به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 16 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 157
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2

    سلام صحرا جان
    می دونم خیلی سخته و درکت می کنم ولی اگه تو جواب هر رفتار اشتباهشو با رفتار درست بدی هم به اون نشون دادی رفتار درستو همم این رفتار اشتباه تو زندگیتون باب نمیشه همم اونو از رفتار اشتباهش پشیمون کردی
    صحرا یه چیزی که من از نوشته هات فهمیدم اگه اشتباه نکنم همسر از نظر محبتی دچار خلا شده و خیلی از رفتاراشم به خاطر همین مسئله است
    مشکل همسر تو پنکه و فن نیست مشکل اون کم محلی های توهه
    صحرا توهم یه مدتی همه چیزو رها کردی به حال خودش و نشستی فقط داری منفی می بافی و میری جلو
    یعنی همسر تو هیچ نکته مثبتی نداره
    حرفای اینو واونو بیخیال شو کسی تو زندگی تو نیست
    ببین صحرا این زندگی توئه و باید درستش کنی شده تنهایی
    اگه تو روالتو عوض کنی مطمئن باش همسرتم روالشو عوض میکنه
    صحرا به زندگیت به همسرت که برات خیلی عزیزه دل بده
    اون خیلی بیشتر از تو به محبت تو نیاز داره
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  2. 2 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (یکشنبه 06 شهریور 90)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array

    RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2

    اقلیما خواهرم سلام
    اخه من 4 سال بی محلی کردم؟؟!!!! قبول دارم دوره نامزدی خیلی اذیت شد ولی بعد ازدواج همه دنیام سعی کردم اون باشه و الانم یه مدت که رهاش کردم
    چه جوری بگم ولی وقتی بهش توجه دارم و .... احساس میکنه همه چی گل و بلبل شده نمی فهمه بابت رفتارهاش دارم ازار میبینم یعنی اصلا" عذاب کشیدن من مهم نیست واسش . من 10 ماه با تمام احساس منفی بازم فقط محبت کردم مقابله نکردم ولی دقیقا" شدم براش مثل یه دوست وقتی دوستم داره شاید شاید کاری برام انجام بده غیر این صورت هیچ مسیولیتی در قبالم احساس نمی کنه .
    همه نکاتش نه منفی نیست از دور خیلی هم مثبت به نظر میاد ولی ادم سختیه واقعا" نرمال نیست بالغ نیست اولویت های من نداره ...
    اقلیما میخوام درست کنم مگه از زندگی با عشق بدم میاد مگه از جنگ اعصاب لذت میبرم ولی یا من مهارت کافی ندارم یا اون همکاری نمی کنه بهم راه کاربردی بدید بگید این کارو بکن اون کارو نکن موردی برام بگید چون واقعا" گیر کردم

  4. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2

    دیگه رهاش نکن صحرا این اوضاع رو بدتر میکنه و اصلا راهش نیست
    وقتی اوضاع گل و بلبله ازش خواسته هاتو بخواه و همون موقع هم منتظر نتیجه نباش و منتظر اینکه بگه باشه
    همسر منم وقتی دوستم داره براش مهممم در غیر اینصورت احساس میکنم مسئولیتی در قبالم نداره در صورتی که اینطوری نیست فقط داره با بی تفاوتی انتقام میگیره
    چرا خودتو این مدت عذاب دادی رفتار جرات مندانه که sci همین الانم تو تایپ لیلا موفق گذاشته رو امتحان میکردی تاحالا انجامش دادی؟؟؟؟؟
    مشکل من و تو اینه که فکر می کنیم با سکوت و ناز کشیدن همسرامون مشکل حل میشه در صورتی که باید درست و اصولی خواسته هامونو مطرح کنیم

