ممنونم از توجهتون جهت پاسخگویینوشته اصلی توسط eng.aydin
من در مورد تیپ و قیافم به اندازه کافی اعتماد به نفس دارم و شاید ازین نظر متوسط به بالا هستم
خب وقتی اون اقای محترم منو پسندیدن مشخصه که ازین نظر قابل قبولم دیگه، نه !؟ :P
حالا مشکل اینجاست که اونا منو که ازنزدیک ندیدن هنوز ،اخه باعکسم که نمیشه قضاوت کرد
باید بیان و ببینمم،شاید خیلی هم خوششون بیاد :rolleyes:
موضوع اینه که اون میخواست خانوادشو بفرسته ولی من بهش گفتم اول چند جا برو بعد بیا سراغ من
درمورد این تصمیمم مردد شدم،که اشتباه بوده یا نه
واسه اینکارم چند دلیل داشتم:
1.چون تابحال خواستگاری نرفته بود و اقدام جدی واسه ازدواج نکرده بود اینطوری تحت فشار خانوادش قرار میگیره و جدی به ازدواج فکر میکنه
2.مامانش اینا باورشون شه پسرش قصد ازدواج داره وکم کم امادگی پیدا کنن که فردی از طرف پسرش پیشنهاد بشه
3.میخواستم امتحانش کنم ببینم چقدر منو میخواد،به قول معروف رهاش کردم،اگه دوباره برگشت یعنی واقعا میخوادم ودوست داشتنش وابستگی و تصمیمش احساسی نبوده
4.میخوام اگه قراره با اون بمونم منو انتخاب کنه از بین اونایی که مامانش بش پیشنهاد میده
5.میخوام تستش کنم که چقدر شخصیت مستقلی داره ومیتونه خانوادشو راضی کنه یا نه
6.احساس میکنم در مورد انتخاب من دودله،نمیخوام بعد ازدواجم از انتخابم مردد باشه و چشمش به دخترای بهتر باشه :( پس رهاش کردم
کارم اشتباه بوده؟حالا چیکارکنم
فقط صبر
ممنونم دوست مننوشته اصلی توسط ليلا موفق
اره
کلا تعریف میکرد از ازدواج برادر قبلیش که چقدر خانوادش تو انتخاب عروس حساسن
به خدا موندم چیکار کنم،چرا بعضی خانواده ها اینقدر حساسن :(
علاقه مندی ها (Bookmarks)