به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 40
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 91 [ 20:35]
    تاریخ عضویت
    1390-5-12
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    1,889
    سطح
    25
    Points: 1,889, Level: 25
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    550

    تشکرشده 554 در 162 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: شوهرم 3سال بهم خیانت کرده

    عزیزم چرا شما تو خونه نشستی و بیکاری که مدام فقط یا گریه کتی یا فکر کنی اون کجاست؟ شما تحصیلاتت چیه؟ نمی تونی بری سر کار؟ شوهرت نظرش راجع به فعالیت اجتماعی شما چیه؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید هم پرواز تشکرکرده است .

    هم پرواز (یکشنبه 10 مهر 90)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اسفند 90 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1390-7-03
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,232
    سطح
    19
    Points: 1,232, Level: 19
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 79 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم 3سال بهم خیانت کرده

    سلام
    عزیزم همانطور که مریم جون گفت سعی کن از خونه بیای بیرون . بری سراغ کارهایی که دوست داری تا شاید روحیت عوض بشه .
    ولی بازم میگم باید یه تصمیم قطعی بگیری این نمیشه که هر وقت اون رفت بیرون تو بشینی گریه کنی و فکرای مختلف اذیتت کنه .
    فکر کن و تصمیم قطعی بگیر و با یه مشاور مشورت کن .

  4. کاربر روبرو از پست مفید سمانه .ج تشکرکرده است .

    سمانه .ج (یکشنبه 10 مهر 90)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 آبان 90 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1390-5-30
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,362
    سطح
    20
    Points: 1,362, Level: 20
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم 3سال بهم خیانت کرده

    سلام عزیزانم دیشب 11 شب اومد خونه باهاش حرف نزدم وخوابیدم خوب می دونه واسه چی ناراحتم ولی به رو خودش نمیاره .من دیپلم گرفتم ادامه ندادم چون بهم می گفت :من دیپلم دارم اگه بری دانشگاه مامانت تو رو بهم نمی ده منم ادامه ندادم .موقعی که اومد خواستکاری بیکار بود ولی بعد چند روز تو مصاحبه بانک قبول شد بهش گفتم دیدی پاقدمم چقد واست سبک بود.بعد یکسال گفت میرم دانشگاه ادامه بدم اینجوری حقوقم زیاد میشه وخلاصه رفت منم که از همون اولین سال فهمیده بودم که یکی تورندگیم وارد شده ولی نمیتونستم ثابت کنم یه روز بدجور دلم گرفته بود به خودم گفتم چرا دارم خودم رو داغون می کنم اولا که شاید اشتباه میکنم ثانیا اگه چیزی باشه خلاصه میفهمم.جرا اون درس بخونه من نخونم اون هیچی واسه ازدست دادن نداره کار خوب وادامه تحصیل وخونه ویکی رو داره ولی من چی تو این زندگی هیچی ندارم .خلاصه گیر دادم باید برم دانشگاه ورفتم الان ترم 3هستم معدلم هم 19ولی احساس می کنم دیگه نمی تونم ادامه بدم چند روز پیش به اصرار دوستم ایروبیک ثبت نام کردم ولی حوصله رفتن ندارم.شما می گید چیکار کنم نزارم فوتبال بره چون هفته ای 3بار می ره یا اینکه بی تفاوت باشم بزارم هرکاری میخواد کنه.اگه باهاش سرد رفتار کنم بهتر میشه ولی اون دختره اینقد زبون داره که نگو منم اگه پسر بودم عاشقش می شدم ولی دورو بودبهم خیلی چیزها رو می گفت ولی ازم می خواست به شوهرم نگم میگفت به شوهرت بگو خودت فهمیدی ومن به شوهرم می گفتم شوهرم می گفت اینا رو از خودت دراوردی .دختر خیلی زرنگی بود هرگز نمی بخشمش با اینکه می دونست شوهرم زن داره باهاش رابطه برقرار کرد چطور دلشون میادزندگی دیگران خراب کنن.من که تاحالا ازارم به یه مورچه نرسیده طلاقم بگیرم هرگز زندگی مردم بهم نمی ریزم

  6. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اسفند 90 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1390-7-03
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,232
    سطح
    19
    Points: 1,232, Level: 19
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    76

    تشکرشده 79 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم 3سال بهم خیانت کرده

