به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 39
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: خسته شدم، بازم باید تحمل کنم؟ (3)

    كتاب رازهايي در مورد مردان و كتاب هاي اينچنيني را بايد چندين بار خواند. تا در ذهن ثبت شود.
    من خودم تا الان 4 بار اين كتاب را خوانده ام.
    اگرچه مهدي هميشه مي گه اين را براي فرهنگ ما ننوشته اند و ما بايد حليه المتقين بخونيم. (كه توش نوشته زن بدون اجازه مرد نبايد آب بخورد.)

  2. کاربر روبرو از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده است .

    ليلا موفق (شنبه 12 شهریور 90)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 91 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1389-1-16
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,555
    سطح
    43
    Points: 4,555, Level: 43
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 195
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    850

    تشکرشده 839 در 390 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خسته شدم، بازم باید تحمل کنم؟ (3)


    اتفاقا میخواستم بهت بگم که این قضیه رو مطرح میکنن که این کتابها با فرهنگ ما جور در نمیاد و زندگی رو بدتر خراب میکنه

  4. #23
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array

    RE: خسته شدم، بازم باید تحمل کنم؟ (3)

    سلام

    من نه از مدیران این سایتم . نه کاربر چندان فعال و نه اینقدر تجربه دارم که بخوام به کسی مشاوره بدم.

    فقط یه کاربر معمولیم که اگه وقت آزادی داشته باشم سعی میکنم از زندگی بقیه و راهنمایی هایی که بهشون میشه درس بگیرم و تو زندگی خودم استفاده کنم.

    تو این پست هم نمیخوام از کسی دفاع کنم ولی خودتون کلاه خودتون را قاضی کنید چند تا از این 30 تا پستی که تا الان زده شده جنبه مشاوره داره . چند تاش چت گونه هست ؟ چند تاش فقط درد و دل و احوال پرسی روتین؟
    منم خانوم هستم ولی وقتی با یه پست های اینچنینی مواجه میشم به آقایون حق میدم که بگن زن ها فقط به دنبال درد و دل هستند بجای حل مساله ... حق میدم که هر جا چند تا خانوم جمع شدند به دید یه محفل خاله زنکی بهش نگاه کنند...

    اگه فکر میکنید حرفای روتین و امروز تو چطوری و امروز من چطورم . دیشب من این گفتم و من اونو گفتم کمکی بهتون میکنه دوستانه و از سر همدلی میگم اینجا جاش نیست بریم یه کنفرانس تو یاهو مسنجر بازکنیم هر کی تمایل داره بیاد هر روز صبح قصه زندگی شب گذشتش رو بگه ... کسی هم نمیاد تاپیکی رو قفل کنه و تذکر بده ...

    ولی اگه راه حل عملی دارید و یه چیزی رو امتحان کردید و نتیجه گرفتید بیاید اینجا بگید تا بقیه هم استفاده کنند.
    سعی کنیم بجای اینکه بهم ماهی بدیم ماهی گیری به هم دیگه یاد بدیم.

    ببخشید نمیخواستم وسط جمع دوستانتون بپرم ولی دلم میخواست خودتون رو بگذارید جای کاربری که بین انبوه این صفحات دنبال راه حل میگرده .

    ایام به کامتون باشه

  5. 5 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    صبا_2009 (شنبه 12 شهریور 90)

  6. #24
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 91 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1389-1-16
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,555
    سطح
    43
    Points: 4,555, Level: 43
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 195
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    850

    تشکرشده 839 در 390 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خسته شدم، بازم باید تحمل کنم؟ (3)

    صبا جون مرسی که برام نوشتی
    راستش اگه پیام خصوصی اینجا باز بود شاید اینقدر شلوغ نمیشد، ولی تنها راه حرف زدن ما با همدیگه اینجاست
    و در مورد حرفهایی که زده میشه، اگه دلت پر باشه و افسرده باشی همین یه تلنگر کوچیک به طنز زدن ما باعث میشه یه آرامش نسبی و یه لبخند هرچقدر هم کوچیک یه روحیه تازه بهمون بده
    البته من توقع ندارم این حالتها رو درک کنی و از خدا میخوام هیچوقت درک نکنی چی میگم
    وقتی هیچ جایی نداری که آروم باشی و همه چیز جلوی چشمت خاکستریه ، یه احوالپرسی با یه دوست میشه یه انرژی برای اینکه به زندگیت ادامه بده

  7. کاربر روبرو از پست مفید shamim_bahari2 تشکرکرده است .

    shamim_bahari2 (شنبه 12 شهریور 90)

  8. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array

    RE: خسته شدم، بازم باید تحمل کنم؟ (3)

    شمیم عزیز. من خیلی خوب درک میکنم که در جمع دوستانی که همدرد تو هستند درد دل کنی چه باری از دلت رو سبک میکنه. اینکه حس کنی بقیه تو درک میکنند.

