نه! به اندازه کافی خودم داغون هستم.میدونم که الان دائم اهنگ غمگین گوش میدی
نکن اینکارو !
ظرفیت ندارم بیشتر خودمو ناراحت کنم.
اشتباه کم نداشتم. (بزرگترینش این بود که اتفاقات رو برای خودم تعبیر میکردم)بنظر من شما اشتباه بزرگی مرتکب شدی
از همون جلسه اول ، تصمیمت رو گرفتی !
بیشتر درگیر ظواهر شدی!
قبول کن که سعی کردی همه چیزش رو خوب ببینی
اما باور کن انقدرا هم توی رویاهام نبودم.
هر کس که جلسه آخر دیده بودش، باورش نمیشه.
همه میگن جوری از خونه نرفت که با جواب منفی برگرده!
مادرش گفت پسره خودش استخاره کرده!
(با ابنکه از حرفاش اینجوری فهمیده بودم که توی ازدواج به استخاره زیاد متکی نیست)
مادرش میگفت "من خیلی باهاش حرف زدم. ما همه راضی بودیم."
ولش کن اصلاً
به قول شما، مگه اتفاقی افتاده؟!!!
هیچ اتفاقی نیفتاده
یکی بیاد تاپیک منو ببنده لطفاً!
علاقه مندی ها (Bookmarks)