به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 00 [ 15:35]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    367
    امتیاز
    10,548
    سطح
    68
    Points: 10,548, Level: 68
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    811

    تشکرشده 815 در 286 پست

    Rep Power
    50
    Array

    RE: فراموش کردن او

    حامد عزیز , پس از خواندن پست قبلیت , پست بسیار طولانی برات نوشتم... از عشق... صبر ... فداکاری و... که به یک باره پاکش کردم. شاید نمی توانستم مسئولیت حرفایم رو در این مورد قبول کنم.
    نمی دانم در مورد زندگی چظور فکر می کنی. ولی میدانم که باید فراموش کنی و این فراموش کردن سخت هست ولی شدنیست...بقول دوستان که قبلا فرمودن با برنامه و دیده عقل می تونی فراموش کنی... یا به عبارت دیگر می تونی واقعیت رو قبول کنی و به زندگی ادامه بدی و فرصت های جدیدی بدست بیاری
    شاید همه تحمل یک روز زندگی با معشوق واقعی و یک عمر سختی کشیدن را نداشته باشند. شاید این حرف برای خیلی ها غیر منطقی باشه...
    در هر صورت بهتره فراموش کنی
    من بصورت غیر مستقیم دو طرف موضوع رو واست گفتم و به احتمال زیاد خودت قبلا در این دو راهی قرار گرفته باشی و راهت را انتخاب کرده باشی ... پس تعلل نکن و برای زندگی در اینده برنامه بریز انشالله که موفق میشی
    التماس دعا

  2. کاربر روبرو از پست مفید eng.aydin تشکرکرده است .

    eng.aydin (شنبه 14 خرداد 90)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 آبان 94 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1387-8-27
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    7,770
    سطح
    59
    Points: 7,770, Level: 59
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    527

    تشکرشده 528 در 161 پست

    Rep Power
    39
    Array

    RE: فراموش کردن او

    سلام حامد جان

    من توی عشق و عاشقی خیلی سر رشته ندارم همچنین دوستان نظرات خیلی خوبی داده بودند

    من فقط میخواهم یک نکته را بگم روی این قضیه که شما میگید ناراحت هستید که چرا اون بیمار هست(یعنی اینکه اون راه فراری از این بیماری نداره)

    مسلما این دختر خانم خودش انتخاب نکرده که این بیماری را داشته باشه، بلکه خداوند در سرنوشتش اینجور رقم زده
    چه بسا این بیماری موجب بشه که اون ار خیلی گزندها در امان باشه یا پله های موفقیتش بشه. مگه کم نیستند آدمهایی که ضعفهایی(یا نقصهایی) داشتند و افتخارات بسیاری هم کسب کردند

    پس اگه معتقدی، که میدونم هستی، که خداوند حکیم هست و علاوه بر آن مهربان ترین فرد به بندگانش هست مطمئن باش این بیماری بهترین چیزی بوده که میتونسته برای این خانم اتفاق بیفته پس نگران نباش
    عسی ان تکرهوا شی و یجعل الله فیه خیرا کثیرا و عسی ان تجبوا شی و یجعل الله فیه شرا کثیرا... الله اعلم و انتم لا تعلمون( نقل به مضمون)

    ترجمه: چه بسیار است که شما چیزی را دوست ندارید و حال آنکه خدا خیر فراوانی در آن قرار داده و چه بسا شما از چیزی خوستان می آید در حالی که در آن شر زیادی هست.... خدا می داند و شما نمی دانید

    بنابراین ناراحتی موردی نداره فقط باید از خدا خواست که او را شفا بدهد...

    امیدوارم این دختر خانم هر چه زودتر سلامت بشند

  4. 5 کاربر از پست مفید سید1387 تشکرکرده اند .

