به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 71
  1. #11
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: مشکل من در مشورت با خانواده در مورد خواستگار

    نقل قول نوشته اصلی توسط baby
    آیا رشته ای که به اجبار پدرتون شروع کردید رو دوست داشتید ؟ یا حداقل ازش متنفر نبودید؟
    ازش متنفر نبودم. اما خیلی برام سخت بود (چون علاقه ی اولم نبود). رشته ی مورد علاقم هم سخت بود. اما علاقه نداشتن به رشته ای که خوندم، اونو برام سخت تر کرد.


    نقل قول نوشته اصلی توسط baby
    برای انتخاب رشته و هزینه احتمالی که برای این انتخاب متحمل شدید ، به پدرتون فید بک دادید؟
    نه. لزومی نمیدیدم این کار رو بکنم. چون مگه قرار بود با این فید بک دادن، چه اتفاق مثبتی بیافته؟ جز اینکه این جمله رو بشنوم: "میتونستی بیشتر درس بخونی تا اون رشته رو تهران قبول بشی."


    نقل قول نوشته اصلی توسط baby
    نکته بعدی ، ببینید قرار نیست که به باورهای مشترکی با پدرتون برسید ، وقتی او دارد عقاید خودش رو به شما تحمیل می کند (از دید شما) اولا خوب گوش کنید، فکر کنید شاید ایده های خوبی رو در قالب انتقاد دارد برای شما بازگو می کند. جبهه نگیرید ، درصدی احتمال بدید که او از سر خیرخواهی و دلسوزی (با فرض ارائه بد) دارد این مطالب رو می گوید.
    چشم. اما شروع کننده نمیتونم باشم. اگه بحثش پیش اومد سعی میکنم حرفای شما رو توی ذهنم تکرار کنم تا بتونم بهتر گوش بدم.


    خواستگاری دوره خوبیه که بتونید به پدرتون نزدیک بشید ، الگوهای مکالمه موفق رو با ایشون تمرین کنید ، اگه بتونید چند گفتگوی نسبتا موفق رو داشته باشید تجربه خوبی خواهد بود برای زندگی مشترک آینده تون. چراکه پیش خواهد آمد در موضوعی با شوهرتون هم عقیده نیستید و درعین حال میخواید ازشون مشورت هم بگیرید ، چه خواهید کرد؟
    در این مورد، یه چیزی بگم:
    وقتی من میبینم خودم با افراد خیلی کمی (شاید هیچ کس) این مشکل رو دارم و از طرفی همه ی افراد خونه این مشکل رو با پدرم دارن، شما به من حق نمیدین که فکر کنم مشکل از من نیست؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون
    من همچنان دارم سعی میکنم با پدرم در این مورد حرف نزنم به جای اینکه وارد بحث فرسایشی بشم.
    پیشنهاد من اینه که در این مورد با پدرتون حرف بزنید ، اما نه فرسایشی . عواملی که باعث فرسایشی شدن گفتگوتون میشه رو شناسائی کنید . مدل گفتگوتون رو عوض کنید.
    هر وقت موردی پیش میاد که گفتگو به بن بست میرسه و تصمیم میگیرید گفتگو رو قطع کنید ، با یه شیوه / ترفند سعی کنید یکی دو جمله دیگه هم ادامه ش بدید.
    یادتون باشه برد شما ادامه گفتگوست ، پس نذارید به بن بست برسه.
    باور کنید خیلی سخت میشه بعضی جاها ادامه داد و ناراحت نشد. ادامه داد و توهین ها رو نشنید. ادامه داد و تازه حرف جدید و روش مکالمه ی جدید هم به ذهنت برسه!
    (نمیشه مو به مو مکالماتمون رو اینجا بیارم. کاش میشد یه بار با تمام جزییات اونا رو بهتون بگم.)

