به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 05 اسفند 90 [ 19:03]
    تاریخ عضویت
    1390-3-01
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    3,819
    سطح
    39
    Points: 3,819, Level: 39
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    783

    تشکرشده 794 در 331 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: بین دو راهی گیر کردم ..!! (انتخاب خودم و یا انتخاب پدرم)

    پس از لحاظ خواهرتون نمی شه حرفی زد... ببخشید سوال کردم فقط خواستم راه ها رو برسی کنم


    نگران نباشید به نظر من شما با منطقی که دارید و با در نظر گرفتن یه سری عوامل حتما می تونید پدرتون رو راضی کنید... شرایطتون کمی دشواره اما هر مسئله ای راه حلی داره, در حال حاضر مهم ترین قسمت راضی کردن پدر و به نوعی ثابت کردن خودتونه و این هم با یه سری راهکارهایی بسته به اخلاق پدرتون امکان پذیره... من بهش می گم راه معکوس!!! مثل اینکه شما به پدر بگید ممکنه من اشتباه می کنم, می خوام شما کمکم کنید, می خوام اگه این شخص برام مناسب نیست دیگه کاملا بذارمش کنار و دغدغه فکری نداشته باشم و این شما هستید که می تونید آگاهم کنید و بهم کمک کنید, من هنوز تصمیمم رو کامل نگرفتم و اگه قرار به منصرف شدن باشه من مشکلی ندارم اما دوست دارم دلیلی باشه و این جز با جلو اومدن شما ایجاد نمی شه و این حرف ها, میگم معکوس چون شاید واقعا شما همچین نظری نداشته باشید

    این راه کار دو مزیت داره:
    اینکه پدرتون رو در سطح بالاتری و در سطح تصمیم گیری قرار می دید و احترامشون حفظ می شه و ایشون احساس نمی کنند شما داری خودمحور تصمیم می گیری
    می شه دوستی کرد و بدون لجبازی به خواسته تون برسید

    موفق باشید و در پناه خدا... آروم باشید و مسئله روکوچیک ببینید و ازش غول نسازید, مسئله رو جدا جدا و نچسبیده به هم برسی کنید و حل کنید, وقتی همه ی مشکلات رو با هم می بینیم تبدیل به یه مشکل بزرگ و حل نشدنی می شه.

    مطمئنا آخر و عاقبت به خیری خواهید داشت به شرط درایت خودتون.


  2. کاربر روبرو از پست مفید matin_female_1988 تشکرکرده است .

    matin_female_1988 (شنبه 25 تیر 90)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 90 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1390-2-21
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    2,182
    سطح
    28
    Points: 2,182, Level: 28
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    79

    تشکرشده 79 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بین دو راهی گیر کردم ..!! (انتخاب خودم و یا انتخاب پدرم)

    نقل قول نوشته اصلی توسط tell me
    پس از لحاظ خواهرتون نمی شه حرفی زد... ببخشید سوال کردم فقط خواستم راه ها رو برسی کنم


    نگران نباشید به نظر من شما با منطقی که دارید و با در نظر گرفتن یه سری عوامل حتما می تونید پدرتون رو راضی کنید... شرایطتون کمی دشواره اما هر مسئله ای راه حلی داره, در حال حاضر مهم ترین قسمت راضی کردن پدر و به نوعی ثابت کردن خودتونه و این هم با یه سری راهکارهایی بسته به اخلاق پدرتون امکان پذیره... من بهش می گم راه معکوس!!! مثل اینکه شما به پدر بگید ممکنه من اشتباه می کنم, می خوام شما کمکم کنید, می خوام اگه این شخص برام مناسب نیست دیگه کاملا بذارمش کنار و دغدغه فکری نداشته باشم و این شما هستید که می تونید آگاهم کنید و بهم کمک کنید, من هنوز تصمیمم رو کامل نگرفتم و اگه قرار به منصرف شدن باشه من مشکلی ندارم اما دوست دارم دلیلی باشه و این جز با جلو اومدن شما ایجاد نمی شه و این حرف ها, میگم معکوس چون شاید واقعا شما همچین نظری نداشته باشید