    سید1387 (شنبه 14 خرداد 90)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مهر 90 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    1,878
    سطح
    25
    Points: 1,878, Level: 25
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    308

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فراموش کردن او

    به نظر من هم فراموش کردن امکان پذیر نیست و تنها گذشت زمان اون ها رو به خاطره تبدیل میکند. من خودم همچین تجربه ای داشتم . یعنی بخاطر شرایط خانوادگی من و شخص دیگری که به شدت بیکدیگر علاقه داشتیم نتوانستیم ازدواج کنیم. و منن نمیتوانستم با اختلاف خانوادگی کنار بیام. اینطوری با اینکه خیلی عاضق هم بودیم از هم جدا شدیم. هر دو با چشمان خیس. هنوز هم یادم نرفته اما دوباره عاشق شدم. اگر لازم باشه باز هم عاشق میشم. چون آدمهای خوب لایق دوست داشتن هستند و من و شما هم لایق بهترین ها. پس زیاد بخودتون فشار نیارید اما سر خودتون رو گرم کنید و مثل یک خاطره یا یک قوه متحرکه از این عشق استفاده کنید. یعنی دردشو به شیرینیش تبدیل کنید به امید خدا اون کسی رو که باید پیدا میکنید و دلتون شاد شاد میشه.

    ای بابا باز نوشتم عاضق: عاشق

  6. کاربر روبرو از پست مفید 100maah تشکرکرده است .

    100maah (شنبه 14 خرداد 90)

  7. #14
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فراموش کردن او

    ani گرامی و بالهای صداقت عزیز،

    به خاطر پاسخ های شما و لطفی که نسبت به من داشتید از شما ممنون هستم.
    چند بار صحبت هایتون رو خوندم.

    باید خیلی روی حرفهاتون فکر کنم.

    من تا حدود زیادی احساساتم به اون رو از یاد بردم.

    با این حال منطقم می گه حتی اگه قضیه سلامتی اش هم نبود، من و او مناسب هم نبودیم.

    و همینطور اینکه تا حدود زیادی می دونم در توانم نیست که با بیماری او کنار بیام.
    البته اگر این اتفاق بعد از ازدواج برای همسر آینده ام بیفته، به پای او خواهم ماند.

    ولی حالا حق انتخاب دارم که با کسی که این درد رو داره ازدواج نکنم.
    ولی خب همین این سخته.

    یعنی این فکر من رو آزار می ده که از بیماری که او داشت ترسیدم و تنهایش گذاشتم.
    ولی خودم هم می دونم این فکر اشتباهه! من قول و قراری با او نداشتم که حالا او را تنها گذاشته باشم!

    به حکمت خدا اعتقاد دارم.
    از این اتفاق درسهای زیادی گرفتم.
    واقعیتش اینه که این اتفاق باعث رشد فکری من شد.
    و شاید همین این حکمتش بود.



    سرافراز عزیز،
    با تشکر از شما،

    حالا جدا از اینها، معتقدم که بالاخره می شود با احساسات کنار اومد. همونطور هم که گفتم من دیگر نسبت بهش اون احساسات رو ندارم. فقط بیشتر همین مسائلی که بالا توضیح دادم فکرم رو مشغول می کنند.

    صحبت هایی که کردی (به خصوص قسمت دوم حرفهات) و آیه ای که به آن اشاره کردی خیلی آرومم کردند.
    ممنونم.


    خانم آریانا،
    این همه آدمهای بزرگ و فهمیده در این تالار حضور دارند، ولی شما در انتخاب الگو زیاد خوب عمل نکردی!
    من خودم هم به خودم شک دارم! :)
    البته می دونم که بیشتر هدفتون تشویق و آروم کردن من هست و از شما ممنونم.


    eng.aydin، Hadieh، سید1387، 100maah از شما هم ممونم که با من همدردی کردید!