    سلام
    نه عزیزم هیچ وقت اشتباه زندگیتو تکرار نکن . به هیچ عنوان درستو رها نکن . باید درستو بخونی اگه اونم رها کنی باز یه چیزی از دست دادی . که این وقتتو آزاد و فرصت فکر کردن به این چیزا رو برات فراهم میکنه .
    به نظر من اصلا درستو رها نکن و با همون جدیت قبلیت ادامه بده شاید بعدها به مدرکش احتیاج داشتی .
    یعنی موضوع اون دختر رو بهش نگفتی ؟ یعنی نگفتی که باش حرف زدی و اون بهت گفته ؟
    تمایل جنسی بهت داره یعنی ازت تقاضای سکس داره ؟
    کلاس ایروبیک هم برو اولش سخته ولی کم کم عادت میکنی و دوست داری که بری .
    به سوالام جواب بده ممنون
    موفق باشی .




  7. کاربر روبرو از پست مفید سمانه .ج تشکرکرده است .

    سمانه .ج (یکشنبه 10 مهر 90)

  8. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 91 [ 20:35]
    تاریخ عضویت
    1390-5-12
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    1,889
    سطح
    25
    Points: 1,889, Level: 25
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    550

    تشکرشده 554 در 162 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: شوهرم 3سال بهم خیانت کرده

    عزیز دلم الهیییییی من قربونت بشم... او اگه مشکل هر کدوم از ماهارو بخونی می بینی که وضع ما هم بهتر از تو نیست...آدم ضعیف جذابیتشو از دست می ده...آفرینننننننن معدل 19 عالیهههههه ...روزی رو ببین که تو ارشد و دکترا می گیری و شوهرت اونوقت باید بدوه تا بهت برسه شاید...اصلا نباید با اون خانوم حرف می زدی و خودتو بازیچه می کردی ...اینجوری تازه بهش حس رقابت می دی...و براش انگیزه ایجاد می کنی...اگر مطمئنی که شوهرت هنوز باهاش رابطه داره یکبار محکم و بدون گریه زاری بهش بگو تو می تونی فوتبال بری واز آزادی هات لذت ببری ولی اگه از این ازادی سو استقاده کردی بدون دیگه نباید روی من حساب کنی و دیگه از من هم انتظاری نداشته باش...سعی کن بهش نچسبی...سرد و بی تفاوت باشی و مرموز...اگه همه ی زوایای شخصیت ما آشکار باشه جذابیتمونو از دست می دیم...دوست گلم به اون و کاراش فکر نکن...بزار خودش بیاد طرفت...اصلا بهش گیر نده ...هرچی دوستاتو فعالیتاتو زیاد کنی و شادتر باشی و بیشتر به خودت برسی جذاب تر می شی ...تاپیک منو هم بخون اگه دوست داشتی...

    عزیز دلم الهیییییی من قربونت بشم... نو اگه مشکل هر کدوم از ماهارو بخونی می بینی که وضع ما هم بهتر از تو نیست...آدم ضعیف جذابیتشو از دست می ده...آفرینننننننن معدل 19 عالیهههههه ...روزی رو ببین که تو ارشد و دکترا می گیری و شوهرت اونوقت باید بدوه تا بهت برسه شاید...اصلا نباید با اون خانوم حرف می زدی و خودتو بازیچه می کردی ...اینجوری تازه بهش حس رقابت می دی...و براش انگیزه ایجاد می کنی...اگر مطمئنی که شوهرت هنوز باهاش رابطه داره یکبار محکم و بدون گریه زاری بهش بگو تو می تونی فوتبال بری واز آزادی هات لذت ببری ولی اگه از این ازادی سو استقاده کردی بدون دیگه نباید روی من حساب کنی و دیگه از من هم انتظاری نداشته باش...سعی کن بهش نچسبی...سرد و بی تفاوت باشی و مرموز...اگه همه ی زوایای شخصیت ما آشکار باشه جذابیتمونو از دست می دیم...دوست گلم به اون و کاراش فکر نکن...بزار خودش بیاد طرفت...اصلا بهش گیر نده ...هرچی دوستاتو فعالیتاتو زیاد کنی و شادتر باشی و بیشتر به خودت برسی جذاب تر می شی ...تاپیک منو هم بخون اگه دوست داشتی...