    این راه کار دو مزیت داره:
    اینکه پدرتون رو در سطح بالاتری و در سطح تصمیم گیری قرار می دید و احترامشون حفظ می شه و ایشون احساس نمی کنند شما داری خودمحور تصمیم می گیری
    می شه دوستی کرد و بدون لجبازی به خواسته تون برسید

    موفق باشید و در پناه خدا... آروم باشید و مسئله روکوچیک ببینید و ازش غول نسازید, مسئله رو جدا جدا و نچسبیده به هم برسی کنید و حل کنید, وقتی همه ی مشکلات رو با هم می بینیم تبدیل به یه مشکل بزرگ و حل نشدنی می شه.

    مطمئنا آخر و عاقبت به خیری خواهید داشت به شرط درایت خودتون.


    واقعا ممنون که با مثال میگید چی باید بگم ... حرف بلد شده ی پست قبل و با این پست شما با یه سری حرف های دیگه رو آماده میکنم امشب اگر شرایط مناسب بود دوباره با پدرم صحبت میکنم ....

    امیدوارم همه چیز خوب پیش بره ....

  4. کاربر روبرو از پست مفید reza_ss تشکرکرده است .

    reza_ss (شنبه 25 تیر 90)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 90 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1390-2-21
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    2,182
    سطح
    28
    Points: 2,182, Level: 28
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    79

    تشکرشده 79 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بین دو راهی گیر کردم ..!! (انتخاب خودم و یا انتخاب پدرم)

    سلام ... دیشب برای بار دوم اینبار جدی تر و با سماجت بیشتری با پدرم صحبت کردم ..

    ایشون از همون اول ساز مخالف رو شروع کرد و اصلا اجازه صحبت رو نداد و با آوردن یه سری دلایل سطحی و غیر مهم خواست منو منصرف کنه که با اسرار من عصبانی شد و آخرش گفت هرکاری خودت میخوای انجام بده و من اون شهر بیا نیستم و هیچکاری هم نمیکنم ...!!

    tell me عزیز ... نتوستم تمامی چیزایی رو که گفتی رو بگم ولی یه سری چیزها گفتم که بیا تو تحقیقات برو اگر دیدی خانواده خوبی نیستند و من اشتباه میکنم باشه قبول من رابطه رو قطع میکنم ویا اگه نبود که ......

    ولی پدر من چون هنوز با مشکل خواهر وسطی من که در موردش پست های قبل توضیخ دادم کنار نیومده منو عین همون میدونه و میگه شما دوتا مثل هم هستید و انتخاب خودتون رو کردید و من این وسط بازی چیه دستتونم و ....

    و به کل هم با عصبانیت از اتاق رفت بیرون ....

    دلایلی هم که آورد اینا بود : 1- اون شهر دوره و رفت آمد واسه ما و خودت سخته ..!! (گفتم مگه شما چنبار در سال میخواهید برید اونجا مگه ؟ این همه مشکل سالی 3.4 بار رفتن خونه فامیل و ... خیلی زیاده ... همانطور که خونه پدر شوهر و مادر شوهر خواهر اولی من سالی یه بار میرن اون عیدها!!!!)

    2- فاصله سن شما خیلی کمه و این مشکل ساز هست !!!! در حالی که من یک سال از خانوم بزررگتر هستم !!!

    3- ایشون باز گفتن چون پدر و مادر و خود دختر کارمند نیستند نمیتونن بهت کمک کنن و پیشتیبانت باشن !!!
    (ایشون علاقه ی شدیدی دارند که پدر و مادر طرف آدمهای فرهنگی مثل خودش باشن و دختر خانم هم کارمند و از اونطرف از هرچی بازاری جماعت نفرت دارند !!!)

    به نظر شما من با این پدرم چیکار کنم آیا واقعا با این دلایل به صرف اینکه با ملاکهای خودش جور در نمیاد و اون سه مورد اصلا واسه من مشکل نیست و باجزو معیارهای من نیست باید بیخیال انتخاب من بشم ؟؟؟

    گیر داده بعد میگه این همه دختر تو این شهر چرا گیر دادی به اون دختر اونو بیخال شو تو این شهر بگرد !!!!!!!

