احساس من این بود که مخالفت خونواده با شما و ایده ال هاتون باعث شده که شما در تصمیم گیری مصر بشین
و شاید برای فرار از تحمیل خونواده و یا ابراز استقلال در رای عجولانه انتخاب کنین
عجله نکنین !
نه اصلا قبل از اینکه اصلا بدونم خانواده شخصی رو انتخاب کردند و ... خودم تو این فکر بودم که با این طرف هرچه زودتر به نتیجه برسم و از دوست های پسر و دختر قبل از ازدواج خوشم نمیاااااااد ...!!
ولی باز اگر فرض گرفته میشد طرفی وجود نداشت وخانواده این حرف رو میزد من به دلیل اینکه مخالفت وجود داره بجای اینکه زودتر ازدواج کنم و خودم کسی رو انتخاب کنم تا جایی که میتونستم ازدواج رو به تاخیر می انداختم تا خودشون بیخال چادری و ... بشن و راضی بشن من مثل با کسی که میخوام ازدواج کنم و انتخاب کنم (غیر چادری ...)
قبلا هم گفتم دقیقا برای خودتون مشخص کنین که از همسر ایندتون چه انتظاراتی دارین
مثلا میخواین در مسائل اعتقادی و فکری چه جایگاهی داشته باشه ؟
برای زندگی ایندش برنامه خاصی داره یا نه هر چی شما بگین رو فعلا قبول میکنه و تصمیم گیری رو به شما میسپره ؟
میشه مثال بزنید که مثلا در مسائل اعتقادی و فکری چه جایگاهی داشته باشه ؟ یعنی چی ؟؟!!!!
تقریبا بگم واسه آیندش برنامه خاصی نداره و کلا هم شخصیتی داره که تصمیم گیرنده نیست و همیشه من در مورد یه حرف مهم تصمیم میگیرم و اون نظرشو میگه و همیشه من تصمیم گیرنده ی نهایی بودم و فردی هست که اگر کاری چیزی ازش بخوای انجام بدم و حرف گوش کنه و ... منظور اینه که آدم مغروی نیست که حرف حرف خودش فقط باشه ... نهایت از اخلاق بدش میشه گفت یه خورده لجبازه که من معمولا کوتا میااام ...
چقدر اصول دینی رو در زندگی ایندش حفظ کنه ؟
رابطش با خدا و امور معنوی چطوری باشه ؟
و . . . . .
به حلال و حرام معتقد باشه مخصوصا تو حجاب با نامحرم و سایر مواردش ....
رابطه به خدا همون نماز رو بخونه که فعلا هردو بعضی اوقات میخونیم ولی باز اون خیلی کمتر از من اون به دلیل سطح مذهبی بودن خانواده هاست ....
خب اینا مسائل اعتقادیه که برای خونواده شما حرف اول رو میزنه و اونها صرفا چادر رو نشانه ظاهری برای داشتن جایگاه تثبیت شده در امور فکری عقیدتی میدونن
اما حقیقت اینه که اینجوری نیست
دوست عزیز سعی کنین اول جایگاه خودتون رو مشخص کنین (اصلا این مسائل براتون مهمه ؟؟)
و بعد تناسب ویژگی ها و موقعیت اون خانم رو با جایگاه خودتون بسنجین
ایده ال هاتون رو هم لحاظ کنین
من جایگاه خودم رو تقریبا پیدا کردم و با توجه به صحبت هایی که کردم فکر کنم متوجه شده باشید.. ایده آل های من به طرف گفتم چون دیدم طرف با اون ایده آل یه خورده فاصله داره .. ایشون کامل پذیرفتم و حتی گفتم طوری نباشه بعد از ازدواج به این فکر باشی که دوباره مثل الان خودت بشی و ... که رد کرد و ...
دقیقا برای چی این تاپیک رو باز کردین ؟
با شماره سوال بپرسین
تا حول محور هایی که مورد سوال شماست بحث کنیم 82
اینجوری خیلی زودتر به نتیجه میرسیم
دقیقا این تاپیک رو به دلیلی همان عنوانی که انتخاب کردم باز کردم .. یعنی میخوام الان مشکل رو طوری با خانواده حل کنم که اختلافی به وجود نیاد .. یعنی طوری نشه که اونا سر حرف خودشون رو چادری بودن بمونن و بعد منم رو حرف خودم اینجوری بشه که نهایت اونا به زور تن به این ازدواج بدن که من اصلا این حالت رو نمیخوام و نمیپسندمممم
علاقه مندی ها (Bookmarks)