    به نظرم امروز که رفتی خونه به خودت و خونه زندگی برس یه افطاری خوبم آماده کن و قهرم بذار کنار یعنی دیگه ادامه اش اول این دعوارو تمومش کن بعدم که یه کم اوضاع روبراه شد باهاش حرف بزن و خواسته هاتو بگو
    هرچی فکر منفی هست بیخیال شو یه کوچلو هم که دیدی تغییر کرد و واکنش به رفتارات نشون داد تشویقش کن تشویق یعنی مشتاق نشون دادن خودت یعنی ذوق و شوق نشون دادن

    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  5. 2 کاربر از پست مفید eghlima تشکرکرده اند .

    eghlima (یکشنبه 06 شهریور 90)

  6. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array

    RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2

    همه پست های تاپیک اول خوندم
    sci تو اون پست ها به مسایلی اشاره کرد ولی راه حلش بهم نداد اگه میشه لطفا" راه حلش بدید بهم :
    صورت مساله اینایی که شما گفتی
    سلام سحر
    من معذرت می خوام که خیلی دیر می نویسم... می خواستم فرصتی داشته باشی و مباحث قبلی رو بخونی
    سپاس که مثبتها و منفی ها رو نوشتی
    تا اونجا که متوجه شدم چند تا مشکل اساسی شما رو می رنجونه
    ۱. احساس می کنی نادیده گرفته شدی و اظهار لطف و عشق به اندازه کافی بهت نمی رسه و شاید منظرت اینه که اهمیت لازم رو بهت نمی ده
    ۲. به دنبال ویترینه... یعنی دوست داره بقیه راجع به او خوب قضاوت کنند
    ۳. کنترل احساساتش رو نداره
    ۴. نتونسته حس خوبی بهت منتقل کنه تا احساست و امنیتت از زندگی مشترک تامین بشه
    ۵. حاضر نیست یا بهتر بگم بلد نیست اشتباهاتش رو بپذیره
    می فهمم احساس خوبی نیست و واقعا می تونه روابط شما رو خراب کنه
    و اخریشم ارتباط با خانواده هاس که زیر بار نمیره
    و نشستنش پای کانالایی که نباید بشینه یعنی حاضره هر جوری تامین بشه ولی ازمن درخواست نکنه با اینکه من هیچوقت با این مساله بازیش ندادم
    حالا جواب این مسایل چیه؟؟؟

    اقلیما شما درست میگی نحوه طرح درخواستم اشتباه بوده این نحوه رو عوض کردم ولی اون اصلا" نمیذاره باهم حرف بزنیم

  7. کاربر روبرو از پست مفید sahra100 تشکرکرده است .

    sahra100 (یکشنبه 06 شهریور 90)

  8. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array

    RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2

    اخه چرا جواب نميديد
    امشب سعي كردم خيلي عادي باشم رفتم غذا سرراهم گرفتم تو ظرفي كه دوست داره غذارو كشيدم بعد سر افطار من هميشه تا اخر اذان صبر ميكنم ديدم اصلا" محل نذاشت غذاش تموم كرد بلند شد ميز جمع كرد رفت خونه مامانش طبق معمول تا ساعت 10 بعد اومد رفت پاي pc بعدم در اتاق بست خوابيد يه جوري رفتار مي كنه انگار من رفتم خواستگاريش و لطف كرده من گرفته
    جديدا" ميره خونه مامانش خيلي عصبي ميشم همش حس مي كنم دارن نسبت به من بدبينش مي كنن حالا شايدم اشتباه فكر كنم ولي وقتي واسه اونا خصوصا" خواهرش كاري ميكنه انگار بهم فحش دادن وقتي ميبينم بهش sms ميدن يا زنگ ميزنن اينقدر عصبي ميشم خيلي ازين حالتام بدم مياد قبلا" خودمم تشويقش مي كردم ولي الان شدم يه ادم كينه اي عقده اي . همشم بهش شك دارم امشب زده بود به سرم برم ببينم تو گاوصندوقش چيه ولي جلو خودم خيلي نگه داشتم فكر ميكنم داره كاري ميكنه با كسيه به خدا من اصلا" اينجوريي نبودم چم شده نمي دونم بچه ها چرا يروز كاملا" بهش بيتفاوت ميشم يروز شكاك صبح ازش متنفر ميشم شب دوستش دارم يه لحظه ميخوام جدا شم يه لحظه مي خوام بمونم نكنه مريض شدم ديوونه شدم ؟؟؟‌‌ ميترسم همش مطمينم اگه از كس ديگه اي خوشم بياد جايگزينش ميكنم همش مراقبم يه وقت سر كار با كسي صميمي نشم همش خودم دارم كنترل ميكنم هر پسريو ميبينم حس ميكنم چه قدر ميتون بهم احساس خوبي بده ميترسم واقعا" ميترسم تورو خدا كمكم كنيد اينا يعني چي ؟؟؟؟؟ بخدا من ادمي نيستم كه بخوام اهل اين كارا باشم همشم سعي ميكنم معتقد تر از قبل باشم ولي امسال ماه رمضان هيچ حالي نكردم انگار نه انگار روزم بزور قران گوش ميدم يعني خودم مجبور ميكنم من چم شده چي كار كنم