    عنوان تاپیک یادتون نره ، قراره کاری کنید که پدرتون به شما مشاوره بدهد.
    این بار در گفتگو تون سعی کنید مواردی رو که پدرتون می گن رو دقت کنید و نکات مشورتیش رو استخراج کنید و برا استفاده ما هم بنویسید.
    اگه پدرم از من نخواد، من زیاد تمایلی به مشورت با پدرم ندارم. البته نه اینکه حرفاش رو قبول نداشته باشم. تجربه داره، علمش رو هم داره. اما تا زمانیکه مشورت دادن پدرم به همین روش باشه ترجیح میدم مشورتی نباشه.
    وقتایی که پدرم ایرادی توی خواستگار ببینه و از نظرش فرد مناسبی نباشه که نظر من اصلا اهمیتی نداره. بدون مشورت با من رد میشه.
    پس خیالم یه مقدار راحته که اگه کسی رو توی خونه راه میده و میذاره به جلسات بعدی کشیده بشه، تا حدودی تایید شده هست.
    میبینید؟ ما اینجوری با هم مشورت میکنیم! :) فقط در همین حد:)


    چطوره با این سوال باب گفتگو رو باز کنید،(به این ترتیب تمرکز رو از یه خواستگار برداشتید ، شاید او از یه خواستگار خوشش اومده و وقتی دیده نتیجه رضایت بخش نبوده ، از باورها و.... شما ایراد گرفته !)
    بابا ، چندین باره که خواستگارهائی برا من اومده ، و.... شاید ملاکهای اصلی یه زندگی موفق رو خوب نمی شناسم ، به نظر شما چه ملاکهائی رو باید اصلی دونست؟ سایر ملاکهامون می تونه چی باشه؟

    ویا اینکه نظرش رو راجع به خواستگارهاتون بپرسید ؟ بخواهید که اونها رو با هم مقایسه کنن و...
    همونطور که گفتم، نمیتونم شروع کننده باشم. اما اگه بحثش پیش اومد، حتما اینا هم یادم میمونه که بتونم تا چند تا جمله، بحث مفید رو ادامه بدم.


    ممنونم که کمک میکنید.
    توی روزای آینده اگه مکالمه ای پیش اومد، میام و براتون میگم تا چه حد موفق بودم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط lord.hamed
    سلام
    قبلا به دختر مهربون گفتنم ؛ به کم عجوله !
    خوب عزیز من ، یه کم حوصله کن ... چرا اینقدر عجله ؟؟؟؟
    از موسیقی لذت می بری ؟ خوب اشکالی نداره ، یا از فلان غذا بدت میاد ! یا هر چیز دیگه .... اصلا موردی نداره .. نیازی نیست به این سرعت واکنش نشون بدی ....
    صبر کن ، صبر ....
    اصلا یه پیشنهاد بذار خواستگار محترم ؛ تا آخر آخر حرفاشو بزنه ؛ شما فقط اول شنونده باش .
    بعد بالاخره نوبت شما هم می رسه ..... تا آقای خواستگار حرفاش تموم بشه که انگشتر تو دست شما که نمی کنند ....
    پس صبر رو تمرین کن .

    من بازم اگر حرفی داشتید در خدمتم .
    سلام. ممنون که نظرتون رو صریح گفتید.
    اما باور کنید من اصلا عجول نیستم!
    شاید بد توضیح دادم که اینجوری برداشت شده.
    یه مقدار دقیق تر توضیح میدم:

    مثلاً خواستگار محترم یکی از عقایدشون رو میگن. خیلی هم روش تعصب دارن.
    خب من به عقیدشون احترام میذارم. قبول هم دارم که براشون مهمه.
    بعد از اینکه توضیحاتشون در مورد این عقیده تموم شد، حالا نظر من رو میپرسن (که اتفاقا نظرم کاملا با نظر ایشون فرق داره.)
    حالا من جوابشون رو ندم؟ سکوت کنم؟ به نظرتون میشه؟

    یه نکته دیگه، شما میفرمایید فقط اول شنونده باش، قاعدتا همینطوریه. تا وقتی از من سوالی نپرسه که من شروع نمیکنم به توضیح دادن!

