به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 مهر 87 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-01
    نوشته ها
    642
    امتیاز
    5,809
    سطح
    49
    Points: 5,809, Level: 49
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    470

    تشکرشده 496 در 278 پست

    Rep Power
    81
    Array

    RE: يه اختلاف سن جالب و پيجيده

    كاري نداره به هزار طريق مي توني بي جلو و بحث و شروع كني
    مي توني در زمينه كتاب صحبت كني و بعد كم كم بحث و باز كني و سنشو بپرسي ولي اينكار و خيلي كش نده و به چند روز موكولش نكن و سعي كن يك روزه به لپ مطلب خودت برسي چون اگه تكرار بشه ممكنه ايشون به شما اميد پيدا كنه در حالي كه شما از قصد خود منصرف شده باشيد
    مي توني خواهرتو بفرستي كه باهاش توي كتابخانه دوست بشه ولي نگه كه خواهر توست اينجوري هم سنشو مي فهمي هم متوجه مي شي كه از چه خانواده ايي و در چه حدي هستند هم متوجه احساس او نسبت به خودت مي شي

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 اردیبهشت 93 [ 13:41]
    تاریخ عضویت
    1387-2-17
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: يه اختلاف سن جالب و پيجيده

    سلام دوستان
    بالاخره رفتيم و گفتيم.
    قبل از هرچيز از همه دوستاني كه زحمت كشيدن و دستهاي نازنينشون رو براي راهنمايي بنده به درد آوردن صميمانه تشكر ميكنم. حقيقتش چون قبلا تجربه صحبت با دخترها رو نداشتم هركاري كردم نتونستم مستقيما به خودش بگم. يه دوست داره كه مثل موبايل هميشه همراهشه. رفتم و مودبانه از علاقه ام به دوستش بهش گفتم. روز بعدش هنگامي كه كتابخونه تعطيل شد تو محوطه دانشگاه نشسته بودم كه اومد و با دوستش رو نيمكت روبروي من نشستن. اينبار نيز هرچند كه از علاقه ام به خودش باخبر بود ولي متاسفانه نتونستم پاشم و برم بهش بگم.
    روز بعدش تو محوطه داشتم با موبايلم صحبت مي كردم كه اومدن و رفتن كتابخونه. منم وقتي صحبت كردن با موبايل تموم شد رفتم كه برم كتابخونه كه ديدم دوستش منتظرمه.
    سلام كرد و گفت كه درباره علاقه شما باهاش صحبت كردم و گفت دوستم ميگه من فعلا قصد ازدواج ندارم و جوابش منفيه.
    من گفتم باشه ولي دليلش چيه؟ اونم گفت نمي دونم. منم تشكر كردم و رفتم تو كتابخونه. ساعت 12 بود كه با دوستش رفتن. منم كتابم رو برداشتم و دنبالشون رفتم. جلو درب دانشگاه صداشون كردم و گفتم ميتونم چند لحظه مزاحمتون بشم؟
    ازش پرسيدم ميتونم دليل جواب منفي‌تون رو بدونم؟ اونم گفت: اين به خودم مربوطه.(از اين نحوه جواب دادنش خيلي ناراحت شدم) گفتم: جوابتون غيرمنطقيه. چطور شما وقتي هيچ اطلاعاتي درباره من نداريد. تصميم گيري كرديد؟ گفت: غيرمنطقي نيست. ازش پرسيدم يعني اين جواب نهايي‌تونه؟ اونم گفت: آره. و ما خداحافظي كرديم.
    هر چند تلخ اما تجربه خوبي بود. فقط من الان نمي دونم دليل اصلي جواب منفي ايشان چي بود؟ اول كه جواب منفي رو از دوستش شنيدم پيش خودم فكر كردم كه اين شايد به دو دليل باشه: 1- از اينكه مستقيما به خودش نگفتم ناراحت شده 2- شايد براي امتحان ميزان علاقه من به خودش داره من رو امتحان ميكنه.
    ولي وقتي جواب رو از خودش گرفتم گفتم نه اين مشكل از حايي ديگه‌ است.
    وقتي ياد اين فيلم هاي ايراني و هندي كه اتفاقاتي كم و بيش مثل جريان من داشتن ميافتم ،‌يكم آروم ميشه چون آخر تمام فيلم هاي ايراني و هندي به ازدواج ختم ميشه.
    از شما دوستان و همراهان هميشگي خواهشمندم براي آخرين بار درباره اتقاقاتي كه براي من عاشق شكست خورده افتاده نظر بديد
    بگيد كه علت اين حواب متفي چي ميتونه باشه؟
    آيا ميتونم باز به ايشان اميدوار باشم يا سعي كنم ديگه بهش فكر نكنم؟
    چه راه حل هاي براي رفع مشكل بنده پيشنهاد مي كنيد
    كلام آخر: من هنوز دوستش دارم

    قربونه هرچي بامرامه

  3. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: يه اختلاف سن جالب و پيجيده