    واي ي ي ي ي ي ي ي ي اوضاع پيچيده اي شده كاش يكي بود راه همه مسايلم مي گفت عجب انتخاب اشتباهي كردم
    تورو خدا اينقدر دير جواب نديد

  9. کاربر روبرو از پست مفید sahra100 تشکرکرده است .

    sahra100 (دوشنبه 07 شهریور 90)

  10. #16
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2

    صحرا،
    نمی دونم چرا نمی خوای به خودت کمک کنی...
    چند بار دیدم شکوه کردی از انتخابی که کردی... چرا به انتخاب خودت احترام نمی ذاری؟
    چرا به خودت احترام نمی ذاری؟ منتظری کی بیاد تو رو بذاره تو اولویت زندگیت؟
    خیلی راهکارها رو تو تاپیک قبلیت مرور کردیم... نباید با اون راهکارها این حالت باشه!
    پس گفتم... نمی خوام با منتقد درونی صحرا که با ذهن سطحیش همدست شده صحبتی کنم..
    می شه خانوم مهندس صحرا رو صدا کنید؟
    ببین اون اقا پسری که تو خونه اسمش رو گذاشتی شوهر خود شیفته... و داری باهاش زندگی می کنی ربات نیست! آدمه.. مثل تو احساساتیه.. مثل تو نفس می کشه.. مثل تو تجربه اولشه که زن گرفته... و الان شده یه بچه پر روو که داره باهات لج بازی می کنه
    چون کارهایی که بهت گفتم رو انجام ندادی... چون بهش حق اصلا نمی دی! بابا زندگی این نیست که همه بشن اونیکه من می خوام...همه اون طوری رفتار کنن که من دوست دارم... همه اون جوری حرف بزنن که من خوشم میاد... خواهرم بقیه هم ادم هستند و احساس دارند... اونها هم اشتباه می کنند...حرف می زنند.. غصه می خورند... قصه تعریف می کنند...خودشون داستان دارند.. باید به تک تک حرفاشون احترام گذاشت و پذیرفتشون
    فکر می کنی اگر با اون دوستت ازدواج کرده بودی الان وضعت بهتر بود... من حاضرم سر هر چی بخوای باهات شرط ببندم که نه ! نبود... چون تو اون رو هم تبدیل به همین ادمی می کردی که داری می بینی... چون تو به خودت احترام نمی ذاری! به شوهرت که اصلا...
    راستش نمی خوام بترسی.. بعضی علائم افسردگی رو توی تو می بینم.. خیلی خفیف هستند..فعلا با روان درمانی برطرف می شن
    اگر توصیه های قبلی رو واقعا جدی نگیری.. باید کم کم دارو مصرف کنی! پس لطفا توصیه های قبلی رو عملی کن بی چون وچرا

  11. 2 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (دوشنبه 07 شهریور 90)