  9. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 آبان 91 [ 19:31]
    تاریخ عضویت
    1390-7-09
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    1,315
    سطح
    20
    Points: 1,315, Level: 20
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 25 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم 3سال بهم خیانت کرده

    عزیزم واقعا تحملش سخته. امیدوارم مشکلت زودتر حل بشه. تا اونجا که من میدونم نمیشه پرینت ایرانسل و خطوط اعتباری را گرفت. فقط خطوط دایمی را میشه پرینت گرفت. اونم تازه به کسی میدن که صاحب خط باشه. بهتره اول اطمینان پیدا کنی که هنوز با هم هستن یا نه؟ و بعد مدرک جمع کنی تا بتونی بهش نشون بدی که هنوزم باهاش رابطه داره.وقتی میره بیرون یا فوتبال خودت یا کس دیگری را بفرست دنبالش ببینه کجا میره. اگه با دختره هست ازش فیلم یا عکس بگیره.خواهرم به فکر آینده خودت باش. چقدر میخای بشینی گریه کنی و خودت را عذاب بدی. افسرده میشی و از زندگیت چیزی نمیفهمی. اگر هنوزم بهت خیانت میکنه مدرک جمع کن. اگه دوسش داری به یکی که ازش حساب میبره بگو تا باهاش صحبت کنه. اگر بازم ادامه داد بهتره با تهدید کردن اینکه مهریه اتو اجرا میذاری تهدیدش کن. اگرم نشد ازش جدا شو و با تحصیلات عالی برای خودت آینده روشن بساز. مهریه اتم بگیر.
    چرا زنی به این خوبی به پای یک مرد خیانتکار بسوزه. ؟؟؟؟ سر خودتو گرم کن و به کلاسای هنری برو. موزیک شاد گوش بده و به خدا توکل کن. و اینم بدون تا خودش نخاد نمیتونه از دختره جدا بشه. انشالله خدا بهت کمک کنه.

  10. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 04 بهمن 92 [ 23:53]
    تاریخ عضویت
    1390-7-02
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,769
    سطح
    24
    Points: 1,769, Level: 24
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    23

    تشکرشده 23 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم 3سال بهم خیانت کرده

    شما توکل به خدا چرا نمی کنید؟ توکل به معنای کار خود را به خدا واگذار کردن نیست، کار خدا را به خدا واگذار کردن است. شما کارتون رو پیش ببرید و مابقیش با خداست. اگر به خدا ایمان دارید، اونکاری رو که فکر می کنید درسته با قدرت هر چه تمامتر انجام بدید. شما کار درست رو انجام بدید خدا پشت و پناه شماست(مطمئن باشید). یقیق داشته باشید که هر لحظه به همه ما نگاه می کنه و مواظب ماست. اینکه کار درست چی هست، به درون خودتون رجوع کنید مطمئنا جواب رو خواهید یافت. دوستان هم که دارن راهنماییتون می کنند.
    عجب امتحان سختیست.....خدا انشالله کمکتون کنه که یقین دارم همین طور خواهد بود.

  11. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 آبان 90 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1390-5-30
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,362
    سطح
    20
    Points: 1,362, Level: 20
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم 3سال بهم خیانت کرده