    عزیزم پیام خصوصی اینجا بسته نیست . کافیه شما 10 روز عضو فعال بشید(هزینه ش اندازه دقیقا 4 تا پفک یا 4 کورس تاکسیه) تا بتونید ایمیل یا هر چیز دیگه ای که از دوستانتون لازم دارید رو در اختیار داشته باشید. حتی می تونید مسائلی رو که بیانشون در فضای عمومی تالار چه از لحاظ امنیتی و چه از سایر جهات صحیح نباشه رو از طریق ایمیل ، پیام خصوصی یا هر روشی که خودتون صلاح میدونید مطرح کنید.

    شمیم جان و سایر دوستان گل ،من پست نزدم که کسی رو خدایی نکرده متهم کنم فقط خواستم راهکاری رو مطرح کنم که از قفل شدن مجدد تاپیک هاتون و برخورد با مدیران جلوگیری بشه . اینجوری دیگه این تالار هم عاملی واسه دلگیریتون نمیشه.

    با آرزوی موفقیت و پیشرفت روز افزون

  9. 3 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    صبا_2009 (شنبه 12 شهریور 90)

  10. #26
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 91 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1389-1-16
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,555
    سطح
    43
    Points: 4,555, Level: 43
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 195
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    850

    تشکرشده 839 در 390 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خسته شدم، بازم باید تحمل کنم؟ (3)

    لیلا جان من کتاب رازهایی در مورد مردان رو دانلود کردم و دارم میخونم دوباره
    یه اتفاق بد
    دو تا از تستهاشو که زدم هر دوش در حالت اعلام خطر بود
    قربانی عشق
    یه کم جا خوردم و ترسیدم ولی من عاشق نوشته های باربارا هستم، واقعا راست میگه
    دارم سعی میکنم دوباره تلاش کنم
    انگار دیشب که پیش قدم شدم و همه چیز یه کم خوب شد یه اشتباه بوده
    البته اگه دنبالشو بگیرم و پیگیر حرف زدن شوهرم بشم احتمال میدم درصد اشتباهم پائین بیاد

  11. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array

    RE: خسته شدم، بازم باید تحمل کنم؟ (3)

    شمیم بهاری عزیز....درکت می کنم که دلت می خواد با یکی همش درددل کنی وسبک شی اما میدونی؟جاش واقعن اینجا نیست.
    تصور کن کسی می خواد بیاد از پست تو چند تا نکته یاد بگیره. جز پستهای آقای sci که واقعن برات سنگ تمام گذاشتن آدم واقعن سرش گیج میره تا به یه نکته یادگیرنده توی تاپیکهای تو برسه...(شده مثل اخراجی های 1و 2و 3)....
    اینو هم بدون هرچی بیشتر حرف بزنی فرصت کمتری برای فکر کردن داری... دوباره پستهای آقای sci رو بخون و همونهارو اجرا کن... من به فرشته مهربان حق میدم که تاپیکتو قفل کنه چون به نفعته...
    امیدوارم ازحرفهای من ناراحت نشده باشی...

