به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 30
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 اردیبهشت 94 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1390-6-23
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    3,094
    سطح
    34
    Points: 3,094, Level: 34
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    208

    تشکرشده 222 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش من برای حفظ زندگیم و تردید همسرم

    خودش دو بار پیش مشاور رفته اما به من فقط گفت که بهم گفته تا ذهنت پاک نشده عروسی نگیر اما از راهکاری برای پاک شدن ذهن خبری نیست میگه ازدواج برای من زود بود میگه نمیخام تورو بدبخت کنم اما نه اقدامی برا جدایی میکنه نه تلاشی برا حل مشکل!!!

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 اردیبهشت 94 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1390-6-23
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    3,094
    سطح
    34
    Points: 3,094, Level: 34
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    208

    تشکرشده 222 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش من برای حفظ زندگیم و تردید همسرم

    چرا هيچ كس كمكم نمي كنه بال هاي صداقت؟ ساينتيست؟ شكوفه؟ آني؟ گل رز؟ فرهنگ؟ و بقيه دوستان؟
    من راهکار میخام نمی خوام بیشتر از این وقت تلف کنم.کمک.

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 اردیبهشت 94 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1390-6-23
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    3,094
    سطح
    34
    Points: 3,094, Level: 34
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    208

    تشکرشده 222 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش من برای حفظ زندگیم و تردید همسرم

    چرا هيچ كس كمكم نمي كنه بال هاي صداقت؟ ساينتيست؟ شكوفه؟ آني؟ گل رز؟ فرهنگ؟ و بقيه دوستان؟
    من راهکار میخام نمی خوام بیشتر از این وقت تلف کنم.کمک.

  4. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش من برای حفظ زندگیم و تردید همسرم

    سلام sali1987
    به تالار همدردی خوش آمدی
    .

    یه دسته خانما هستند که توانایش رو دارن و خودشون عمدا رو معذرت می خوام می زن به ببویی وقضایا خود به خود می گذره و زندگیشون هم به خطر نمی افته .یه فیلمی تو تلویزیون نشون می داد .تو یه ماشین یه مار بود و سرنشینان از همه جا بی خبر بودند و خوش و خندون می رفتن اتفاقا به مقصد هم رسیدند و از خوش شانسیشون بود یا هرچی بود مار بهشون هیچ کاری نداشت . قضیه یه خانم دیگه برای اینا مثل همون مار می مونه می گن ما نفهمیم هرکه هرکار می خوادبکنه!


    یه دسته هستن که یه سرنخ پیدا می کنن وهی به این ور می رن و می بافن و می شکافن که آخر کت و کول خودشون رو می بندند وگاهی با همون نخا خودشون رو خفه می کنن..نمی دونم شما هم این کلیپ رو دیدید یانه ؟یه بنده خدایی یه دم مار پیدا می کنه تجسس و جست و جو و کنجکاوی باعث میشه رد مار رو بگیره و درهمین حین هم سند برداری و فیلم که یه دفعه توسط افعی بلعید میشه و فقط دوربین و سند باقی می مونه (امان از این تجسس های ناشیانه )
    یه دسته از خانما هم همون اول می شینن و مواضع و حدو مرزها و خطوط قرمز رو مشخص می کنن . اعتماد رو بنا به صددرصدی می ذارن و می گن من تجسس و جست و جو نمی کنم و به تو اعتماد کامل می کنم و در عوض شما هم به این اعتماد من احترام بگذار و وفا دار بمون و هیچ وقت خیانت نکن . در غیر این صورت یک روز و حتی لحظه در این زندگی نمی مونم . و چون صراتحت و قاطعیت دارند کفایت می کنه .
    خانمی یه بار بشین و سنگا تو با خودت وا بچین .ببین جز کدوم شخصیتا هستی . ببین با این قضیه تو چه جور برخورد و واکنش داری؟توانایی هات در چه حده؟