    باتشکر ازهمه شما بخصوص سمانه ومریم عزیزم .مریم جون خیلی دنبال تاپیکت گشتم ولی پیداش نکردم واسه سمانه هم پیدا نکردم می خوام بیشتر توضیح بدم دوران عقدمون یکسال طول کشید توی این دوران چندتا اتفاق افتاد یه روز با شوهرم عروسی یکی از دوستاش رفته بودیم متوجه شدم بلوتوث گوشیش روشنه.خیلی عصبانی شدم وبهش گفتم خجالت بکش مجرد نیستی وزن داری وگفت اشتباه کردم منظوری نداشتم.وبخشیدمش .اتفاق دیگه این بود که یه روز بهم گفت یه مزاحمی دارم بیچاره اشتباه میگیره وپیش خودم باهاش صحبت کردوگفت خانوم اشتباه می گیری من زن دارم .من فکر کردم قضیه تموم شد تا اینکه فهمیده ام شوهرم رفته ببینتش داشتم دیونه میشدم که واسم توضیح دادکه دختره دست ار سرم بر نمی داشته منم یکی از دوستام رو باهاش دوست کردم ورفتیم که ببینتش .منم کوتاه اومدم.بعد دیگه چیزی ازش ندیدم وبا هم ازدواج کردیم .2ماه اول شوهرم یه دوست داشت که ازش متنفر بودم وهمه اش با اون میگشت 5ماه بعد دیدم یکم مرموز شده همش سرش تو گو شیش بود حتی مهمونم داشتیم باگوشیش ور می رفت فهمیده ام که یه چیزیش هست یه شب مونده بود به اولین سالگرد ازدواجمون که داشتم باهاش صحبت می کردم که فردا بریم اتلیه عکس بگیریم دیدم توجهی به حرفم نداره وداره اس ام اس بازی می کنه که اعصابم خوردشد گوشیش گرفیتم گفتم ازغروب می گی می خوام برم حموم ولی مدام داری با گوشیت ور میری .دیدم رفت حموم گوشیش رمز داشت ولی بلد بودم باز کردم دیدم توی پیش نویس نوشته بود:0سلام سانازی فردا سالگرد ازدواجمه می خوای بهت سور بدم)چون از دستش گرفته بودم فرصت نکرده بود ارسال کنه .وقتی خوندم تموم جونم یخ شد فکر نمی کردم اولین سالگرد ازدواجم همچنین کادویی بهم بده .وقتی ازحموم اومد گفتم این چی ؟فردا سالگرد ازدواجه منه بعد به یکی دیگه می خوای سور بدی.دیدم گفت اشتباه می کنی گوشیم دست دوستام بوده حتما اونا به دوست دختر شون اس دادن گفتم دروغ نگو .شماره برداشتم بادختره صحبت کردم کلی گریه کردم دیدم دختره میگفت اشتباه میکنی وادرس یه پسره رو میداد که با اون دوست بود که دیدم یکی از دوستای شوهرم بود.من خرم بی خیال شدم که بعد یکسال بازم بهش شک کردم .بقیه رو بعدا تعریف میکنم

    داشتم می گفتم بعد یکسال دوباره یهش شک کردم .تازه خونه خریده بودیم قرار بود بریم تهران واسه خونمون پرده بگیریم ما شهرستانی هستیم دیدم بهونه می گیره میگه بهم مرخصی نمیدن تو با بابا ومامانت برو من عصبانی شدم گفتم منم نمی رم همینحا میگیریم گفت نه عزیزم تهران تنوعش بیشتره .خلاصه راضی شدم برم قرار بود دوشنبه برم وپنج شنبه بیام دیدم به بابام گفت پنج شنبه وجمعه خیابونها شلوغن نیاین شنبه بیاین فهمیده ام یه غلطی داره میکنه هروقت ازتهران زنگ می زدم می دیدم تلفن2ساعت اشغاله وهمش خونه است در صورتی که من خونه بودم هرگز خونه نمی موند وقتی اومدم چیزی بهش نگفتم بع د یه هفته من دانشگاه بودم واسش زنگ زدم گفت تازه افوتبالم تموم شد اومدم خونه بعد یکساعت کلای پیچوندم اومدم دیدم داره تلفنی صخبت میکنه منو دید قطع کرد دیدم فورا تلفن زنگ خورد من برداشتم دیدم یه دخترست تا صدامو شنید قطع کردگفتم این کیه یک ساعته اومدی هنوز لباست عوض نکردی دوش نگرفتی یک ساعت ار دانشگاه دارم زنگ می زنم تلفن اشغاله قضیه تهرانم واسش گفتم گقت بازم داری اشتباه می کنی /دیگه مطمئن شدم که یه چیزی هست تا اینکه چند ماه بعدش که شب یلدا پارسال بود متوجه شدم که 2گوشی داره چون قبلا حموم می رفت گوشیش یازیر تخت بود یا توی کشو قائم می کرد ولی یه مدت گوشیش ازاد وبدون رمز گذاشته بود فهمیدام که یه گوشی دیگه داره.یه شب مونده بود به شب یلدا وقتی حموم رفت .رفتم سراغ لباسش وگوشی 2پیدا کردم وروشن کرده بودم دردم همون لحظه اس ام اس در مورد شب یلدا اومده.منم شماره برداشتم فرداش رفتم مخابرات.تا چندیا بوق خورد دیدم بله گفت وقبل از اینکه چیری بگم اسم شوهرمو صدا کرد تموم جونم شل شد منم گفتم فلانی نیستم حانوم فلانی هستم که قطع کرد زنگ زدم همه ماجرا رو واسه شوهرم گفتم بازم داشت زیرش میزد گفتم دیگه دروغ بسه من الو نگفتم اسم تو رو صدا کرد اینم دروغه نمی دونید چقد سخت بود می شنیدم دختره باعشوه اسم شوهرم صدا زده دلم می خواست همون لحظه بمیرم.

