به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 56
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:10]
    تاریخ عضویت
    1389-12-24
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    2,526
    سطح
    30
    Points: 2,526, Level: 30
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    282

    تشکرشده 291 در 66 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: مسایل مالی در سرنوشت یک ازدواج چقدر دخیلند؟

    ببين عزيزم منم بيشتر دغدغه ذهنيم ماليه.اصلا بذار خيالت رو راحت كنم از اول بچگيم كه يادم مياد تا الان همين مشكل روداشتم.ولي يادم نمياد از گشنگي مرده باشم.من الان سركار ميام ليسانس كامپيوتر هم دارم شايد خندت بگيره كه تمام حقوق من 250 هزار تومنه و270 هزار تومن هم قسط ميدم خيلي دنبال كار گشتم اصلا كاري وجود نداشت انگاري.حتي حاضر بودم توي كارخونه با ساعتكاريه طولاني كار كنم ولي نبود.اين شد كه به اين كار با حقوق كم راضي شدم ولي اميدم به خدا رو هيچوقت هيچوقت از دست ندادم وخداييش اعتراف ميكنم ونميدونم از كجا وچجوري تا الان قسطامو دادم كه دوتا هم جلو افتادم.عزيزم من در پايين ترين قسمت شهري كه توش هستم زندگي ميكنم وبعضي وقتا هم از دست خدا ناراحت شدم ولي باز خداروشكر كردم.شايد بگي خانوادت تامينت ميكنن نه بخدا اونا بيچاره ها فقط غصه منو ميخورندوهميشه ميگن شرمنده بچه هامونيم ومن هميشه دست پدر مادرم بوسيدم.توكلت بخدا باشه وخدا روشكر كن ناراحتيت بخاطر پول دنياست خودت رو بذار جاي اونايي كه غصشون بخاطر مريضيشونه.خدا هر كسي رو يجوري امتحان ميكنه ومن مطئنم يكم از زندگيتون كه بگذره وضعتون بهتر ميشه.چه اشكالي داره همسرتون رو همراهي كنيد؟زندگي براي خودتونه .الان شماازدواج كرديد وديگه شما وهمسرتون نداريد.چه اشكالي داره شما هم دنبال كار بگرديد مگه كار عيبه؟من حاضر بودم كار تايپ هم انجام بدم توي خونه تا اينكه اين كار برام پيدا شد.حقوقم خيلي كمه خيلي كمه.يعني من حتي نميتونم پس انداز كنم بعضي وقتا هم شايد باورت نشه پول برگشتن به خونه حتي بااتوبوسم نداشتم وپياده ميرفتم خونه وبه بقيه ميگفتم دوست دارم پياده روي كنم در حالي كه اصلا اينجوري نيود.شايد بخندي ولي من اين وضعيتودوست دارم چون دارم تلاش ميكنم حالا هرجور كه شده من كاري كه تو دنيا وضيفمه دارم انجام ميدم وبقيشوسپردم دست خدا كه خداروشكر اونم كمككم كرده.

  2. 6 کاربر از پست مفید مريم صوفي تشکرکرده اند .

    مريم صوفي (سه شنبه 22 شهریور 90)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: مسایل مالی در سرنوشت یک ازدواج چقدر دخیلند؟

    سلام یه تشکر ویژه از بالهای صداقت عزیز به خاطز جواب مخصوص به من در تاپیک خستگی شوهر از مسیولیت زندگی

    باور کنین نمیدونم اگه شما این جا نبودین من چه جوری و با کی مشورت میکردم و زوایای مختلف زندگیمو بررسی میکردم
    و چیزی که خیلی برام جلب توجه میکنه اینه که همگیتون معتقدین اساس یک زندگی مشرک مسایل مالی نیست (البته منم از اول این جوری فکر نمیکردم) واین منو خیلی امیدوار میکنه.من به اشتباهات رفتاری که کردم تقریبا واقفم یک چیزهاییم هست که مثلا تو خانواده ی ما نهادینه شده که شاید فقط برای پدر و مادر من جواب میداده و اکثریت حتی ازش نتیجه معکوس میگیرن(مثل همین کمک مالی بی دریغ خانم به همسرش که برای خانواده ی ما کاملا عادیه و حتی باعث رشد و پیشرفت زندگیشونم شده اما برای زندگی من خطر ساز شده)
    نتیجه ای که من بهش رسیدم اینه که:
    1- باید خودمو خوب بشناسم و کاسه ی چه کنم چه کنم دستم نگیرم چون فقط این منم که میتونم مشکلاتمو حل کنم