  12. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array

    RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2

    sci سلام
    اگه نمی خواستم به خودم کمک کنم قطعا" اینجا نبودم.
    شک دارم که انتخابم درست بوده باشه
    اره یه عالم راه کار دادید ولی همه این راه ها در جهت اروم کردن خودم بوده ولی صورت مساله به پررنگی قبل مونده میتونی باور کنی یا نه ولی من راه کارها رو انجام میدم ولی این مسایل بایگانی شده ازارم میده هیچ کدومم مسایلی نبود که بگم باشه اتفاق افتاد بعدم تموم شد اثر همش تو زندگیمون هست
    من نمی خوام هیچ کسی بشه اونی که من می خوام فقط میخوام به حقوقم نیازهام و وظایفش واقف باشه شما شده همسرت یه جوری باهات برخورد کنه که حتی نتونی احساست بهش بگی شده حاضر باشی با یه ادم خیلی بمراتب ساده تر باشی ولی حداقل حس کنی میذاره حرف بزنی .!!! شده بارها جمله همینه که هست بشنوی ؟؟شده طرف مقابلت بخواد تبدیلت کنه به اونی که میخواددددددد ؟ شده هرشب با خواب دعوا و داد از خواب بپری شده اینقدر حرص بخوری که یهو قفل کنی ؟ شده حس کنی طرفت به علاقه مندیات هیچ علاقه ای نداره ؟اگه همسرت تا مطابق میلشی بگه عاشقت فقط کافی باشه کمترین تغییری کنی بعد بگه ازت متنفرم تو چی کار میکنی ؟بعد اگه ادم هایی ببینی که خیلی دورتر از همسرتن ولی بهت توجه دارن حداقل احساست میفهمن اونموقع چه جوری همسرت تحمل میکنی ؟ شده حس کنی طرفت هروقت بخواد میتونه قیدت بزنه شده احساس نا امنی کنی ؟شده حس کنی به خاطر رفتار همسرت توام رفتی زیر سوال ؟ شده تو جایی زن و شوهرای دیگر باهم ببینی بعد یه عالمه فکر کنی مگه تو چه انتظار زیادی داشتی ؟ من واقعا" عقده یکم توجه محبت از همسرم دارم خلاء یه عشق احساس میکنم چرا پدرمن باید سعی کنه این خلاء هارو پر کنه
    اگه چی کار کنم یعنی به خودم احترام گذاشتم ؟؟؟ شما از رو چه اتفاقی نتیجه میگیری که به خودم احترام نمیذارم؟؟؟اگه با دوستم بودم حداقل می گفتم حقم حالش بردم اینجام زجرش باید بکشم ولی الان چی هم زجر بیخیال شدن اونو کشیدم هم زجر بی تفاوتی اینو میکشم . میگی هرکی بود به این نقطه میرسید !!!!!!!!! تو تصور میکنی یه زن باید چه جوری باشه که شوهرش به این نقطه نرسه؟ همه چی ایده ال باشه؟ من تو کجا کدوم نقطه کم گذاشتم چه خواسته غیر منتطقی داشتم ؟
    همش بمن میگی غر نزن شکوه نکن خوب بهم راه بدید فقط یراه اقا خودم دارم میگم باشه من مهارت ندارم اصلا" زن بودن بلد نیستم خوب یادم بدید اگه یه شاگرد یه درس نفهمه هر لحظه بهش میگی خنگی یا یراه پیدا می کنی که یادش بدی حالا من خنگ نیستم میخوامم یاد بگیرم ولی خواهشا" نگو مسایل بایگانی کن کمکم کن حلش کنم کلی بهم نگو موردی لطفا" بگو بخدا منم یه زندگی پر تنش دوست ندارم خود ازاریم ندارم اصلا" دلم نمی خواد بشم یه ادم افسرده هرکاریم بگید واسه کمک به خودم این زندگی میکنم
    میدونم شما و بقیه از سر لطف که پاسخم میدید و ازین بابت ازتون ممنونم

  13. کاربر روبرو از پست مفید sahra100 تشکرکرده است .

    sahra100 (سه شنبه 08 شهریور 90)