    اما در واقع صحبت هایی که روزای خواستگاری میشه، یه مکالمه ی دو نفره هست. سخنرانی نیست که من فقط بشنوم! نمیدونم خودتون هم تشریف میبرید خواستگاری دوس دارید دختر خانم فقط به حرفای شما گوش بدن؟!!



  2. کاربر روبرو از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده است .

    دختر مهربون (جمعه 18 شهریور 90)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: مشکل من در مشورت با خانواده در مورد خواستگار

    عزیزم چرا مدام می گی نمی تونم شروع کننده باشم؟
    اگر شروع کنی یعنی یک قدم مثبت برداشتید. یعنی برای صحبتهای پدرتون ارزش قائلید و این جس رو به پدرتون هم میدید و مطمئن باشید پدرتون وقتی حس تایید شدن از طرف شما رو داشته باشند بهتر صحبت خواهند کرد.

    ولی اگر بذاری ایشون شروع کننده باشند یعنی شما محکومید به پذیرش هر انچه هست. یعنی شماایشون رو قبول ندارید ولی ناچارید و این حس رو به پدرتون هم دوباره منتقل می کنید و ایشون از جانب یک حاکم اینبار با شما حرف خواهند زد.

    امتحانش ضرر نداره اگر دیدید داره بحث بالا می گیره زود تمومش کنید.

    ضمن اینکه پدرتون با همه مشکل دارند دلیل نمی شه که شما نتونید از نظرات ایشون استفاده کنید. رگ خواب پدرتون رو پیدا کنید . من فکر می کنم همین جبهه ای که همه در خانه شما نسبت به پدر دارند ایشون رو بیشتر به سمت عصبی و تحکم کننده بودن سوق میده.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  4. 4 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (شنبه 19 شهریور 90)

  5. #13
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: مشکل من در مشورت با خانواده در مورد خواستگار

    "وقتی من میبینم خودم با افراد خیلی کمی (شاید هیچ کس) این مشکل رو دارم و از طرفی همه ی افراد خونه این مشکل رو با پدرم دارن، شما به من حق نمیدین که فکر کنم مشکل از من نیست؟"

    وقتی شروع به راهنمائی کردم ، دقیقا می دونستم که مشکل از شما نیست ،

    اصلا بحث حق با کیه نیست ، چه بسا مشکل از پدرتون هم نباشه .

    بهرحال واقعیت اینه که گفتگوتون اونجوری که باب میلتونه پیش نمیره ، راهی برای این موضوع باید پیدا کرد.

    چند نمونه عینی و تجربه شده در این خصوص دارم :

    در دوره دانشگاه یه استاد داشتیم که اغلب بچه ها از روش تدریسش خوششون نمیومد (بسیار نامرتب مطالب رو می گفت بدون اینکه دسته بندیشون کنه) ، با اینکه آمریکا درس خونده بود، من اون واحد رو با او برداشتم با این نیت که ببینم چی می تونم ازش یاد بگیرم . اتفاقا در خلال تدریس متوجه چند خصوصیت خوب تدریسش شدم ، یکی از اونها این بود که خلاقیت رو از دانشجو نمی گرفت ،

    چند سال پیش یه مدیر پروژه داشتیم ، همکارائی که باهاش کار کرده بودن همه می گفتن با فلانی اصلا نمیشه کار کرد - کاش میشد تمام خصوصیاتش رو می گفتم تا می تونستید بهتر تجسم کنید- ، به اجبار تو پروژه ایشون همکار شدم ... تا پایان پروژه هم با هم بودیم (نه اینکه هیچ کنتاکتی نداشته باشیم ، نه) ، پس از مدتی به سنگ صبورش مبدل شده بودم و از دلتنگیهاش برام میگفت و او که به بی معرفتی مشهور بود چند سال بعد از اتمام پروژه هم ارتباط ایمیلی با هم داشتیم و در بسیاری از مراسمات (فوت پدر و یکی از بستگانم) بعد از همکاری هم شرکت کردند. (کاری که اصلا مرسوم ایشون نبود)

    ، خلاصه اش میشه:
    موفقیت تو اینه که وقتی با کسی مشکلی داری بتونی بجای اینکه فاصله بگیری ازش (اگه ارزشش رو داشته باشه)، رابطه رو بسازی و بهبودش بدی.

