سلام اقلیما جان
مرسی
راستش احساس کردم خیلی ریز اتفاقاتو اینجا مینویسم و ممکنه دوباره بیان تاپیکمو ببندن، ولی حالا که میخوای بدونی دقیق بهت میگم
همسرم خیلی به مرتب بودن اهمیت میده، این قضیه اینقدر شدیده که حالا که مدیر ساختمان هست، ساختمان رو تمیز نگه میداره ولی به قیمت آلوده شدن خونمون و وسایلمون، این منو خیلی ناراحت میکنه
دیشب اومده چراغ لایت سقف پاگرد خونمونو درست کنه ،گفت کثیفه یه کم تمیزش کنم، بعد اومده جاروبرقی رو برداشته، من چیزی نگفتم ، پیش خودم فکر کردم دم در یه چیزی ریخته میخواد جارو بکشه، منم بعد افطار فشارم پائین بود، نمیتونستم برم ببینم چکار میکنه، بعد صدام کرد که کمکش کنم، رفتم دیدم جاروبرقی رو ولو کرده تو راهرو دم خونه، بهش میگم ، چرا اینکارو کردی؟ میگه تمیز بود، میگم کف کفش مردم تمیزه؟؟؟؟
بعد منم قیافم که کلا موقع ناراحتی و شادی ، داد و هوار میزنه، نیازی نیست چیزی رو نشون بدم، خودش نشون داده میشه، ولی کنارش موندم و کمکش کردم ولی هیچ حرفی نزدم، کارشم که تموم شد جارو رو گذاشتم تو راه پله و اومدم تو ، بدون اینکه حرفی بزنم، دراز کشیدم، خیلی ناراحت بودم، سردردم بدتر شده بود، دلم میخواست بهش بگم این قضیه باعث میشه آلودگی بیرون بیاد تو خونه و بره به خورد فرش و ....
ولی هیچی نگفتم
چند بار اومد رد شد، من مشغول سریال نگاه کردن بودم، بعد که کارش تموم شد با رایت و الکل جاروبرقی رو تمیز کرد، گذاشت تو اتاق، بهم گفت اینطوری تمیزش کردم، خورطومی و لوله جارو رو گذاشت تو حموم گفت میشورمش که دل چرکین نباشی
منم ازش تشکر کردم، دلم میخواست بهش بگم اگاه ناراحتم ، بخاطر جاروبرقی نیست، فدای یه تار موت، که خودش میدونه در مورد جهیزیه و وسایلم که خیلی دوسشون دارم چطوریم، میدونه همیشه بهش گفتم اگه خراب شد فدای سرت، میخواستم بهش بگم اگه ناراحتم برای اینه که سلامتیمون به خطر میفته، ولی هیچی نگفتم، تشکر کردم و یه مقدار از اون حالتم اومدم بیرون، ولی نه کامل، اشتباه قبلم رو تکرار نکردم که کامل فراموش کنم، ولی 80% عذرخواهیشو قبول کردم
امشب میخوام باهاش صحبت کنم
از دیشب که این تصمیمو دارم، استرس دارم، دعا کنین اشتباه نکنم، دعا کنین جملاتمو درست انتخاب کنم
من حدود ساعت 6-7 یه سر میزنم
جناب SCi، اگه میشه چند تا نمونه جمله درست بهم بگین، میام میخونم
از همتون ممنونم
اقلیما جان
ناراحت نباش، اگه خواست بره، اگه تونستی باهاش برو و با خانوادش عالی باش، اگرم خواست تنها بره ،اصلا جبهه نگیر و گلایه نکن، وقتیم برگشت کاملا شاد برخورد کن، اتفاقا خیلی بهتره اول برین سمت پدر مادر همسرت، قبلا هم بهت گفتم ، من تجربشو دارم، هرطور با پدر مادرش رفتار کنی، در آینده با خانوادت برخورد میکنه
بهتره اول همسرتو بسازی بعد برین سمت خانوادت
اینو با اطمینان بهت میگم
نگران نباش عزیزم
علاقه مندی ها (Bookmarks)