    -------------------

    اینم بگم که الان اصلا با هم صحبت نمیکنم و یه جورایی من لج کردم و باهاشون قهرم ...!!
    معمولا قبلا اگر درخواستی داشتم مثل خرید وسایلی چیزی اگر مخالفت میکرد یه مدت باهش بد اخلاقی میکردم و بعد کم کم اون کوتا میومد و یا راه حلی میداد و .... آیا واسه این مورد هم اینکارو کنم ؟!!!

    الان فوق العاده عصبانی و میگه به هیچ وج من اون شهر بیا حالا واسه تحقیق و هر چیزی دیگه نیستم .. تو هرکاری دلت میخود برو بکن شناسنامه رو بردار برو ..... !!!!


  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 05 اسفند 90 [ 19:03]
    تاریخ عضویت
    1390-3-01
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    3,819
    سطح
    39
    Points: 3,819, Level: 39
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    783

    تشکرشده 794 در 331 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: بین دو راهی گیر کردم ..!! (انتخاب خودم و یا انتخاب پدرم)


    اگه من جای شما بودم الان کاری نمی کردم و می ذاشتم چند روزی بگذره و بعد براش دلایل مخالفتش رو می نوشتم با این محتویات:

    1- اون شهر دوره و رفت آمد واسه ما و خودت سخته

    2- فاصله سن شما خیلی کمه و این مشکل ساز هست

    3- پدر و مادر و خود دختر کارمند نیستند نمیتونن بهت کمک کنن و پیشتیبانت باشن





    بعد دلایل خودت رو برای انتخاب اون دختر بنویس
    ...
    ...
    ...
    ...


    پدر اگه من با کسی ازدواج کنم که تو همین شهر باشه, فاصله ی سنی مون زیاد باشه و پدر و مادر و خود دختر کارمند باشن شما تضمین می کنی که باهاش خوشبخت می شم؟

    به پدرت بگو اون دلایل مخالفت شماست و این هم دلایل علاقه ی من به خانم, شما منطقی هستید و من برای تصمیماتم همیشه روی شما حساب باز کردم و اینکه خواهر من انتخاب موفقی نداشته دلیل بر این نیست که من هم انتخاب درستی ندارم, بگو من ادعایی هم ندارم و فقط می گم اگه من اشتباه می کنم و عاقل نیستم منت بذارید رو سرم و من رو آگاه کنید, بخاطر من سختی راه یکی دو ساعته رو به دوش بکشید تا حداقل بدونم برام ارزش قائلید.


    وقتی کسی به حرف آدم گوش نمی ده بهترین راه نامه نوشتنه و البته نامه رو نباید مستقیم بدی دستش, باید بذاری یه جای دم دست که بخونه چون اگه مستقیم بدی احتمال پاره کردنش هست.


  7. 2 کاربر از پست مفید matin_female_1988 تشکرکرده اند .

    matin_female_1988 (یکشنبه 26 تیر 90)

  8. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    115
    Array

    RE: بین دو راهی گیر کردم ..!! (انتخاب خودم و یا انتخاب پدرم)

    دوست عزیز
    پدر شما یکبار انتخابشو کرده (برای انتخاب مادرتون)
    اگر واقعا به دختر خانم علاقمندی و معیارات عقلانی و صحیح است برای بدست اوردن دختر مورد علاقه ات تلاش بیشتری کن.
    قرار نیست پدر و مادر شما یک عمر با کسی زندگی کنند قرار شما ببینی چه کسی رو می خواهی همسرت و مادر بچه هات باشه.
    موفق باشی.