    اتفاقا با اینائی که مشکل دارن اگه بتونی نزدیک بشی و رفاقت کنی ، بسیار جالب خواهد بود بعد می بینی که از بودن باهاشون چقدر لذت می بری. یادت باشه اون روی سکه استبداد و خود رائی ، مهربونیه. از این لایه روئی پدرت عبور کن.
    بذار افتخار شکستن این دیوار بی اعتمادی به نام شما رقم بخوره
    .

  6. 8 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (دوشنبه 04 مهر 90)

  7. #14
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: مشکل من در مشورت با خانواده در مورد خواستگار

    سلام.
    به یه مشکل برخوردم.
    پدرم اجازه نمیده خواستگاری که برام اومده برای بار دوم بیاد خونمون. (در حالیکه به نظرم ارزشش رو داره که چند بار دیگه بیاد و بررسی بشه)

    دلایل پدرم اینه:
    به دلم ننشسته!
    مادر پسره خودش رو میگرفت!

    حالا مورد اول رو نمیدونم. اما مورد دوم چیزی بود که اگه صحت داشت ما هم باید متوجه میشدیم! در صورتیکه نه مادرم نه من نه برادرام هیچ کدوم همچین نظری نداریم.

    من هنوز با پدرم هیچ صحبتی نکردم. این حرفا هم بین پدرم و مادرم بوده.

    به مادرم که گفتم الان لازمه با بابا حرف بزنم یا نه، میگه فعلاً صبر کن من حرفا رو بزنم.

    فقط دارم دعا میکنم. چون هر کاری که بکنم میترسم اوضاع بدتر بشه.


  8. 2 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (دوشنبه 04 مهر 90)

  9. #15
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: مشکل من در مشورت با خانواده در مورد خواستگار

    آخه من دردمو به کی بگم.

    به کی بگم بیاد با پدرم صحبت کنه!

    اصلا مگه کسی پیدا میشه پدرم قبولش داشته باشه؟

    خسته شدم از اینکه دخترم...

    یادتونه گفتم
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون
    بعضی وقتا دوس دارم هیچ کس نیاد خواستگاریم.
    بخاطر همین چیزا بود.

    بدون اینکه نظر منو بپرسه، جواب رد داد و تموم...

  10. 3 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (دوشنبه 04 مهر 90)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: مشکل من در مشورت با خانواده در مورد خواستگار

    دختر مهربون یک سوال بپرسم؟

    جواب رد رو توی خونه شما پدر شما میدهند؟ یعنی مادر اقا پسر تماس نمیگیره با مادرتون صحبت کنه؟
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  12. کاربر روبرو از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده است .

    deljoo_deltang (دوشنبه 04 مهر 90)

  13. #17
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: مشکل من در مشورت با خانواده در مورد خواستگار

    مادر پسره چند بار زنگ زد و همش پدرم یه بهونه آورد تا این موضوع از حدود 1 ماه پیش کش پیدا کرد تا الان.
    دیگه روش نمیشد خودش زنگ بزنه. واسطه ای که معرفی کرده بود زنگ زد و از مادرم پرسید.
    مادرم از خودش که نمیتونه چیزی بگه. از پدرم پرسید.
    پدرم هم گفت بهش بگو جواب ما منفیه.