    داشتم می گفتم بعد یکسال دوباره یهش شک کردم .تازه خونه خریده بودیم قرار بود بریم تهران واسه خونمون پرده بگیریم ما شهرستانی هستیم دیدم بهونه می گیره میگه بهم مرخصی نمیدن تو با بابا ومامانت برو من عصبانی شدم گفتم منم نمی رم همینحا میگیریم گفت نه عزیزم تهران تنوعش بیشتره .خلاصه راضی شدم برم قرار بود دوشنبه برم وپنج شنبه بیام دیدم به بابام گفت پنج شنبه وجمعه خیابونها شلوغن نیاین شنبه بیاین فهمیده ام یه غلطی داره میکنه هروقت ازتهران زنگ می زدم می دیدم تلفن2ساعت اشغاله وهمش خونه است در صورتی که من خونه بودم هرگز خونه نمی موند وقتی اومدم چیزی بهش نگفتم بع د یه هفته من دانشگاه بودم واسش زنگ زدم گفت تازه افوتبالم تموم شد اومدم خونه بعد یکساعت کلای پیچوندم اومدم دیدم داره تلفنی صخبت میکنه منو دید قطع کرد دیدم فورا تلفن زنگ خورد من برداشتم دیدم یه دخترست تا صدامو شنید قطع کردگفتم این کیه یک ساعته اومدی هنوز لباست عوض نکردی دوش نگرفتی یک ساعت ار دانشگاه دارم زنگ می زنم تلفن اشغاله قضیه تهرانم واسش گفتم گقت بازم داری اشتباه می کنی /دیگه مطمئن شدم که یه چیزی هست تا اینکه چند ماه بعدش که شب یلدا پارسال بود متوجه شدم که 2گوشی داره چون قبلا حموم می رفت گوشیش یازیر تخت بود یا توی کشو قائم می کرد ولی یه مدت گوشیش ازاد وبدون رمز گذاشته بود فهمیدام که یه گوشی دیگه داره.یه شب مونده بود به شب یلدا وقتی حموم رفت .رفتم سراغ لباسش وگوشی 2پیدا کردم وروشن کرده بودم دردم همون لحظه اس ام اس در مورد شب یلدا اومده.منم شماره برداشتم فرداش رفتم مخابرات.تا چندیا بوق خورد دیدم بله گفت وقبل از اینکه چیری بگم اسم شوهرمو صدا کرد تموم جونم شل شد منم گفتم فلانی نیستم حانوم فلانی هستم که قطع کرد زنگ زدم همه ماجرا رو واسه شوهرم گفتم بازم داشت زیرش میزد گفتم دیگه دروغ بسه من الو نگفتم اسم تو رو صدا کرد اینم دروغه نمی دونید چقد سخت بود می شنیدم دختره باعشوه اسم شوهرم صدا زده دلم می خواست همون لحظه بمیرم.

  12. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 آبان 90 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1390-5-30
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,362
    سطح
    20
    Points: 1,362, Level: 20
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم 3سال بهم خیانت کرده