    به هرحال تجربه تلخ امّا گرانبهایی بود؛مگر نه؟در ضمن پسر خوب شما باید نخست درست را تمام کرده و سربازی رفته،کاری و درآمدی داشته باشی و از نظر عاطفی به بلوغ کامل رسیده تا تازه بتوانید به فکر ازدواج باشی.
    همه اینها شروط لازم و نه کافی برای ازدواج است.می دانم که در اوج جوانی هستید و لاجرم مغرور،اما جان من!اینکه به نظر خودت سن عقلی تو بیشتر است یا قیافه ات بیشتر از سِنَت نشان می دهد یا اینکه با مقامات اداری یا دوستان بزرگر از خویش رفت و آمد دارید،اصلاً هیچ فایده ای برایت ندارد و تا تمام آن شروطی را که بیان کردم،برآورده نکنید،این جور دلبستگیها علافی است و بس.
    به هرحال هنوز جوانی و فرصت بسیار زیادی برای ازدواج داری.شما مطالب خیلی زیادی را فراموش کردید و یکی آنکه:آیا نظر والدین خود را درباره ازدواج خود جویا شده اید؟؟؟
    اکنون یک نکته به شما بگویم:شما در این رابطه مرتکب اشتباه بزرگی شده اید!؟چرا؟
    زیرا باید در گام اول همه شروطی را که گفتم برآورده کرده و سپس از طریق خانواده خود اقدام به خواستگاری و ارتباط می کردید.ببینید وقتی می گویم جوانی برای ازدواج همین است دیگر.شما به صورت کاملاً ساده انگارانه و البته با دلی امیدوار و عاشقانه به دوست آن دختر گفتی تا درخواستت را به او منتقل نماید.
    خوب دلیل واکنش او از شش حالت بیرون نیست:
    1_یا او دختری معتقد و سنتی است و توقع داشت که شما همراه مادرتان و خانواده خود به صورت کاملاً رسمی از او خواستگاری می کردید.تازه گیریم که پاسخ مثبت هم بگیرید؛شما چقدر از وی و خانواده اش و اخلاقیاتش آگاهی دارید؟چه شناختی از او دارید؟
    2_یا به قول خودت از اینکه به خودش مستقیماً چیزی نگفتی،دلگیر شده است؛که اگر دختر روشنفکر،امروزی و خوبی باشد حق هم دارد.
    3_نگران آبرویش بوده است تا این کارت در محیط دانشگاه پخش نشود.
    4_او با دوستش دارد شما را دست می اندازد!!!نه،دلگیر نشوید،سالها پیش که دانشجو بودم حتی دختر مورد نظر طرف نامه عاشقانه پسره را برملا کرد و ما کلی خندیدیم.
    5_از شما خوشش نمی آید.شما که از ته دل او خبر ندارید.
    6_درست ترین حدس آن است که حرف خودش را ملاک گرفته و اینکه او فعلاً قصد ازدواج ندارد؛همین.
    همه این پروسه ای که در این ده دوازده روز پیمودی و عدم نتیجه از آن،به دلیل شتابزدگی شما از یک سو و رفتار تنها بر اساس احساسات و مهم تر از همه عدم شناخت موقعیت خودت و دختر مورد نظرت است.خیال نکن که فقط همین یک دختر در زمین وجود دارد؛آرام باش و با تلاش شروط اولیه لازم برای ازدواج را گام به گام در خود فراهم کن و فعلاً یک پنج شش سالی از فکر ازدواج بیرون بیا.
    تندرست،آرام و موفق باشی.

  4. کاربر روبرو از پست مفید گرد آفرید تشکرکرده است .

    گرد آفرید (یکشنبه 26 خرداد 87)

  5. #14
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 فروردین 03 [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: يه اختلاف سن جالب و پيجيده

    سلام
    این یک فرایند کاملا منطقی هست. همانطور که به گفته خودتون شما به دختر دیگه ای ok ندادید، ایشون هم به شما ok نداده اند که به گفته گرد افرید عزیز، می توانید حالتهای مختلفی داشته باشه.
    به هر حال همه حق انتخاب دارند و ازدواج فراتر از احساس یکی از طرفین هست.
    اما تلخی چنین پاسخی هرگز از یاد آدم نمیره!!!

  6. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 مرداد 88 [ 07:37]
    تاریخ عضویت
    1387-1-21
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    3,733
    سطح
    38
    Points: 3,733, Level: 38
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4
    تشکرشده 4 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: يه اختلاف سن جالب و پيجيده

    هر قفلي بر روي هر دري كليدي داره و الا به جاي در، آنجا را ديوار مي كشيدند

  7. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 خرداد 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1387-2-28
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    4,081
    سطح
    40
    Points: 4,081, Level: 40
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 26 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: يه اختلاف سن جالب و پيجيده

    سلام
    چی دلت می ترسه که بری جلو جواب نه بشنوی ؟ بهتر از این فکرت بیخودی مشغول کنه و تو رویات به اون برسی ؟ بابا ایول داری با این اعتماد به نفس
    یک جوری که جلب توجه نکنه بکش بیرون از کتابخونه باهاش حرف بزن ببین نظر اون چیه بعد توی رویات برای خودت و اون یک قصر زیبا درست کن من هم که هم سن تو بودم یک با همچین موضوع برام پیش اومد و جلو نرفت الان بفهمی نفهمی یک پشیمونم ولی یاد گرفت باید رفت جلو و حرف زد پس همین امروز شروع کن و کارت به فردا نداز
    موفق باشی


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خواهش ميکنم کمک کنيد راهمو برای حفظ زندگيم پيدا کنم
    توسط aram68 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 01 دی 93, 20:38
  2. خانم ها چگونه همسر ايده آل خود را پيدا كنند؟
    توسط ملاحت1 در انجمن معیارهای ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 مرداد 92, 20:05
  3. من برگشم به خونه ولي يه مشكل جديد پيدا كردم.
    توسط darya.f در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 34
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 اردیبهشت 91, 16:03
  4. جفتها را پيدا كن !
    توسط آرمان 26 در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 فروردین 88, 12:18
  5. پيشنهاد همكاري
    توسط آرمان 26 در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: جمعه 07 فروردین 88, 19:05

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.