  9. 2 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    sanjab (یکشنبه 26 تیر 90)

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 90 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1390-2-21
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    2,182
    سطح
    28
    Points: 2,182, Level: 28
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    79

    تشکرشده 79 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بین دو راهی گیر کردم ..!! (انتخاب خودم و یا انتخاب پدرم)

    به اتفاق جالب امروز صبح افتاد ... گفتم تو پست قبل که اگر من چیزی رو بخوام اونا بهم ندم من لج میکنم و باهاشون قهر و ... اینبارم هم همین کارو رو کردم و صبح مادرم امد پیشم و چون قرار بود کل خونه رو تمیز کن از جمله اتاق خودم که فرش و ... رو بشوریم .. من گفتم اتاقم تمیزه و هیچ کاری هم نمیکنم ....

    اون بعد امد گفت : بابت یه چیزایی دیشب بهم گفت آیا راسته ؟؟ منم با عصبانیت گفتم نه پس دروغه و میخواستم یه خورده عصبانی شیم دور هم بخندیم !!! :ی

    بعد امد یه خورده از دختره پرسید و و منم گفتم شما برید تحقیقا شاید آدم های خوبی بودن و یا شاید برعکس اگه بد بودن باشه من قبول میکنم و .... مامان هم گفت باشه اگه اینجوریه من باباتو راضی میکنم یه بار میریم تحقیقات ...

    بعد هم نمیدونم به خاطر این حرف منو گول زد و رفتم باهاش تا الان که بعداظهر هست هم به بابام و هم به مامانم کمک کردم


    نقل قول نوشته اصلی توسط tell me

    اگه من جای شما بودم الان کاری نمی کردم و می ذاشتم چند روزی بگذره و بعد براش دلایل مخالفتش رو می نوشتم با این محتویات:

    1- اون شهر دوره و رفت آمد واسه ما و خودت سخته

    2- فاصله سن شما خیلی کمه و این مشکل ساز هست

    3- پدر و مادر و خود دختر کارمند نیستند نمیتونن بهت کمک کنن و پیشتیبانت باشن





    بعد دلایل خودت رو برای انتخاب اون دختر بنویس
    ...
    ...
    ...
    ...


    پدر اگه من با کسی ازدواج کنم که تو همین شهر باشه, فاصله ی سنی مون زیاد باشه و پدر و مادر و خود دختر کارمند باشن شما تضمین می کنی که باهاش خوشبخت می شم؟

    به پدرت بگو اون دلایل مخالفت شماست و این هم دلایل علاقه ی من به خانم, شما منطقی هستید و من برای تصمیماتم همیشه روی شما حساب باز کردم و اینکه خواهر من انتخاب موفقی نداشته دلیل بر این نیست که من هم انتخاب درستی ندارم, بگو من ادعایی هم ندارم و فقط می گم اگه من اشتباه می کنم و عاقل نیستم منت بذارید رو سرم و من رو آگاه کنید, بخاطر من سختی راه یکی دو ساعته رو به دوش بکشید تا حداقل بدونم برام ارزش قائلید.


    وقتی کسی به حرف آدم گوش نمی ده بهترین راه نامه نوشتنه و البته نامه رو نباید مستقیم بدی دستش, باید بذاری یه جای دم دست که بخونه چون اگه مستقیم بدی احتمال پاره کردنش هست.

    نامه نوشتن اصلا تو محیطی که من زندگی میکنم وجود خارجی نداره ...

    و یه سوال که گفتی بپرسم خودم جوابشو کامل میدونم چیه

    پدر اگه من با کسی ازدواج کنم که تو همین شهر باشه, فاصله ی سنی مون زیاد باشه و پدر و مادر و خود دختر کارمند باشن شما تضمین می کنی که باهاش خوشبخت می شم؟
    بله خوشبخت میشی یا حداقلش احتمال اینکه تو زندگی مشکل داشته باشی و خطر همیشه همراهت باشه خیلی خیلی کمتر از این انتخاب خودت هست ... چون تو این شهر فرهنگش و خانواده هاشو میشناسیم و میتونم تا جایی که بتونم مطمعن بشم که میتونه این خانموم خوشبختت کنه یا نه ولی اون تو اون شهر و با اون شرایط خیلی ریسک داره ...!!!!

    و اون قسمتی رو که قرمز کردم رو صبر میکنم فردا یا ... که دوباره حرف شد به بابا یا مامانم میگم ...