    اومدم خونه زنگ زدم به دختره اعتراف کرد فقط در حد تلفن باهم رابطه داشتن و2ماه بوده شوهرم اومد گفت اشتباه می کنی گفتم همین الان بهش زنگ بزن وروی ایفون بزار زنگ زد وگفت خانوم اشتباه می کنید من کی با هاتون صحبت کردم دختره هم گفت زنگ نمی زدی حرف نمی زدیم الان جلوی زنت شیر شدی که چی همه رو کتمان میکنی شوهرم تلفن قطع کرد وبه پام افتاد که اشتباه کردم و2ماه باهم ارتباط داریم منم که نمی تونستم تخمل کنم کلی ارام بخش خوردم وفردا غروب بیدار شدم وکلی گیج میزدم ومیافتادم که منو برد بیمارستان معد ه ام رو شستشو دادن.خلاصه بخشیدمش عید امسال چند روز اول منو برد خونه مامانم که هرگز تعطیلات واسه خواب منو اونجانمی برد همش ارزو یه شب خونه مامانم موندن تو دلم بود چون تو 3سال شاید 2 بارخواب اونجا موندیم .قکر کردم حتما داره جبران میکنه منوبرده اونجا وقراره چند روز اونجا بمونیم چند روز بعد به دختره اس دادم که هنوز باهم رابطه دارید گفت اره گفنم می دونی الان کجاست گفت الان ازش می پرسم بهت میگم بعد چند دقیقه بهم گفت که شوهرت با ماشین فلان جاست دیدم دقیقا راست میگفت.گفت من همون سانازم که 2سال پیش باهاش صحبت کردی حتی خونت اومدم وتموم دکور خونم وحتی روتختیم چه رنگیه واسم توضیح داد منم زنگ زدم به شوهرم گفتم واسه همیشه دارم میرم دختره همه چیز واسم گفته ورفتم خونه مامانم واومد اونجا گفت مجبور بوده ام باهاش حرف بزنم وگرنه تهدیدم کرده بود به دروغ به زنت خیلی چیزها میگم.مامانم بهم گفت یه بار دیگه بهش فرصت بده اگه تکرار کرد خودم باهات دادگاه میام وطلاقت می گیرم منم بخاطرمامانم اومدم الان دارم زندگی میکنم

  13. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 91 [ 20:35]
    تاریخ عضویت
    1390-5-12
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    1,889
    سطح
    25
    Points: 1,889, Level: 25
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    550

    تشکرشده 554 در 162 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: شوهرم 3سال بهم خیانت کرده

    اسم تاپیک من: آزموده را آزمودن خطاست...
    عزیز من اگه چیزیو یک بار بخشیدی بازم تکرار میشه...این درد شوهر شما و شوهر من و... نیست...درد جامعه ی الانمونه...عزیزم واسه همینه من تصمیم گرفتم دیگه ازدواج نکنم ...چون تو اون 8 ماهی که متاهل بودم فهمیدم که منی که نمی تونم زیر باز حرف زور برم و زود همه سوتی ها رو متوجه می شم و خیانتو نمی تونم ببخشم بهتره ی مجرد موفق باشم...چون واقعا حوصله ی اینکه جوونیمو بزارم ی مرد 30 سالرو بپام نداشتم...گفتم من که تحصیلاتمو دارم جوونیمو زیباییمو دارم و یکی یدونه دخترم هستم جدا می شم می رم بی همه ی این استرس ها زندگیمو می کنم ...شوهرم هزرگی کنه من زندگی؟! من واقعا ی مرد هزره و بی مسئولیت و زورگو رو نمی خواستم به عنوان پدر بچه ی آیندم...فکر اون روزیو کردم که بچم بهم بگه یعنی مامان تو جرات نداشتی از بابا جدا بشی ؟ پس فرق تو تحصیل کرده با بقیه چیه؟... اگه کسی دوستت داشته باشه بهت خیانت نمی کنه...بد رفتاری نمی کنه...اصلا دلش نمی اد...دست و پا زدن بیهوده چه فایده ...دختر بازی و خوشی مال اونا حرص خوردناشو خونه داری و وفاداری مال ما... گفنم سر این داستانو واسه همیشه قیچی می کنم...


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس و لجبازی کودک 3ساله من
    توسط شیدا1392 در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 فروردین 95, 15:26
  2. من و دختری که 3ساله میخامش اما همش میگه قصد ازدواج ندارم
    توسط sadafdarya در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 آبان 94, 21:34
  3. ازدواج با دختری بزرگتر از پسر (3سال)
    توسط Arvana در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 44
    آخرين نوشته: چهارشنبه 25 اردیبهشت 92, 12:17
  4. ترديد بعد از 3سال عقد
    توسط saminaz در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: جمعه 14 مهر 91, 14:13
  5. تردید.من 3سال بزرگترم
    توسط sarjon در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 مرداد 90, 13:33

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.