    [size=large]سالی عزیز اگر منظورت" از تلاش من برای حفظ زندگیم"خانم مارپل بازیه که بهتره دست از تلاش برداری
    .
    چون نه دراین زندگی بلکه در هیچ زندگیی تضمینی که صددرصد خطا و لغزش وجود نداشته باشه نیست و احتمال خطا همیشه هست
    روزی آقای جناب سرهنگی آمار می دادند که بر حسب تجربه ای که به دست آوردم فهمیدم 50%آقایون دنبال خلاف هستند 40%دنبال این موارددر قالب شرعی هستند و فقط10% هستند که فقط برای خانواده هستند و به فقط خانوادتمرکز و توجه دارند .
    گفتم :واقعااااا!
    و جالب این که وقتی این آمار رو خدمت یه روانشناس ارائه دادم فرمودند :خیالت رو راحت کنم که هیچ تضمینی برای هممون 10%هم نیست و احتمال خطای آنها هم هست .
    گاهی سایه یه ترس زندگی روی زندگی ما می افته .اینکه یه عمر با این ترس زندگی کنیم و در حالت آماده باش باشیم که مبادا یه خانم زندگی من رو خراب کنه آسیبش خیلی بیشتر از اون هستش که این زندگی به یکباره و امروز خراب بشه .احتمال لغزش و خطا برا آقایونی که قبل از ازدواج با خانمی ارتباط نداشتن هم هست .چه برسه به اینکه یه خانمی با این پیش فرض که این آقا با یه خانم در ارتباط هست و هر لحظه این خانم دنبال مدرک و سند برای اثبات اون باشه .
    مثالی بزنم :
    4 نفر در زندان بودند که روزی ماموران آمدند و گفتند شما 4نفر فردا اعدام خواهید شد .اولی همون موقع 4چرخش هوا رفت و فاتحه . دومی داد و فریاد و این درو اون در . این قدر خودش رو به میله ها زد و زخمی کرد که از حال رفت . سومی اضطراب و دعا و ثنا و...چهارمی رفت وگرفت خوابید .بهش گفتند تو چرا این قدر راحتی ؟گفت :اگر بنا باشه بمیرم خب فردا می میرم برای چی امروز خودم رو هلاک کنم ؟
    به هر حال ترس, تجسس و جست و جو هیچ زندگی رو نجات نداده .مهم مواضع و اقدامات و تصمیم گیری هایی هست که به وقت و به موقع برای یکبار و همیشه گرفته می شه
    [/size]

  5. 6 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (پنجشنبه 31 شهریور 90)

  6. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 اردیبهشت 94 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1390-6-23
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    3,094
    سطح
    34
    Points: 3,094, Level: 34
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    208

    تشکرشده 222 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش من برای حفظ زندگیم و تردید همسرم

    خیلی ممنون ستاره عزیز به حرفاتون فکر میکنم خیلی منطقی بود میدونم که مارپل بازیام کار غلطی بوده. حتما فکر میکنم. برام دعا
    کنید.

  7. کاربر روبرو از پست مفید sali1987 تشکرکرده است .

    sali1987 (شنبه 09 مهر 90)

  8. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 اردیبهشت 94 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1390-6-23
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    3,094
    سطح
    34
    Points: 3,094, Level: 34
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    208

    تشکرشده 222 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش من برای حفظ زندگیم و تردید همسرم

    سلام ستاره عزیز من تو این یک هفته خیلی به حرفاتون فکر کردم بیشتر از صد بار نوشته هاتونو خوندم خیلی بهم کمک کرد یعنی تونستم افکار به هم ریخته تو ذهنم رو دسته بندی کنم شما راست میگین من اول باید تکلیفم رو با خودم روشن کنم بعد تصمیمی قاطعانه یکبار برای همیشه بگیرم. من تصمیم گرفتم گذشته هارو فراموش کنم واقعا این تصمیم رو گرفتم میخوام آرامشمو درباره احیا کنم. من خودم آرامش رو از خودم گرفتم با تجسس هام. تمام هدفم الان ساخت دوباره زندگیم و جبران اشتباهمه .(چون میدونم مقصرم) من وقتی مچ همسرم رو میگرفتم تا یه هفته دعوای شدید و بعدم تا یک ماه بدخلقی میکردم عصبی میشدم و دست خودم نبود. من فقط دارم از موضع خودم جریان رو بررسی میکنم الان یه هفته است که به افکار منفی اجازه ورود ندادم ولی هنوز خیلی زمان نیازه تا خودمو اصلاح کنم بارها همسرم گوشیشو پیش من گذاشت و رفت اما اصلا بهش دست نزدم. البته باید بگم رفتار همسرم هم تغییراتی کرده. حالا میخوام بشینم رک و پوست کنده با همسرم صحبت کنم و بهش بگم که من چه تصمیمی دارم و بنای رابطه رو بذارم رو اعتماد صددرصد یک ماه هم از هم دور باشیم و فکر کنیم اما بعد از این یک ماه باید کاملا پاکسازی شده برگرده(همون چیزی که خودش از من میخواست،زمان برای پاکسازی) و زندگی جدیدی رو شروع کنیم. شاید اول یه مقدار رویایی به نظر برسه ولی من میخوام این آخرین کاررو هم واسه زندگیم بکنم همسرم به کمک من نیاز داره اون همیشه نیاز داره یکی هولش بده به جلو. البته باید بگم ترسی از اینکه یک ماه تنهاش بذارم ندارم و میدونم جای نگرانی نیست و میخام همسرم رو رها کنم این یک ماه به خودمم کمک میکنه تا هم بیشتر فکر کنم و هم خودمو تو تصمیمی که گرفتم یه محکی بزنم. نمیدونم آیا تصمیمم درسته؟ لطفا راهنماییم کنین.