  12. 3 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    سرافراز (شنبه 12 شهریور 90)

  13. #28
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 91 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1389-1-16
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,555
    سطح
    43
    Points: 4,555, Level: 43
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 195
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    850

    تشکرشده 839 در 390 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خسته شدم، بازم باید تحمل کنم؟ (3)

    سرافراز عزیز ممنون
    من سعی کردم امروز واقعا چیزی ننویسم ولی پیگیری دوستانی که هیچوقت تنهام نزاشتن باعث شد دوباره بنویسم
    نمیتونم جواب دوستانمو ندم
    ولی واقعا میخوام کمتر بنویسم چون دارم خارج از سایت پیگیری میکنم
    مثلا من و اقلیما واقعا به هم نیاز داریم، به درد دل کردن و یاد گرفتن، و واقعا داریم به هم کمک میکنیم
    که البته اونم به خارج سایت منتقل کردم، پس کمتر میام اینجا
    امیدوارم تاپیکم بشه همونی که همه انتظار دارن
    و
    امیدوارم جناب SCi هم تنهام نزارن
    از همتون ممنون

  14. کاربر روبرو از پست مفید shamim_bahari2 تشکرکرده است .

    shamim_bahari2 (یکشنبه 13 شهریور 90)

  15. #29
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,130
    سطح
    100
    Points: 287,130, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: خسته شدم، بازم باید تحمل کنم؟ (3)

    با سلام و احترام
    وقتی تاپیکهایی به صورت چت گونه با تمرکز بر روی جزئیات ظاهری و ریز به ریز به صورت پستهای طویل و با تعداد زیاد و به سرعت پیش می رود طبیعی هست که کمک زیادی به شما مراجع گرامی نمی کند.
    علت اینکه این تاپیک ها در همدردی قفل می شود بیشتر کمک به شخص شما هست که به تشخیص مشاوران و مدیران تالار صورت می گیرد. چون:
    1 - طولانی بودن پست ها و زیاد بودن پست ها منجر می شود که برای مشاوران و دیگران وقت کافی برای مطالعه دقیق همه آنها نباشد.
    2 - تمرکز شما بر جزئیات و حاشیه روی و پست های چت گونه موجب می شود مسائل اصلی در تاپیک شما مورد غفلت واقع شود و اصل مشکل شما در دل تاپیکتون مدفون شود. چون گاهی مراجع با یک یا دو پست چند سطری اساس مسائلش را شرح می دهد و مشاوران و اعضاء هم متمرکز بر آن مشکل پیش می روند.
    3 - حتی در مشاوره حضوری ، توسط مشاور جهت صحبت هدایت ، کنترل و متمرکز بر مشکل شده و اجازه پخش شدن حاشیه ها را نمی دهند.
    4 - یکی از کارهای مشاوران این است که در جلسات حضوری یا در همین تاپیک مراجع را کانالیزه کرده و به سوی ریشه مشکل ببرند. اما اصرار مراجع بر پراکنده گویی های روز مره مانع بهره برداری صحیح مراجع از تاپیک می شود.
    5 - روش تعامل مراجع با همسرش یا با کسانی که مشکل دارد حتما ناصحیح بوده است. که این مشکلات را ایجاد کرده است. حالا اگر همان سبک اشتباه را در تاپیک پیش بگیرد به جای اینکه روش صحیح تاپیک را در زندگی پیاده کند، روش اشتباه زندگیش را در تاپیک پیاده می کند.
    6 - وقتی تاپیک مراجعی صدها پست به خود می گیرد و مراجع تغییری را در زندگی احساس نمی کند، به اشتباه تصور می کند که مشکلش لاینحل بوده و خیلی حاد هست. در حالیکه مشکلش ساده بوده است، اما او شیوه اشتباهی را پیش گرفته و این بار روانی منفی را به او داده است. یعنی اینگونه تاپیک ها که به خطر طولانی بودن مشکل مراجع را حل نمی کند، بلکه مراجع احساس می کند مشکلش بیشتر از قبل هست. و این اشتباه هست.
    7 - یکی از کارهایی که ما مشاوران با مراجعان می کنیم این است که عملا رفتارهای احساسی آنها را کنترل می کنیم. چون این بار احساسی کنترل نشده در رفتار مراجعان در زندگیشان آسیب رسان هست.
    عصبانیت، قهر، جدل، عجله، مقابله با قانون، درگیر شدن با بزرگان، اصرار بر روش خود، عدم توجه به جوانب رفتار، مرثیه سرایی احساسی، منفی بینی، ناامیدی، مدیون سازی دیگران، و بی ثباتی هیجانی همه و همه از احساسات کنترل نشده و اشتباه غالب مراجعان در تاپیکهایشان هست. حالا وقتی ما تاپیک را محدود می کنیم و از مراجع می خواهیم گام به گام همراه ما شود و آنچه ما از او می خواهیم بیان کند (نه آنچه از روی هیجان دلش می خواهد از زندگیش بیان کند)، در واقع داریم به او مشاوره عملی می دهیم.