    2-به همسرم فرصت کافی و وافی بدم تا تمام تلاششو بکنه و در این مدت هیچ سرکوفت یا فشاری بهش وارد نکنم(متاسفانه به علت بی حوصلگی من و این که در زندگی با خانواده ی خودم از بیشترین امکانات رفاهی برخوردار بودم با هر مشکلی سریع دست به جیب میشدم و همین شد که الان این قدر احساس شکست میکنم)

    3-زندگی در بالا شهر یا پایین شهر برام اهمیتی نداره چه بسیار آدمهای موفقی که از همین پایین شهرها امروز در بالاترین نقطه های موفقیت ایستادن(البته نا گفته نماند حتی تربیت خانوادگیمم از قبل همینو تو ذهن من نهادینه کردن به نحوی که علی رغم وضع مالی خوب خانواده ی ما پدر و مادر هیچ خواسته ی آن چنانی از همسرم برای عروسی و خونه غیره نداشت نا گفته نماند ایشونم در حد توانش هیچ چیزی رو از من دریغ نکرد اما از بد روزگار امروز به این پیسی خورده )البته امیدوارم با درایت ایشون و صبر من کار به اون جاها نرسه

    4-خود شناسی گره گشای بسیلری از مشکلات منه

    امروز همسرم وقت مشاوره داره یه کم استرس دارم شاید به خاطر همین ذهنم مشغوله.قراره بعد از مشاوره اش با هم یه صحبت اساسی بکنیم و تصمیمات جدی بگیریم
    برام دعا کنین



    بعدا نوشت:بالهای صداقت گفتن:شما چرا هر از گاهی ساز مخالف میزنی؟

    کاش توی همون تاپیک قبلی ات ادامه میدادی

    که بهت گفتم بشین فکر کن ببین ایا واقعا شوهرت رو می خواهی یا نه
    ایا واقعا دلت می خواد باهاش بمونی یا نه
    نمیشه که تو بیایی دو تا جمله توی تالار بخونی بعدش بگی یوهو من زندگیم رو می سازم
    من امیدوارم
    من می خوام تلاش کنم
    بعد بری دو روز دیگه بیای که نه سخته ، چه لزومی داره ، واسه چی به خودم سختی بدم؟

    مگه دوسش نداری؟

    اگر واقعا زندگیت رو نمی خواهی ، خودت رو خسته نکن و این همه هم بین خواستن و نخواستن عذاب نکش

    من نگفتم که نمیخام یا دوستش ندارم یا ....
    فقط میخام این بار منطقی تر تصمیم بگیرم چون نتیجه ی همه ی خواستنهای افراطی من شد این!
    علت این که تاپیک جداگانه زدم هم این بود که تاپیک قبلیم در بخش درگیری و اختلاف زن و شوهر بود و به نظرم منی که دیگه از فکر جدایی بیرون اومدم نباید اونجا ادامه میدادم.
    راستش یه کمی هم استرس دارم
    به منم حق بدین.
    مرسی که این قدر به فکر منی


    مریم صوفی هم گفتن:چرا خودت دنبال کار نمیگردی؟ حق با شماست خیلی هم گشتم.اما قبلش سرم خیلی شلوغ بود خیلی از کارهای مغازه رو من انجام میدادم.دفعه ی اولی که همسرم بیکار شد حدود یک سال پیش من با هزار بدبختی یه مغازه راه انداختم نزدیک به سه ماه مدام پشتش بودم تا وقتی که وضعمون بهتر شد و همسرمم یه کار پیدا کرد براش فروشنده گرفتم و هر از جند گاهی سری بهش میزدم میخاستم به علایقم و اگرم بشه به تحصیلاتم دوباره برسم اما متاسفانه بازم همسرم از کار بیکار شد و در نتیجه اش مغازه هم رفته رفته جنساش کمتر و کمتر شد منم روز به روز نا امید تر. و لاجرم بی حوصله تر تا به امروز.
    البته الان حالم خیلی بهتره

  4. 2 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (سه شنبه 22 شهریور 90)

  5. #13
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مسایل مالی در سرنوشت یک ازدواج چقدر دخیلند؟