    به نظر میرسه کامل برعکس شده و الان این مادر من هست که منطقی تر هست و با من بهتر کمک میکنه نه پدر من ...!!!!

  11. کاربر روبرو از پست مفید reza_ss تشکرکرده است .

    reza_ss (یکشنبه 26 تیر 90)

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 05 اسفند 90 [ 19:03]
    تاریخ عضویت
    1390-3-01
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    3,819
    سطح
    39
    Points: 3,819, Level: 39
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    783

    تشکرشده 794 در 331 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: بین دو راهی گیر کردم ..!! (انتخاب خودم و یا انتخاب پدرم)

    نقل قول نوشته اصلی توسط Reza_SS

    نامه نوشتن اصلا تو محیطی که من زندگی میکنم وجود خارجی نداره ...
    آقا رضا این صحبت شما کمی برام عجیب اومد... از عجیب بودنش که بگذریم هر جریانی رو یک نفر شروع کرده و باب شده شما هم می تونی امتحانش کنی... شاید جواب بده نمی خوام با اطمینان کامل بگم اما این شایدی که دارم می گم رو به مثبته و خنثی نیست.

    بله... گاهی آدم اشتباه فکر می کنه... من هم خیلی با پدرم جورم ولی مواقعی که لازم دارم درکم کنه مادرم بیشتر درکم می کنه... شاید تاپیکم رو در مورد مادرم خونده باشید و شاید هم نه...

    من و مادرم آبمون تو یه جوب نمی ره (البته در حال حاضر گوش شیطون کر رابطه مون خیلی خیلی خیلی از قبل بهتر شده) اما در کل زیاد درکم نمی کنه و من هم درکش نمی کنم اما تو بعضی موارد واقعا احساس می کنم جز مادرم هیچ آدم دیگه ای تو دنیا نمی تونست اینطوری درکم کنه و بهم کمک کنه...

    مخصوصا تو مسئله ی خواستگارها و ازدواج... اگه به کمک مادرم نبود الان ازدواج موفقی نداشتم چون پدر من مدت نامزدی و عقد رو نمی ذاره زیاد باشه و با اطلاع مادرم برای چند هفته با خواستگارم در ارتباط بودم و خدا رو شکر یکی دو موردی که خودم هم اول موافق بودم دستشون رو شد و ردشون کردم) به نظر من شما اگه الان کوتاه بیاید در حق خودتون ظلم کردید... مطمئنا یه راهی وجود داره... با هم برسی می کنیم که ببینیم کدوم راه کاری هست.





  13. کاربر روبرو از پست مفید matin_female_1988 تشکرکرده است .

    matin_female_1988 (یکشنبه 26 تیر 90)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 90 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1390-2-21
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    2,182
    سطح
    28
    Points: 2,182, Level: 28
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    79

    تشکرشده 79 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بین دو راهی گیر کردم ..!! (انتخاب خودم و یا انتخاب پدرم)

    tell me جان یه خورده اون جمله رو بد بیان کردم شاید بد منظور رو رسوندم .. مظورم این بود که این مورد که من بخوام یا هر کسی دیگه تو خانواده مشکلی رو حل کنه بیاد نامه ای بنویسه و ... و شما درست میگید این هم یه راه هست ولی دیگه خیلی موضوع حاد شده باشه و کامل ارتباط من با پدر و مادرم قطع این نامه میتونه کمک کنه ..
    خوشبختانه پدر و مادرم خیلی به من علاقه دارن و منم هم از اون فرزندها نیستم که از پدر و مادرم بدم بیاد و همیشه ازشون فراری باشم ....

    تا قبل از این موضوع شاید من یکی از بهترین فرزنداشون بودم و بابام خیلی برنامه ها واسم داشت و میخواست با انتخابی بهترینی که خودش برام میکرد بهترین چیزها که از دسش بر میومد برام انجام میداد ...

