سمانه جان
به خاطر عشق و محبتی که به همسرت داری میخوای عیبهای اونو مخفی کنی و شایدبار مسئولیت و وظایف اونو به دوش بکشی تا کی ؟ بلاخره خسته میشی و هر چقدر هم بگی محبتم و تلاشم بدون توقع هست باز هم کم میاری و نیاز داری حمایت بشی من خودم تو مرحله ای از زندگیم تجربه کردم و شاید راهنمایی اعضای همدری و خصوصا فرشته مهربان مثل تلنگری بود که به خودم بیام و ببینم که همه مطالعات و دانسته همه در حرف بوده و در عمل واقعا اسیر احساس شدم . گل من تو میخوای زندگی کنی نه یه روز نه دو روز یه عمر ، هر چند به احساس پاک و گذشتت احترام میزارم اما اینو بدون بعد از مدتی اینا دیگه محبت و احترام به حساب نیست وظیفه توست بدون پاداش.
فقط قوی باش و محکم میدونم که خیلی خیلی خیلی سخته ، ولی شدنیه و قابل حله ، فقط ار خودت ضعف نشون نده
و به خدا توکل کن و هیچ وقت خودتو دست کم نگیر تو هم یک انسانی نزار همه اینها خدای نکرده برات عقده بشه
با نامزدتم حرف بزن و سعی کن قانعش کنی اون به این وضع عادت کرده و تو رو حامی خودش و وزنه محکمی تو زندگیش میدونه باید کم کم تعادل برقرار کنی .
حتما دوستانی که صاحب نظرن میان و بیشتر کمک میکنن.
باید خودتو و دیدگاهتو عوض کنی و بفهمی مسیری که میری زندگی آیندتو تحت تاثیر قرار میده تا خودت اینو درک نکنی هیچ مشاوری نمیتونه کمک کمکت کنه پس به فکر زندگیت باش سعی کن مسیر درست رو پیدا کنی عزیزم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)