  9. 4 کاربر از پست مفید sali1987 تشکرکرده اند .

    sali1987 (شنبه 09 مهر 90)

  10. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش من برای حفظ زندگیم و تردید همسرم

    سلام سالی عزیز
    حساسیت و تیزی خانمونه در وجود همه ی ما خانم ها به طور طبیعی وجود داره این حس انحصار طلبی در وجود ما گذاشته شده .اگر این حس ها کنترل بشه یعنی به صورت عقلانی کنترل بشه نه تنها آسیب رسان نیست بلکه بسیار مفید وموثر هست .(یعنی نفس وجود این حس ها خیلی هم بد نیست )ولی اگر از حد اعتدال خارج بشه خود مضر و آسیب رسان زندگی خواهد شد وچه بسا زندگی را سخت و طاقت فرسا برای هر دو طرف می نماید .حس انحصار طلبی به صورت معقول و طبیعی باعث میشه که اجازه ندیدیم و نپذیریم شوهرانمون یا پسرانمون هرروز با یه خانم باشن و....
    سالی عزیز خوب توجه کن !.
    گاهی یه سرما خوردگی اگر به وقت مناسب رسیدگی و درمان نشه تبدیل میشه به روماتیسم قلبی .
    پس تاکید می کنم حتما با یک مشاور مجرب در ارتباط باش مراقب باش این حس هایی که تو با اونها مواجه هستی به طور موقت به عقب زده نشه خدایی نکرده خوددرمانی ویا دوره ی درمان ناقص رو نداشته باشی .حتما به طور ریشه ای و اساسی حل بشه برای هر دو تون هم شما و هم همسرتون تاکید می کنم حل بشه نه اینکه خدایی نکرده با صحبت هایی که کردم صورت مسئله تو پاک کنی .
    حالا میخوام بشینم رک و پوست کنده با همسرم صحبت کنم و بهش بگم که من چه تصمیمی دارم و بنای رابطه رو بذارم رو اعتماد صددرصد یک ماه هم از هم دور باشیم و فکر کنیم اما بعد از این یک ماه باید کاملا پاکسازی شده برگرده(همون چیزی که خودش از من میخواست،زمان برای پاکسازی) و زندگی جدیدی رو شروع کنیم.
    من به شخصه با دوری و جدایی یک ماه موافق نیستم .به جای اجتناب و دوری می تونید با کمک یه مشاور مجرب مسائل رو واکاوی بررسی و برنامه ریزی کنید برای حل اختلافات باید صحبت کرد .صحبت و صحبت و صحبت ... به طریقه ی درست . متاسفانه اکثر خانواده های ما یا صحبت نمی کنند یا وقتی صحبت می کنند پراشتباه وغلط.
    ]

    دخترم از حالا تمرین کنید برای حل مشکلاتتون قهر و دوری نباشه خود دوری و فاصله فیزیکی دلها تون رو از هم دور می کنه گاهی اوقات برای لحظاتی کوتاه اون هم حین عصبانیت و رنجش, سکوت خلاق لازمه نه سکوت و قهر منفعلانه یا مخرب
    در مورد مسائل و ناراحتی ها خواسته ها و نخواسته ها با هم صحبت کنید درست و بموقع با هم صحبت کنید حتما راههای خیلی بهتری هست که با کمک هم می تونید به اونها برسید مطمئن باش وقتی با هم و دوستانه و با همراهی و همدلی به این مسائل بپردازید خیلی بهتر می تونید اونها رو حل کنید تا تنهایی! چون یه دست صدا نداره !و همچنین هم یه طرفه به قاضی نباید رفت!پس دوتایی با هم صحبت کنید بررسی کنید به نتیجه برسید و تصمیم بگیرید .اگر مسئله ای هم سخت و پیچیده بود و نتونستید به نتیجه برسید حتما با یه نفر اهل فن و متخصص درمیون بگذارید


    همسرم به کمک من نیاز داره اون همیشه نیاز داره
    پس چرا می خواهی تنهاش بگذاری ؟؟؟

    البته باید بگم ترسی از اینکه یک ماه تنهاش بذارم ندارم و میدونم جای نگرانی نیست و میخام همسرم رو رها کنم
    سالی جان ! نه حساسیت افراطی, نه رهایی و تنهایی!!!
    اولی باعث میشه شوهرت خودش رو محصور وتحت کنترل ببینه و دومی ممکنه فکر کنه طرد شده و......