    ولی الان این موضوع و این همه تضاد میشه گفت پدرم رو قافل گیر کرد و اون پسری که تو ذهنش بود رو کامل پاک کرد و الان یه شخصی درست کرده که زیاد در کنارش نیست و همفکر و هم سو نمیبینه .. شاید حضم این موضوع براش سخته و شاید واقع با همین کلی نگری داره درست میگه و من دارم اشتباه میکنم و از اول نباید این رابطه رو شروع میکردم با علم از اینکه این تناقض ها وجود داره تا کارمون به فاضی احساسی و وابستگی بکشه و اینجوری بخوای به خانواده فشار بیاد و ....

    جدا بعضی وقت ها به پدرم حق میدم و از انتخاب خود پشیمون میشم .. چون بعضی تضادها تو خانواده ها هست که یه خورد نگرانم میکنه ..... واسه همین دوست دارم پدرم هرچه زودتر بره تحقیقات و نهایت یه جلسه خواستگاری تا وقعا مشخص شه برام که آیا انتخاب رو درست بوده یا اشتباه ...!

    ولی با این رفتار اگر پدرم به تحقیق هم بره میشه به اجبار و خوب تحقیقی کنه خیلی کلی حتما خواهد بود و وفقط دنبال یه سری عیب ها و تناقض ها هست که جمع کنه و اونارو بیاد بهم بگه و منو منصرف کنه ..مهم اینکه که اگر واقعا صادقانه بخواد بره تحقیق باید چیکار کرد ؟ یعنی تحقیقی که میکنه فقط بر اساس معیارهای خودش نباشه و یه خورده چیزهای دیگه هم در نظر بگیره و .....



    نه متاسفانه اون تاپیک شمارو نخودنم .... ولی از حرفات مشخصه که مادرتون هم فردی مذهبی هستند و سر حجاب حساس واسه همین شما با هم یه خورده با هم مشکل دارید و در بقیه موارد دختر و مادر خوبی برای هم هستید .

    در مورد مادرمم من دوسش دارم و باهم مشکلی ندارم ولی کلا چون سوادش کم هست یه خورده احساسی و غیر منطقی با مسائل برخورد میکنه و هم یه خورده ساده هست و هرچی بشنوه باور میکنه ... واسه همین چون بابام همیشه میدونم یه آدم روش فکر و خیلی با سواده و اینم تو محیط کار تو فامیل و هرجای دیگه به اثبات رسونده صحبت کنم ... همین هم شد اون آدم روشن فکر یه سری دلایل کلی و البته منطق آورد که در کل خیلی خوب و درسته ولی اگه بخوام با انتخاب خود درگیر کنم خیلی تناقض ها به وجود میاد .. اونم یه خورد خود انتخابم هست که 100% جزو معیارهای من نیست و یه خورده دیگه هم نوع دیدگاه و طرز فکر من و پدرم هست که با هم فرق میکنه ...


  15. کاربر روبرو از پست مفید reza_ss تشکرکرده است .

    reza_ss (یکشنبه 26 تیر 90)

  16. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 05 اسفند 90 [ 19:03]
    تاریخ عضویت
    1390-3-01
    نوشته ها
    433
    امتیاز
    3,819
    سطح
    39
    Points: 3,819, Level: 39
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    783

    تشکرشده 794 در 331 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: بین دو راهی گیر کردم ..!! (انتخاب خودم و یا انتخاب پدرم)

    آقا رضا الان دیگه فکر کردن به گذشته و اینه کاشکی چیزی رو درمون نمی کنه.. اتفاق افتاده و الان باید به پیش برد...

    یه راه دیگه به ذهنم رسید نمی دونم آیا عاقلانه هست یا خیر... ببشتر بسته به خو.دتون و شناختی هست که از پدرتون دارید... اینکه این تاپیک رو بهش نشون بدید و بخونه یا قسمت هایی از حرف دلتون رو کپی کنید و براشون پرینت بگیرید... البته کاملا باید احتیاط کنید من مطمئن نیستم این جواب می ده اما بسته به فرد داره

    نامه هم حتما نباید قطع رابطه باشید... گاهی طرف مقابل به حرفهاتون گوش نمی ده و خاصیت آدما اینه که نامه رو تا آخر می خونن (استثناء هم وجود داره) و اینجوری حرفهاتون رو کامل به ایشون گفتید و حتی اگه اون لحظه تاثیر نکنه اما ایشون بهش فکر می کنه