  8. 10 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (شنبه 14 خرداد 90)

  9. #15
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: فراموش کردن او

    لزومی می بینی ادامه پستم رو برایت بنویسم یا نه؟


    ---
    وقتی خالصانه به دیگران کمک می کنی
    اینجوری هست که سیل همدردی به سمتت سرازیر میشه
    اون وقته که نمک گیر میشی و احساس دین به تالار پیدا می کنی و پاگیر می شی

  10. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (یکشنبه 15 خرداد 90)

  11. #16
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فراموش کردن او

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
    لزومی می بینی ادامه پستم رو برایت بنویسم یا نه؟


    ---
    وقتی خالصانه به دیگران کمک می کنی
    اینجوری هست که سیل همدردی به سمتت سرازیر میشه
    اون وقته که نمک گیر میشی و احساس دین به تالار پیدا می کنی و پاگیر می شی

    همدردی واقعاً یعنی همدردی! :)
    باور کن هر کی همدردی رو نشناسه، باورش نمی شه چنین جایی هست که آدمها جمع می شوند به هم کمک می کنند!

    اگر ادامه پستت رو هم بنویسی، واقعاً ممنون می شم!
    آخه کی هست که به پست بالهای صداقت دست رد بزنه؟! :)

  12. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: فراموش کردن او

    سلام.
    دوستان همه حرفای تخصصی رو گفتن.

    فقط یه حس شخصی رو هم بگم.
    برادر عزیز، آقا حامد، بعضی وقتا آدم یه تصمیمی میگیره، یه کاری میکنه که با تمام وجود میدونه منطقیه.میدونه کارش درست بوده. اما یه چیزی همش به آدم میگه کارش اشتباه بوده و دوست داره به اون مسیری که اون میگه برگرده.

    بنظرم چون درون خودت دچار مشکل شدی و بین دوراهی موندی،(و حتی یه کمی به اون سمت گرایش پیدا کردی)، این وسط شما کاری رو انجام میدی که از بیرون تایید بیشتری میگیره.
    بیرون یعنی آدمای اطرافت، و خودت که با خودت حرف میزنی.

    فکر میکنم دوستان اینجا همه ی تلاششون رو کردن که به شما بگن راه درست رو انتخاب کردی.
    لطفاً حواست به جملاتی که بین خودت و دلت و همچنین بین خودت و فکرت رد و بدل میشه هم باشه.

    امیدوارم همیشه موفق باشی

  13. 2 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (یکشنبه 15 خرداد 90)

  14. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 خرداد 98 [ 14:08]
    تاریخ عضویت
    1389-1-27
    نوشته ها
    155
    امتیاز
    8,847
    سطح
    63
    Points: 8,847, Level: 63
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    420

    تشکرشده 448 در 136 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: فراموش کردن او

    حامد جان فکر می کنم در این که انتخاب درستی کردید کمی شک دارید. شاید این شک از حس ترحم شما ناشی شده باشه.
    ازدواج به دلیل حس ترحم می تونست بیشترین ظلم به خودتون و بیشتر به اون خانم باشه.
    همونطور که بالهای صداقت گفتند ابتدا باید بپذیرید که شما و اون خانم برای هم مناسب نبودید و در صورت ازدواج با ایشون (چه در صورتی که بیمار بودند و چه در غیر این صورت) هر دوی شما از این ازدواج آسیب می دیدید. باید بپذیرید که بیشترین لطف رو به هم کردید که این رابطه را قطع کردید.
    روشی هست به اسم "سوگواری عشق". یعنی می تونید برای عشق خودتون سوگواری کنید.
    پس سوگواری کنید.
    "گریه کن ! سوگواری کن که تو عزیزت را از دست داده ای! که تو معشوقت را از دست داده ای !سوگواری کن!"
    براش اشک بریزید. برای بهبودش دعا کنید. براش بهترین ها رو آرزو کنید.

    برای سوگواری عشق یه مطلب کوچیکی پیدا کردم البته می دونم توی کتابهای معتبر بهتر این موضوع شرح داده شده.
    سوگواری برای عشق

    امیدوارم که هم شما و هم ایشون هر دو و هر کدوم در مسیر خود خوشبخت بشید
    [size=medium]هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد
    هله پیوسته دل عشق ز تو شادان باد
    [/size]

  15. کاربر روبرو از پست مفید جاودان تشکرکرده است .