    برای اینکه موفق بشویم می بایست تفکر و عملمون در یک راستا باشه

    نمیشه ما توی ذهنمون چیزی رو بخواهیم ولی عملمون با خواستمون متفاوت باشه

    این خیلی خوبه که اومدی تغییر شاخه دادی و توی قسمت ارتباط مراجعان و مشاوران تاپیک زدی ... متوجه این مساله نشده بودم

    ولی توی تاپیکت جوری جمله بندی کرده بودی که بوی دوست نداشتن می داد

    ببین نوشتی این بار منطقی تر تصمیم بگیرم ... این خوبه و هم بد ... حد تعادل رو نگه دار و یه فرصت زمانی اختصاص بده که تا اون زمان تصمیمت رو بگیری ، به نظر من (؟) در خصوص شما لزومی به تاخیر انداختن در گرفتن تصمیم مشاهده نمیشه

    و اون چهار نکته ای که نوشتی عالی بود ==رتبه اش محفوظ ، سقف رتبه ی امروزم پر شده نمی تونم رتبه بدم :p

    ---------------
    در خصوص جریانات بعد از مشاوره هم بهت گفتم
    تحت هر شرایطی آرام باش
    حتی اگه حرف زوری زد
    حتی اگه لجت رو در آورد
    منتها قاطع باش
    و جوری صحبت کن که همسرت پای همون توافقی که قبلا کرده اید( برگشتن به منزل خودت بعد از رفتن به مشاور) پایبند بمونه
    البته توصیه های من زمانی مفید هست که واقعا تصمیم گرفته باشی که به خودت یک فرصت دوباره بدهی که زندگیت رو از نو بسازی





  6. 7 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (یکشنبه 20 شهریور 90)

  7. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: مسایل مالی در سرنوشت یک ازدواج چقدر دخیلند؟

    بچه ها برام دعا کنین.طاقتم طاق شده.دو روز گذشته نتونسته بره مشاوره چون مشاور نبودش....دیروز برخوردم خوب بود اما امشب اولش برخوردم خوب بود ولی وقتی دیدم هیچ حرفی از برگشتن نمیزنه و تمام مکالمه ی تلفنیش با من 30 ثانیه هم طول نمیکشه اعصابم بهم ریخت...
    میدونم الان میاید میگید بازم که تو ناامید شدی.... نا امید نیستم.دلشکسته ام.احساس طرد شدن میکنم...
    انرژیم زود تحلیل میره
    راهیم واسه شارژ دوباره اش به جز این جا ندارم
    (امشب بازم جر و بحثمون شد میدونم تقصیر منه )
    تو رو خدا برام دعا کنین...
    چه جوری خودمو شارژ کنم؟چه جوری این قدر صبر و تحمل داشتین؟چه جوری؟

    یعنی باید تا مدتها از این که به من محبت کنه صرف نظر کنم؟
    اصلا نکنه مشکل از منه که یه دفعه این قدر امیدوار میشم که میخام برم نقشی نو در دنیای آفرینش بیاندازم یه دفعه ام قاطی میکنم؟

    این خودمو به بیخیالی زدن تو خونه هم اذیتم میکنه پدر و مادرمم که بنده خداها هی میشینن واسه خودشون راه حل میسازن که مشکل ما حل شه هر چی ام بهشون میگم شما کار با نداشته باشین بیخیال نمیشن دوباره فردا روز از نو روزی از نو

  8. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: مسایل مالی در سرنوشت یک ازدواج چقدر دخیلند؟

    وای خدایا من چقدر احمقممممممممممممممممممم
    بعد از گذشت چندساعت تازه میفهمم چه واکنش هیجانی بدی از خودم نشون دادم
    نباید باهاش جر و بحث میکردیم
    هر چه در این ده روز رشته بودم یک شبه پنبه کردم

  9. 2 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (سه شنبه 22 شهریور 90)

  10. #16
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مسایل مالی در سرنوشت یک ازدواج چقدر دخیلند؟

    امیدوار عزیز همین که متوجه شدی که رفتارت هیجانی بوده و نباید تحت تاثیر احساساتت قرار می گرفتی
    یعنی داری تلاش می کنی
    خودت رو سرزنش نکن اما از اتفاقی که بینتون افتاد درس بگیر

