به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 شهریور 90 [ 19:11]
    تاریخ عضویت
    1390-5-26
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,221
    سطح
    19
    Points: 1,221, Level: 19
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل از منه!خواهش میکنم کمکم کنید

    سلام..
    من 23 سالمه و 2 ساله که ازدواج کردم و شوهرم خیلی خوش اخلاقه وباهم مشکل خاصی نداریم. ولی من از شغلش متنفرم و همچنین من از نظر تحصیلی و خانوادگی خیلی بالاترم. همیشه آرزو داشتم با یه فرد تحصیلکرده و با خانواده ای بالاتر از خودم ازدواج کنم اما وقتی شوهرم اومد خواستگاریم دیدم باطنش دقیقا همونیه که می خواستم و ایده آله. اما بیشتر خصوصیات ظاهریش مثل شغلش تیپش و... دقیقا همونیه که نمی خواستم.من راضی به ازدواج نبودم اما شوهرم انقدر رفت و اومد تا راضیم کرد.و منم باهاش صحبت کردم و بهم قول داد در یک فرصت مناسب حتما شغلشو عوض میکنه و درس هم می خونه و...
    بعد از ازدواج من متوجه شدم که شوهرم بیشتر اختیارش دست باباشه و یه جورایی زندگی ما استقلال نداره و به خاطر این موضوع و شغلش که اصلا ازش خوشم نمیادو دروغایی که قبل از ازدواج خانوادش بهم گفته بودن و... خیلی رنج میبرم. خانوادشو اصلا قبول ندارم و وقتی پدرومادرشو میبینم به خودم لعنت میفرستم که چطوری من عروس این دو تا شدم. ولی خودشو خیلی دوست دارم و زندگیمو هم خیلی دوست دارم. اما از شرایط زندگیم راضی نیستم. و با اینکه خیلیا بهم حسادت میکنن و حسرت منو میخورن این اون زندگی ای نیست که همیشه میخواستم
    اما مشکل اصلی منم. وقتی شاهد همه ی این مسائلم همش جمع میشه روی هم تا اینکه یه دفعه مثل یه بمب منفجر میشم و بد جوری با شوهرم دعوام میشه و بعدشم از ازدواجم اظهار پشیمانی میکنم. اما در واقعیت اصلا پشیمان نیستم. وقتی عصبانیتم می خوابه میبینم به خاطر یه موضوع الکی و پیش پا افتاده چه قشقرقی به پا کردم و احساس گناه میکنم و دلم برای شوهرم میسوزه که همش سرش داد زدم و اون هیچی نگفت و منم شرمنده میشم. همشم با خودم حرف میزنم و به خودم قول میدم دیگه اینکارو نکنم ولی نمیتونم خودمو کنترل کنم.
    البته اضافه میکنم که 2 سال قبل از ازدواجم من یک ضربه ی خیلی بزرگ خوردم و نتونستم به یکی از هدفای زندگیم برسم و به خاطرش تا یک سال افسرده بودم و از اون زمان اخلاق من تغییر کرد و همش با مامانم یا برادر کوچیکترم دعوام میشد و خصوصیتای یه آدم افسرده رو داشتم.
    . در کل انجام دادن وظایفم برایم مشکل شده اصلا آرامش ندارم. زیاد امیدوار نیستم. خیلی زودرنجم. همش دلم می خواد غذا بخورم بخصوص وقتی عصبی میشم. گاهی اوقات اصلا تعادل ندارم یا خیلی خیلی خوشحالم با خیلی غمگین یا خیلی عصبانی یا... میرم سر کار میبینم اینطوری از زندگیم لذت نمیبرم میمونم خونه میبینم اینطوریم لذت نمیبرم. من هیچ دوستی به جز شوهر و مادرم ندارم و قبل از ازدواجم یکی از دوستام که خیلی بهش وابسته بودم و دوسش داشتم خیلی آزارم داد و رابطه ی ما قطع شد و از اون بابت هم من خیلی زجر کشیدم. اینو هم اضافه میکنم که در خانواده ای بزرگ شدم که همیشه همه چیز برایم فراهم بوده خواسته هایم همیشه برآورده میشدند پدرم همیشه طرف من بود ولی مادرم افسردگی داره و همیشه با پدرم دعواشون میشد و خانه ی آرام و بی سر و صدایی نبود. خواهش میکنم کمکم کنید من اصلا خوش اخلاق نیستم و نمیتونم کاری کنم که احساسات واقعیمو بروز ندم یعنی آدم خودداری نیستم و نمیتونم باشم. با این کارام دارم زندگیمو از هم میپاشونم. چیکار کنم؟؟