    خلاصه:
    رفتاری که مدیران تالار در رابطه با تاپیک شما به عهده گرفتند و عمل کردند در واقع مشاوره اصلی و عملی به شما بود. و تمکین و فکر به حرفهای آنها و همگام شدن با آنها راهکار مشکل شما.
    اما درگیر شدن، و مقاومت و از روی احساس ادامه دادن به کارتان همان ریشه مشکل شما در زندگی شخصی شماست.
    اگر مشاوران، مدیران با همه خویشتنداری شما را بر می آشوبند ، طبیعی هست که در زندگی واقعی دیگرانی که کمتر این مهارتها را دارند موجب می شوند شما بیشتر خود را عصبانی کنید.



    ===========
    پاورقی:
    برای اینکه ببینم شما واقعا نیاز به مشاوره دارید و می خواهید مشکلاتتان حل شود یا نه تمرین زیر را به شما می دهم.

    تمرین:
    پس از اینکه پست بنده را مطالعه کردید، بر هیجانات و اشتیاق خود مبنی بر پاسخگویی به بنده اجتناب کنید. و حداقل تا 7 روز دیگر پستی در تالار نزنید.
    طی هفته آینده دو تکلیف زیر را انجام دهید.
    الف) تمام مشکلات خود را طوری دسته بندی کنید که بتوانید طی 5 خط خلاصه آنرا در پستی ذیل همین پست بنده قرار دهید.
    ب ) تمامی جوابهای دوستانی که تا کنون به شما داده اند را مطالعه کرده و خلاصه آنرا طی 5 خط در پست بعدی آن قرار دهید.
    ج) سعی کنید مقالات مرتبط با مشکلات خود را مطالعه کنید و همین طور مشکلات افرادی که شبیه به شما بوده اند و ما قبلا جواب دادیم مطالعه کنید و نتایج حاصله را در 5 خط در پست بعدی آن قرار دهید.

    د) در نهایت اگر سئوالی برای شما باقی مانده بود طی 5 خط در پست بعدی آن قرار دهید.

    خلاصه تمرین:
    - تا یک هفته پستی نمی زنید و تکالیف را انجام می دهید.
    - بعد از یک هفته 4 پست می زنید که هرکدام فقط و فقط 5 خط باشد و بیشتر نباشد.
    پست اول: خلاصه مشکلتون
    پست دوم: خلاصه جوابهایی که گرفتید
    پست سوم: خلاصه مطالعات و پاسخهای مشاوران به مشکل مشابه خودتون را جمعبندی کنید
    پست چهارم: آنجه از مشکلتون که باقیمانده قرار دهید.

  16. 9 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (دوشنبه 21 شهریور 90)

  17. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 91 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1389-1-16
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,555
    سطح
    43
    Points: 4,555, Level: 43
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 195
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    850

    تشکرشده 839 در 390 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خسته شدم، بازم باید تحمل کنم؟ (3)

    سلام
    دیگه نمیخواستم اینجا چیزی بنویسم، چون احساس میکردم مشکلاتم برای همه تکراری خسته کننده شده
    ولی واقعا تنها جایی که میومدم و آروم میشدم اینجا بود،
    یه سری دوستان خارج از تالار تنهام نزاشتن، تو این مدت که نبودم بحران بدی رو پشت سرگذاشتم،
    یه سری مسائل پیش اومد ولی یکی دوتا دستاوردم داشت
    اما...
    نشسته بود نیازمندیها ورق میزد

    رفتم کنارش دیدم تو قسمت باغ و مزرعه دور یه چیزایی خط کشیده

    بهش میگم این چیه؟ برای چیه؟ اولش که جواب نداد، گذاشتم کارش تموم شد ، دوباره پرسیدم

    میگه یه سری باغچه آگهی دادن

    میگم برای کی میخوای؟

    میگه خودمون

    یه کم تمرین تنفس کردم

    بهش گفتم ، فکر نمیکنی درمورد این چیزا بهتره منم در جریان بزاری؟ با من صحبت کنی؟

    میگه نه، تو این زمینه صاحب نظر نیستی

    میگم صاحب نظر نیستم ،اطلاعات ندارم، ولی تو خونه من داره این تصمیم گرفته میشه

    میگه هنوز نه به بار نه به داره

    میگم ولی میدونم در همین حالتش خیلیها هستند که میدونن، فقط منم که وقتی به بار و دار نیست لازم نیست بدونم؟