  11. 5 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (جمعه 08 مهر 90)

  12. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 اردیبهشت 94 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1390-6-23
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    3,094
    سطح
    34
    Points: 3,094, Level: 34
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    208

    تشکرشده 222 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش من برای حفظ زندگیم و تردید همسرم

    سلام خیلی ممنونم که تاپیک منو دنبال میکنید. اتفاقا حدودا 20 روز پیش مشاوره حضوری داشتم و یکشنبه هم وقت دارم و همون روز هم خانم مشاور راجع به تجسس هام و اشتباهاتم و همچنین کمک به فراموشی و اصلاح رابطه ام با همسرم باهام صحبت کرد آما چون جلسه اول بود بیشتر من حرف زدم و راهکاری فعلا به طور واضح نگرفتم اما یکشنبه دوباره وقت مشاوره دارم اما کمی دودل بودم برای رفتن که با تاکید شما تصمیم گرفتم حتما ادامه بدم. راستش خودم هم هنوز از خودم مطمئن نیستم برای فراموشی و کنترل صحیح احساساتم اما اینو میدونم که رفتار همسرم بسیار مؤثره در آرامش من البته باید بگم این تصمیم یعنی از بین بردن بدبینی مو از 6 ماه پیش داشتم و تلاشهایی هم کردم اما تلاشم روند سینوسی داشت. به همین خاطر به نتیجه نرسیدم میدونم که اگر بخوام توانایی تغییر رو دارم البته با کمک همسرم.

    کاملا به این موضوع واقفم و این تجربه تلخ رو یکبار داشتم و میدونم که نباید چشمم رو بر روی واقعیت ببندم.علائمی میبینم که فکر میکنم با تلاش خودم در کنار شناختی که از روحیه همسرم دارم و دیگه مثل گذشته خام نیستم و در کنار علاقه ای که همسرم به من پیدا کرده میشه موفق بود.

    با همسرم از باب محبت و کاملا عاشقانه صحبت کردم نه با قهر و ناراحتی موضوع یک ماه فاصله برای راحت تر فکر کردن و تصمیم گرفتن رو مطرح کردم اما قبول نکرد و گفت طاقت دوری رو نداره. فعلا من هم سکوت کردم. هدف من از این فاصله رها کردنش نیست اتفاقا میخام که احساس آزادی داشته باشه و خودش دوباره به سمتم بیاد و دلیل دیگه اینه که فکر میکنم چون همیشه در کنارش بودم شاید نبودم برای مدتی ارزش حضورم رو براش روشن کنه... نمیدونم شاید کاملا در اشتباهم... باید بگم ما تو این یک ماه اخیر رابطه گرم و عشقولانه ای داشتیم فکر میکنم شاید به خاطر تغییر رفتار منه این اواخر بیشتر از قبل احساساتم رو باهاش در میون میذاشتم. وبهش بیشتر ابراز محبت میکردم و آرومتر بودم و کمتر باهاش تماس میگرفتم تا خودش باهام تماس بگیره.
    همسرم حاضر نیست راجع به گذشته حرفی بزنه اصلا خوشش نمیاد راجع به این موضوع بی پرده باهام صحبت کنه و میدونم به هیچ وجه راجع به این موضوع با من حرف نمیزنه و قضیه اون دختر رو منتفی میدونه. مشکل دیگه ام اینکه با مشاور رفتن خیلی موافق نیست یعنی شاید بتونم راضیش کنم. اما پیگیری نداره.
    منتظر راهنمایی های بعدیتون هستم. باز هن متشکرم.

  13. 2 کاربر از پست مفید sali1987 تشکرکرده اند .

    sali1987 (شنبه 09 مهر 90)

  14. #19
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,130
    سطح
    100
    Points: 287,130, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش من برای حفظ زندگیم و تردید همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sali1987

    با همسرم از باب محبت و کاملا عاشقانه صحبت کردم نه با قهر و ناراحتی موضوع یک ماه فاصله برای راحت تر فکر کردن و تصمیم گرفتن رو مطرح کردم اما قبول نکرد و گفت طاقت دوری رو نداره. فعلا من هم سکوت کردم. هدف من از این فاصله رها کردنش نیست اتفاقا میخام که احساس آزادی داشته باشه و خودش دوباره به سمتم بیاد و دلیل دیگه اینه که فکر میکنم چون همیشه در کنارش بودم شاید نبودم برای مدتی ارزش حضورم رو براش روشن کنه... نمیدونم شاید کاملا در اشتباهم... ؟
    با سلام و احترام
    بله کاملا در اشتباهی