    برای خودت ارزش قائل باش
    چرا فکر می کنی احمقی؟ اگر می گی نه من این فکر رو نمی کنم
    باید یادآوری کنم که " فکر و عمل باید در یک راستا باشه" نمیشه تو این حرف بگی ولی فکرت یه چیز دیگه باشه که ؟! پس مواظب تک تک کلماتی که می گویی باش

    رفتا هیجانی شما از آنجا ناشی میشه که در دل انتظار می کشی برگردی خونه و سعی کنی زندگیت رو بسازی و برای این کار مدت زمانی رو برای خودت تجسم کرده ای که وقتی این انتظار پاسخ داده نمیشه بهم میریزی

    خوب اول جواب بده آیا تصمیمت رو در خصوص وضعیت زندگی ات گرفته ای یا نه؟
    اگر به ادامه زندگی با همسرت پاسخ مثبت می دهی
    نکات زیر رو آویزه ی گوشت کن


    1- یک زن امیدوار ، تحت هر شرایطی ابتدا یک نفس عمیق میکشه و سپس یادش میاد که باید تا مدتی صبوری رو پیشه کنه ، پس الان اگر رنجیده ام و یا عصبانی هستم به احساسم فکر نمی کنم باشه فردا بهش فکر می کنم و عکس العمل نشون می دهم

    2-غرور زنانه ام رو حفظ می کنم به این صورت که در اوج محبت و عاطفه نسبت به خودم احترام می گذارم و برای خودم و عقاید و افکارم احترام قائلم ، حال اگر کسی نسبت به من و احساساتم برداشتی خلاف تصورم داشت ، من در جهت دفاع از خودم با حرف زدن برنمی آیم بلکه با رفتار متین و قاطع ام از خودم دفاع می کنم

    3- می گویند سنگ از آسمون بباره ، صخره جا نمیزنه ، پس یک زن امیدوارم برای رسیدن به هدفش جا نمیزنه
    تو یه مدت زمانی مشخصی رو برای ساختن زندگی ات مشخص کن ، مثلا شش ماه تا یکسال و سپس توی این مدت زمان تعیین شده سعی کن در برابر هر رفتار نادرست شوهرت ، رفتار درست را انجام بدهی
    بعد از طی شدن اون زمان
    بشین با خودت صادقانه بررسی کن ببین آیا به نتایج مثبت رسیده ای یا نه؟ آیا زندگیت بهتر شده یا نه ؟
    اگر جواب مثبت بود که خوب فبه المراد اگر نه شما چیزی رو از دست ندادی بلکه اون موقع با توجه به تمام سعی ای که کرده ای بهتر و قاطعانه تر می تونی برای زندگیت تصمیم بگیری


    حالا اگر این موقعیت برای من پیش می اومد با توجه به روحیات و اخلاقیات همسر خودم ( تو برای شوهر خودت بسنج)
    بهش امروز زنگ میزدم ( خودم رو برای همه چی آماده می کردم که ممکن باشه شاید اصلا به تلفنم جواب نده که اون وقت می بایست یه راهکار دیگه پیدا کنم )

    بهش می گفتم عزیزم ببخش که دیشب با حرفهایم و رفتارم تو رو رنجوندم
    اون هم توی این شرایطت که تو هنوز گچ پایت رو باز نکردی
    خیلی خیلی شرمنده تو شدم ، می دونم دلگیری تو از من به جاست ، و حق هم داری
    عزیزم همه ناراحتی ام به این خاطر هست که از تو دورم
    دلم برایت تنگ شده و به خاطر اینکه در کنار تو نیستم دارم عذاب می کشم
    دوری از تو بهم سخت می گذره ، آخه هیج جا خونه شوهر آدم نمیشه که ، دلم داره پر میکشه واسه دیدنت
    به خاطر همین دلتنگی و دوری از تو رفتار نادرستی از خودم داشتم ، هرچند که می دونم نمی بایست اینقدر بی منطق باشم و اون جوری باهات صحبت کنم
    دارم تلاشم رو می کنم که رفتارهای نادرستم رو بذارم کنار و تنها تو هستی که می تونی به من کمک کنی تا اشکالاتم رو بشناسم و اونها رو برطرف کنم و مطمئن باش از اینکه ایرادهایم را بهم بگی خیلی استقبال می کنم
    الان چه طوری؟
    خوبی عزیزم ؟ الهی من برات بمیرم که ناخواسته اون جور تو رو ناراحت کردم ، الهی من فدای تو بشم جیگر من
    الان که ازت دورم و تنهایی دارم فکر می کنم جای خالی تو رو دقیقا حس می کنم
    نمی دونی چقدر دلم می خواد بیام توی بغلت
    نمی دونی چقدر دلم برای بوسیدنت تنگ شده
    خوب چی کار کنم ، اونقدر دوستت دارم که گاهی اوقات رفتارهای نامعقول ازم سر میزنه ، خوب عاشقتم دیگه ، عاشق هم دیونه است دیگه
    بازم می گم دوستت دارم و می خواهم که از دلت بیرون بیاد ، هر چند تلفنی نمیشه ، یکی به نفع تو ، باشه برگردم پیشت جبران کنم