  14. 3 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (دوشنبه 04 مهر 90)

  15. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: مشکل من در مشورت با خانواده در مورد خواستگار

    عزیزم من فکر می کنم شاید مادرتون بتونند با در دست گرفتن مدیریت ازدواج شما (نیاز به مهارت ، سیاست و قاطعیت داره) و مشورت خواستن از پدرتون مشکلتون رو حل کنند. یعنی مراحل خواستگاری و صحبتهای لازم بین خانواده ها رو مادرتون باید مدیریت کنند. ولی در این بین هم از نظرات پدرتون بهره ببرند.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  16. #19
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: مشکل من در مشورت با خانواده در مورد خواستگار

    دلجو جان
    ممنون که هم فکری میکنی. اما شرایط خونه ی ما اونجوری که فکر میکنی نیست.

    خیلی دلم گرفته

    انقدر پیش خدا گفتم "من کسیو ندارم با پدرم حرف بزنه. خودت یه کاری کن که بهونه ی الکی نیاره." اما فایده ای نداشت...

  17. 2 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (سه شنبه 05 مهر 90)

  18. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array

    RE: مشکل من در مشورت با خانواده در مورد خواستگار

    دختر مهربون،

    سلام،

    خوشبختانه تاپیک شما کوتاه بود و راستش پست‌های این تاپیک رو تا جایی‌ که میشد خوندم،

    ممکنه کسی‌ رو نداشته باشی‌ که با پدرت صحبت کنه، اما تو دختر باهوشی‌ هستی‌، و این خودش یک برگ برنده هست.

    متأسفانه برنامم این هست که به زودی از همدردی خداحافظی کنم،

    اما تو همین چند روزی که هستم، من سعی‌ می‌کنم کمکت کنم، در واقع به نوعی با پدرت صحبت کنم، اما تو این مکالمه تو باید حکم مهره من رو بازی کنی‌، و باید نقش رو هم خوب بازی کنی‌، و بعد سعی‌ کنی‌، خودت بازی رو یاد بگیری برای زمانی‌ که من نیستم.

    اگر تو این بازی موفق بشی‌، مطمئنأ در زندگی‌ آیندت هم موفق خواهی‌ شد، چون این به این معنا خواهد بود که مهارت‌های ارتباطی‌ را خوب فرا گرفتی‌.

    چیزی که متأسفانه در مورد مادرت احتمالأ رخ نداده، که اگر رخ داده بود، نیازی نبود که شما این نقش رو بازی کنی‌، پس فعلا نمیتونیم از مادرت استفاده کنیم و روی شما متمرکز میشیم.

    بله، واقعیت این هست که خانواده شما در منزل با پدر مشکل دارند، و این مشکل از نظر من یک مشکل عمیق ارتباطی‌ هست.

    این مشکلات ارتباطی‌ تو خیلی‌ خانواده‌ها هست، کم یا زیاد، مثلا اختلاف سنی من با والدینم خیلی‌ کم هست، در حدود ۲۰ سال، اما من هم گاهی‌ اوقات مشکل پیدا می‌کنم.

    راه حل‌هایی‌ که بهت ارائه خواهم داد، راه حل‌های موقت هست، یعنی تنها در همین حد که مشکل تو را حل کنند، نه مشکل کل خانواده را، در واقع من روی مشکل تو متمرکز میشم.

    ضمن اینکه این راه حل ها، نظر شخصی‌ من هست و ممکن هست از نظر خیلی‌‌ها درست نباشد یا در کل اصلا نتیجه‌ای ندهد! به خصوص با توجه به اینکه من از نزدیک با پدرت برخورد نداشتم، و روحیاتش رو نمیدونم و قاعدتاً تحلیل دقیقی‌ از شخصیتش هم نمیتونم داشته باشم.

    خوب شروع می‌کنیم،

    میدونی‌ ما مردها، نیاز داریم تا از اطرفیانمون اعتبار بگیریم، یعنی‌ در ذات ما مردها این نیاز وجود داره که همیشه میل به این داریم که احساس قدرت داشته باشیم و اینکه ما حرف آخر رو بزنیم. این یک میل ذاتی هست. وقتی‌ سنّ ما بالا میره، قاعدتاً، این نیاز تغییری نمیکنه، اما کنترل ما روی دیگران کم میشه، و همین باعث میشه تا گاهی‌ اوقات نا خود آگاه تلاش کنیم، قدرت نمایی‌ کنیم یا حداقل به خودمون ثابت کنیم، هنوز قدرت در دست ما هست.