  15. 8 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (چهارشنبه 27 مهر 90)

  16. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 اردیبهشت 94 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1390-6-23
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    3,094
    سطح
    34
    Points: 3,094, Level: 34
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    208

    تشکرشده 222 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تلاش من برای حفظ زندگیم و تردید همسرم

    سلام
    آقای مدیر همدردی
    ممنون از اینکه نظرتونو برام نوشتین حتما به هشدارتون فکر میکنم.
    مبخوام کارایی که برای تغییر فکر ورفتار خودم رو در پیش گرفتم براتون بنویسم تا اگه اشتباهی هست یا پیشنهاد بهتری دارید برام بنویسید. اول اینکه دارم سعی میکنم جلوی ورود افکار منفی رو بگیرم مثلا وقتی زنگ میزنم شوهرم جواب نمیده یا خاموشه بلا فاصله این فکر میاد که کجاست؟ نکنه با کسی بیرونه؟ نکنه با کسی هست که نمیتونه با من حرف بزنه؟ و ..... حالم بد میشه خیلی بد شروع میکنم دوباره و دوباره و دوباره زنگ زدن هزارتا فکر ناجور میاد تو ذهنم. الان دارم سعی میکنم بی خیال میشم میرم سراغ یه کاری به خودم میگم بهم قول داده و قسم خورده پس بهم خیانت نمی کنه و یه نفس عمیق میکشم. بعدخودش میزنگه و میگه دستش بند بوده یا با کسی صحبت میکرده و میبینم که نگرانیم بیهوده بوده جدیدا سعی میکنم زیاد بهش زنگ نزنم قبلا بیشتر تماسهام حالت چک کردن داشت که ببینم کجاست؟ جواب میده یا نه؟ و... به خاطر همین چون کارشم آزاده و خیلی وقتام سرش شلوغه نمی تونست بهم جواب بده منم دیوونه میشدم الان که کمتر زنگ میزنم خودش باهام تماس میگیره و اینطوری حس بهتری دارم و میبینم که توجه اش بهم بیشتره. جدیدا بیشتر بهش اس میدم و از علاقه ام باهاش تو اس صحبت میکنم خیلی جواب اس نمیده اگه از بعضی از حرفاش ناراحت میشم تو اس خیلی احساسی بهش میگم. جدیدا هم معذرت خواهی میکنه کاری که قبلا کم میکرد. تازگی ها زنگ خور گوشیش کمه و این منو آرومتر میکنه قبلا خیلی رو گوشیش فوکوس بودم اس چند تا داشته؟ زنگ خور چند تا داره؟ زنگ میخوره جواب نمیده؟و.... اما حالا یه مقدار رفتار خودشم تغییر کرده اگه زنگ بخوره جواب نده میگه مثلا پسر داییم بود یا فلان دوستمه و... منم حرفشو باور میکنم واقعا باور میکنم در هر صورت رفتار شوهرم خیلی مؤثره. البته باید بگم هنوز یه ته مونده هایی از بدبینی توم هست بعد از چند وقت حل میشه؟ میترسم مثل حرف ستاره عزیز موقت باشه و دوباره بعدا بیان سراغم.
    اما مشکلم اینه که الان اصلا فکر عروسی نیست البته من برای عروسی هیچ عجله ای ندارم می خوام اول مشکلمون حل بشه بعدا اما از این موضوع که خیلی بیخیاله ناراحتم میگه زوده میخواد همینطور نامزدی طی بشه از اون طرف هم منو تو فشار میذاره که مثلا شب بیا خونمون منم هم خودم خیلی خجالت میکشم چون دو تا برادر جوون تو خونه داره هم مامانم شدیدا مخالفه و سر همین موضوع دعوامون میشه میگه تو به حرف من اهمیت نمیدی منو دوست نداری و...
    مشکل دیگه ای هم که منو خیلی ناراحت میکنه اینه که گاهی وقتا حرف جدایی میزنه میگه من فکر جدایی نیستم اما دچار تردیدم نمیدونم یعنی چی؟ من کیگم بیا جدا شیم هیچ اجباری نیست میگه نه نمیتونم اما خودش یه هفته بعد شوخی جدی حرف مهریه و جدایی رو میاره وسط بعدم میگه شوخی کردم!!!!!


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.