    ببین خانومی نمی دونم خصوصیات رفتاری شوهر تو چگونه هست و نمی دونم آیا می تونی اینگونه ناز شوهرت رو بکشی یا نه؟
    تو باید دل و زبونت با هم یکی باشه
    ببین این گونه صحبت کردن یعنی قبول اشتباهات خودت و درخواست جبران و با زیرکی برگشت به خونه
    من از اشتباهات شوهرت حرفی نزدم و فقط تو رو بردم توی اون اوج عواطفی که روی یک مرد تاثیر می گذاره چرا؟
    چون الان می بایست با ترفند برگردی پیش شوهرت اما غرورت هم حفظ بشه
    همه ی اون نوشته ها رو با لحن عاطفی و آزردگی از خودت عنوان می کنی
    چند خط آبی رو خیلی با شیطنت و ظرافت بچگانه ، جوری که انگار هیچی نشده و داری خودت رو لوس می کنی
    و کم کم در تماس های بعدی انگار نه انگار که اتفاقی افتاده عادی رفتار می کنی
    از دلتنگی ات می گی ولی مستقیما نمی گی کی بیام بخونه

    ارزیابی ات چگونه هست ؟

  11. 5 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (سه شنبه 22 شهریور 90)

  12. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: مسایل مالی در سرنوشت یک ازدواج چقدر دخیلند؟

    سلام.باید در مورد حرفاتون فکر کنم.چندان موافق ناز کشیدنش نیستم.میخام زندگی مشترکم درست شه اما به این ضرب المثلم اعتقاد دارم که:از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن!!!
    البته مسلما اگه بره پیشه مشاور اونم اشتباهات رفتاریشو تا حدودی متوجه میشه(چون آدم یک دنده ای نیست و حرف حساب رو به راحتی قبول میکنه)
    فکر میکنم بهتره فعلا موضوع فعلا راکد بمونه تا بره پیشه مشاور.(البته خدا میدونه این انتظار کشیدنهای در اوج بیکاری چقدر برام سخته!!) بعد ببینم چه عکس العملی نشون میده و منم در قبالش تصمیم بگیرم
    منم تو فکر یک بیزینس شخصی برای خودم هستم.(حالا نتیجه ی رابطه ی من و همسرم هر چی میخاد بشه بشه) تا بتونم برم سر یک کار و از این همه فکر و خیال نجات پیدا کنم.البته خیلی دلمم میخاد دوباره فوقمو بخونم(البته نه رشته ی خودمو بلکه یک رشته ی دیگه با بازار کار بهتر) اما فعلا با این شرایط روحی توان درس خوندن ندارم!
    فکر میکنم فعلا هرچی رابطه ام باهاش کمتر باشه تنش و استرس کمتری برای هر دومون داره تا بره پیشه مشاور(چون خیلی بهش اصرار داره و یه جورایی روش کلید کرده)
    هنوز دارم فکر میکنم...
    نظرتون راجع به حرفایی که زدم چیه؟

  13. کاربر روبرو از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده است .