    شما این خواستگار رو به هر حال از دست دادی، پس دیگه بهش فکر نمی‌کنیم، اما سعی‌ می‌کنیم از موقعیتی که پیش امده استفاده کنیم.

    قدم اول،

    وقتی‌ پدرت تنها هست، میری پیش پدرت و سعی‌ میکنی‌ یک مکالمه موفقیت آمیز داشته باشی‌، و برای او اعتبار سازی کنی‌،

    برای مثال اینطوری(دقت کن که ادبیات گفتگو خیلی‌ مهم هست):
    --------
    سلام پدر،

    -راجع به موضوع مهمی می‌خواستم باهاتون صحبت کنم، الان وقت دارید؟

    - به تناسب بله یا خیر، مکالمه را ادامه میدهی‌ یا میگویی چون مهم هست ترجیح میدهی‌ آن را برای وقتی‌ بگذاری که پدرت وقت داشته باشند.

    بدون اینکه ذره‌ای نسبت به خواستگاری که آمده خودت را متمایل نشان بدهی‌، این جملات را میگویی:

    - پدر، راستش می‌خواستم ازتون تشکر کنم،

    خیلی‌ خوشحالم که شما رو دارم، و واقعا خدا رو شکر می‌کنم، چون شما خیلی‌ با تجربه هستین و خیلی‌ خوب صلاح من رو میدونین،

    راستش این خواستگاری که جدیداً اومده بود، من فکر می‌کردم پسر خوبی‌ هست و قابل برسی‌ هست، اما شما که مخالفت کردین،

    بعد که فکر کردم، دیدم شما راست میگین، مادرش خیلی‌ خودش رو می‌گرفت و این بعد‌ها تو زندگی‌ می‌تونست برا من مشکل ساز بشه...

    الان فقط ازتون خواستم تشکر کنم که مراقب ما هستین.

    و بعد میبوسیش.
    -----------

    خوب این مکالمه رو انجام میدی، و بعد میای نتیجه رو میگی‌.

    دقت کن که هدف از این مکالمه، اعتبار بخشیدن به تصمیم پدرت بود، با چنین رفتار هایی‌، میشه کم کم به پدر نزدیک شد، و حتی روی تصمیماتش تاثیر گذاشت، به طوری که در آینده، بدون اینکه حتی متوجه بشه، تصمیمی را خواهد گرفت، که تصمیم شما خواهد بود.

    در مورد صحبت با خواستگار هات،

    سعی‌ کن پاسخ آنها را بدهی‌، اما اگر از چیزی خوشت نیامد، مثلا موسیقی‌، لزومی ندارد به پدرت بگویی که چه چیزی به خواستگار گفتی‌، میتوانی‌ بگویی من طبق توصیه شما، در جواب این خواستگار چیزی نگفتم، یا حتی نگفتم گوش می‌کنم،

    اما، دقیقا با استفاده از دلایل قابل اعتبار برای خود پدرت، آنها را رد کنی‌. مثال:

    - پدر، به نظرم مادر این خواستگار، مثل مادر خواستگار قبلی‌ که شما گفتین خودش را می‌گیرد، خودش را خیلی‌ می‌گرفت یا این خواستگار به دلم نشسته یا ...

    خوب، من کیبرد فارسی‌ ندارم و خسته شدم از تایپ کردن،

    امیدوارم این حرف‌ها به دردت بخوره،

    منتظر نتیجه مکالمه هستم که ببینم چیکار کردی!

    موفق باشی‌،

    کامران

  19. 10 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    kamran2007 (سه شنبه 05 مهر 90)


 
صفحه 2 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.