    نباید بدونم تو خونه من چه تصمیمی داره گرفته میشه یا شوهرم به چی فکر میکنه؟

    با تندی میگه خب میگم از این به بعد، و با حرکت سر یه جورایی یعنی خفه شو برو دنبال کارت

    حالم داره به هم میخوره

    آخه این همه رفتارهای مزخرف تحمل کردن داره؟ درست کردن داره؟

    والا تو زندگیهای بقیه بچه ها وقتی میبینم یه جایی به حق قهر میکنن شوهره میاد نازشونم میکشه

    حالا من کلی دلخوری داره، به جای اینکه رفعشون کنه هی یه کاری میکنه که بیشتر عذابم بده

    دلم میخواد بهش بگم تو رو با پولت تنها میزارم که خوشبخت شی

    من این زندگی رو نمیخواستم

    نمیخوام

    تو رو خدا، دوستان، شماها تجربه زندگیتون و تجربه افت و خیزهای زندگی رو بیشتر از من دارین،
    بگین واقعا من باید چکار کنم؟
    تا کجا توهین و تحقیرو تحمل کنم؟
    من تو این زندگی هیچی از شرایط زندگی نمیدونم، هیچی بهم نمیگه
    وقتی میبینم زنهای دیگه، از همه چیز همسرشون خبر دارن دلم میگیره، وقتی میبینم دوستاش بیشتر از من در جریان مسائلش هستن دلم میشکنه
    من واقعا غیر از زمانی که رابطه جنسی داریم احساس نمیکنم زن این خونم،
    خیلی تنهام
    اگه بخوام برم ، بابام اینا همه چیو میفهمن و اذیت میشن و اگرم بمونم باید غرور و خواسته ها و احساساتمو قربانی کنم
    تو رو خدا رک بهم بگین
    مشکل از منه؟
    من زیاده خواهم؟
    باید چکار کنم؟
    از روزی که عقد کردیم تا الآن دارم سعی میکنم زندگیمو بسازم ولی همیشه چیزای دلسرد کننده هست که خستگی تمام تلاشهامو به تنم میزاره
    برام بنویسین
    خواهش میکنم
    از مدیرهای سایت معذرت میخوام، تنها خواستم اینه که تاپیکمو نبندین

    هیچوقت ملاکم برای ازدواج پول نبوده، که اگه بود شوهرم آخرین نفری بود که روش فکر میکردم
    اما از آدمی که جنبه پولو نداره بیشتر از هر چیزی بدم میاد
    شوهر من خودشو گم کرده، سر یه مبلغ ناچیز با من یکه به دو میکنه، و بهم میگه حقوق میگیری و حق نداری ازم پول بخوای اونوقت از یه طرف دنبال سرمایه گذاریه
    منی که خونه بابام برای هیچ کدوم از نیازهام التماس نکردم، حالا برای گرفتن حقم توقع داره التماسش کنم
    از روز اول خودشو دست و دلباز نشون داد و من همیشه سعی کردم حواسم به جیبش باشه، ولی حالا تو چشم نگاه میکنه و میگه خرجم زیاده
    درحالیکه شاید دوماه یکبار برام یه دست لباس که اونم زیر 40تومنه ویه شامپو میخره
    دلم میسوزه
    اگه مثل بقیه خرج کرده بودم حالا روش نمیشد اینطوری باهام حرف بزنه
    خیلی دلم پره
    خیلی
    خیلی چیزا اتفاق افتاد که اینجا ننوشتم
    اتفاقهای تلخ
    پس فقط رو این مکالمه و اینکه از روی حساس بودنم به هم ریختم تکیه نکنین، این مدت یه بحران بود که الآن تازه به پس لرزه هاش رسیده

    کاش حداقل یکی از شماهایی که تو سایتین برام بنویسین

  18. 3 کاربر از پست مفید shamim_bahari2 تشکرکرده اند .

    shamim_bahari2 (دوشنبه 21 شهریور 90)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.