    یک زن امیدوار (سه شنبه 22 شهریور 90)

  14. #18
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مسایل مالی در سرنوشت یک ازدواج چقدر دخیلند؟

    من خصوصیات و اخلاقیات همسرت رو نمی شناسم
    کارشناس و مشاور هم نیستم
    راهنمایی هایی که می دهم از روی راهنمایی هایی است که از همین تالار و از مدیر و کارشناس گرفته ام


    پس هیچگونه ارزیابی روی پستم و راهنمایی هایم نمی تونم داشته باشم مگر تایید اعضای معتبر و کارشناسان و مدیران پای پستم که معنای صحیح بودن راهنمایی هایم می شود

    چیزی که برای من مسلم و قطعی شده این هست :
    " اگر زندگی اشتراکی با همسرت رو می خواهی ، از کوچکترین فرصت جهت ایجاد رابطه صحیح و عاشقانه استفاده کن"


    الان زمان درستی جهت مشخص شدن اشتباهات همسرت نیست
    حتی زمان درستی جهت گوشزد کردن اشتباهاتش هم نیست
    مسلم هست که در این مشکلات هر دو پا به پای هم مقصر بوده اید
    اما الان زمان آن نیست که بخواهی تقصیرهای خودترو از شوهرت تفکیک کنی
    من بهتر می بینم تقصیرهای خودت رو گردن بگیر و در جهت رفع اشکالاتت تلاش کن مثلا شش ماه تا یکسال
    بدون هیچگونه چشم داشتی و یا حتی کوچکترین تغییر مثبتی از سوی همسرت
    بعد از طی شدن اون زمان بسنج ببین آیا زندگیت تغییر کرده یا نه
    چکامه یکی از کاربران این تالار هست
    توصیه می کنم تاپیکش رو بخونی
    با صبر و حوصله و محبت یک طرفه زندگیش رو ساخت
    چکامه برای من یک الگو بود
    اون زمان که تاپیکش رو خوندم من و شوهرم از هم جدا زندگی می کردیم و وضعیت بدی داشتیم
    خدا خدا می کردم ایکاش فرصتی می بود که در کنار همسرم می بودم تا می تونستم من هم مانند چکامه زندگیم رو سرو سامان بدهم
    چون
    1- وقتی کلاهم رو قاضی کردم دیدم همسرم خصوصیات مثبتش بیشتر از خصوصیات منفی اش هست
    2- دوستش داشتم
    3-تمام تلاشم رو برای داشتن یک زندگی پر ثمر نکرده بودم
    4-به اشکالات خودم پی برده بودم و در صدد بودم آنها را اصلاح کنم


    لذا بعد از گذشتن 8 تا 9 ماه دوری و انواع و اقسام مشکلات و تحریکات احساسی که همسرم برایم ایجاد می کرد ( که توی تاپیک " واسه سبکتکین" نوشته ام ) امید و صبرم رو از دست ندادم

    ببین من اونقدر زندگی زناشویی ام برایم مهم بود که با وجود مشکل اصلی همسرم باز هم در تلاش بودم با او زندگی کنم .... حتی تا اونجا که از زن و شوهر بودن به بودن اسمش توی شناسنامه ام دلخوش بودم که هنوز من همسر او هستم

    در نهایت من به صلاح زندگیت نمی بینم که الان در این انتظار باشی که همسرت تقصیرهایش را گردن بگیرد و او نیز در صدد رفع اشکالاتش بکوشد
    اگر قفل عوض بشه ، کلید اون قفل نیز ناچارا عوض میشه


    ببین از اینجا به بعد فکر می کنم سبکتکین بهتر بتونه کمکت کنه

    در نهایت آرزو دارم بهترین ها برایت اتفاق بیفتد

  15. 7 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (سه شنبه 22 شهریور 90)

  16. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: مسایل مالی در سرنوشت یک ازدواج چقدر دخیلند؟

    بسیار بسیار ممنونم.راجع به حرفاتون فکر میکنم.این شما بودین که منو از تصمیم 100% طلاق منصرف کردین و این خودش برام یک دنیا ارزش داره.
    بازم متشکرم

  17. 2 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (سه شنبه 22 شهریور 90)

  18. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    113
    Array

    RE: مسایل مالی در سرنوشت یک ازدواج چقدر دخیلند؟

    حق با بالهای صداقته.الان که تو تصمیم داری زندگیتو درست کنی پس چرا فکر می کنی حتما باید بری زیر یه سقف تا شروع کنی زندگیتو بسازی .چرا زندگی رو محدود می کنی به خونه خودت.تو تصمیمتو گرفتی پس همین الان شروع کن نذار کدورت بینتون تلنبار بشه و به قبلی ها اضافه شه.گوشی رو بردار زنگ بزن.

  19. 3 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    رایحه عشق (سه شنبه 22 شهریور 90)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.