RE: رابطه همسرم و خواهر شوهرم
سلام گلم
حقیقتش من هم این مشکل رو 4 سال پیش داشتم ولی از اونجایی که من تحملش رو نداشتم اعتراض خیلی شدیدی کردم راستش خواهرشوهر من خیلی صمیمی تر از خواهرشوهر تو بود اون حتی جلوی برادرش لخت می شد و وقتی اعتراض می کردم بدتر می کرد و می گفت دوست دارم برادرم و به تو ربطی نداره و حتی جوک های
س ک س ی تعریف می کرد اونم جلوی من توی گوشش برادرش و از اونجایی که شوهرم خیلی ادم ساده ای بود همیشه بااش دم خور می شد و می گفت خوب خواهرم ولی بالاخره بعد 4سال طاقتم تموم شد و رفت وآمدم رو کم کردم و خونشون هر 6ر ماه یکبار می رفتم و هر وقت می اومد خونه مادر شوهرم من نمی رفتم و اگه اتفاقی
می دیدمش و اگه بهمون نطری می داد جلوتر از شوهرم می گفتم من دوست ندارم و خوشم نمی یاد و شوهرم هم دیگه نمی تونست چیزی بگه خلاصه هرچی می گفت من ضایع اش می کردم تا اینکه اعتراض کرد و گفت شما خونمون نمی یایید و حتی بهمون زنگ نمی زنید و خیلی هم ضایع ام می کنید منم گفتم تا زمانی که اخلاقت بدت منو اذیت کنه همینه تازه بدترم میشه اونم بهش برخورد وچه آشوبی بپا کرد منم پا پس نکشیدم محکم رو حرفم ایستادم و به شوهرم هم اجازه هیچ کاری رو نمی دادم وبهش می گفتم ما دو تا زنیم و می دونیم چه جوری مشکلمون رو حل کنیم پس تو خودت رو قاطی این موضوع نکن به خاطر همین مسائل هم خواهرشوهرم همه چی رو قاطی کردو بدتر هر هفته میومد خونمونو از نقطه ضعف من سوء استفاده می کرد و توی زندگیمون دخالت می کرد و کم کم لباساشو یکی یکی کم می کرد فقط به خاطر اینکه منو اذیت کنه و پیش همه از من انتقاد می کرد ولی برام دیگه هیچی مهم نبود چون مهم محبت برادرش بود که به خاطر همین کاراش ازش گرفته بودم و یه کاری می کردم که شوهرم جلوی اون با اون یکی خواهرش بیشتر گرم بگیره به شرطی که از حدش نگذرونه تا اینکه اون به خواهرش هم یاد داد که جلوی ما لخت بشه تا ما از اونم دل بکنیم ولی من خودم رو بیشتر به این خواهرش نزدیکتر می کردم تا اینکه دید نه با من نمی تونه بجنگه و روز به روز با هاش بیشتر لج می کنم و برادرش رو کمتر می بینه اخلاقش رو درست کرد و کم کم خودشو با محبت به من نزدیک کرد اولش فکر می کردم اینم جزء نقشه هاشه ولی بعدا دیدم نه انگاری پشیمون شده و از یک مشاور پرس و جو کرده و اونم بهش گفته که خودش مقصره که با کاراش و حرفاش منو تحریک کرده سر ت رو درد نیارم الان باهم خیلی خوبیم وهر هفته همدیگرو می بینیم و گوش شیطون کر اخلاقش باهام خیلی خو ب شده و اگه کار خطایی بکنه بهش اخم می کنم اونم از ترسش سریع درستش می کنه باید بهت بگم تا اعترض نکنی نمی فهمند و همیشه عذاب می کشی ولی خودت رو برای یه جنگ بزرگ آماده کن تا مثل من همیشه با هم خوشحال باشید ولی یادت باشه فقط حرفهای بد بهش نزنی که بهت بگند مشکل اخلاقی داری هرکاری می کنی با آرامش موفق باشی چون راه درازی داری
ا
هیچگاه دلت را به روزگـــــــار مسپار که دریایی از ناامیدی هست ...
دلت را به خــــــدا بسپار که دریایی از امید است...
علاقه مندی ها (Bookmarks)