    جاودان (شنبه 14 خرداد 90)

  16. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 90 [ 01:27]
    تاریخ عضویت
    1389-12-18
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,707
    سطح
    24
    Points: 1,707, Level: 24
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    72

    تشکرشده 74 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فراموش کردن او

    جناب حامد!
    از اونجایی که من تجربه کوتاهی در خارج از کشور داشتم به نظر من به دلیل اینکه شما بیرون ایران هستید و احتمالا دور از حانواده و فشار درس وکار .و..... ،(اتفاقی که برای من هم افتاد) احساسات شما شدیدا حساس شدند...شما با وارد شدن به این موضوع عاطفی که خیلی زیبا هم بوده اما در بین مسیر به بن بست خورده ،احساسات حساس شدتون رو ،شدیدا تحریک کردید.حالا هم عوارض این تحریک رو حس میکند.
    شما باید روی یک کاغذ یک جمله با مفهوم زیر بنویسید:
    "متاسفانه ما اصلا بدرد هم نمیخوردیم و آینده من و این خانم اصلا روشن نبود،پس به همین دلیل من باید زندگی جدید عاطفی دیگه ای درست کنم و این خانم رو بات مام زیبای هاش فراموش کنم!...حامد دقت کن این تجربه زیبا رو فراموش نکن و در آینده از این تجربت استفاده کن"

    من هم مشکلی فراموش کردن رو داشتم!..اما هیچ کدوم از روش ها:توفق فکر-شناخت سرگرمی ها و تفریحات مورد علاقم بار یپر کردن اوقات تنهاییم-و...
    نتونست اونجور که باید کمکم کنه،جز تفکر منطقی و عدم فرار از مشکل-
    هر موقع فکر این خانم به ذهنتون اومد اگر تونیستید تا 1 ماه اول بیایید این تاپیک رو بخونید یا به جای فرار از این موضوع در مدت کوتاهی با تفکر منطقی (حتی اگر این افکار و نتایج تکراری باشه!)پیرامون موضوع و یاداوری جمله که من نوشتم به خودتون به قبولونید که :"نه!بهتره بیشتر ازاین خودم رو در گیر نکنم،باید با مضوع کنار بیام!"

    امیدوارم تجربه من و راه کار من در آوردی من مفدی باشه براتون

  17. کاربر روبرو از پست مفید bidard تشکرکرده است .

    bidard (شنبه 14 خرداد 90)

  18. #20
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: فراموش کردن او

    دختر مهربون،

    خب اون موقع که من این تصمیم رو گرفتم به هیچ وجه دلم راضی نبود.
    ولی عقلم این رو می گفت.
    و همینطور با هر کس مشورت کردم، به من گفت که این تصمیمت صحیحه.

    اینجا هم به قول شما همه تصمیم من رو تایید کردند.

    سعدی می گه: «از درویشی پرسیدند دلت چه می خواهد؟ گفت: آن که هیچ نخواهد.»

    البته اصلاً موافق سرکوب احساسات نیستم. ولی خب، دل آدم خیلی چیزها می خواد! به عواقب قضیه هم فکر نمی کنه! اگر تصمیم فقط از روی دل باشه، دیگه اینکه آخرش چی می شه معلوم نیست.


    lifeisbeautiful،
    سوگواری برای عشق رو خوندم. از پاسخی که دادی سپاسگزارم!

    bidard،
    از پیشنهادت ممنونم!


    دوستان عزیز!
    خیلی کمکهای مفیدی به من کردید.
    اینجا برای من تبدیل به یک تاپیک ارزشمند شد تا هر وقت به تصمیمم شک کردم، پست های اینجا رو بخونم و به راهم مطمئن بشم.
    نمی خواهم بیشتر از این وقت شما رو بگیرم. به خصوص که می دونم کاربران دیگه ای در این سایت هستند که مشکلاتی بسیار بزرگتر از من دارند.

    من باید یک مدت روی این مطالب فکر کنم. اگر لازم بود، دوباره اینجا می نویسم.
    البته اگر کسی باز هم چیزی بنویسه که 100% از خوندنش خوشحال می شم! :)


  19. 5 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (یکشنبه 15 خرداد 90)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.