  14. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2

    سلام صحرا
    می فهمم چی میگی یه دوره بود تو زندگی من قبل از اینکه بیام تو این سایت که من بدتر از تو بودم مسائلی رو هم که در باره رابطه همسرت با خانواده اش نوشته بودی رو هم کاملا درک کردم چون دقیقا منم مثل تو بودم نمی دونم تو عکس العملم جلوی شوهرت نشون میدی یا نه ولی من به قدری عصبی می شدم که با هر زنگ تلفن می لرزیدم و گریه می کردم الان شکر خدا گوش شیطون کر خیلی بهتر شدم
    (جديدا" ميره خونه مامانش خيلي عصبي ميشم همش حس مي كنم دارن نسبت به من بدبينش مي كنن حالا شايدم اشتباه فكر كنم ولي وقتي واسه اونا خصوصا" خواهرش كاري ميكنه انگار بهم فحش دادن وقتي ميبينم بهش sms ميدن يا زنگ ميزنن اينقدر عصبي ميشم خيلي ازين حالتام بدم مياد)
    راه حلی هم که برای این مسئله برای خودم پیدا کردم 1. این جور وقتا تمرین تنفس می کنم 2.همون موقع عکس العمل نشون نمی دم سعی می کنم فکر کنم و خودمو بذار جای همسرم و بعد اینطوری یه کم آروم میشم 3. قران می خونم همسرم هم دیگه می بینه حساسم جلوی من زیاد زنگ نمی زنه اونا هم خدا رو شکر دیگه به خونمون زنگ نمی زنند و فقط با همسرم تماس می گیرند حسی هم که داشتم دقیقا مثل تو بود

    صحرا اگه بهت گفته میشه ذهن سطحی خاموش اینقدر گلایه نکن به خاطر اینکه تا زمانی که تو اینقدر منفی باشی و فقط گلایه کنی هیچی درست نمی شه

    تا زمانیکه تو مدام میگی ازدواج من اشتباه بوده چه طور می خوای درستش کنی

    ببین انگاری تو و همسرت تو چاله افتادید به جای اینکه راه حلی برای بیرون اومدن بگید هی اون میگه تو باعث شدی تو چاله بیافتیم هی تو میگی......

    پس اولین قدمت اینکه تو اینقدر این زندگی و همسرتو بد نبینی مثبتاشم ببینی و تقویت کنی
    صحرا همه چیزو از سرت بیرون کن نمی دونم اگه اینطوری بود اینطوری میشد اگه اونطوری بود.....

    خواهش می کنم فقط بشین به مثبتای همین زندیگی که با همسرت داری فکر کن اینقدرم زود ناامید نشو زمان بذار
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  15. کاربر روبرو از پست مفید eghlima تشکرکرده است .

    eghlima (سه شنبه 08 شهریور 90)

  16. #19
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahra100
    sci سلام
    اگه نمی خواستم به خودم کمک کنم قطعا" اینجا نبودم.
    شک دارم که انتخابم درست بوده باشه
    اره یه عالم راه کار دادید ولی همه این راه ها در جهت اروم کردن خودم بوده ولی صورت مساله به پررنگی قبل مونده
    ...
    ....
    بعد اگه ادم هایی ببینی که خیلی دورتر از همسرتن ولی بهت توجه دارن حداقل احساست میفهمن اونموقع چه جوری همسرت تحمل میکنی ؟
    ....
    ..
    .
    اگه چی کار کنم یعنی به خودم احترام گذاشتم ؟؟؟ شما از رو چه اتفاقی نتیجه میگیری که به خودم احترام نمیذارم؟؟؟اگه با دوستم بودم حداقل می گفتم حقم حالش بردم اینجام زجرش باید بکشم ولی الان چی هم زجر بیخیال شدن اونو کشیدم هم زجر بی تفاوتی اینو میکشم . میگی هرکی بود به این نقطه میرسید !!!!!!!!! تو تصور میکنی یه زن باید چه جوری باشه که شوهرش به این نقطه نرسه؟ همه چی ایده ال باشه؟ من تو کجا کدوم نقطه کم گذاشتم چه خواسته غیر منتطقی داشتم ؟