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 آبان 90 [ 12:24]
    تاریخ عضویت
    1390-5-06
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    2,377
    سطح
    29
    Points: 2,377, Level: 29
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    141

    تشکرشده 141 در 76 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل از منه!خواهش میکنم کمکم کنید

    دوست عززیزم من فکر میکنم این بر میگرده به اون مشکل بزرگ که واستون پیش اومد...اگر امکانش هست در مورد اون توضیح بدید:)

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 شهریور 90 [ 19:11]
    تاریخ عضویت
    1390-5-26
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,221
    سطح
    19
    Points: 1,221, Level: 19
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل از منه!خواهش میکنم کمکم کنید

    دوست عزیز:
    از کمکتون متشکرم.
    این آرزویی بود که در کل زندگیم بهش فکر میکردم و برای جند ماه بهش رسیدم و اونوقت احساس میکردم خوشبت ترین انسان روی زمینم اما شرایطی که اصلا هیچ نفوذ و اختیاری در آن نداشتم به گونه ای تغییر کرد که من از رسیدن به آرزوم منع شدم. و من هیچ گناهی نداشتم یه جورایی بازی زندگی بود!

  4. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 شهریور 90 [ 19:11]
    تاریخ عضویت
    1390-5-26
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,221
    سطح
    19
    Points: 1,221, Level: 19
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل از منه!خواهش میکنم کمکم کنید

    من مشکلمو مطرح کردم اما مثل اینکه اینجام هیچکس به من کمک نمیکنه!!!!!!!
    پس حس همدردیتون کجارفته؟؟؟؟

  5. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل از منه!خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط بینام
    من مشکلمو مطرح کردم اما مثل اینکه اینجام هیچکس به من کمک نمیکنه!!!!!!!
    پس حس همدردیتون کجارفته؟؟؟؟
    سلام،

    شما در عرض 2 روز 4 تا تاپیک باز کردید.
    فکر کنم دوستان نمی دانند که به کدام باید جواب بدهند! :)

    به نظر من یکی از اینها رو انتخاب کنید و جلو ببرید.

    در انتخاب عنوان تاپیک ها هم دقت کنید که متناسب با محتوا و معرف مشکل شما باشد.

  6. کاربر روبرو از پست مفید hamed65 تشکرکرده است .

    hamed65 (چهارشنبه 30 شهریور 90)

  7. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 آذر 92 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1390-4-28
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    3,049
    سطح
    33
    Points: 3,049, Level: 33
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    955

    تشکرشده 950 در 237 پست

    Rep Power
    39
    Array

    RE: مشکل از منه!خواهش میکنم کمکم کنید

    دوست خوبم
    قبل از ازدواج چشماتو باز کن!بعد از ازدواج چشماتو ببند!
    شما مگه قبل از ازدواج نمی دونستی شغل ایشون چیه؟مگه خانواده اش رو ندیده بودی؟
    مشکل شما با یه کم صبرو تحمل و خوددار بودن حل می شه.سعی کن روی روحیات خودت کار کنی و صبرت رو بیشتر کنی.خصوصا مواقعی که عصبی می شی.

  8. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: مشکل از منه!خواهش میکنم کمکم کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط tasnime_elahi
    دوست خوبم
    قبل از ازدواج چشماتو باز کن!بعد از ازدواج چشماتو ببند!
    شما مگه قبل از ازدواج نمی دونستی شغل ایشون چیه؟مگه خانواده اش رو ندیده بودی؟



    شما يك نفر را با تمام چيزهايي كه از نظرت نقص بوده انتخاب كردي و حالا مي خواي كاملا تغييرش بدي و بكني اش هموني كه خودت مي خواي.

    نمي شه عزيزم. به هيچ وجه نمي شه. اون تغيير نمي كنه. خانوادش هم تغيير نمي كنند. به هيچ وجه.

    اگه خيلي سخته كنار اومدن با اين شرايط برات. خودت را تغيير بده. طرز فكرت را تغيير بده............................................ .......


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مدیریت روابط در خواستگاری و قبل از ازدواج
    توسط hanie_66 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 20 دی 92, 22:17
  2. همسر بی مسئولیت و وابسته به پدرش
    توسط a-110 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 مهر 91, 14:09
  3. ماموریت طولانی همسرم و وابستگی من به او
    توسط رنیا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 03 تیر 91, 16:44
  4. خستگی شوهر از مسئولیت زندگی
    توسط بالهای صداقت در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 89, 12:49
  5. خسته از غریبگی و معلولیت
    توسط sania در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 فروردین 87, 19:52

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.