    بله... هر کسی تا وقتی از نظر دیگری پذیرفته ست و به قولی ساز مخالف نمی زنه و بی چون و چرا می گه چشم و از اعتقادات کسی پیروی می کنه عزیز هست و شما هم مستثنی نیستید

    در مورد مادرم هم نه اختلافات بخاطر اخلاق ایشون هست نه مذهبی بودن... اتفاقا مادرم از من خوش تیپ تره... اهل حجاب هست اما نه از نوع چادر, پدرم اما شدیدا دلش می خواد ما چادری باشیم... مسئله م با مادرم محبت کمشه.



  17. کاربر روبرو از پست مفید matin_female_1988 تشکرکرده است .

    matin_female_1988 (دوشنبه 27 تیر 90)

  18. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 بهمن 90 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1390-2-21
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    2,182
    سطح
    28
    Points: 2,182, Level: 28
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    79

    تشکرشده 79 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بین دو راهی گیر کردم ..!! (انتخاب خودم و یا انتخاب پدرم)

    نقل قول نوشته اصلی توسط matin_f1988
    آقا رضا الان دیگه فکر کردن به گذشته و اینه کاشکی چیزی رو درمون نمی کنه.. اتفاق افتاده و الان باید به پیش برد...

    یه راه دیگه به ذهنم رسید نمی دونم آیا عاقلانه هست یا خیر... ببشتر بسته به خو.دتون و شناختی هست که از پدرتون دارید... اینکه این تاپیک رو بهش نشون بدید و بخونه یا قسمت هایی از حرف دلتون رو کپی کنید و براشون پرینت بگیرید... البته کاملا باید احتیاط کنید من مطمئن نیستم این جواب می ده اما بسته به فرد داره

    نامه هم حتما نباید قطع رابطه باشید... گاهی طرف مقابل به حرفهاتون گوش نمی ده و خاصیت آدما اینه که نامه رو تا آخر می خونن (استثناء هم وجود داره) و اینجوری حرفهاتون رو کامل به ایشون گفتید و حتی اگه اون لحظه تاثیر نکنه اما ایشون بهش فکر می کنه

    بله... هر کسی تا وقتی از نظر دیگری پذیرفته ست و به قولی ساز مخالف نمی زنه و بی چون و چرا می گه چشم و از اعتقادات کسی پیروی می کنه عزیز هست و شما هم مستثنی نیستید

    در مورد مادرم هم نه اختلافات بخاطر اخلاق ایشون هست نه مذهبی بودن... اتفاقا مادرم از من خوش تیپ تره... اهل حجاب هست اما نه از نوع چادر, پدرم اما شدیدا دلش می خواد ما چادری باشیم... مسئله م با مادرم محبت کمشه.


    ممنون متین عزیز

    تغییر نام کاربریتون تبریک میگم ! اسمتون واقعاً متین هست یا همون اسمی هست که جناب خارپست شمارو خطاب میکردند تو یکی از تاپیک هاتون ؟!! :ی

    در مورد مواردی که گفتی امکانش فعلا نیست .. .فعلا زیاد دارم عجله نمیکنم و به روی خودم نمیارم اونها هم از خدا خواسته انگار نه نگار ....

    با فاصله ی زمانی بیشتر و تو موقعیت های بهتر دوباره صحبت میکنم البته اینبار فکر کنم با مادرم صحبت کنم بهتره !!!



    در مورد مادرشما و خانواده شما کلا تاپیک هاتون رو خوندم الان تغریبا شمارو میشناسم و متوجه شما مشکلاتتون شدم ....
    ایشالله که مشکلات شما با خانواده رو به بهبودی و بهتر شدن باشه و یه روزی بشه که رابطه گرم و صمیمی تو خانوادتون به وجود بیاد

  19. کاربر روبرو از پست مفید reza_ss تشکرکرده است .

    reza_ss (دوشنبه 27 تیر 90)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.