    همش بمن میگی غر نزن شکوه نکن خوب بهم راه بدید فقط یراه اقا خودم دارم میگم باشه من مهارت ندارم اصلا" زن بودن بلد نیستم خوب یادم بدید اگه یه شاگرد یه درس نفهمه هر لحظه بهش میگی خنگی یا یراه پیدا می کنی که یادش بدی حالا من خنگ نیستم میخوامم یاد بگیرم ولی خواهشا" نگو مسایل بایگانی کن کمکم کن حلش کنم کلی بهم نگو موردی لطفا" بگو بخدا منم یه زندگی پر تنش دوست ندارم خود ازاریم ندارم اصلا" دلم نمی خواد بشم یه ادم افسرده هرکاریم بگید واسه کمک به خودم این زندگی میکنم
    میدونم شما و بقیه از سر لطف که پاسخم میدید و ازین بابت ازتون ممنونم
    خواهرم صحرا...
    آدم قبل از ازدواج چشماش رو باز می کنه... اما بعدش باید چشماش رو، روی خیلی چیزا ببنده!! چه خوشمون بیاد... چه خوشمون نیاد!
    آدمهای دیگه تا زمانی جذابند... تا زمانی به چشم تو می آیند که همسرت دارای چنین ویژگیهایی هست!!! وگرنه وقتی همسرت رو حذف کنی! اونها به درد تو نخواهند خورد و می بینی خیلی با ایده آلهای تو فاصله دارند!
    من هرگز نگفتم شکوه نکن... اتفاقا بیا و یه دل سیر شکوه کن! اگر می دیدمت و یا دفتر من می آمدی می گفتم فقط چند جلسه بیا و بشین و حرف بزن!!! تو خیلی حرف نگفته داری... می دونم خیلی چیزها رو تحمل کردی! می دونم...
    الان هم با توجه به مشکلاتی که همسرت داره، باید یه مشاور حضوری ایشون رو ببینه! من احساس می کنم ایشون افسرده هستند... و این افسردگی و عدم مهارتهای شناختی موجب افسردگی و غمگینی شما هم شده! البته افسردگی ایشون با آنچه که فکر می کنی فرق می کنی و با حالتی از سرخوشی و خودشیفتگی و گاهی پرخاشگری همراهه... باید بهش کمک کنی تا خوب بشه... یا ولش کنی و بری به زندگیت برسی!
    اما راهی نیست جز اینکه به یک مشاور مراجعه کنید... حتی به این بهانه که حال شما اصلا خوب نیست/ احساس افسردگی می کنید و ایشون باید شما رو به یک مشاور ببرند!!! می تونید این موضوع رو با مشاور، از قبل در میون بگذارید
    اگر راهکارهایی به شما دادم که شما آروم باشید و گفتم مسائلی رو مسکوت می گذاریم و بایگانی نمی کنیم... برای این بود که وارد فاز افسردگی نشید! اگر گفتم پیاده روی کنید چون سرتونین خون شما پائینه! هر توصیه ای به شما شده اتفاقی نبوده.. یک راهکاری بوده برای مراحل بعدی... کسی نگفت که شما باهوش نیستید! شما از آی کیو بسیار بالایی بر خوردارید اما IQ چقدر داستانه؟ 100 درصد؟ نه خواهرم چیزی حدود 10 درصد کل زندگی زناشویی شما!!! هوش معنوی و هوش هیجانی شما سهم عمده ای در زندگی شما دارند که متاسفانه اونها رو اصلا تقویت نمی کنید! یعنی SQ و EQ
    در مجموع می خوام که توصیه های قبلی رو بخونید... بگید چه کارهایی انجام دادید و نتیجه نگرفتید؟ چه کارهایی انجام دادید و نتیجه گرفتید؟؟



  17. کاربر روبرو از پست مفید sci تشکرکرده است .

    sci (سه شنبه 08 شهریور 90)

