ای خدا من چی کار کنم از دستش.بهش گفتم
شاید فردا بیام.میگه مسئلمون حل شده میخای بیای؟ یعنی اونم نمیخاد من برم.........
این بود قرارمون که بدون چشم داشت حداقل سه ماه محبت کنی؟
به جای اینکه استقبال کنی میگی شاید بیام
ای خداااااااااااااااااا
اون هم نمی خواد بیام یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ذهن خوانی می کنی برای چی؟
اولین دفعه اش نیست که این جوری میگه.همیشه میگه .
به کار بردن کلماتی مثل همیشه یعنی مطلق نگری یعنی سیاه و سفید دیدن
یعنی یکبار هم نشده همسرت مهربون باشه
ای خدااااااااااااااااا
منم گفتم از راه دور حل نمیشه
الانم میگه از نزدیکم حل نمیشه.
خانم امیدوار از دستت دارم جوش میارم ها
فکر نکن من هم مثل کارشناسان و مدیران خیلی آرامش دارم ها ... الان هست که میرم سرم می کوبونم به دیوار ...
تو بهش گفتی از راه دور نمیشه ، یعنی تلفنن همسرت از راه دور بی ارزش هست
اون هم بهت جواب داده که کم نیاره ... بابا جان ، مردی گفتن ، زنی گفتن
بهش می گفتی عزیزم اره راست می گی چقدر خوشحال شدم که تماس گرفتی ، اس ام اس دادی .... شرمنده ام کردی .... کاش من پیشقدم شده بودم جیگرم ، همسر خوبم ، و از این جور حرفها که قند توی دلش آب بشه و دلتنگت بشه
یه هفته فرصت بده.هم به خاطر مالی هم اخلاقی.میگه شاید دفعه های اولم که رفتی اگه مدت بیشتری از هم دور بودیم بیشتر قدر همو میدونستیم(راست میگه من همیشه زود بر میگشتم چون همه میگفتن جدایی طولانی مدت واسه زندگیتون خطرناکه)
یه بار می گی زود برگشتم
یه بار می گی باید بیشتر فرصت می دادم
یه بار می گی جدایی برای زندگی زناشویی مناسب نیست
بالاخره کدوم شد؟
بهتر نبود بگی آره ما باید بیشتر به همدیگه فرصت بدهیم ... الان هم درست نیست من خونه پدر و مادرم باشم ، هرچی باشه من زن تو هستم و باید کنارت باشم ، اون هم با اون پای شکسته تو ، وای ازت خجالت کشیدم همسر خوبم ...
یه جورایی راه رو برای بازگشت با عزت نفس باز کنی
دیدین چقدر راحت دست رد به سینه ام میزنه!
نه من ندیدم
من زن نا امیدی رو دیدم که اسمش رو گذاشته امیدوار ولی خیلی زود امیدش رو از دست داد
یعنی حتما باید ازم دور باشه تا قدرمو بدونه؟
الان چی کار کنم.بمونم؟برم؟هر وقت اون گفت برم؟مگه من آدم نیستم.مگه من واسه خودم عزت نفس ندارم.......
وقتی این جوری یگه دلم میخاد بمیرم.
خوددانی ... هرکاری دلت می خواد انجام بده
علاقه مندی ها (Bookmarks)