم تو زندگیش اهمیت داشتمو بهم اهمیت نداد

    نقل قول نوشته اصلی توسط taranee
    احساس میکنم بچه داشته باشم خیالم از زندگیم راحت میشه چون واقعا از تنهایی و طلاق واقعا میترسم

    اگه از طلاق و تنهایی می ترسی چرا می خوای اونجا جدا بشی؟ اونجا که بدتره!

    البته می دونم از روی ناراحتی داری این حرفها را می زنی و بخش مهمی از نگرانیت واسه بچه دار شدنت به قول قدیمی ها محکم کردن میخ زندگیته. فکر می کنی با بچه دیگه طلاقت نمی ده.

    مگه همسر قبلیت با بچه ازت جدا نشد؟
    مگه همین همسرت بابجه از همسر قبلیش جدا نشد؟
    چرا فکر می کنی بچه جای پای تو را محکم می کنه؟

    ===========================

    در مورد رفتار همسرتون، احساس می کنم ایشون از بچه دار شدن نگرانیهای توی ذهنش هست. زمانی که بچه شون دو ماهه بوده جدا شدن. پس یک احتمال این هست که با همسر قبلی اختلاف داشتند و همسرشون هم با همین سیاست غلط بچه دار شدن سعی در رفع مشکلات داشتند که نشده و با اومدن بچه بدتر هم شده. طبیعیه که همسرتون تصویر ذهنی خوبی از بچه دارشدن توی ذهنش نباشه و بترسه.
    زمانی که یک نوزاد دوماهه است تمام توچه خانواده معطوف به این کوچولوی تازه از راه رسیده است و اصلا حتی وقت دعوا کردن هم ندارند. ببینید اوضاع چقد بین این دو نفر آشفته بوده که با یک نوزاد دوماهه طلاق گرفتند. احتمالا حتی زمان تولد بچه هم به جنگ و دعوا می گذشته وگرنه کسی که دوماهه کارش به طلاق نمی کشه ...

    نتیجه: همسر شما از بارداری همسرش و تولد دخترش خاطرات خوبی در ذهنش نیست. می ترسه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید شب نم تشکرکرده است .

    شب نم (دوشنبه 16 آبان 90)

  13. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 مرداد 91 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1390-10-27
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    866
    سطح
    15
    Points: 866, Level: 15
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج دوم،مخالفت با بچه دار شدن

    سلام عزیزم امیدوارم خوب باشی. من هم مشکل تورو دارم 3 ساله ازدواج دوم کردم خودم یک پسر دارم که پیش من نیست ولی شوهرم بچه نداره. توی این سه سال هم من زیاد بچه دوست نداشتم ولی اون گاهی یه چیزایی در مورد بچه میگفت و من هم دنبالشو نمیگرفتم ولی الان خیلی احساس تنهایی میکنم و بهش چند بار گفتم که بچه دار بشیم من خیلی تنها هستم ولی اون بهانه میاره البته ناگفته نماند که من آدم شکاکی هستم خیلی بهش گیر میدم فکر کنم از اخلاق من میترسه. میخوام این سئوال رو ازت بپرسم که شاید شما هم اخلاقی ازاین مورد داری که شوهرت میترسه بچه دار بشید. منم نمیدونم چیکار کنم اتفاقا منم سنم داره بالامیره میترسم دیگه زمانی اون بچه بخواد که من نتونم بچه دار بشم و به خاطر این منو طلاق بده چون خودش بچه نداره اگه بچه داشت بازم خیالم راحت تر بود. شما هم اگه تونستی من رو راهنمایی کنی ممنون میشم ازت.

  14. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 تیر 92 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1390-7-28
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    370

    تشکرشده 371 در 137 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج دوم،مخالفت با بچه دار شدن

    سلام لیلی فر جان

    عزیزم من شک و بد بینی ندارم با همسرم، من حس میکنم همسرم به این دلیل با بچه دار شدنم مخالفت میکرد که نگران این بود بعدها نتونه احساسشو کامل به بچه خودش بده و خونوادش هم زیار خوششون نمیاد ما با هم بچه دار شیم ولی از وقتی فهمیده که بچش دیگه هرگز برنمیگرده پیشش تمایلش بیشتر شده و خودشم خیلی دلش میخواد بچه دار شیم ولی گاهی مسئله رفتنمون به خارج از کشور رو بهونه میکنه و میگه اونجا بچه دار شیم اما چیزی که من فهمیدم اینه که خودشم قلبا دوست داره با هم بچه دار شیم و خدارو شکر مشکلم حل شده امیدوارم شما هم مشکلت حل شه سعی کن با مهربونی بهش بگی چون دوسش داری و زندگیتو دوست داری میخوای که پیوندتون ریشه دار شه

  15. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 مرداد 91 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1390-10-27
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    866
    سطح
    15
    Points: 866, Level: 15
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج دوم،مخالفت با بچه دار شدن

    سلام ترانه جان ممنون که جواب دادی. خوشحالم که مشکلت حل شده، انشااله هرچی از خدا میخوائی بهت بده. برام دعا کن


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.