  18. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array

    RE: با یه همسر بی تفاوت چکار کنم؟ 2

    SCI برادر خوبم سلام
    حرفاتون چندین بار خوندم
    باید اعتراف کنم کاملا" درست میگی میکنم جدیدا" خیلی ادما جذبم میکنن ولی وقتی تصور میکنم همسرم حذف شه می بینم اصلا" ازونا خوشم نمیاد کاملا" درست انگار کنار اون دلم میخواد کسی باشه !!
    ما قبلا" مشاوره حضوری رفتیم مشاور خیلی معروفیم بود همسرمم پیداش کرده بود 2 جلسه اول همسرم تنها رفته بود بهش گفته بود پسرم باید چشمات باز میکردی و ....
    بعد که منم رفتم بعد 3 جلسه بهش گفت داری بهانه میگیری . به منم گفت اگه نمی خوای 20 سال دیگه با کلی مشکلات عاطفی بیای رو این صندلی دوباره بشینی همین الان ازش جدا شو ....
    مشاوره تنها زیاد رفتم ولی ببخشید میشینن بیشتر انگار ادم درد و دل کنی هیچ کدوم هیچ راه کاری واسه حل مساله بهم ندادن . حالا لطفا" اگه مشاور خوب میشناسید بهم معرفی کنید
    البته به همسرم راجع به این سایت توضیح دادم و گفت خوب برام متنارو بفرست حالا نمیدونم خوبه اگر ازش بخوام خودش اینجا یه تاپیک باز کنه؟؟ البته یه مشکل وحشتناکی که این وسط هست خودش میدونه خیلی رفتاراش اشتباه بوده با اینکه ادم دروغ گویی در کل نیست ولی دروغ میگه قضایارو یجور دیگه جلوه میده حتی تو اون مشاوریم که باهم رفتیم اینکارو میکرد که نهایتا" مشاور متوجه شد البته یه جوری حرف میزنه انگار واقعا" به همه این حرفا باور داره حالا نمیدونم خوب اگه اینجا بیاد و صادق نباشه و ... دوباره چی میشه ؟؟
    دیشب باز بروی خودم نیاوردم اومد سمتم منم ادامه ندادم بعد میخواست رابطه داشته باشم منم OKAY دادم یهو بعد 10 MIN گفت بیخیال بخوابیم ... منم گفتم ازین رفتار خیلی ناراحت میشم (احساس میکردم می خواد پیشنهاد از سمت من باشه ) خلاصه رابطه خوبی ایجاد شد بعدش گفت برام چایی نبات درست می کنی گفتم حتما" رفتم درست کردم تا دادم پریده به من که تئ که میدونی من چایی نمی خورم ابجوش می خواستم ( همچین حرف میزد انگار حالا چی شده منم فقط تمرین تنفس کردم و سکوت کردم ) خلاصه بدون شب بخیر رفت خوابید منم یه عالمه به حال خودم گریه کردم ... . سحر بیدارش کردم خودم غذا نخوردم هی اومد التماس بزور غذا میذاشت دهنم که تورو خدا فدات شم غذا بخور خودش 2 لقمم نخورد خلاصه بعدشم هی من بغل کرد و خوابید صبحم قرار بود ماشین اون ببره دیدم گفت نه خودم میبرم میرسونمت
    حسابی ازین تناقض هاش گیج میشم

    اقلیما جان سلام
    اینم از داستان دیشب !!!


 
صفحه 2 از 16 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 61
    آخرين نوشته: جمعه 17 اردیبهشت 95, 22:06
  2. ماموریت این دو فرشته چه بود .... ؟؟؟؟؟؟ هاروت و ماروت
    توسط parsa1400 در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 06:46
  3. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 91, 19:56
  4. تفاوت سنی 8 سال، آیا از یک نسلیم؟
    توسط jodiabot در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 05 فروردین 90, 23:53
  5. تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت !!!
    توسط erfan25 در انجمن عشق
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 16 آبان 88, 13:19

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.